در کنگینه زبان

 آموزش پنجاه و دوم

 نام سرزمین سُغد در اوستا به گونه ای سُغد و مردم آن به گونه ای (Suyğdä) آمده است، هرودت در فهرست اقوام فرمان بردارپادشاهی کوروسیوس یا کوروش کبیر نام سغد را نیز ثبت کرده است به گفتاورد منابع یونانی سرزمین سغد در جنوب یا نیمروز رود سیحون و در اپاختر یا شمال رود جیحون واقع بوده است، استرابو می نگارد که مردم هرات، بلخ و سغد به زبانهای مشابهی سخن می گفتند و گفتار یکدیگر را می دانستند.

  زبان سغدی از خانوا وشته ده زبان های هندو اریایی است که در فاصله میان سده های دوم تا دوازدهم ترسایی در ساحه وسیع میان آمو دریا و سیر دریا به مثابه یک زبان میانجی بکار می رفت.

  زبان سغدی از زبانهای شاخه اپاختر باختری یا شمالشرقی زبان های آریایی است که جایگاه پیدایش آن را در دره ای رود خانه زرافشان و نواحی پیرامون آن پنداشته اند، سپس طی سده ها این زبان به سمرقند، بخارا، فرغانه و تا سغدیانه صحبت می شد.

 این زبان مهمترین زبان خانواده هند و اریایی است که در ترکستان امروزی، فرارود و زبان تجاری جاده ابریشم و دیر زمان ابزار پیوند، بخشی از فرهنگ های سرزمین های باختری و خاوری آسیابوده است.

 زبان سُغدی به عنوان زبان گفتاری ونوشتاری تا سده ای نهم ترسایی فعال بود و زوال آن پس از سده ای یازدهم آغاز گردید و از اثر گسترش زبان فارسی از یکسو، زبان ترکی که ارمغان هجوم تبار های ترک زبان بود و رشد زبان تازی یا عربی از سوی دیگر موجب شد تا این زبان در دریایی نابودی منقرض شود.

 امروزه تنها زبان بازمانده از گویش های گوناگون زبان سٌغدی، زبان یغنابی است که در کوهستان های منطقه کوهی تاجکستان صحبت می شود.

 زبان سُغدی پیش از کشف گنجینه ترکان در ترکستان چین تا آغازین سده بیستم ترسایی زبانی ناشناخته بود، پس از آن که دانشمندان آلمانی در سال های آغازین سده بیستم با پژوهشی در آثار شهر تورفان ترکستان چینی پرداختند، پرده از اسرار زبان سغدی برداشتند. چه این زبان در فاصله میان سده های دوازدهم تا بیستم در فاصله نزدیک به هشت صد سال از ادبیات نگارشی و پژوهشی به دور مانده بود، گرچه ابوریحان البیرونی در اثار الباقیه هزار واند سال پیش با ذکر روز ها و نامها و جشن های سغدی به گونه ای تلویحی به این زبان اشاره کرده بود ونیز مقدسی در احسن التقاسم رویه (۴۹) در مورد زبان سُغدی چنین آورده است:‌

 «سُغدیان را نیز زبان جدا است که نزدیک به روستایان بخارا می باشند و چند گونه است، که همگی آن ها را می فهمند، من پیشوای بزرگوار ابوبکر محمد بن فضل را دیدم که بدان بسیار سخن می راند، کمتر شهری از آن ها که یاد کردم، یافت می شود که روستایش زبان جداگانه نداشته باشد».

 همچنان در زمان فتح بخارا از سوی سعید بن عثمان در سال ۵۶ هجری برابر به ۶۷۵ ترسایی و سده ای پس از آن نیز زبان بخارا و پیرامون آن سُغدی بود و آهسته، آهسته به زبان فارسی مبدل شد؛ اما با خوانش آثار شهر تورفان توسط دانشمندان المانی این زبان پیدایش دو باره یافت.

