توطئه (Conspiracy) به مفهوم همکاری دو یا چند نفر جهت اقدام به یک عمل غیرقانونی و یا اجرای یک عمل قانونی از طریق غیرقانونی میباشد؛ و اما توهم توطئه بیانگر نوعی اختلال روانی است که شخص گمان میکند که همه میخواهند به او صدمه بزنند و یا بر اساس آن سیر وقایع و امور مهم سیاسی در دست پنهان سیاسیون بیگانه پنداشته میشود. بنا بر آن زمامداران خودخواه و خودپسند مانند زعامت امروزی افغانستان که همه صلاحیتها را در دست خود دارند و به ارگانهای مسؤول و مؤظف اعتماد ندارند به توهم توطئه دچار میباشند و همچنان جریانها و شخصیتهای سیاسی – اجتماعییی که علل و عوامل تمام نابسامانیها، ناامنیها و بحرانهای موجود در کشور را تنها در خارج و برون از جامعه میدانند نیز به نحوی دچار توهم توطئه شدهاند.
به اساس این نظریه توهم توطئه بیانگر نوعی بیماری روانی فردی و جمعی است که بهموجب آن وقایع و امور مهم سیاسی و اجتماعی و سیر حوادث در دست پنهان و نیرومند سیاست بیگانه و تشکیلات مخوف اقتصادی، سیاسی و عقیدتی وابسته به آن سیاست پنداشته میشود مانند اعتقاد به دست پنهان سیاست پاکستان و سازمان استخباراتی آن ISI در بحرانها و ناامنیهای چهار دهه اخیر در افغانستان بهطور کل و همه جانبه.
مبتلایان به توهم توطئه با رفع مسؤولیت از خویش بهجای تحلیل و بررسی علمی و منطقی وقایع و مشکلات و عقب ماندگیها، تمام تقصیر و مسؤولیتها را به گردن بیگانگان میاندازند.
اصل مسلم و شواهد تاریخی بیانگر موجودیت توطئه در تمام جهان بهویژه در افغانستان میباشد. علتهای مهم راه اندازی توطئه عبارتاند از:
توطئه چینی قدرتهای بزرگ در مقابل کشورهای کمتر توسعه یافته، توطئه پردازی رقیبان خارجی و دستگاههای امنیتی کشورهای رقیب در کشورهای که در مقابل توطئهها و مداخلات بیرونی آسیب پذیر هستند و برای مقاصد سیاسی و اعمال نفوذ در این کشورها؛ کوشش مداوم برای لجن مال کردن رجال برجسته کشور که موجب آسیب پذیری مردم در برابر شایعات توطئه پردازان میگردد که این شیوه توطئه بیرونی در برابر رجال سیاسی و دولتی افغانستان در صدر استقلال یعنی در زمامداری شاه مترقی امیر امان الله غازی و همچنان در دهه شصت خورشیدی در مقابل رهبری جنبش ترقیخواهی کشور بهطور فزاینده و با ابعاد وسیع به کار گرفته شده است.
همچنان فقدان آزادی بیان و برخورد آزاد و سالم با عقاید گوناگون، اعتقاد به ثنویت که در دوران پیش از اسلام در ادیان آریایی اهمیت داشت، اعتقاد به قضا و قدر و دسیسههای فلک کج رفتار و نیروهای غیبی بیرون از حیطه دخالت انسانی توهم توطئه را به اعتقاد راسخ مردم مبدل گردانیده است که همین اعتقاد و تمرکز بیشتر روی توهم توطئه در بسیاری حالت باعث از نظر دور ماندن توطئههای واقعی نیز گردیدهاند.
