من به عنوان یک دنمارکی، از تبار کشوری به نام افغانستان هستم.
شباهت های زیادی میان روند رویکرد های افغانستانی در آستانه ی پروژه ی سقوط سازمانیافته، و اوضاع و احوال امروزی اوکراین، آنچه در گذراست، می بینم. و من هم، بر مبنای همین دلایل است که نگران حال و احوال اوضاع وقوع حوادث مهلک و جنایتباری هستم؛ که غرب ممکن است فجایع دیگری این چنینی، در کشور های دیگر ایجاد کند.
روزنامه ایندیپندنت به تاریخ 6 دسامبر 1993 مطلبی را با این عنوان منتشر کرد:
"جنگجوی ضد شوروی ارتش خود را در مسیر صلح قرار می دهد: تاجر سعودی که مجاهدین را به خدمت گرفته بود اکنون از آنها برای پروژه های ساختمانی بزرگ در سودان استفاده می کند ."
در این مقاله از اسامه بن لادن و بنیادگرایی اسلامی قدردانی ودر آن اشاره شده که، او نقش مهمی را در عقب راندن پیشروی نیروهای شوروی در جنگ افغانستان ایفا کرده، زیرا او آموزش و کمک های مهمی به مبارزان مجاهدین ارائه کرد است.
رسانه های غربی به اسامه بن لادن امکاناتی را میسر ساختند تا جنگ چریکی خود را با شبه نظامیان آموزش دیده اش علیه نیروهای شوروی در افغانستان به کار برد.
تقریباً در همان زمان، وزیر امور خارجه ایالات متحده و زبیگنیو برژینسکی (مشاور امنیت ایالات متحده در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر)، به پاکستان رفت. جایی که به ایالات متحده اجازه داده شد تا اردوگاه های آموزشی برای مجاهدین ایجاد کند که قرار بود برای جنگ با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان استفاده شود. دولت آمریکا از این واقعیت که اسلام گرایان رادیکال مطابق به اعتقادات دینی یک جامعه کمونیستی را نمی خواستند، استفاده کرد. وزیر خارجه امریکا از اسلام گرایان حمایت کرد و آنها را متقاعد کرد که هدف ایشان درست است.
برژینسکی در سخنرانی تاریخی خود به اسلامگرایان چنین ارشاد فرمود:
"زمین آنجا [افغانستان] مال شماست. روزی به آن باز خواهید گشت؛ جنگ شما پیروز خواهد شد و خانه ها و مساجد خود را دوباره به دست خواهید آورد، زیرا هدف شما حق است و خدا در کنار شماست".
غرب با اسلحه و پول از مجاهدین حمایت کرد. که پس ازان، زمان نشان داد که اکثریت آنان به سازمان تروریستی همچو طالبان تبدیل شدند.
در همان زمان، غرب از اسامه بن لادن حمایت کرد که پس ازان القاعده را تأسیس کرد.
در سال 2001، زمانی که غرب پیامدهای حمایت از اسلام گرایان رادیکال را درک کرد، به افغانستان و عراق حمله کرد و در نتیجه ( البته برنامه ریزی شده)، داعش (سازمان تروریستی- هیلاری کلینتون در کتاب گزینههای دشوار چنین مینویسد: داعش را خودمان ساختیم! مترجم) به القاعده بیعت کرد. بقیه رویداد ها و جنایات در صفحات تاریک جامعه ی بشری مسجل شده است.
دلیل و برهان حمایت غرب از مجاهدین این بود که شوروی به افغانستان حمله کرده بود و آنها می ترسیدند که شوروی بیش از پیش مقتدر و نیرو مند شود. زیرا افغانستان با شش کشوراز جمله چین،غول بزرگ اقتصادی جهان همسایه است. بنابراین اگر می خواهید در این منطقه قدرت داشته باشید، کشوری ایده آل برای فتح به وسیله ی مجاهدین است.
افغانستان به عنوان یک مهره ی بازی در جنگ قدرت ژئوپلیتیکی بین غرب و اتحاد جماهیر شوروی مورد استفاده قرار گرفت. امروز ما آشکارا مشاهده می کنیم که، از اوکراین به عنوان مهره ای در جنگ قدرت میان روسیه و غرب استفاده می شود.
اوکرایین چندین بار به عنوان یکی از فاسدترین کشورهای اروپایی معرفی شده است. برخی ارتش آنها را نازی و برخی دیگر قهرمان می دانند. (این در حالیست که نیرو های " آزوف" یعنی سازمان نازی های اوکرایین، به کمک و همیاری غرب در راس انگریز در حاکمیت اوکرایین جایگاه و پوزیشن های خاصی را احراز نموده بود.) ما برای آنها سلاح فرستاده ایم تا با روس ها بجنگند. آیا این همه همان کاری نبود که غرب با مجاهدین و اسامه بن لادن کرد؟
آیا واقعاً می دانیم که از چه چیزی حمایت می کنیم؟ یا این که ما حاضریم برای هر کسی که علیه روسیه می جنگد سلاح بفرستیم؟ تاریخ گواه است که قبلاً در قبال چنین رویکر ها به طرز وحشتناکی اشتباه شده است.
در جنگ قدرت بین غرب و روسیه، اوکرایین میدان جنگ بوده است. این بر جمعیت غیرنظامی بی گناه که در تیراندازی متقابل جنگ گرفتار شده اند، تأثیر می گذارد. اوکراین قربانی برنامه های سیاسی هر دو قدرت بزرگ است. درست مانند افغانستان. مردم افغانستان هنوز به دلیل حمایت غرب از مجاهدین رنج می برند و من نگرانم که در کشور دیگری، فاجعه ی دیگری ایجاد کنیم.»
برگردان: ندای پرچم