 با کشف آثار باستانی از از نواحی سمرقند، از یک برج داخلی دیوار چین، از مغولستان شمالی تا دره ای علیایی سند در اپاختر پاکستان، و انتقال آنها به موزیم های برلین، پاریس، لندن و سن پترزبورگ دانشمندان اروپایی و امریکایی با خوانش و مطالعه این آثار پرداختند و اکثر این آثار به زبانهای اروپایی برگردانی شدند (۱).

 در این میان زبان شناسان، ساختار زبانی، دستور زبان، ساختار فونولوژیکی، و مورفولوژیکی زبان سغدی را باز آفرینی کردند و حقایقی زیادی را در این زبان اشکارا ساختند.

 سمرقند اهمیت زیادی در جاده ابریشم شاهراه میان چین و دنیایی غرب داشته است، نوشته های مورخان اسلامی بیانگر مهاجرت سغدیان پیش از اسلام در طول این جاده می باشد. واین زبان را به یک زبان میانجی در جاده ابریشم مبدل ساخته بودند از اثر همین نقش زبان سغدی است که بیشتر دست نویس های آن در این ناحیه به ویژه در نواحی اطراف تورفان به دست آمده است،

 سغدیان تجارت پیشه که واسطه انتقال کالا ها، فرهنگ و هنر میان چین، خراسان، هند، ایران و روم بودند نه تنها به تجارت بلکه به تبلیغ و رسانش دین بودایی، سپس مانوی و در پایان دین مسیحی نیز پرداختند،

 مانویان هم مهارت نویسندگی بهتر داشتند، و هم مترجمان و برگردانندگان بسیار زبر دستی داشتند، زبان متن های که آنها به سغدی برگردانیده اند، روان، زیبا، و متمایز از ترجمه های پیچیده، کمتر خوانا و ناقص برگردانندگان مسیحی و بودایی سغدی زبانان بوده است، تنها ارزشی که متن های بودایی و مسیحی سغدی دارند، فراوانی و تنوع واژگان است، که در متن های مانوی زبان سغدی کمتر دیده می شود.

 پژوهشگران به منظور بررسی ویژگی های واژگانی و دستوری زبان سغدی اغلب به متن های مانوی به ویژه داستان های آن رویکرد نموده اند.

 افزون بر این ها آثار غیر دینی سغدی در بر گیرنده کتیبه های گوناگون، سفالینه ها، نامه های باستانی، اسناد و مدارک شخصی و تعداد داستان ها و چند متن طبی و سکه های اند که تاریخ برخی از آنها به سده های دوم ترسایی می رسند ودر زمره کهنترین نوشته های سغدی جاه دارند. بر این بنا زبان سغدی به چار مرحله بخش بندی شده می تواند:

 

دوره ادبیات آغازین یا پیدایش زبان سغدی:

 این دوره از سده های اول و دوم ترسایی که دوره نخستین آثار سغدی اند، آغاز می یابد، زبان این دوره شامل واژه های بسیار کهن زبان های اوستایی، سکایی و سنسکرت است، اثار بجا مانده از این دوره سفالین ها، متن های داستانی و سکه های

  اند، که بدست آمده اند زبان این دوره بسیار بی تکلف و ساده بوده و تعداد واژ های که در این آثار پدیدار اند، نیز محدود می باشند.

 

دوره دوم: ادبیات میانگین یابودایی زبان سغدی:

  آثار بدست آمده از دوره دین بودایی در این زبان است، اغلب اثاری اند که از مخروبه های شهر «تون هوانگ» واقع در ترکستان چین و بخشی دیگر از شهر تورفان به دست آمده اند، این آثار در حقیقت پر حجم ترین آثار ادبی زبان سغدی می باشد، که در صومعه های آسیای میانه از اصل چینی و هندی به زبان سغدی برگردانی شده اند و محتوای آنها از مکتب مهایانه بودایی سرچشمه گرفته است، ادبیات سغدی بودایی نوعی ادبیات ترجمه ای و آگنده از اصطلاحات فلسفی و احکام دین و آیین بودا است و بخش اعظم آن نمودار ادبیات بودایی چینی است که برگردانی شده اند.

 در ابیات این دوره ادبیات و اصطلاحات دینی چینی اغلب بدون برگردانی شامل زبان سغدی شده اند.

