بحران عمیق نظامی و سیاسی دامنگیر کشور گردیده است. جنگ در ولایات شدت کسب کرده ابتکار عمل به دست مخالفین مسلح دولت است، آنها پلان جنگی میسازند و بهسرعت به حملات پرداخته دولت را غافلگیر مینمایند مانند حمله دستهجمعی بر شهر فراه که با تجمع طالبان از چندین ولایت همجوار و تنظیم قطارهای انتقالاتی صورت گرفت اما دولت و قوای خارجی مستقر در افغانستان با داشتن وسایل تخنیکی کشفی و استخباراتی و ادعای وجود جواسیس شان در میان جنگندههای مخالف جزئیترین حرکت ضد تجمعات و انتقالات مخالفین را اجرا نکردند یعنی میگذارند دشمن داخل شهرها شود، خوب بجنگد، ویران کند و بکشد بعد با هیاهوی آمادگی و ارسال قوتهای علاوگی به محل جنگ، مطبوعات و اذهان مردم را مصروف نگهمیدارند این که چه تعداد جوانان قوای مسلح و مردم عام کشته میشوند، دارائی بخور و نمیر مردم در آتش جنگ میسوزد دستگاهی بنام دولت برای حل کمپلکسی جنگ و پیامد آن اقدامی به عمل نمیشورد. ولسوالی ها سقوط میکند، میگویند دوباره گرفته شد، به شهرها حمله میشود میگویند عقب زده شد، انفجارات و حملات تروریستی عالمی از وحشت و خون بر پا میکند میگویند پلان این عمل در ورای سرحدات طرحریزی شده بود. پس دستگاه عریض و طویل دولت و ارگانهای آن با هزاران مشاور و کارمند و سخنگو و غیره در دفع و طرد اعمال دشمن چه نقشی باید داشته باشد؟ امکانات ادعا شده وسیعی که دولت تبلیغ میکند چرا بر طبق یک پلان منظم تعرضی و تدافعی بکار انداخته نمیشود تا حملات دشمن خنثی گردیده تلفات جانی و مالی به حد اقل تقرب نماید.
این جنگ، جنگ ساده نیست عوامل و ابعاد معلوم و نامعلوم آن سخت پیچیده و گونه گون میباشد، آنچه در عمق این جنگ چندین ساله نهفته است بیشتر نزد مراجع استخباراتی بخصوص امریکا در پلان طویلالمدت حضور نظامیشان درین خطه پیچ خورده است.
در کتاب «جنگ اشباح» افشا میشود که وقتی گیری شرون نماینده cia و مسؤول برای جهاد افغانستان در اوایل سپتمبر سال ۱۹۹۶ با احمد شاه مسعود در کابل ملاقات کرد به مسعود گفت: «من اینجا آمدهام تا روابط را بار دیگر از سر بگیریم. امریکا بار دیگر به افغانستان علاقهمند شده است، ممکن در ظرف یکی دو سال ما به اینجا برگردیم ...» بعدها مسعود در ملاقاتی با افسران سی.ای.ای. در فرانسه «به آواز آهسته گفت امریکا باید کاری بکند ورنه مقاومت در برابر طالبان سقوط خواهد کرد. امریکائی ها به او گفتند تلاشهایشان را درین راه ادامه خواهند داد» همان بود که امریکا پلان حمله به افغانستان را عملی ساخت و کار تا امضای قرارداد اسارتبار امنیتی و تأسیس پایگاههای نظامی رسید. امریکا عامل اصلی عدم استقرار اوضاع در کشور است زیرا بر دوام صلاحیت و قدرت زورمندان شرکت کننده در کنفرانس بن و عدم تن دهیشان در از دست دادن امتیازات و صلاحیتهای آنها موافقت کرد. سهم موجودشان در قدرت باعث تداوم بیثباتی در کشور میباشد.
جنگ تریاک در تداوم حالات جاری فوقالعاده اثر گذار است. مداخلات همسایگان در تشدید اختلافات محلی، قومی و ملی و اثر گذاری بر برخی نیروهای جنگی هردو طرف، پارلمان، دستگاه حکومت و جامعه بهاصطلاح مدنی و مطبوعات قلمی، صوتی و تصویری بسیار نیرومند است آنها با پلانهای بدشان تخم نفاق و بیاعتمادی رامیان مردم و کارمندان دولت پاش میدهند.
کار در جهت تجرید مبلغین مغرض مذهبی و شدت تبلیغات جنگی توسط ایشان با ناتوانی جدی مواجه است. جنگجویان قبلی جهادی و قوماندانهای محلی به. پروسههای صلح آمیز و اشتغال و ساختمان کشور جلب نشده صلاحیتهای جنگیشان کمافی السابق تهدید کننده اوضاع تا سرحد اخطار به دولت میباشد.
نقش نیروهای مافیایی در دولت منجمله قوای مسلح بر بیثباتی اوضاع به نفع خودشان بیشتر از گذشته بالا رفته است. اگر یک مهرهای ازین خائنین بیجا شود فریاد و غوغای شان با شعارهای گونه گون محلی، قومی و ملیتی فضای جامعه را مغشوش و بحرانی میسازد، سیاستهای غلط و تعصب آلود حاکمیت که در عمق عاری از اغراض تشنج زایی و بحران آفرینی نیست اعتماد مردم و متحدین دولت را بهطور جدی آسیب پذیر ساخته است.
نبود یک سیاست سنجیده شده مستقل و باثبات در برابر سیاستهای تخریبی همسایگان مغرض و عدم جرأت طرح صریح در جنگ دو سره نیروهای امریکائی (هم جنگ ظاهری و هم کمک باطنی با تروریستان) چنان فضای سر در گم کننده ایجاد کرده است که کسی حقیقت وضع موجود را آنطوری که باید درک کند نمیکند.
مجموعه عوامل ذکر شده به گرد و غبار گمراه کننده در وضع جاری کشور باعث شده است که دشمن ابتکار عمل را به دست داشته باشد و با ضربات پیهم بر تلفات دولتی افزایش دهد.
این جنگ با همه ابعاد صریح و نامعلوم آن ادامه یافته فرزندان وطن قربانی آن میشوند.
جنگ نیابتی در افغانستان زخم ناسوریست که بدون بک اجماع ملی افغانها و موضعگیری صریح و مؤثر جهانی در برابر مراکز پرورش تروریستها خاتمه نمییابد
سیاستهای پوششی جنگ سال به سال تغیر داده میشود گاهی کفر و اسلام، باری اختلافات مذهبی و اکنون تشدید بیسابقه تبلیغات مخالف وحدت ملیتها و اقوام ساکن در کشور توسط چند فرد متعصب و معلومالحال وابسته به بیگانه عمداً و قصداً اذهان جوانان را از برادری و همبستگی بهسوی تفرقه و خصومت استقامت میدهد.
بحران نظامی- سیاسی و اقتصادی موریانه ایست که رژیم را در پرتگاه نابودی میرساند تا پلان گذاران جنگ نیرنگ دیگری را برای تداوم بحران روی دست گیرند.