توطئه گری قدرتهای امپریالیستی بهویژه در کشورهای روبه توسعه واقعیت دارد و نمیتوان آن را توهم دانست مانند توطئه علیه دولت امانی و حاکمیت دموکراتیک افغانستان، توطئه علیه دولت ملی مصدق در ایران و کودتای خونین علیه داکتر سوکارنو در اندونیزیا؛ که بدست عوامل استبداد طلب داخلی بنا بر نقشه و طرحهای غارتگرانه قدرتهای جهانخوار صورت گرفته است.
بنا بر عقیده و شرع مقدس اسلامی خداوند کسانی را که در راه دین-عقیده، منافع ملی و حفظ نوامیس شان به پا میخیزند یاری میرساند و مردم میتوانند در برابر توطئهها و دسایس مقاومت کنند. انسان نباید در برابر اهریمنهای روزگار و شیاطین مکار خاموش باشد و همه چیز را به قضا و قدر و مقدرات الهی واگذار نماید. فاصله میان قضا و قدر و امکانات بشری مشخص گردی ه و آنچه از حیطه و صلاحیت انسانی خارج است شامل توطئهها و دسایسی نیست که از طرف فرعونیان و صاحبان ثروتهای قارونی و حاکمان ظالم طرح و تطبیق میگردد. هیچ نیروی اهریمنی قادر مطلق نیست و هر نوع توطئه ضد بشری قابل شکست و نابودی میباشد. عامل شکست و ابطال هر توطئه هوشمندی و مبارزه متشکل و هدفمند انسانهای آگاه و جسور میباشد نه فراموشی یا دست کم گرفتن دسایس و یا برعکس بزرگ بینی و غیرقابل شکست تلقی کردن آنها.
طبقات زحمتکش که از مظلومیت خودآگاه میشوند و در برابر ظالمان مستبد طغیان میکنند زمانی که به علت وجود دستگاههای سرکوبگر نمیتوانند سازمان رسمی ایجاد نموده و علنی فعالیت کنند ناگزیر دست به ایجاد تشکلات زیرزمینی و فعالیتهای مخفی میزنند که این نوع افراد را طبقات حاکم و رسانههای وابسته به آنها توطئه گر و این شیوه مبارزه را توطئه مینامند. درحالیکه توطئه شیوه کار و خصلت اخلاقی طبقات استثمارگر میباشد و آنها در برابر مخالفین و رقبای خود که در حاکمیت و منافع طبقاتی با آنها شریک هستند نیز از ابزار حیله و توطئه استفاده میکنند و مبارزه جوانمردانه، هدفمند و اصولی نیروهای مترقی از این شیوه جدا و مبرا میباشد.
کاربرد توطئه برای بیرون زدن رقبای سیاسی و شریکهای جرمی از صحنه هم اکنون در افغانستان جریان داشته و صورت میگیرد. توطئه حاکمان مرتجع و مزدور باعث ناامنیهای وسیع و قتل عام مردم بیگناه و گسترش دامنه اختلافات قومی و مذهبی در کشور گردیده و از اعتبار و اتوریته حاکمیت دولتی بهصورت وسیع کاسته است.
در نظامهای سرمایهداری لیبرال و پرقدرت جهانی حتی روسای جمهور بر بنیاد نقشهها و پلانهای از قبل طرح شده روی کار میآیند و رقبای سیاسی پرقدرت بنا بر توطئهها و دسایس از صحنه خارج ساخته میشوند که مثال برجسته آن انتخابات سال ۲۰۱۶ در ایالات متحده امریکا و حوادث پسا انتخابات در این کشور میباشد.
توطئه همانطوری که جزء خصلت و عمل شناخته شده طبقات استثمارگر و مزدور است؛ مخالف شأن و حیثیت زحمتکشان و نیروهای دموکرات و ترقیخواه میباشد. ترقیخواهان و عدالت پسندان با هر نوع توطئهها و حیلههای غیراخلاقی مخالف هستند و علیه آنها قاطعانه و با جسارت مبارزه مینمایند و مخالف کسب قدرت و پیروزی بر دشمن به اثر طرح توطئه و دسیسه میباشند.