 حتی در برخی موارد که مترجمان نتوانسته اند به برگردانی واژه ها بپردازند، به شکل آوایی آن بسنده شده و واژه را به الفبای سغدی نگاشته اند. اگر کسی زبان چینی و سنسکرت نداند، نمی تواند تا متون این دوره را به سادگی بداند.

 

دوره سوم: دوره ادبیات فرازین یا مانوی زبان سغدی:

 متون زبان سغدی در دوره ادبیات مانوی یک دوره بسیار روشن و فهمای زبان سغدی است، در حقیقت بهترین شناخت زبان سغدی در همین دوره پدیدار است. ادبیات این دوره در برگیرنده برگردانی سروده های و متن های مربوط به کتاب های دینی مانویان است، که از اصل زبان فارسی میانه و پارتی وبخشی شامل آثاریست که در خود زبان سغدی آفریده شده اند. ادبیات این دوره شامل متن های پارچه، پارچه، فعالیت مبلغان مانوی، کیهان شناسی، تقویم ها، اسطوره آفرینش مانوی، خطابه ها، نیایش ها اعترافات، فهرست واژگان، و تمثیل ها و داستانهاست، بطور کلی در این متن ها مطالب فلسفی، و بنیادی آیین مانی اغلب با بیان آمیخته به تمثیل و داستان مطرح گردیده اند، افزونترین بخش این آفریده ها به الفبای مانوی و بخشی هم به الفبای سغدی بودایی نگاشته شده اند.

 مانویان سغدی زبان نیز در اتتقال افسانه ها و داستانها از باختر به خاور نقش برجسته داشته اند.

 

دوره چارم: دوره ادبیات فرجامین یا ادبیات مسیحی:

 این متن ها از اصل زبان سریانی که دین مسیحیت، و کتاب مقدس و انجیل به آن نگاشته شده است، به زبان سغدی برگردانی شده اند، اغلب این آثار به زبان سطرنجیلی (۲) و اندکی هم به الفبای سغدی بودایی (براهیمی) برگردانی شده اند.متون سغدی مسیحی نیز درواقع نوعی متون برگردانی اند و شامل داستانهای از زندگی قدیسان مسیحی، روایت های انجیل، چندن موعظه، حکایت های از آبای کلیسا، کتاب مزامیر داوود. داستان پیامبران، سروده های نیایشی، کلمات کوتاه و عبارات پند آمیز اند، که برگردانی آنها بدون ابتکار و اغلب فاقد ارزش ادبی اند. صورت گرفته است.

 

خط یا دبیره سغدی:

 خط یا دبیره سُغدی که به خط سوتره (Sutra) نیز شناخته شده است به سان خط نوشته های باستانی برای نوشتن به روی پاپیروس مورد استفاده بود اغلب متون دوره نخست و دوره دوم به این خط نگاشته شده اند در همین هنگام برخی خطوط براهیمی را نیز برای نگارش متن ها استفاده کرده اند. دومین خطی که آثار سغدی بدان نگاشته شده اند، خط مانوی است،

 خط مانوی که بدون واکه ها یا واول ها بود، نیز در نگارش متون از آن استفاده شده است،

 آثار دوره مسحیت از خط سریانی با افزودی ۳ حرف یا واژ جدید در الفبای ۲۲ حرفی سریانی خط جدید سریانی سغدی را ساختند و متون دینی خود را با آن نگاشته اند.

  داستان سه ماهی که در دفتر چارم مثنوی (بیت های ۲۲۰۲) ببعد از آن یاد شده است از داستانهای زبان سغدی مانوی آن گرفته شده است.

