• «جنگ پنهانی سیا در دهه ۸۰ میلادی علیه "کمونیزم" در افغانستان باعث شد تا افغانستان به بزرگترین تولید کننده اوپیوم تبدیل شود. ملیون ها دالر بدست آمده از تجارت هیروئین منبع خوبی بود تا ملیشه های افغان را از نظر مادی در جنگ کمک کند و از بار سنگین سیا در این مورد بکاهد.»
• جنگ جاری در کشور، وطن ما را به بهشت مافیای مواد مخدر جهانی تبدیل نموده است و بنا بر همین علت نیروهای گوناگون داخلی و خارجی در تداوم این جنگ ویرانگر و خانمانسوز، ذینفع، شریک و علاقهمند اند و به برکت آن، بر ثروت آنها افزوده میگردد و بدین جهت حامی، تمویل کننده و مشوق آن هستند.
• «تریاک و هرویین سلاح مخوفتر از سلاح شیمیایی و کشتار جمعی است.»
• ارزش تخمینی قاچاق جهانی مواد مخدر در سال ۲۰۰۳ در سطح توليد، حدود ۱۳ ملیارد دالر، در سطح عمده فروشی ۹۴ ميليارد دالر ودر سطح خرده فروشی (پرچون فروشی) ۳۲۰ ميليارد دالر بوده است.
• سهم دهقان مصیبت زده کشور که با کار شاقه و قبول خطرات گوناگون مالی و جانی آن را کشت مینماید؛ از این عاید هنگفت تنها ۱۷۰-۲۵۰ دالر در مقابل هر کیلو تریاک است و بس.
• مقابله با کشت، پروسس و قاچاق مواد مخدر تنها در وجود یک دولت ملی و متعهد به خدمت گزاری به مردم و مبرا از فساد متصور است و بس.
* * *
جنگ جاری در کشور که با بغاوت نخستین حلقۀ بنیادگراهای صادر شده از پاکستان از اواسط دهه پنجاه خورشیدی آغاز گردیده است، تا اکنون تلفات بیشمار انسانی را بار آورده و هستی مادی و معنوی ما را بلعیده و میبلعد و سرانجام آن نیز نتنها تا هنوز معلوم نیست بلکه هر روز ابعاد تازۀ به آن افزون گردیده و مصیبتهای تازهیی را در مجموع جامعه بار میآورد. در این نوشته کوتاه یکی از ابعاد زیان بار این جنگ که عبارت است از کشت کوکنار، پروسس و تجارت آن و همچنان اعتیاد عالم گیر و ویرانگر که گسستن نظم جامعۀ ما را در قبال دارد؛ بررسی شده است.
به ملاحظه اسناد تاریخی و نتایج کاوشهای باستانی، آشنایی بشر با مواد مخدر به حدود چهار هزار سال قبل از میلاد میرسد و نشانههایی از استعمال بوتههای خاشخاش و شاهدانه در یونان قدیم و مصر باستان، چین، هند و کشورهای متعدد دیگر دیده شده است.
در بیشتری موارد، در طول تاریخ از تریاک برای تسکین و کاهش دردها و به حیث وسیله شفابخش استفاده میشده است و گاهی هم در مراسم آیینی و مذهبی همچون داروی مقدس از آن کار گرفته شده است. همچنان از مواد مخدر و ترویج اعتیاد، در طول تاریخ بهمنظور استعمار ملتها استفاده گردیده و نمونه برجستۀ آن، جنگ تریاک بین انگلستان و چین بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲ است. چنانچه با آغاز جهان گشایی انگلیسها طرف شرق و قدم گذاشتن در خاک هند، خواستند با معتاد ساختن مردم زمینه مساعدی را برای اهداف بعدی خود آماده سازند ودر این جهت، نخست کشت خاشخاش را در سرزمین اشغال شده گسترش دادند و بعدها بخشی از آن را به چین صادر و در مقابل آن چای را بدست میآوردند. پیامد این نوع "تجارت انگلیسی"، سبب گسترش بسیار وسیع اعتیاد در چین شد تا اینکه زمامداران چین با پی بردن به ماهیت این نوع "تجارت"، واردات تریاک را منع و محمولههای تریاک و کشتیهای حامل آن را آتش زدند که منجر به جنگ بین دو کشور شد. برتری و نیرومندی قوای انگلیسی سبب شد تا چین هانگانگ را از دست دهد و انگلیسها بر بندرهای تجارتی چین مسلط گردند. برای پی بردن به وسعت این فاجعه، قابل ذکر است که در سال ۱۹۰۶ از مجموع ۴۱ هزار تن تریاک تولید شده، ۳۹ هزار تن آن تنها در چین مصرف میشد.
