در جنگ تجاوزی حدود دو دهه در افغانستان مراجع آمریکایی با این الفاظ و کلمات موقف جدید منطقوی و جهانیشان را بیان کردند:
۱- بینک ویست معاون پیشین وزیر دفاع امریکا گفت: "پس از کشته شدن هزاران عسکر و هزینه ملیاردها دالر باید به فکر خروج آبرومندانه از افغانستان باشیم "او گفت:" باید به راهی از خروج افغانستان دست یابیم تا با ابرو ریزی جنگ ویتنام روبرو نشویم. ما نباید نهایتاً مجبور شویم که با چرخ بالها از بام سفارت امریکا در کابل فرار کنیم بلکه قبل ازین که دیر شود راهی معقول برای خروج ازین کشور پیدا کنیم."
۲- ترامپ گفت: "افغانستان کاملاً یک مصیبت است (گرباچف هم افغانستان را زخم خونین گفته بود.) ما آنجا چه میکنیم، بیرون شوید، ما بیلیونها دالر را ضایع کردیم و هزاران نفر را از دست دادیم".
۳- ترامپ در سفرش به عراق گفت: "ما نمیخواهیم ژاندارم جهان باشیم بلکه پولیس خود میباشیم".
از تلخی شکست ویتنام یاد میکنند. در سال ۱۹۶۲ لیندن جانسن نیم ملیون افراد نظامی را با ساز و برگ مدرن جنگی به ویتنام فرستاد و شعارش این بود که رفتن ویتنام بهسوی کمونیسم آغاز غلبه چین و شوروی بر جهان میباشد.
حکومت جانسن و حکومتهای بعدی امریکا هیچ طرحی را برای پایان جنگ نداشتند زیرا آمریکاییها پیروزی کمونیسم در ویتنام را مؤثر بر همه جنوب آسیا تبلیغ میکردند و دفاع از استقلال ویتنام جنوبی را "امر حیاتی و ضروری" مینامیدند.
جنگ ویتنام برای امریکا تلاش برای توسعه دموکراسی تبلیغ میشد و در اول از حمایت مردم امریکا برخوردار بود اما اعمال زشت وحشتبار عساکرش در ویتنام که دو ملیون کشته بجا گذاشت اصطلاح "نیروی وحشی" در مطبوعات جهان غیر سرمایهداری را برای عساکر امریکایی ارمغان داد و بعدها تحلیلگران امریکایی خود گفتند "رفتار نیروهای آمریکایی در ویتنام چیزی جز (حماقت محض) نبود. آنها با نمایندگان کمونیست ویتنام شمالی به مذاکره نشستند تا به آن " حماقت محض" خاتمه دهند.
وحشت و بربریت ضد بشری و خلاف کرامت انسانی عساکر و منصبداران امریکا در زندان ابوغریب را سناتوران امریکایی تکان دهنده خواندند ولی هیچ تکانهای برای مجازات جنایتکاران نشان ندادند.
هژده سال قبل نیروهای جنگی امریکا زیر سه شعار به افغانستان هجوم آوردند:
۱-بازسازی سیاسی و اقتصادی.
۲- تأمین امنیت.
۳- محو دم و دستگاه القاعده.
برای باز سازی پولهای خارج شمار آوردند ولی قسمتی از آن را دوباره به کشورشان انتقال داده برخی از آن را برای نوکران افغانیشان دادند تا به حیث یک طبقه جدید صاحب امتیازات مالی و سرمایه برای همیش خود و اولادشان حکمرانان این کشور باشند.
برای تأمین امنیت امحای قوماندان سالاری و برای محو القاعده مبارزه با تروریسم را اساس قرار دادند. طرح تیوریک این مورد دموکراسی و حقوق بشر اعلان شد.
اما در عمل با گذشت هژده سال باز سازی جابجا متوقف گردید، بی امنیتی تا اطراف ارگ جمهوری رسید و به قوماندان سالاری به خاطر سهمیه بندی مشارکت شان در ارگانهای اجرائیوی، قضائی و تقنینی قانونیت داده شد.
تروریسم به حدی انکشاف نمو د که تروریستان شامل لست سیاه عفو و به کشور باز گشتانده شدند و با تروریستهای طالب با وعده امتیازات حاضر به مذاکره گردیده و به تروریستهای داعش از شرق تا شمال کشور پهنه فعالیت داده شد.
حقوق بشر با بیسابقهترین نحو آن پامال و دموکراسی به یک افتضاح مبدل گردید.
آیا حرفها و کلمات مراجع آمریکایی و رئیس جمهور آن را در معنی چیزی جز شکست امریکا در افغانستان میتوان تلقی کرد؟ چهبسا که برخی مقامات آمریکایی در اول مأموریت خلیل زاد گفتند ما طالبان را شکست داده نمیتوانیم، ولی خلیل زاد در مصاحبهای با تلویزیون طلوع آن را جعل کرده گفت طالبان بوی یادآور شدهاند که ما امریکا را در جنگ شکست داده نمیتوانیم.
بیانها و تبصرههای امریکاییها میرساند که:
- امریکا در جنگ افغانستان شکست خورده است.
- موقف جهانی امریکا بنا بر انکشافات جدید جهانی و منطقوی نسبت به دو دهه قبل که آن کشور در اوج غرور و بدمستی جنگ قرار داشت به حضیض ذلت تا فرار از بام سفارت در کابل با هلیکوپترها نزول کرده است.
ر سطح منطقه و جهان دیگر امریکا غول یکه تاز جنگ نبوده بلکه بنا بر توازن به میان آمده (بعضاً تفوق در سلاح) میان روسیه و امریکا و موقف دولت چین باقدرت اقتصادی رو برو شدش ترامپ قانع شده است که دیگر امریکا ژاندارم جهان بوده نمیتواند.
اما امریکا پس از هژده سال جنگ در افغانستان از خود چه بهجا گذاشت و خود درین جنگ چه دید؟
مرکز مطالعات نورس مقیم ترکیه اعلان کرد که قربانیان جنگ امریکا در افغانستان از حد ۱۴۸ هزار گذشته و ۳۸۳۴۰ شهروند غیرنظامی افغانستان کشته شده است.
افتضاح و رسوایی جهانی امریکا رخ دیگر این جنگ است.
ملیونها معتاد مواد مخدر، هزاران جوان آواره ناشی از بیکاری به قارههای جهان، لشکر سه میلیونی مصروف به کار کشت، پروسس و انتقال مواد مخدر تبدیل کشور به سرزمین زورسالاران محلی، باندهای اختطاف، دزدان منابع زیر زمینی، تقویت و رسمیت بخشیدن تروریستان در مشارکت شان باقدرت دولتی، ترویج فسق و فجور و فجایع اخلاقی و صدها مصیبت دیگر حاصل رنج این جنگ و اشغال بوده معلوم نیست که افغانها به امحای این اثرات نامیمون دست خواهند یافت یا نه؟