 

وامواژه های زبان سُغدی در زبان فارسی و پشتو:

 بدون شک که زبانهای هندو آریایی یک بر دیگر اثر دارند و بر یکدیگر واژه وام داده اند، در این بخش تنها به وامواژه های زبان سُغدی بر زبان فارسی و پشتو بسنده می شود،

 چه این دو زبان از زبانهای ملی کشور ما اند و بدون شک باید بدانیم که کدام واژه ها از زبان سغدی به این دو زبان وام شده اند:

 دانشمندان بخش آیتامولوژیکی زبان فارسی به این باور اند، که نزدیک به ۵۶ واژه از زبان سُغدی به زبان فارسی و نزدیک به ۲۷ واژه به زبان پشتو وام شده اند.برخی این واژه ها یا مشترک اند و یا از طریق زبان فارسی به زبان پشتو رفته اند.

 که اینک به یک تعداد آن ها به ترتیب الفبا در این بخش پرداخته می شود:

 آرمانÄrmän: به چم یا معنی اندوه، غصه، درد سر می باشد، در برخی موارد به معنی آرزو و امید نیز بکار رفته است هم در زبان فارسی و هم در زبان پشتو به همین شکل و معنی حفظ شده است

 آغاز Äğäz: به چم تازی شروع، سر کردن این واژه نیز از زبان سُغدی به زبان فارسی وام شده است؛ که در زبان پشتو نیامده و در زبان پشتو بجای آن واژه پیل که ریشه به سنسکرت دارد، بکار می رود.

  آرغده Ärğada: به چم یا معنی طماع، حریص درنده خوی، بی رحم،

 ارغده بر ثنای تو جان منست + از آنکه پرورده ی مکارم اخلاق تو منم (منوچهری) (تنها در زبان فارسی بکار رفته است).

 آسغده Asğada: اماده، مهیا، گاهی به گونه پسیچیده و پسیچ نیز شده است که در فارسی پیشین آغده و سپس آماده گردیده است: در زبان پشتو آماده بکار نرفته است. مگر واژه تیار بجای ان بکار می رود.

 آسیمه Äsyma: به چم یا معنی سراسیمه، که تا ایدون به همین معنی تنها در زبان فارسی بکار می رود

 الفغدن Alfağdan: بدست آوردن، گرد آوری کردن و پس آنداز معنی می دهد:

 به کار دانا اگر کردمی + ز الفغده خویشتن خوردمی (فردوسی)

 بت But: اصل این واژه سنسکرت است که به گونه ای بوتا یا بودا Budäe بوده و در زبان سغدی به گونه (بُت) شده است و در زبان های فارسی و پشتو تا ایدون به همین شکل کار برد دارد.

 برخی یا برخ Barx Barxe: بهره، بهر پاداش، یک قسمتی، یک بخشی، که هم در زبان فارسی و هم در زبان پشتو بکار می روند: کجا آن بر و باز و تیر و چرخ+ که اکنون نداری از آن هیچ برخ (فردوسی).

 ترنجیدن Taranjiedan: در هم فشردن درزبان پشتو ترنجول بکار می رود.

 پتفوز Patfuz: دهان، نوک، پوز در زبان: پشتو به گونه پوزه و پزه (بینی) شده است:

 چو رستم بدان اژدهای دژم + بر آن یال و پتفوز و آن تیز دم (فردوسی)

 چغد یا جغد‪Çuğd: به معنی بوم پرنده ای با چشمان بزرگ و آواز زشت و مهیب، در هردو زبان بکار می رود.

 خدوک Xaduk: به چم یا معنی خشم، نا امیدی و قهر: تنها در زبان فارسی پیشین بکار رفته است

 خدوکی مکن پند را گوش دار+ به هر کار چون روی هوشدار (فردوسی)

 راغ Räğ: راغ به معنی جلگه، دشت، دمن که با همین صورت تا ایدون بکار می رود. ونام یک شهرستان در ولایت بدخشان نیز راغ است هم در زبان پشتو وهم در زبان فارسی بکار می رود.

 رمیژ Ramej:‌ آرزو میل که تنها در زبان فارسی پیشین کاربرد داشت

 زیور Zywar: ساز و برگ، پیراهه، زینت که با دریغ به گونه زیورات جمع عربی شده است. درست آن زیور ها است در زبانهای فارسی و پشتو بکار می رود.

