وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ
وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ (سوره شوری ـ آیه 7)
و بدين گونه (ای محمد) قرآن عربى به سوى تو وحى كرديم تا [مردم] مكه و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و از روز گردآمدن [خلق] كه ترديدى در آن نيست بهراسانی آنگاه که گروهى در بهشت اند و گروهى در آتش دوزخ.
واقعیت این است که طی بیش و کم دو قرن اخیر به برکت «انقلاب انفورماتیکی» جهانی؛ امکانات پوشاندن و پوشانده و ممنوع و محرم نگهداشتن متن و معنای «قرآن عربی» از دسترس طاغوتیان حاکم عرب و غیرعرب؛ بدر گردیده و امر مشبوه و ممنوعِ ترجمه و تحلیل و تفسیر قرآن، در سراسر جهان و در همه زبانها و گویش های بشری ممکن و میسر شده و محدود و منحصر ساختنش به قلقله های نامنهاد «تلاوت» و خوش خوانی و «ختم» و «ذکر»؛ ناممکن گشته است.
لهذا خود قرآن بر پژوهندگان و خوانندگان و دانندگانش؛ گفتن و فاش کردن گرفته است که کتابی است «مخاطب محور» و برای «ام القری و حولها»؛ و برای اهالی آن و سهل ساخته شده به زبان «پیامبر درس نخوانده» شان؛ بلا تشبیه همانند کتاب ها و اثاری که برای کودکان و نو آموزان؛ قسم اختصاصی آماده میگردد:
إِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿آیه 58 ـ سوره الدخان﴾
مخصوصاً که قرآن از زبان فرستنده اش فریاد می بر آورد که:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ﴿آیه 44 ـ سوره فصیلت)
و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم؛ قطعا مىگفتند: چرا آيههاى آن روشن بيان نشده؛ كتابى غير عربى و [مخاطب آن] عرب زبان؟!... (44 ـ فصیلت)
و بالاخره:
وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ ﴿198﴾ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿199﴾
و اگر آن {قرآن} را بر برخى {ازغيرعرب زبانان} نازل مىكرديم (آیه 198) و به عرب ها خوانده میشد؛ به آن ايمان نمىآوردند(آیه 199 ـ الشعرا)
اینجا به پهلو های دیگر مفاهیم آیات متبرکه؛ درنگ نمی کنیم صرف این تصریح و تبیین بیحد مؤکد که ((اگر قرآن؛ غیر عربی می بود و بر برخى از غيرِعرب زبانان نازل میشد؛ عرب ها برآن ایمان نمی آوردند))؛ طرف مداقه ماست.
هر جمله حکمی، خبری وغیره؛ همزمان معنای برعکس خویش را به مانند سایه با خویشتن حمل میکند؛ مثلاً اینکه میگوئیم خربوزه؛ شیرین است این معنا را سایه وار داراست که میوه یا چیز دیگری تلخ، شور، ترش ... است. لهذا این حکم و فرمایش الهی که:
و اگر آن {قرآن} را بر برخى {ازغيرعرب زبانان} نازل مىكرديم و به عرب ها خوانده میشد؛ به آن ايمان نمىآوردند؛ این معنای برعکس را مانند سایه با خود دارد که:
و اگر آن {قرآن} را بر برخى {عرب زبانان} نازل مىكرديم و به {غیرعرب ها} خوانده میشد؛ به آن ايمان نمىآوردند.
این فرموده را که از حالت تحت الفظی بیرون آوریم؛ بدون شک چنین میشود که قرآن عربی برای غیرِعرب زبانان ـ حد اقل در 14 قرن قبل ـ دانستنی و پذیرفتنی نبوده و نبایستی می بوده است!
این در حالیست که قرآن نه تنها به زبان عربی بوده بلکه به زبان عربی مبین؛ یعنی به زبان فوق العاده ساده و روشن و عام فهم و بیسواد فهم و چوپان و بیابانگرد فهم... و عمداً و قصداً به سطح و سویه اینان "آسان" گردانیده شده بوده است.
با تمام اینها نیز خود قرآن؛ حاکیست که بیشترین عرب ها ـ کم از کم دفعتاً و به راحتی ـ به آن ایمان آورده نتوانستند؛ و نه تنها ایمان نیاوردند بلکه به جنگ ها و مقابله ها و مقاتله های بسیار شدید علیه آن پرداختند!
عمده ترین و تعیین کننده ترین عامل درینجا؛ همانا فوبیای ترس از دانستن در باره باور ها و مقاومتِ عادت ها و اعتیادات است.
