شدی شریک شیاطین و تاختی بر ما
که رسم و راه شریعت به ما بیاموزی
اگر حقایق تاریخ شد فراموشت
کتبه های گور رفته گانت را
برو به غور بخوان
که از حقایق دیر و بدعت امروز خجالت شوی
پدر بزرگ ترا جد من مسلمان کرد
فانی
از عودت قطعات محدود اتحاد شوروی وقت به کشور آباییشان که در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ آخرین افسر آن به کشور خویش عودت نمود ۲۸ سال سپری میشود.
درین رابطه آگاهان امور، قلم به دستان و مردم عزیز و رنجدیده ما دیدگاههای خویش را از طریق وسایل اطلاعات جمعی و تدویر محافل یا مجالس بیان داشته اند.
وقت آن رسیده که تمام قلم به دستان و آگاهان امور به خاطر آگاهی دهی نسل سازنده و بالنده کشور حقایق را که سبب امضا معاهده ژنیف بین وزارت خارجه افغانستان و پاکستان گردید. نماینده گان باصلاحیت کشورهای ایالات متحده امریکا و اتحاد شوروی وقت در پای آن منحیث تضمین کننده معاهدات فوقالذکر امضا نمودند زمینه را برای عودت قطعات محدود شوروی وقت به کشور آباییشان مساعد نمود بیطرفانه، صادقانه، عالمانه و واقعبینانه مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهند تا نسلهای آینده با استفاده از تجارب آن بتوانند تصامیم عملی و انطباقی را مطابق شرایط زمان و مکان غرض بیرون رفت از وضع موجود اتخاذ نمایند. در حالی که زنده یاد ببرک کارمل در ورود قطعات محدود نقش نداشت وی بارها تأکید میکرد که مردم شریف و باعزت افغانستان استقلال و آزادی را بالاتر از جانهای شیرین خویش دوست دارند. در طول تاریخ ملیون ها تن خود را به خاطر کسب آزادی قربانی نمودهاند ازین لحاظ باید به خواستهای آنها تن داد و آن را سرمشق راه روشن خویش قرار داد با تأسف یک عده کج قلمان و شخصیتهای دنباله رو قدرت طلب با تأسف هنوز هم با نوشتن کتابها و نشر و بخش از طریق وسایل اطلاعات جمعی زنده یاد ببرک کارمل را متهم مینمایند که مخالف عودت قطعات محدود اتحاد شوروی به کشور آباییشان بود.
در حالی که زنده یاد ببرک کارمل از آغاز روزهای که به صفت منشی عمومی ح.د.خ.ا و رئیس شورای انقلابی انتخاب شد طرحها، نظریات و پیشنهادهای را غرض حل موضوعات سیاسی اطراف افغانستان ارائه نمود که چند مثال را مشت نمونه خروار از نوشتههای عبدالوکیل وزیر پیشین وزارت مالیه و عضو بیروی سیاسی حزب وطن وقت خدمت خواننده گان گرامی قرار میدهم.
زمانی که گوربچوف برای کارمل گفت سربازان ما در افغانستان کشته میشوند زنده یاد ببرک کارمل در جواب گفت شما میگویید سربازان اتحاد شوروی در افغانستان کشته میشوند وطن ما را ترک کنید و ارتش خود را خارج کنید بگذارید افغانها از انقلاب خویش دفاع کنند.
در صفحه ۴۶۵ کتاب از شاهی مطلقه تا سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان مینویسد دوکتور نجیب الله میخواست ببرک کارمل را بهر قیمتی که میشود از سر راه خور دور سازد.
