انگیزۀ تحریر این سطور تشخیص منافع و مصالح علیای افغانستان است که بدون حب و بغض، خاص و رُک و راست مطرح میگردد:
امروز آقای اوباما بعد از ملاقات "گرم" با آقای نواز شریف طی اعلامیهیی از "رهبران طالبان تقاضا نمودند تا به گفتگوی مستقیم با کابل داخل گردیده و برای راه حل صلح آمیز کار نمایند." (معامله پوچ و سبکسرانه کهنه و به گفته وطنی همان آش وهمان کاسه و یا در یخ نوشتن ودر آفتاب ماندن).
این اعلام مشترک در زمانی انجام مییابد که چگونگی مرگ ملأ محمد آخوند در شهر کراچی و کتمان چند ساله اقامت او در پاکستان و افتضاح افشای آن یکبار دیگر طشت رسوایی پاکستان را (بعد از کشته شدن اوسامه بن لادن در حومۀ اسلام آباد) از بام کاخ دروغ آن کشور به زیر انداخت و جهانیان را به حیرت واداشت و بهمثابه سیلی محکم بر روی ناتو و انگلیس و امریکا پنداشته میشود، فراموش نه کردهایم که امریکا برای سر ملای کور ۲۵ ملیون دالر را جایزه گذاشته بود).
بر اساس حق و حقیقت و مطابق موازین قبول شدهیی حقوق بینالملل و منشور موسسه ملل متحد و اسناد مصوب ناشی از آن باید پاکستان مورد تعزیرات جدی شورای امنیت ملل متحد قرار گیرد و همانند آنچه که دولت امریکا بر سایر کشورها مرعی داشته، این کشور نیز از طرف وزارت خارجه امریکا بهمثابه رکن از محور شرارت جهانی شناخته شود.
افغانان و جهانیان متوقع بودند که:
رییس جمهور امریکا (بخصوص بعد از حادثه کندز و وقوع فاجعهیی بشری در آن شهر که بهانه صدور فرمان دوام حضور عساکرشان در افغانستان گردید) لااقل به خاطر پرستیژ شخصی خود با رهبر دولت که عامل بیثباتی افغانستان (کشوری که با آن موافقت نامهیی ستراتیژیک امضا کرده است) چنین مزورانه دهن جوال را نگیرد.
سؤال اساسی را این طور خلاصه و مطرح مینماییم: مبرمترین نیاز واقعی افغانستان از امریکا کدام است؟
اگر مطابق به ندای نعش آغشته به خون مادروطن جواب دهیم:
شفاف گردیدن سیاست امریکا در قبال افغانستان و ختم برخورد دوگانۀ یک بام و دو هوا.
تداوم تراژیدی خونبار افغانستان معلول همین سیاست دوگانه و کجدار و مریز انگلیس و امریکا است و این واقعیت از کفر ابلیس معروفتر است و انکار آن از توان کسانی پوره است که پشت به درد جانکاه افغان مظلوم نمودهاند.
به گذشتهیی پر جنجال جفا کاریهای امریکا بر مردم افغانستان نمیرویم. امروز حتی "کوران در بغداد" میدانند که سرنخ این همه تروریست افغان و عرب و عجم و مسیحی و افریقایی و چیچن و... که افغانستان و منطقه را بیثبات ساخته و جهان را تهدید مینماید از کجا آب میخورد و مرکز و حامی تروریسم کدام کشور میباشد!
افغانان حق دارند سؤال نمایند:
ابر قدرت امریکا با این امپراطوری عظیم نظامی و اطلاعاتی و... مگر نمیداند که: کی ها؟ حمام خون را در کشور ما گرم نگهداشته است؟ و یا لااقل قاتل عساکر جوان خود را نمیشناسند؟ مگر امریکا تنها عضلات نیرومند دارند و عقل باختهاند؟ که بیشتر از صد ملیارد دالر از جیب مالیه دهندگان شان را بهحساب احمق پولی در کشور ما به باد میدهند؟
اظهر منالشمس است که: زیر کاسه، نیم کاسههاست و در غیر آن، چگونه پاکستان بهمثابه کشور مخلوق انگلیس و امریکا میتواند اینهمه سالها به ریش خالقین خود بخندد. اسناد شهادت میدهد که: چگونه در سال (۲۰۰۱) وقتی که منافع امریکا مطرح بود جنرال سنگین وزن آن کشور (آقای ارمیتاژ) با کوبیدن مشت بروی میز جنرال مشرف پیام بوش کوچک را دریک جمله برایش اعلام کرد: یا با پلان ما یکجا شوید و یا در ظرف چند هفته به کشور قرون وسطایی مبدل میشوید!
خطاب ما به امریکا و انگلیس و سایر بازیگران عمدهیی کشمکشهای جیوستراتیژیک جهانی این است که:
اگر به قراردادهای تان ارزش قایل نیستید به یاد داشته باشید که در قبال ایجاد و تداوم تراژیدی افغانستان مسؤولیت اخلاقی دارید و از احتیاج ما به کمک و انگشت افگار ما سؤاستفاده ننمایید.
افغانستان دیروز به حیث نطع جنگ سرد و میدان تصفیه حساب ابر قدرتهای آن دوره قربان گردید و امروز بهمثابه معبر ورود به آسیایی میانه قربانی کشمکشهای جیوستراتیژیک رقبای بینالمللی و منطقهیی بوده و بار دیگر در معرض «بازیهای سکانداران تقسیم مجدد جهان» قرار دارد
در حالی که در دوم دسامبر ناتو پیرامون افغانستان بحث مینماید تا چگونگی حضورشان را سازمان بدهند ضرور است تا افغانان وطنخواه و با احساس ملی در هر کجایی که هستند و با هر اسم ورسم که دارند به دور مصالح افغانستان صدایی اعتراض شان را بلند نمایند تا جهانیان بدانند که:
افغانستان قربانی سیاست غیر شفاف انگلیس و امریکا است و اگر این سیاست دوگانه و یک بام و دو هوا تداوم یابد حضور یک ملیون عسکر ناتو هم درد ما را چاره نمیتواند و بهمثابه نمک اضافی بر «زخم خونین» ما خواهد بود!