چنین هم نبود که قرآن؛ تمامی باور ها و اعتقادات پیشین عرب ها (از جمله مثلاً عمده ترین آنها؛ روزه ماه رمضان یا حج خانه کعبه) را رد و نفی میکرد؛ به این برهان ساده که قرآن "در حقيقت؛ بر زبان پیامبر اُمی و محروم از سواد نوشت وخوان؛ آسان گردانيده شده بود تا [همزبانان اُمی و محروم از سواد نوشت وخوانش] تذکرات آنرا تمام و کمال دریابند"و قبول کنند!
لهذا قرآن حدوداً 90 فیصد باور ها و عبادات و رواج ها و شرایع قبلی اعراب را طور «امضایی» وارد مقبولات و معقولات خودش ساخته بود! چیز هاییکه برای عموم «غیرِعرب زبانان» بیگانه و نامأنوس و نامفهوم و نامقبول و نا معقول می نمودند و جز این هم نمی توانستند باشند!!
مسلم است که دگر این آگاهی و دانایی بی پیشینه عالمگیر برخاسته از دل قرآن؛ میرود که نظامات و بند و بساط های جبری و جعلی و تحمیلی و تحمیقی و استحماری را که اکنون وارث و منفعت بردار اساسی آنها غارتگران نو استعماری چون امریکا و انگلیس و اسرائیل و پاکستان... استند؛ متزلزل و بالاخره محو و نابود گرداند. درک همین حقیقت مخوف است که مراکزی چون قصر سفید را لرزانیده و تکاپو های بلند گویان امثال انگلیس را بر انگیخته و نیز مذبوحانه ترین و بزدلانه ترین و ضد انسانی ترین تقلا های تروریستی و دهشت افگنی و شرارت و توحش دجالوار را از سوی آنان، باعث گشته است!
وگرنه رسانه ای چون بی بی سی که به تمام دانشمندان راستین و آزاده قرآن شناسی و اسطوره شناسی و عرب شناسی... میتواند؛ دسترسی داشته باشد؛ باید مستند و مسجل سخن بگوید که قرآن؛ «عرب محور و بنده محور» است و تکالیفش مانند روزه و حج و جهاد... محدود و منحصر به مخاطبانی می باشد که خود فرستنده قرآن؛ اراده کرده و از هر لحاظ؛ آنان و محدودات مکانی و زمانی آنان را در آیات منزله اش؛ معرفی نموده و مشخص گردانیده است!
نه اینکه بر «غیرعرب زبانان» ـ آنهم در مخالفت کامل با مصرحات قرآن؛ فرمان صادر نماید یا فتوا دهد و موعظه کند که بنابر حَرَج و عُسرت و ناتوانی و مخاطرات روزه گیری در روز های بلند 18 ـ 20 ـ 22 ـ 23 ... ساعته تا شش ماههِ دور از مکه؛ مطابق ساعات روز مکه؛ روزه بگیرند!!!!
چنانکه چنین مدعایی در سایت بی بی سی و اقتباسگران و دنباله روان آن؛ با عناوینی چون «روزه داری در روز های بلند؛ "مطابق ساعات روز در مکه روزه بگیرید"!»(1) تجدید نشر چند و چندین باره گردیده است و میگردد:http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2015/06/150625_mar_islamic_fatwa_on_ramadan
به هر حال؛ در سالیان اخیر که مسلمانان زیادی به شمول عرب زبانان به علت عقبماندگی و جهل و جنگ و ظلم و بیداد و بیکاری و گرسنگی ... در کشور هایشان؛ به مهاجرت در سرزمین های نسبتاً سیر و معمور و آزاد و آرام و آباد جهان اقدام نموده و در اقصای عالم دو سویه کره زمین متوطن شده اند؛ بر پرسش ها و مسایل و مشاکل عدیده ای راجع به مناسک دینی و واجبات شرعی خویش مواجه گردیده اند.
فقط یکی از هزاران مسأله و مشکل همانا «روزه داری در روز های بلند 18 ـ 20 ـ 22 ـ 23 ... ساعته میباشد. به برخی جواب هایی که ملا صاحب ها و مفتی صاحب ها و فقیه صاحب ها داده اند؛ توجه فرمائید:
ـ دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(مدظله العالی):
در فرض سؤال، به حسب روزهای کوتاه (یک یا دو ساعتی) یا بلند (بیست و دو ساعتی) به وظیفه نماز و روزه عمل نمایید. بلی، در مناطقی که شب و روز مثلاً هر یک شش ماه است ظاهراً عمل طبق اوقات نزدیکترین بلاد کفایت می کند و چنانچه مقدورتان باشد لازم است به بلادی که معمول است مهاجرت نمایید.