باوجود آن که تحقیق همه جانبه اکادمیک و مستند به آثار تاریخی در مورد سابقۀ زرع و استفاده از تریاک و چرس در کشور صورت نگرفته است (و یا من موفق به خواندن آن نشدهام)، اما میتوان گفت که کشت خاشخاص بهصورت سنتي و عنعنوی و آنهم به پیمانه بسیار محدود و اکثراً برای مصرف شخصی و یا هم محلی در بعضی ولایات (ننگرهار، قندهار، هلمند، هرات، ارزگان و بدخشان) صورت گرفته و تریاک حاصله از آن برای تسکین درد و درمان و رفع بیخوابی استفاده شده است.
با در نظر داشت اینکه در جهان معاصر "تریاک و هرویین سلاح مخوفتر از سلاح شیمیایی و کشتار جمعی است"؛ لذا تولید، گسترش و قاچاق مواد مخدر و ترویج و گسترش اعتیاد در کشور، خطراتی بزرگی را برای آینده جامعۀ ما در قبال دارد. چنانچه بر اساس آخرین ارقام تعداد معتادین کشور در حدود سه و نیم میلیون نفر است. متأسفانه در چند دهۀ اخیر به علل گوناگون نه تنها برای کاهش و محو مواد مخدر اقداماتی مؤثر صورت نگرفته است، بلکه باوجود مصرف میلیونها میلیون دالر و موجودیت ادارات عریض و طویل، با گذشت هرسال کشت، پروسس و تجارت آن به شکل سرسام آوری روبه ازدیاد است و میتوان گفت که شبکههای مرموز داخلی و خارجی، در این گسترش دخیل، شریک و ذینفعاند و بارها وسایل ارتباط جمعی داخلی و بیرونی نوشتهاند که مقامات ذیصلاح دولتی در قاچاق آن دخیل و سهیماند.
اما سالیان قبل وضع چنین نبوده، بلکه برای تنظیم امور مربوط به کشت و تولید تریاک، اقداماتی از طرف دولتهای وقت به عمل میآمد؛ چنانچه در سال ۱۹۵۶ براي اولين بار اصولنامه تنظیم امور مربوط به تریاک وضع گردید و تلاشهای صورت گرفت تا ملل متحد کشت خشخاش و تولید آن را براي نيازهای طبي مورد ضرورت رسماً اجازه دهد؛ اما این تقاضای مشروع، در اثر مخالفت برخي از کشورهاي همسايه و منطقه از جمله هند و ترکیه به نتیجه نرسید. باوجودآن که تا اوایل دهه هفتاد میلادی قرن گذشته کشت و تولید تریاک معضل بزرگ اجتماعی نبود؛ با آنهم در سال ۱۹۷۱ در سطح حکومت دو کمیته جهت مبارزه بر ضد استعمال، قاچاق و ترافیک تریاک تشکیل گردید.
تا سال ۱۹۸۰ میلادی بیشترین مقدار مواد مخدر در مثلث طلایی (شامل کشورهای میانمار، تایلند و لائوس) تولید و شامل شبکه بینالمللی قاچاق مواد مخدر میشد؛ اما از اواخر دهۀ هفتاد و اوایل دهه هشتاد قرن گذشته و با ایجاد مراکز تربیه و تسلیح بنیادگراهای فراری از افغانستان، در داخل پاکستان، تلاشهای منظمی برای گسترش کشت و تولید تریاک از جانب حلقات اطلاعاتی پاکستان سازمان داده شد وسعی به عمل آمد تا با شستشوی پولهای حاصله از قاچاق مواد مخدر، بخشی از مصارف تنظیمهای ساخته شده از جانب آنها تمویل گردد؛ برای این منظور در نوار آن طرف سرحد، فابریکه های تولید هرویین فعال گردید و تریاک حاصله در مناطق تحت کنترول تنظیمهای جهادی، در آن به هرویین تبدیل و آماده صدور میگردید.
