طنز نویسی با تبر طنز به فرق دولت كوبید. او نوشته بود: (كه دولت خواب برده، از هیچ چیز خبر ندارد).
رییس جمهور با خواندن این طنز هدایت داده بود، كه:
(هیچ كس حق ندارد تا در وقت رسمی در دفتر خواب كند، برای اینكه كارمندان دولت را در روز روشن خواب نبرد، كسی حق ندارد، شب بیدارخوابی بكشد، كارمندان دولت اجازه ندارند، تا شب ها به عروسی یا شب شش ویا ختنه سوری بروند، دیدن فلم های هندی وعشقی كه موجب می شود تا كارمندان دولت ان ها را ببینند وبیدار خواب شوند ممنوع است. خانه داری نیز از طرف شب در روز های رسمی ممنوع است. گفتمان های سیاسی شبانه ممنوع است. پرواز طیاره ها كه موجب ازیت خواب كارمندان دولت می شود منع است. كسی اجازه ندارد، تا از طرف شب موتر سایكل دوانی كند. زیرا خواب كارمندان دولت را خراب می كند. تلویزیون ها ورادیو ها اجازه ندارند تا از ساعت هشت شب نشرات كنند، زیرا موجب بیدار خوابی كارمندان دولت می گردد.
روزنامه ها اجازه ندارند تا از طرف شب چاپ وتوزیع شوند، زیرا موجب بیدار خوابی كارمندان دولت می گردد.
اگر كسی در وقت رسمی خواب كند از كار بر طرف، ماقوف، سبكدوش وإخراج می گردد).
ازششماه كه این فرمان نافذ شده بود، همه كارمندان دولت بیدار وسر كار حاضر بودند.
یك روز رییس جمهور بسیار خسته شده بود، شور خوردنی سرش خواب آمد، دست هایش اویزان شد، گردنش كج گردید وشروع به خُر زدن كرد.
رییس دفتر كه دید رییس جمهور را خواب برده است. لشم كرده از دفتر او برآمد كه خوابش خراب نشود.
به خانه سامان، ودیگر كارمندان گفت: كه رییس صاحب جمهور را خواب برده است، كسی حق ندارد تا مزاحم او شود وخودش با ارامش چشم ها را روی هم گذاشت. تا خواب كند، در همین هنگام وزیر دفاع زنگ زد وطالب هدایت شد، رییس دفتر گفت: كه رییس صاحب جمهور خسته بودند، یك چشم خواب رفته اند. ببخشاید پسانتر زنگ بزنید.
وهان! به یاد تان باشد كه به كسی دیگری نگویید.
وزیر دفاع كه دلش پشت خواب آب، آب می شد، مگر از ترس رییس جمهور نمی خوابید، با شنیدن این خبر، سكرترش راصدا كردو به او دستور داد كه چون خسته است، یك چشم می خوابد، كسی مزاحم او نشود.
سكرتر پرسید: وزیر صاحب فرمان رییس صاحب جمهور چی می شود؟
وزیر دفاع گفت: جناب رییس جمهور هم خوابیده اند، هوش كنی كه به كسی نگویی.
به همین ترتیب، تا شور خوردنی قصه خواب رییس جمهور به تمام قطعات وجزوتام های وزارت های دفاع، داخله وامنیت ملی رسید، همه با شنیدن این كه قواماندان صاحبان را خواب برده است، خودش نیز خواب كرد.
یك گروپ انتحاری طالبان با یك موتر پُر از مواد انفجاری وارد ولایت وردك ومیدان شد، خواست تا بالای سربازان حمله كنند، دیدند كه آرام، آرامی است وسر باز پهره دار قرار خواب است.
پیش از آنكه حمله كنند، قوماندان شان نزد سرباز پهره دار آمد وگفت: او بچه چی گپ است، كه خواب هستی؟
سر باز قصه خواب مقامات را به قوماندان طالبان كرد وگفت: كسی بالای كسی كه خواب باشد حمله نمی كند، اگر مرد هستین بروید شب بیایید، باز حمله كنین، كه برای تان جواب دندان شكن می دهیم با نی؟
قوماندان طالبان نیز این حمله را ناجوانمردانه پنداشت وخودش نیز چون بسیار خسته بود، خواب كرد ودستور داد كه همه به خاطر رفع خستگی شان وبرای امادگی جنگی یك چشم بخوابند.
در وزارت ها وإدارات كارمندان دولت با شنیدن قصه خواب رییس جمهور، همه خوابیدند.
در كشور شگفت ارامشی به راه افتاد، دولت خواب، پروژه ها ساختمانی خواب، وزیران خواب، مردم ودكانداران نیز با شنیدن این جریان اغلب خواب كردند.
در ادارات نسبت خواب كارمندان، رشوت، بیرو كراسی وچپاول نیز توقف گردید.
طالبان خواب، داعشیان خواب ودر كشور همه شبكه ها به خواب رفتند واز بركت ومعجزه خواب در كشور یك ارامش حكمفرما شد.
ارامشی كه مردم از سالها ارزوی ان را می كردند.
رییس جمهور برای أبد خوابید وإدارات وطالبان وداعشیان نیز برای أبد به خواب رفتند.
مردم نیز ترجیح دادند تا بجای كار خواب كنند، تا ارامش جامعه را بر هم نزنند.
این بود معجزه خواب.