ـ الحاج امین الدین «سعـیـدی- سعید افغانی» مدیر مرکز مطالعات ستراتــیــژیکی افغان ومسؤل مرکزفرهنگی د حق لاره:
همچنان برخی ازعلماء ارشاد فرموده اند: مسلمانان ... میتوانند امساک و افطار خویش را مطابق امساک و افطار کشور عربستان سعودی تنطیم نماید. و یا هم اگر یک فرد مسلمان در صورتیکه توانمندی، و امکانات آنرا داشته باشد در این ماه مبارک به مکه مکرمه و یا مدینه منوره سفر نموده و روزه ماه مبارک رمضان در آنجا بعمل اورد که به یقین فضيلت بسيار دارد.
ـ پروفسور عبدالفتاح ادریس، استاد فقه تطبیقی در دانشگاه الاظهر:
“و بخورید و بنوشید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه که همانا شب است، برای شما روشن شود. سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید.”
اینجا نص قرآن مطلق است و خالی از هر نوع قید مکانی. به بیان دیگر “ساکنان سرزمینهایی که آفتاب در آن طلوع میکند و شب و روز در آن شناخته میشود، به موجب حکم این آیه، ملزم و مکلف هستند که روزه را تا غروب آفتاب کامل کنند.”
این آیه مبنای استدلال بسیاری از فقیهان مسلمان و مجامع فقهی بوده است، از جمله دارالافتای عربستان سعودی و شیخ حسنین مخلوف، از مفتیان اعظم سابق مصر. مطابق به این دیدگاه، مسلمانان در هرجایی که باشند باید تمام روز، چه ساعتهای آن طولانی باشد چه کوتاه، روزه بگیرند.
**********
دقت و توجه را از همین مورد اخیر آغاز می نماییم؛ چرا که اگر به راستی این آیه (که شماره 178 سوره بقره؛ دومین سوره قرآن میباشد)؛ نص مطلق و عاری از هرنوع قید مکانی؛ است؛ دیگر جای بحث و جدلی باقی نمی ماند و در نتیجه تکلیف کننده این فریضه (و به اصطلاح شیعی: این واجب) بر بنده گان به محض اینکه بر سرِشان طلوع و غروبی هست و روزی دارند ولو 23 ساعته و بیشتر؛ و شبی دارند ولو یک ساعته و کمتر؛ باید حتما و قطعاً روزه بگیرند و الا تارک فرض و واجب و شاید مباح القتل و مهدور الدم اند!
نخست ببینیم اصل آیه چطور است:
«أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»
در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد الله مىدانست كه شما با خودتان ناراستى مىكرديد پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت پس اكنون [در شبهاى ماه رمضان مىتوانيد] با آنان همخوابگى كنيد و آنچه را الله براى شما مقرر داشته طلب كنيد و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان] درنياميزيد اين است حدود احكام الهى پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزديك نشويد اين گونه خداوند آيات خود را براى مردم بيان مىكند باشد كه پروا پيشه كنند. (آیه 178 سوره بقره)
می بینید که در اقتباس و استعمال؛ آیتی طولانی دارای خبر ها و حکم های متعدد را چگونه سر و دُم بریده ساخته و انگاه از مقام پر کبکبه و دبدبه «استاد فقه تطبیقی در دانشگاه الاظهر» تحکم میدارند که: اینجا نص قرآن مطلق است!
گذشته از اینکه خود آیه نسبی است نه مطلق که قبل از هر چیز؛ بر نسخ یک ممنوعیت پیشین حین روزه داری اشارت دارد؛ مردم مشخصِ محدود شده به زمان و مکان را بیان میکند؛ مردمیکه در جغرافیای خاص؛ عنعنه و سنت ریشه دار روزه گرفتن داشته و در جریان آن از همخوابگی با زنان شان احساس گناه میکرده اند.
چرا که هیچ سند و خردی نمی پذیرد که تمامی مردمان جهان؛ اینگونه بوده اند. اما مهمترین اصل در آن این است که مبتدای کلام غایب میباشد.