در قدم اول چند تن از اعضای بیروی سیاسی از جمله صالح محمد زیری، نور احمد نور، محمد اسلم وطنجار، سید محمد گلاب زوی، اینجانب عبدالوکیل را نزد ببرک کارمل فرستاد تا از وی تقاضا گردد به مسکو برود در این ملاقات ببرک کارمل ضمن آنکه تقاضای ما را قاطعانه رد کرد مطالبی در ارتباط تحولات در اتحاد شوروی و اتخاذ سیاستهای گارباچوف بیان نمود و گفت تمامی آثار مارکس و لنین را از سر ورق زدم هیچ جای آن به اصطلاحات پروستر ویکه و گلنسنوت بازسازی و علنیت بر نخوردم اگر این سیاستهای گارباچوف موفق شود گفته میتوانیم وی متفکر و نظریه پرداز بالاتر از مارکس و لنین خواهد بود در غیر آن طوری که من فکر مینمایم گاربچوف با این نظریات خود هم اتحاد شوروی و هم جهان سوسیالیستی از جمله افغانستان را با این سیاستها به نابودی و تباهی میکشاند در اخیر صحبت برای من عبدالوکیل گفت تو هم خوش نباش که وزیر خارجه و عضو بیروی سیاسی شدی درجای دیگر کتاب فوقالذکر مینویسد رفیق شاه محمد دوست برایم گفت زمانی که من نزد زنده یاد ببرک کارمل رفتم برایش گفتم که من از وزارت خارجه تبدیل میشوم وی در جواب من گفت بگذار که بالای دیگران پلانهای شوم خویش را عملی سازند.
در صفحه ۵۳۹ در مذاکرات ۱۸ دسامبر ۱۹۸۵: شاه محمد دوست وزیر خارجه ج.د.ا صریحاً موضعگیری دولت ببرک کارمل برای کور دویز در مورد خروج قوای اتحاد شوروی چنین گفت: اخیراً ببرک کارمل منشی عمومی ح.د.خ.ا و رئیس شورای انقلابی ج.د.ا بهصراحت گفت که ج.د.ا حاضر است از اتحاد شوروی بخواهد که قطعات خود را از افغانستان فراخواند مشروط بر اینکه پاکستان در امور عدم مداخله توافق نماید.
زمانی که اینجانب عبدالوکیل و شاه محمد دوست بعد از سال ۱۹۹۲ در سویس پناهنده بودیم شاه محمد دوست برایم گفت رفیق کارمل جدول زمانی خروج قوتهای اتحاد شوروی را مدت یک سال در سال ۱۹۸۵ قبول داشت اما آن را مربوط به مذاکرات مستقیم با جانب پاکستان و تعهد پاکستان به عدم تکرار مداخله در امور داخلی افغانستان میدانست رفیق کارمل برچیدن تمام پایگاههای مجاهدین و قطع کامل کمکهای تسلیحاتی را از جانب پاکستان و سایر کشورها مطالبه مینمود پاکستان و امریکا به این موضع گیری افغانستان جواب مثبت ندادند من به اساس هدایت رفیق کارمل مجبور گردیدم به یک نحوه آماده گی خویش را برای قبولی خروج در مدت یک سال در آن زمان افشا نمایم من این جدول زمانی را به یک دیپلمات ارشد امریکا در سازمان ملل متحد نشان دادم متأسفانه بنا بر موضع گیری خصمانه ایالات متحده امریکا و پاکستان تا سه سال دیگر این خروج به تعویق انداخته شد. اختلافات بین ببرک کارمل و گارباچوف در سال ۱۹۸۵ روی این مسئله.
ببرک کارمل بالای یک سلسله مسایل جدی از جمله نقش ح.د.خ.ا در ساختار آینده دولتی بر خورد در برابر مجاهدین و چگونگی مذاکره و مصالحه با آنها قطع ارسال سلاح و کمکهای نظامی و مالی پاکستان و امریکا و متحدان آنها بعد از خروج قوای اتحاد شوروی دادن تعهد قابل اعتبار برای عدم تکرار مداخلات و برچیدن مراکز و دفاتر مجاهدین بعد از امضای موافقتنامههای ژنیو و نظارت ملل متحد بالای آنها تعهد رهبری اتحاد شوروی برای ادامه کمکهای همه جانبه آن کشور به شمول کمکهای نظامی برای افغانستان بعد از برآمدن قوای شوروی از افغانستان برعکس گارباچوف.