با وسعت دامنۀ جنگ در کشور و بیشتر شدن مداخلات پاکستان، ایران و سایر حامیان منطقوی و بینالمللی تنظیمهای جهادی، گسترش کشت تریاک در دستور کار تنظیمهای جهادی قرار گرفت و ادارات اطلاعاتی حامی تنظیمهای جهادی تحت رهنمایی سی آی ای برای این منظور پروژه بزرگی را رویدست گرفتند؛ چنانچه آلفرد مک کوی (Alfred McCoy) استاد و مورخ امریکایی در کتاب "سیاست هیروئین، پیوند سیا در جرم تجارت جهانی مواد مخدر" مینگارد: «جنگ پنهانی سیا در دهه ۸۰ میلادی علیه کمونیزم در افغانستان باعث شد تا افغانستان و آسیای میانه به بزرگترین تولید کننده اوپیوم تبدیل شود. ملیون ها دالر بدست آمده از تجارت هیروئین منبع خوبی بود تا ملیشه های افغان را از نظر مادی در جنگ کمک کند و از بار سنگین سیا در این مورد بکاهد.»
همچنان خواجه بشیر احمد انصاری در صفحه ۲۶ و ۲۷ اثر خود به نام «افغانستان در آتش نفت» با نقل از جان کولی (Johan Cooley) نویسنده کتاب «جنگهای نامقدس» چنین آورده است: «در آن زمانی که جهاد افغانستان قوس صعودی خود را میپیمود، رونالد ریگن ریاست جمهوری امریکا را به عهده داشت. ریگن حتی قبل از اینکه رییس جمهور شود از ناحیه مصارف جهاد در افغانستان تشویش داشت زیرا تا آن زمان امریکا تنها نیم مبلغی را که با سعودیها تعهد کرده بود به صندوق جهاد افغانستان پرداخته بود. ریگن در اوایل سال ۱۹۸۰ ملاقاتی با جنرال فیرنون والترز معاون سیا در لاس انجلس داشت. در این ملاقات ویلیم کیسی که نامزاد ریاست سیا بود هم حضور داشت. والترز مسایل مربوط به جهاد را در آن نشست اینطور شرح کرد: موفقیتهای روز افزون ما در افغانستان ازدیاد مصارف را تقاضا میکند، ولی ما تا هنوز نتوانستهایم همان مبلغی را که قبلن متعهد شده بودیم بپردازیم زیرا بودیجه امریکا قدرت تحمل آن را ندارد. اهداف مرحلهء کنونی ما این است که شورویها را در دو جبهه یکی در غرب آسیا و دیگری در شرق اروپا یعنی در افغانستان و پولند تحت فشار قرار دهیم. ... ریگن از یکطرف باید از شوروی انتقام میگرفت و از طرف دیگر باید کمبود بودیجه امریکا را علاج میکرد.