این مبتدای غایب؛ مسلماً در جای دیگری از همین قرآن هست و باید باشد و ترجیحاً در آیت یا آیاتی که پیشتر از همین آیت آمده است؛ باید جستجو شود. توجه فرمائید یک آیه پیشتر:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿186﴾
و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من (به ایشان) نزديكم (و رؤف) و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم پس [آنان] بايد به من ايمان آورند باشد كه رشادت یابند(186)
علاوه بر آنکه این آیت هم مبتدا برای خبر های آیت مذکور نیست، و نشان میدهد که مبتدا بایستی بالاتر یعنی در آیات مقدمتر باشد؛ مخاطبی که باوی گفتگو میشود نیز درینجا غایب است!
لذا به حکم خرد و منطق باید بر آیات پیشینه تر جستجو ادامه یابد:
- سوره بقره آیات ۱۸۳تا ۱۸۵:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۴﴾ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۸۵﴾
اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما نوشته (مقرّر) شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرّر شده بود، برای آنكه پرهيزگارى كنيد.(۱۸۳)
[روزه در] روزهاى معدودى[است ولى] هر كس از شما بيمار يا در سفر باشد [به همان شماره] تعدادى از روز هاى ديگر [را روزه بدارد] و بر كسانى كه [روزه] طاقت فرساست كفّارهاى است كه خوراك دادن به بينوايى است و هر كس به ميل خود بيشتر خیرات كند برایش اولی تر است و [لیکن] اگر بدانيد [خودِ] روزه گرفتن براى شما بهترین کار است.(۱۸۴)
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن قرآن نازل شده است [كتابى] كه مردم را راهبر و [متضمّن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان] تشخيص حقّ از باطل است، پس هر كس از شما اين ماه را دریابد بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد] الله براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد تا شماره [مقرّر] را تكميل كنيد و الله را به پاس آن كه رهنموني تان كرده است به بزرگى بستاييد و شكر گزارى كنيد.(۱۸۵)
آری! مبتدا اینجاست در آیت 183؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما نوشته (مقرّر) شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرّر شده بود،
متباقی همه خبر های همین مبتدا اند:
ـ روزه در ایام معدود است؛ برکسانی که روزه طاقت فرسا باشد؛ تسهیلات منظور است، روزه مربوط به ماه قمری رمضان میباشد، (ای محمد پیامبر!) هرگاه بندگان من از تو در باره من(که روزه را در دین جدید اسلام هم تکلیف کرده ام) بپرسند [بگو] من (به ایشان) نزديكم (و مهربان) و دعاى دعاكننده را اجابت میکنم؛ (ازین جمله) من الله مىدانستم كه شما با خودتان ناراستى مىكرديد پس توبه شما را پذيرفتم و از شما درگذشتم پس اكنون در شبهاى روزه همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديد؛ آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد [در شبهاى ماه رمضان که قبلاً مجاز نبودید؛ پس از این مىتوانيد] با آنان همخوابگى و آنچه را الله براى شما مقرر داشته (اولاد) طلب كنيد!
و بالاخره:
بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد!
هم ناگفته نماند هنگامیکه در مسجد احتکاف کرده اید؛ با زنان در نیامیزید (و به قصد گناه به آنان) نزدیک نشوید!
الله اینگونه (صاف و ساده و عام فهم) احکامش را بر شما بیان میدارد!
بدینگونه فاش شد که آیات این مجموعه؛ مخاطب خاص دارد و در همین مخاطبان هم؛ به خصوصیات منحصر به فرد اشارت میکند که سایر مردمان؛ چنان خصوصیات و سوابق نداشته اند که در شب های عبادات خویش؛ نزدیک شدن به همسران خود را گناه بپندارند.
و اما چرا سخن از «خیط الابیض و خیط الاسود» می باشد؛ زیرا که بیابانگردان چادرنشین مخاطب؛ برای تفکیک شب از روز کدام معیار و ملاک قرار دادی بهتر از این ندارند و نیز محتمل است که شامل عادات و عنعنات شان بوده که تار های سیاه و سپید بر دست یا پا نگه میداشته اند؛ تا توسط تمیز شدن و نشدن آن در نگاه عادی؛ شب و روز خود را دریافته آماده «رحلت الشتا و الصیف» و همانند ها گردند.
نیز تأکید بر ادامه تحریم آمیزش با زنان حین احتکاف در مساجد؛ نشاندهنده ممکن بودن چنین بی بند و باری توسط آنان و در نتیجه نشاندهنده بسیار ضعیف النفس بودن مخاطبان است که مشمول کلیه مردمان گیتی نمی شده و نمی توانسته است شود.