 ژغار Jağär: فریاد هم در زبان فارسی و هم در زبان پشتو بکار می رود

 ساک Säk: نوعی از خوردنی

 سار Sär پسوند سار در واژه های سنگسار کهسار و غیره از زبان سغدی به زبان فارسی وام شده است

 ستیغ Seteğ راست عمودی، شکل سغدی آن Styy بود که در زبان سغدی پسین ستیغ و در زبان فارسی هم به گونه ستیغ تا اکنون کاربرد دارد.

 خاتون:Xätun: بانوی بزرگ، کدبانو بی بی، با درد ودریغ در اغلب فرهنگ ها این واژه را ترکی گفته اند، درحالی که این واژه زبان سغدی است و در زبان های ترکی و فارسی وام شده است.

 فام Fäm: پسوندی که در پایان برخی واژه های ترکیبی می آید و به معنی رنگ و شکل است در ترکیب های نقره فام سیم فام و غیره. تنها در زبان فارسی کاربرد دارد.

 فژ Fajg:‌به معنی گناه کثافت، ناپاکی و آلودگی:

 بدانست کان گفتن اوست فژ+ دلش ز آتش غم بر آورد کژ (فردوسی). تنها در زبان فارسی کاربرد داشت.

 فرغند یا فژغند Farğand:‌نیز به معنی گناه

 فغ Fağ: به معنی شاه، خدا، سرور صنم، بت، معشوق، در سُغدی فغفور یعنی فرزند خدا که در فارسی و پشتو نیز فغفور بکار می رود

 فرخار Farxär: دیر معبد، اصل واژه سنسکرت است، که در زبان سُغدی رفته و از آن زبان به زبان فارسی وام شده است و نام شهرستانی هم در ولایت تخار فرخار است و به گونه ای فرخاردیس نیز در زبان فارسی بکار می رود:

 یکی خانه آراست فرخار دیس + دروشد به شادی گل اندام دیس (فردوسی)

 کاس Käs: خوک:

 زبان در کام اعدایش چو خنجر مژه + در چشم خصمش کاس مویست (منوچهری)

 کنت Kant پسوند کنت یا کند به معنی روستا و دهکده در واژه های تاشکند، یار کند، سمرکند، چیمکنت که داخل زبانهای ترکی و ایغوری نیز شده است

 لنج Lanj: بیرون کشیدن و عصاره چیزی را کشیدن:

 کنون ماهیان اندر آمد به لنج+ که تو تا همی رزم جویی به رنج (فردوسی)

 مل Mull: شراب، می، باده

 شده ژاله در گُل چو مُل در قدح+ همی تاخت از چرخ قوس قزح

 ملخ Malax: حشره ای است موذی از جمله راست بالان که دارای قطعات دهانی خرد کننده است دارای پاهای عقبی رشد یافته و بزرگ است. این واژه از زبان سغدی به زبان فارسی و پشتو وام شده است.

 نوک Nuk: سر هر چیزی که تیز باشد، اصل این واژه سکایی است که در زبان سکایی به گونه Nuha بود که در زبان سغدی به گونه نوک شد و در زبان فارسی و پشتو نیز به گونه نوک تا ایدون کاربرد دارد. (۳)

 —————

 ۱‫-Nordhoff,Sebastian,Hammarström,Harld,Forkel Robert hasplemath Martin eds =2013) Sogdian Glttolog 2,2 Leipzig Max Planck Institute for Evolution Anthropology

  ۲- خط یا دبیره سترنجیلی یا استانگلویی نوعی از دبیره های الفبای سریانی و بهترین و شیواترین و باستانی ترین خط سریانیست که به سریانی کلاسیک نیز موسوم است. واژه سریانی یا استرانگلوی از واژه یونانی اتویوین که به معنی مدور است گرفته شده است در نوشتن انجیل های اولیه سریانی از این خط استفاده می شده است، مانی نیز در نگارش اثار خود از نوعی خط تحول یافته سریانی استفاده کرده است که به خط مانوی مشهور است.

 ۲ ‫- فرهنگ سُغدی، سغدی - فارسی - انگلیسی پدید آورنده شهرزاد فتوحی ناشر فرهنگان سال ۱۳۸۳