همان بود که هنوز سه روز از داخل شدن ریگن به کاخ سفید نمیگذشت که مهمان خاصی به ملاقاتش رسید. این مهمان الکساندر دی میرانچ رییس سازمان استخبارات خارجی فرانسه بود. در این ملاقات که وزیر دفاع، مشاور امنیت ملی نیز موجود بود در اثنا ملاقات میرانچ از ریگن میپرسد: آقای رییس جمهور! ای میتوانم بپرسم که با اشیای ضبط شده از طرف مؤسسات مربوط به مبارزه با مواد مخدره را چه میکنید؟ ریگن پاسخ میدهد: بهصورت دقیق نمیدانم که با آنها چه میشود ولی حدس میزنم که زیر مراقبت شدید به آتش کشیده شوند. دی میرانچ میگوید: آقای رییس جمهور این یک اشتباه است که شما مرتکب میشوید. ضبط آن چیزها برای من قابل فهم است ولی سوختاندن آنها برایم قابل فهم نیست. من پیشنهاد مینمایم که یک قسمت این مواد را به اردوگاههای شورویها در افغانستان بفرستید تا از این راه نیرو رزمی سربازان ارتش سرخ را به تحلیل برید، آقای رییس جمهور! ای این همان شیوه نیست که مقاومت ملی ویتنام علیه ارتش شما استفاده کرد و معنویات آن را به زمین کوفت. من پیشنهاد مینمایم که بخش باقیمانده آن را در بازارهای جهان بفروش رسانید تا مصارف جهاد افغانستان را تأمین نماید. ریگن با شنیدن سخنان رییس استخبارات خارجی فرانسه لحظهای در فکر فرو رفت و سپس گفت: من تا هنوز چنین اندیشهء بلند و پیشنهاد مهمی را از هیچکس نشنیدهام. این را گفت و گوشی تلفون را برداشته با ویلیام کیسی رییس سیاه در تماس شده و از او خواست تا به پیشنهاد جالب مهمان فرانسوی گوش فرا دهد. فردای همان روز ویلیام کیسی با دی میرانچ ملاقات و در زمینه تطبیق عملی پیشنهاد موصوف تبادل افکار نمود.»
بر اساس پروژه متذکره تلاش صورت گرفت تا از یک طرف بخشی از مصارف عملیات مخفی سیا در حمایت از مجاهدان افغان از طریق فروش مواد مخدر تولیدشده و شستشوی پول حاصله از آن، بهوسیله نهادهای بانکی در خاورمیانه و کمپنیهای مخفی سیا، تأمین گردد؛ و از جانب دیگر خواستند تا از آن به حیث سلاح علیه جمهوری دموکراتیک افغانستان و اتحاد شوروی استفاده نمایند. باید گفت که این پلان جنایتکارانه صدمه بزرگی بر جامعه پاکستان نیز وارد نمود و بر اساس گذارش ملل متحد در ظرف شش سال (۱۹۷۹ تا ۱۹۸۶) تعداد معتادین به هرویین در پاکستان از صفر به یک میلیون و دو صد هزار تن ازدیاد یافت.
بالمقابل دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در دهۀ هشتاد میلادی، برای خنثی سازی پلانهای تخریبی متذکره تلاشهای وسیع را در جهت مبارزه با کشت کوکنار و تولید مواد مخدر در مناطق تحت تسلط ارگانهای دولتی سازمان داد و از طرف دیگر برای مقابله با معاملات و دوران غیرقانونی تریاک، به خرید آن از مجراهای دولتی پرداخت و مقدار حاصله بعد از موافقه ارگانهای زیربط ملل متحد به شمول تریاک ضبط شده از قاچاقبران مواد مخدر، به خارج کشور صادر میگردید. (به ملاحظۀ ارقام، مجموعاً در آن مدت در حدود ۱۲۰ تن تریاک به اجازه ارگانهای مربوط ملل متحد رسماً صادر گردیده است.)
با سقوط دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان در ماه اپریل ۱۹۹۲ و تسلط تنظیمهای جهادی بر ارکان دولت، همزمان با چوروچپاول تأسیسات دولتی و عامالمنفعه، مقدار زیادی از تریاک ضبط شده موجود در گمرکات کشور نیز غارت گردید. با ادامه جنگهای بین التنظیمی و نسبت نه بودن حاکمیت مرکزی؛ زمینۀ مساعدی برای کشت و تولید تریاک در کشور مساعد شد و با اضافه فقر همگانی، نبودن کار و امکانات حداقل معیشت، ساحه های وسیعی در ولایات متعدد تحت کشت کوکنار قرار گرفت و حتی میتوان گفت که در بسیاری مناطق، کشت کوکنار، جانشین کشت گندم و سایر محصولاتی زراعتی گردید. کافی است بنویسم که "دهقان وطن با کشت گندم در یک جریب زمین ۱۶ هزار افغانی، با کشت چرس ۸۰ هزار افغانی و با کشت کوکنار ۱۶۰ هزار افغانی را به دست میآورد."