لذا سراپای آیه متذکره؛ دارای نسبیت آشکار میباشد.
این درست است که در آیه به وضاحت؛ مکان خاص مورد اشارت قرار نمی گیرد؛ ولی روشن است که این آیات جزء سوره بقره است؛ آیا در کل یعنی در تمامت سوره بقره هم اشارت به مکانی نیست؟
تازه سوره بقره یکی از سوره های سیگانه قرآن است؛ آیا قرآن هم اشارت به مکان و زمان خاص ندارد!؟
در سراپای قرآن؛ علاوه بر اینکه ایمان آورندگان عرب در مقابل مشرکان قریش و یهود و نصارا و سابئین و رومیان و فارسیان و عجمیان ... و.. و..و مورد اشارت و خطاب اند؛ بلکه با مخاطب منفردی هم اکثراً بدون ذکر نام و تعیین و تشخص سخن زده میشود؛ چنانکه فوقاً در آیت 176 سوره بقره دیدیم مخاطب با ضمیر «تو» خطاب شده است. خطاب هایی از این دست؛ اظهر من الشمش است که به حضرت محمد پیامبر میباشد.
و مخاطبان جمعی اعم از مثبت و منفی؛ شامل اعراب و اعراب بادیه نشین است و اعراب؛ دارای سرزمین مشخص(مکان) و تاریخ و سنن و عنعنات و کلچر مشخص و منحصر بفرد بوده اند و هنوز استند.
از این ها گذشته؛ قرآن دایره رسالت حضرت محمد را به وضوع حتی مکان کوچکتر یعنی «ام القری و حولها» که شامل مکه و اطراف اصولاً چند مایلی ان میباشد؛ معرفی میدارد؛ از جمله:
وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ(سوره 6, آیه 92)
و اين خجستهكتابى است كه ما آن را فرو فرستاديم [و] كتابهايى را كه پيش از آن آمده تصديق مىكند و براى اينكه [مردم]امالقرى [=مكه] و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و كسانى كه به آخرت ايمان مىآورند به آن [قرآن نيز] ايمان مىآورند و آنان بر نمازهاى خود مراقبت مىكنند (92)
قرآن صراحت دارد که مردم از طرف خداوند به طوایف و قبایل منشعب شده اند تا نام ها و علاییم تشخیصیه داشته باشند و بدینگونه با همدیگر آشنایی و تعارف و داد و گرفت کنند و ضوابط و حدود و حقوق و وجایب همدیگر را محترم و مرعی بدارند.
تصریحات مکرر در مکرر قرآن مبنی بر این است که هدایت اقوام و قبایل و طوایف بر عهده الله است و بدینجهت هر قوم و قبیله و طایفه را هادی و پیامبر و کتاب هدایتی بخشوده و حساب گمراهی و گناهان را از هریک در حضور هادی و پیامبرش؛ در آخرت گرفتنی است. گناه هیچ قوم بر قوم دیگر و هیچ فرد بر فرد دیگر نوشته نمیشود. احدی به عوض دیگری مکافات نمیگردد و مجازات نمی بیند.
بدینگونه تفرعن هایی از قبیل اینکه احکام فلان آیات مطلق است و قید مکانی ندارد؛ یا از افراط است یا از تفریط؛ همه آیات بینات قرآن مجید به معنای کامل کلمه نه فقط مکان بلکه «فضا ـ زمان» را در مفهوم علمی امروزی بشری ملحوظ و منظور داشته است و میدارد البته هم به گونه خوشه های موضوعی و هم در پیوند و پیوستگی با هم در تمامت قرآن.
همانگونه که ضمایر فردی را در قرآن؛ برای صراحت یافتن آیات توسط اسامی و صفات پیامبر؛ روشنتر میتوان ساخت مانند(ای محمد پیامبر!) هرگاه بندگان من از تو در باره من(که روزه را در دین جدید اسلام هم تکلیف کرده ام) بپرسند [بگو] من (به ایشان) نزديكم (و مهربان) و دعاى دعاكننده را اجابت میکنم؛
میتوان به عوض اینگونه ترجمه:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما نوشته (مقرّر) شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرّر شده بود، برای آنكه پرهيزگارى كنيد.(۱۸۳)
بنوسیم: ای عرب های ام القری و حومه (و پسانها نیز: موالی) که به اسلام مؤمن شده اید، روزه بر شما نوشته (مقرّر) شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما [بودند] مقرّر شده بود، برای آنكه پرهيزگارى كنيد.
