به همگان آشکار است که جنگ، خونریزی، ترورهای هدفمند، انفجارات و ناآرامی در کشور ما بهشدت ادامه دارد. این در حالی است که آمار تکان دهنده فساد، فقر و بدبختی افرایش میابد. اطلاعات منابع معتبر مانند ملل متحد، سیگار و بانک آسیایی نشان میدهد میزان فقر به 72 فیصد بالا رفته است و در مجموع 90 در صد جامعه در تحت فقر به سر میبرند.
همزمان، مذاکرات دوحه که قبلاً هم بدون نتیجه بود، به بنبست مواجه شده است. آمریکا ظاهراً در حال ارزیابی توافقنامهاش با طالبان است. در کابل، هم بعضی، دولت مردان فکر میکنند که این تجدیدنظر اداره بایدن، به نفع شان خواهد بود و آنها میتوانند عمر حکومت داری خود را طولانی نمایند؛ اما با تأسف به چه قیمتی!
مرور کوتاه بر دو دهه گذشته نشان میدهد که باوجود همه کمکها و پولهای سرازیر شده به کشور، دستاوردهای اقتصادی ناچیز بوده است. علت عمده آن بیبرنامه گی، فساد گسترده در نهادهای مالی و پروژههای عمرانی، تحمیل اقتصاد بهاصطلاح بازار آزاد و برنامههای بانک جهانی میباشد. این باعث گردیده تا افراد بیهویت و بهاصطلاح مجاهدین سابق با تغیر قیافه و پوشیدن لباس غربی، همه عرصههای زندگی مردم و دولت را در انحصار خود قرار دهند و زر اندوزی نمایند. همان طور که در مرحله اول بعد از هفت ثور، تحمیل اقتصاد سوسیالیستی با واقعیت جامعه ما مطابقت نداشت، به همان اندازه، اقتصاد بازار آزاد با جامعه عمدتاً فقیر ما، همخوانی ندارد. هر دو نمایانگر افراطیت چپ و راست میباشد.
اگر دقیق نگاه شود، تقریباً 50 چهره است که به حمایت آمریکا، مردم و کشور ما را به گروگان گرفتهاند. اکنون آنها ادعا دارند که مخالفین دولت از آن سوی مرزها، پاکستان و ایران، حمایه و تجهیز میگردند، فراموش کردهاند که روزگاری، خودشان هم ابزاری در دست همین کشورها بودند، بهاصطلاح جهاد میکردند و همه ابتکارات و پیشنهادات دولت دمکراتیک را برای حل صلح آمیز و مصالحه را نادیده گرفتند و سرانجام باعث سقوط نظام دولتی و جنگ داخلی در کشور گردیدند.
اگر در این دو دهه، در زندگی مردم تغیر قابل ملاحظه میامد، انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری به افتضاح نمیانجامید، زورگویی و حقوق مردم پایمال نمیگردید، حاکمیت قانون تأمین میگردید، امروز مردم ما به این وضع مواجه نمیبودند. همه به خاطر دارند که در سالهای، نخست وضع امنیتی، بهطور نسبی، بهتر بود، اما در کنار دلایل فوق بمباران هوایی قرا و قصبات و دادن کوهاردینات نادرست از جانب مسؤولین حکومتی به آمریکاییها، باعث نارضایتی مردم گردید و راه، برای ظهور مجدد طالبان، هموار گردید. بدون شک، همسایگان آزمند ما از این وضع، بهرهبرداری عظیمی کردند.
در شرایط کنونی، نیاز مبرم مردم ما صلح و آتش بس میباشد. طالبان هم این را باید بدانند که زمان دولتهای مطلقه و تحمیل افکار افراطی گذشته است، صلح عادلانه و عملی، یگانه راه معقول میباشد. هرگونه صلح باید تأمین حقوق دموکراتیک، حقوق زن، مردم سالاری، حفظ قوای مسلح و اساسات نهادهای دولتی را در پی داشته باشد. دولت جدید آمریکا، هم باید بدانند که هرگونه تجدید نظر و ارزیابی، بدون اولویت دادن و تسریع پروسه صلح عادلانه، بر بنیاد منافع ملی افغانها و ختم خونریزی در سرزمین درد کشیده ما، تکرار تجارب ناکام میباشد. جنگ، همانطوری که گذشته نشان داده، راه حل نمیباشد.
با عرض حرمت،
14/02/2021, جرمنی