با در نظر داشت عاید سرشار از حاصل فروش مواد مخدر و نبودن ادارات مسئول و مؤثر دولتی، بهتدریج شبکههای کوچک و متوسط تولید و قاچاق مواد مخدر در جمهوری اسلامی افغانستان، به شکل سیستم مافیایی تغییر شکل یافت و با شبکههای جهانی از این قماش وصل گردید.
قابل یادآوری است که سود حاصله از فروش مواد مخدر، بعد از تجارت اسلحه و نفت مقام سوم را در جهان داراست و همین عاید بیحساب و آنهم با کمترین سرمایه گذاری، سبب شد تا افغانستان در این عرصه از "مثلث طلایی" تولید هرویین پیشی گیرد و اقتصاد آن وابسته به مواد مخدر گردد. چنانچه بر اساس گزارش سال ۲۰۰۴ اداره کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرایم سازمان ملل متحد (UNODC) در جریان جنگهای بین تنظیمی از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ میزان تولید تریاک در افغانستان ریکارد تازه را قایم نمود و به ۳۲۰۰ تن رسید. در حالی که در دوران حکمروایی طالبان و آنهم در سالهای اول، ساحه کشت و زرع خاشخاش بهطور محسوس کاهش یافت و بهصورت ظاهری مبارزه شدید با آن صورت میگرفت؛ اما بهتدریج ساحه کشت آن دوباره وسعت داده شده و به منبع عایدی برای آنها تبدیل گردید و به رقم ۱۸۰ تن رسید. به هر حال کاهش تولید تریاک سبب شد تا قیمت آن بهصورت سرسام آوری (ده برابر) بلند رود وجهان با کمبود هرویین مواجه گردد.
بر اساس گزارش رسانهها، سه سال قبل از حمله امریکا بر افغانستان، زیادتر از بیست ـ بیست پنج مرکز تولید هیروئین و ذخیره گاههای مواد مخدر شامل لیست قابل به مبارد وزارت دفاع امریکا بود؛ اما حین حمله آن کشور بر افغانستان، از حمله بر چنین محلات خودداری شد.
سیاست عمومی امریکا و استدلال پنتاگون در مورد مواد مخدر، بعد از اشغال افغانستان (سال ۲۰۰۱) تروریزم به افغانستان حمله میکنیم، نه برای مجادله با مواد مخدر." در کتاب علاوه شده است: «در یکی از جلسات کابینه امریکا این جمله مطرح شده است: "فراموش نباید کرد که مجادله با مواد مخدر در افغانستان اسباب ناراحتی دوستان مان را نیز فراهم میسازد. امریکا نباید جبهه جدیدی در مقابل خود بگشاید.» در این کتاب به نقل از وزیر دفاع پیشین امریکا رامسفلد، در ملاقات با سران مافیای هروئین افغانستان آمده است «در صورتی که در جنگ با طالبان با ما همکاری کنید، هیچ کس در قاچاق مواد مخدر شما مداخله نخواهد کرد.»
بر اساس همین پالیسی و باز شدن پای مافیای قدرتمند جهانی در پروسه زرع و کشت و قاچاق بود که به یکباره، تولید تریاک در سال ۲۰۰۲ به ۳۴۰۰ تن افزایش یافت و بر اساس ارقام اداره کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرایم سازمان ملل متحد در ۱۵ ـ ۱۶ سال گذشته افغانستان به بزرگترین تولید کننده تریاک مبدل شده است.