بدینگونه همه احکامِ نه فقط این شماره آیه بلکه تمام این مجموعه آیات؛ در خطاب به «عرب های ام القری و حومه» قید مکانی و جغرافیایی خویش را آشکارا تر تبیین میدارد!
بدینگونه اوقات شرعی عبادات قرآنی هم؛ همان اوقات «ام القری» قرآنی میباشد؛ منجمله مکلفیت مسلمانان در افطار و سحر هم؛ صرف نظر از اینکه در کجای زمین واقع اند و در کجای فضا؛ لحظات افطار و سحر در اُم القرای قرآن است. نه دغدغه مهاجرت و سفر به مکه و جای دیگر لزومی دارد و نه تن دادن به عُسرت طاقت فرسا و گشنگی و تشنه گی کشیدن مرگبار در روز های بی حد بلند مناطق فرا قرآنی!
روشن است که عین استنتاج در حصه نماز ها و اعیاد و غیره نیز صادق میباشد و چنانکه در مورد رویت هلال ماه هایی رمضان و شعبان و قربان؛ همین حقیقت مسلم واجب الاجرا است؛ پس چرا در مورد روزه و نماز های پنجگانه یک بام و دو هوا باشد و به عوض یک تایم و وقت شرعی؛ 400 – 500 یا هزار وقت شرعی؛ بدعت و جعل گردد!!
اگر بپذیریم که چیز هایی مانند روزه داری؛ حکم مطلق است و محدودیت و مشروطیت مکانی و زمانی ندارد؛ مسلمانانی که اگر خدا بخواهد به فضا بروند و در سیارات دیگر زندگانی اغاز کنند؛ نیز باید؛ همین کنند که حضرات می فرمایند!؟
منجمله باید جهت ادای فریضه به مکه یا به منطقه دارای شب و روز معلوم؛ مهاجرت کنند.
در تئوری هاییکه «چند سیاره ای» شدن نوع بشر را پیشبینی میکنند؛ نخستین مساله این است که امکانات زندگانی بشری در زمین روی به زوال است و خاتمه می یابد؛ لهذا نوع بشر به مدد ساینس و تکنولوژی و هوش فطری و هوش مصنوعی ... که خداوند روز تا روز بیشتر و بهتر برایش عنایت میکند؛ به فضای بیکران جهان بر خواهد آمد و همزمان چند و چندین سیاره جوانتر از زمین را برای ادامه حیات و تمدن خویش و بقای نسل های آینده خود؛ طرف بهره گیری و بود و باش قرار خواهد داد.
در چنان شرایط؛ سفر کردن و مهاجرت کردن برای ادای این و آن فریضه به مکه و مدینه یا دیگر نقاط شب و روز «متعارف» دار؛ نامیسر خواهد بود نه تنها به خاطر فاصله هایی که به اندازه سالیان نوری در میان است بلکه به علت اینکه دیگر زمین هم توان میزبانی از آدم های محترم بیش از اندازه مؤمن و مسلمان را نخواهد داشت!
البته فراتر از اینها هم چیز های زیادی برای گفتن هست و حتی به شدت مبرم نیز میباشد. منجمله مواردی از آنها؛ درین تألیف و تتبع و تحقیق اینجانب فورموله شده است:
موارد خطیر نوپدید که [خیر] را به [شر] مبدل میکند!
درینجا می خوانید:
روزه و سوال روز های طولانی تا شش ماهه:
روزه و سوال عدم تمایز غنی و فقیر:
تکلیف فردی و تعارض با مسئولیت اجتماعی:
کی ها نباید روزه بگیرند و کی ها نباید مجاز باشند که روزه بگیرند؟
آیا خدا به روزه بشر یا حیوان دیگر محتاج است؟!
آیا تحولات و انقلابات هزاره پسین؛ اهمیت تغییر میل جنسی اعراب را هم نداشت؟!
چرا زنان در امر و نهی همخوابگی با مردان؛ مورد خطاب نیستند؟!
جغرافیای قرآن؛ «اُم القری و حولها» و مخاطبش «عرب زبانان» بود و هست!
متباقی هرآنچه در باره روزه... بافیده و لافیده اند و می بافند و می لافند چِرت است و چرند و یاوه و دروغ و حتا شیطنت و منافقت!
لینک های کوتاه مقاله در انترنیت: