سازمانها و نهادهای سیاسی ترقیخواه کشور که بعد از دورههای سیاه و شبهای ظلمانی ناشی از حوادث دو دههء گذشته در حیات سیاسی جامعهء ما قد برافراشتهاند مشعلدارانی اند که در دور جدید و شرایط بسیار متفاوت از گذشتهها برای ایجاد تشکل جدید و تداوم سنن عالی مبارزه برای بهروزی و سعادت مردم پیکار مینمایند، کار این گروپهای سیاسی که بعضاً تا سرحد یک حزب تبارز نمودهاند مملو از دشواریها و تقبل مشکلات بوده است.
در زمانی که افراد متعهد به خوشبختی مردم به این کار دست مییازیدند چالشهای چون فروپاشی نظام دولتی، پراگنده شدن رهبران، کادرها و اعضای سازمانهای ترقیخواه کشور در داخل و خارج کشور، گیرماندن اعضای حزب حاکم آنوقت در تنگناهای بی مصونیتی، فقر وبی روزگاری و بدتر از همه گردش شبح اختناق بر جوء سیاسی کشور، پیگردها، زندانی ساختنها، ترور و سر به نیست ساختن عدهء از اعضای سازمانهای ترقیخواه کشور باعث رعب و دلهرهء همه گیر گردیده بود. یک قطبی شدن جهان و نبود حمایت جهانی از تفکر سیاسی مربوط به حزب آنوقت نوعی سردرگمی فکری را با پراگندهگی تشکیلاتی توأم نموده؛ طرق و امکانات گروههای جدا شده از حزب واحد را با مشکلات زمانگیر مواجه ساخت. اثرات جنگ سرد که هنوز در ذهن نو به دوران رسیدهها رسوب داشت و حالا هم دارد یکجا با امکانات رسانهی اعم از تلویزیونها، رادیوها، جراید و مجلات، ایراد بیانیههای عقده مندانه نسبت به اعضای حزب بخصوص تلاش در جهت تخدیر نسل جدید در رابطه به گذشتهها، فضای خفقان آوری را به میان آورده بود که بر گسترهء فعالیت سیاسی-تشکیلاتی این گروهها محدودیت ایجاد میکرد، بااینهمه دشواریها، گروهبندیهای که مصمم بودند تا راه شان را در میان انبوهی از احزاب، سازمانهای اجتماعی و تشکلات جدید بنام جامعه مدنی بازنمایند دریک تلاش توأم با قبول خطر توانستند جایگاه معینی را در سیستم نوین سیاسی افغانستان احراز نمایند و بهطور قانونی در روشنی و حمایت قانون اساسی کشور میدان کار و فعالیت شان را وسعت بخشند. درنتیجهء این کار دوامدار همسویی تشکلات سیاسی آرام آرام به پایه تحقق نزدیکتر گردید و اکنون وحدت تشکیلاتی روی دست قرار دارد.
می زیبد تا به این حوصله مندی، پشت کار و قبول مشکلات که با دستهای خالی اما قلبهای سرشار از عشق وطن و نیت نیک خدمتگزاری به مردم ادامه یافت، تحسین و شادباش گفته شود. از وضع بر میآید که انشاءالله واحدهای جداشده از هم دریک مسیر مشترک بهسوی هدف مشترک به حرکت درخواهند آمد (آب اگر صدپاره گردد باز باهم آشناست).
همگرایی تا وحدت تشکیلاتی راهی نیست که بهسادگی پیموده شود. عدهی از فعالین سیاسی زیر فضای خودنمایی نوگرایانه، ارزشهای پذیرفته شده ناشی از تجارب تاریخی را نفی مینمایند. همچنانی که برخیها با پافشاری بر روشها و تفکرات گذشته از پا گذاری در صحنههای جدید پیکار سیاسی خودداری میورزند.
در کشاکش این تباین فکر و عمل بایست راه همگرایی باز گذاشته شود تا نیروهای متعهد به مردم و کشور از هم فاصله نگیرند بلکه بهحکم ضرورت زمان و مقتضای وضع کنونی این سرزمین خفته در خون و آتش با وسعت بینش و فراخی حوصله یکجا با هر آنکه و هر آنچه نیت نجات وطن از این گرداب خونین را دارد زبان مشترک، قول مشترک، و راه مشترک را دریابند.
حالا که کنفرانس وحدت میان دو حزب سیاسی (حزب مردم افغانستان و حزب ملی ترقی وطن) در فضای همدلی و همگرایی موفقانه دایر گردیده است وظایف خطیر و تقاضاهای جدید فرا راه این تشکل سیاسی قرار میگیرد. تکمیل موفقانه وحدت سازمانهای هردو حزب که بر مبنای مفاهیم و تشکیلات یعنی تفکر و تشکل استوار باشد در سرخط کار حزب قرار میگیرد.
اگر حزب عبارت از تجمع افراد و گروههای پیرو یک طرز تفکر و آرمان واحد است پس باید وحدت سازمانی هر دو حزب بدون در نظر داشت بده و بستانهای کادری و تشکیلاتی با صفای نیت تکمیل گردد. محترم پوهاند داکتر محمد داوود راوش در کنفرانس وحدت گفتند: "...مرحلهء ادغام و آماده گی برای کنگره که در همین روزهای سال آینده تدویرمی یابد دنیایی کار را از ما میخواهد...".
کادرهایی که از هردو حزب فعالیت دارند تجارب گذشته نزدشان موجوداست. آنها مسؤولیت دارند که سنگ بنای حزب جدید را با جوهر اصیل همفکری، صمیمیت، وطنپرستی و مردم دوستی طوری پایه گذاری نمایند تا مقولهء وحدت ارگانیک را در کار و پیکار بعدی تمثیل بتوانند.
حزب جدید بعد از تدویر کنگره در سال آینده موجود سیاسی خلق الساعه نخواهد بود بلکه این حزب ادامه دهنده آرمانهای جمیع ترقیخواهان و وطنپرستان میباشد که از مشروطه خواهی تا اکنون این آرزوها را در سر داشتهاند و حالا هم دارند. حالا که جبر قرن بیستویک و دگرگونیهای پیش آمده در کشور وجهان شکل و مضمون مبارزه را طور دیگر رقم میزند هیچوقت رسالت تاریخی ترقیخواهان و تحول پسندان را از محتوای اصلی آن که سعادت و خوشبختی مردم از طریق تأمین عدالت اجتماعی میباشد نمیتواند خالی سازد. جوهر این مضمون در تشعشع اندیشههای مبارزه با اژدهای سه سرهء بنیادگرایی، تروریزم و مافیایی شدن افغانستان باید شکل داده شود. چنانچه استاد عبدالحی مالک این اصل را در بیانیهشان در کنفرانس وحدت چنین فورمولبندی کردند: " د بنسټ پالنې نننی دښمنان، پرون د بنسټپالنې او تروريسم ملاتړی او مشوقين وو نو اوس نړيواله ټولنه مسؤليت لری، هغه وينې څښونکی مافيا مهار کړی چې د څوکلونو ناورين نه وروسته يې زمونږ د خلکو ستونۍ نيولی دی ".
مضمون اصلی مبارزهء حزب واحد روی همین نیازمندیهای مردم خواهد چرخید تا زمینهء تحقق عدالت اجتماعی در یک ظرفیت جدید فراهم گردد. افغانستان یکی از محراقهای تروریزم جهانی است. تروریستان منطقه با بهره گیری از نابسامانیهای جهان و دسترسی به قاچاق مواد مخدر، نفوذ در ارگانهای تصمیم گیرنده نظام، فساد گسترده اداری و سرزمین بی درو دروازه افغانستان توانسته با حفظ حضور عساکر خارجی و تحرکات نظامی پیمان ناتو حوزه فعالیت شان را گسترش دهند و در تحت حمایت مراجع معلومالحال استخباراتی اوضاع را به چالش بکشانند.
سیاست نامعین و غیرمسئولانه مبارزه با تروریزم، قاچاق مواد مخدر، فساد اداری، مافیا سازی و حفظ سلطهء گروهای معروف در این عرصه باعث تحکیم و آبدیدگی تسلسل این حلقه شده است.
وضع طوری در انکشاف است که عاملان این سه حلقه گرداننده گان امور هستند و خود نیز بهطور تصنعی شعار مخالفت و مبارزه با آن را سر میدهند تا رد پای شان را در زیرپوشش غوغاگری مبارزه طلبی از نظرها بپوشانند.
علت این ناهنجاریها نبود یک نیروی سیاسی پاک و غیر آلوده به لوث این جریانات است، نیروی که با داشتن سازمانهای وسیع از شهرها تا دهات خلای موجود را پر سازد. وقتی میگوییم ضرورت زمان میطلبد تا حزب سراسری، متحد، نیرومند، معتقد و پابند به اصول صداقت، وطنپرستی و خدمتگزاری به مردم به میان آید از همین جا منشأ میگیرد. این تشکل باید به میان آید، دارای سازمانهای گسترده و تعداد وسیع اعضای متعهد باشد، این حزب باید ابتکار ایجاد یک جبهه واحد متشکل از افراد و تشکلات را ایجاد نماید که در پیکار علیه پروژههای منفی جدی و صادق باشند و تصمیم مبارزه را داشته باشند، تا با حفظ کثرت اندیشهها وحدت عمل و وحدت پیکار علیه مصیبتهای دامنگیر مردم را به عهده گیرد. اگر ابتکار وحدت عمل در کثرت اندیشهها در برابر این حزب قرار گیرد در حقیقت حزب نوین بعد از محکم بندی ساختارهای تشکیلاتیاش بار بزرگ سمتدهی افغانستان بهسوی خوشبختی را به عهده خواهد داشت. امیداست رهبری و کادرها بتوانند این رسالت تاریخی را بهحکم نیاز مردم و نجات وطن در نصب العین آیندهء شان قرار داده بتوانند.
منبع: حقیقت زمان