این در حالی است که بعد از حمله امریکا بر افغانستان (در سال ۲۰۰۱)، تشکیلات عریض و طویلی با بودیجه سرسام آور و مشاورین بیشمار خارجی جهت مبارزه با مواد مخدر ایجاد شد، و بهمرور زمان از لحاظ پرسونل، بودیجه و تجهیزات بیشمار اکمال گردید؛ اما در عمل مؤثریت این ادارات، نه تنها کاهش را در تولید اوپیوم بار نه آورد؛ بلکه سال به سال بر مقدار آن اضافه شده میرود و همزمان تخمهای اصلاح شده خاشخاص که "بزرگتر هستند، سریعتر رشد میکنند و نسبت به بذرهای سنتی، آب کمتری نیاز دارند و تولید هرویین آن بیشتر است"، در اختیار زارعان خاشخاش قرار داده شده است. بر اساس ارقام ارائه شده ملل متحد، مقدار تولید کوکنار به اساس تُن از سال ۱۹۹۴ – ۲۰۱۴ میلادی به ترتیب ذیل بوده ۳۴۱۶ / ۲۳۳۵ /، ۲۲۴۸، ۲۸۰۴ ۲۶۹۳، ۴۵۶۵، ۳۲۷۶، ۱۸۵، ۳۴۰۰، ۳۶۰۰، ۴۲۰۰، ۴۱۰۰، ۵۳۰۰، ۴۰۰، ۵۹۰۰، ۴۰۰۰، ۳۶۰۰، ۵۸۰۰، ۳۷۰۰ ۵۵۰۰، و ۶۴۰۰ بوده است و قیمت مجموعی کوکنار تولید شده در افغانستان، از سال ۲۰۰۸ میلادی الی سال ۲۰۱۴ میلادی به اساس میلیون دالر امریکایی به ترتیب بالغ بر ۵۶۶، ۲۵۱، ۶۰۵، ۱۴۰۷، ۷۱۷، ۹۴۵ و ۸۵۳ بوده است.
نکته قابل دقت این است که کشت کوکنار و تولید مواد مخدر رابطه مستقیم با جنگ و ناامنی در کشور دارد؛ چنانچه همزمان با کشاندن جنگ به صفحات شمال کشور، زرع خاشخاش نیز در آنجا رونق بیشتری یافته است و بر اساس آخرین گزارش اداره مبارزه با جرایم و مواد مخدر سازمان ملل متحد، کشت کوکنار در ولایات شمال افغانستان در سالهای اخیر، سه برابر افزایش یافته است.
با در نظر داشت آنچه در فوق نوشته شد، سؤال خلق میگردد که مفاد حاصله از کشت، پروسس و قاچاق تریاک و مشتقات آن در عرصه تجارت جهانی چقدر بوده و به کی ها میرسد و از جمله سهم دهقان وطن که دشوارترین بخش این پروسه را عهده دار است و با قبول صدها خطر و تهدید مواجه میباشد چقدر است؟
برای نمونه، بر اساس گزارشهای اداره مسؤول ملل متحد، ارزش تخمینی قاچاق جهانی مواد مخدر در سال ۲۰۰۳ در سطح توليد، حدود ۱۳ ميليارد دالر، در سطح عمده فروشی ۹۴ میلیارد دالر ودر سطح خرده فروشی ۳۲۰ ميليارد دالر بوده است. (گزارش سال ۲۰۰۵ ملل متحد. سایت فارسی بی بی سی) اما سهم دهقان مصیبت زده کشور که با کار شاقه و قبول خطرات گوناگون مالی و جانی آن را کشت مینماید؛ از این عاید هنگفت تنها ۱۷۰- ۲۵۰ دالر در مقابل هر کیلو تریاک است و بس.
با در نظر داشت مطالب بالا میتوان گفت که جنگ جاری در کشور، وطن ما را به بهشت مافیای مواد مخدر جهانی تبدیل نموده است و بنا بر همین علت نیروهای گوناگون داخلی و خارجی در تداوم این جنگ ویرانگر و خانمانسوز، ذینفع، شریک و علاقهمند اند و به برکت آن، بر ثروت آنها افزوده میگردد و بدین جهت حامی، تمویل کننده و مشوق آن هستند و در مورد پیامد وحشتناک آن که اعتیاد وسیع است و مصیبت بزرگتری از جنگ را در قبال دارد و نسل آینده کشور را تهدید میکند؛ آنها کوچکترین احساس مسؤولیت نمینمایند. و مقابله با کشت، پروسس و قاچاق مواد مخدر تنها در وجود یک دولت ملی و متعهد به خدمت گزاری به مردم و مبرا از فساد متصور است و بس.