در برابر این نظریات و پیشنهادهای ببرک کارمل تمام توجه را معطوف به خروج هر چه سریعتر قوای نظامی بدون سنجش عواقب آن در قبال دولت و ح.د.خ.ا کرده تصمیم یکجانبه خود را در مورد گرفته بود به نظریات و پیشنهادهای برای افغانستان توجه نمیکرد و عملاً میخواست نظرش را در مذاکرات ژنیو تحمیل نماید. نظر به نوشته عبدالوکیل گارباچوف میخواست نظریات به رسمیت شناختن خط تحمیل دیورند را شامل معاهدات ژنیف از طرف جانب مقابل ساخته شده بود مورد تأیید قرار گیرد که از طرف عبدالوکیل باوجود وارد کردن فشارهای گارباچوف پذیرفته نشد.
سران مسکو، واشنگتن از جمله گارباچوف و همکاران آن توانستند با استفاده از یک عده افراد قدرت طلب و دنباله رو ابنالوقت بازیهای نهایت خصمانه و خائنانه را غرض وادار ساختن رهبری وقت ح.د.خ.ا و حزب وطن برای قبول طرح شان و کم بها دادن به طرحهای واقعبینانه زنده یاد ببرک کارمل انجام دهند تا اینکه توانستند معاهده ژنیف را طبق دلخواه خویش بین وزرا خارجه افغانستان و پاکستان تحت نظر سازمان ملل متحد که نماینده گان امریکا و شوروی وقت در پای آن به حیث تضمین کننده امضا نموده بودند به امضا رساندند. سران متذکره بجای انجام تعهدات خویش که در پای اسناد امضا نموده بودند بازیهای خصمانه از جمله عملی نساختن قطع کمکهای مالی، نظامی و غیره را غرض شعلهور ساختن جنگهای خونین و سایر نیرنگها انجام داده راه اندازی کودتای شهنواز تنی وزیر دفاع وقت، افزایش جنگهای خونین از جمله جنگ جلال آباد اثبات ادعای ماست که در آن بازیها بنین سیوان نماینده سازمان ملل متحد رول عمده داشت تا اینکه زمینه سفر برهان ربانی را با یک عده نماینده گان تنظیمهای جهادی به مسکو مساعد در جریان مذاکرات معاهدات با آنها به خاطر قطع کمکهای نظامی، اقتصادی و مالی برای دولت افغانستان به امضا رسید که بزرگترین جفا برای مردم افغانستان بوده و میباشد. بازیهای ریاکارانه بنین سیوان زیر نام عملی ساختن پلان پنج فقرهیی ملل متحد سبب شد که دکتور نجیب الله از رهبری دولت استعفا نماید و زمینه آمدن صبغت الله مجددی و همراهانش به کابل مساعد به تاریخ هشتم ثور ۱۳۷۱ طی یک محفل قدرت دولتی به وی انتقال گردید.
در حالی که مردم با سپاس و حق شناس ما خدمات کار شناسان و مشاورین شورای وقت را که به مردم کشور ما نموده بودند فراموش نکرده در محافل و مجالس به نیکویی از آن یاد آوری نموده و مینمایند اما به رهبری وقت از جمله گارباچوف نفرین میفرستند.
قابل تذکر میدانیم بعد از خروج قوتهای شوروی وقت ۱۴۵ پروژه بزرگ در همه عرصهها از اسفالت هزاران کیلو متر شاهراهها به شمول سالنگ ها، اعمار صدها کیلو متر کانالهای آبیاری، اعمار بندها، برق، ترانسپورتهای هوایی، زمینی، سیلوها، فابریکه های تولیدی، خدماتی، تجارتی، شفاخانهها، انستیتیوت های پل تخنیک و کابل، صدها هزار جریب فارمهای زراعتی از جمله جلال آباد و یک قوای مسلح مجهز با شش صد بال طیارههای پیشرفته، هزاران چین توپ و تانک، صدها هزار میل سلاحهای ثقیل و خفیف، صدها هزار افسر و سرباز مجرب و آبدیده که در منطقه کم نظیر بود باقی ماند.
در مقابل باوجود سرازیر شدن صدها میلیارد دالر بنام کمک به مردم افغانستان به ارزش هزاران میلیارد دستاوردهای چندین هزار ساله محو و نابود کشور ما در ردیف هشت کشور فاسد تهیه کننده نود فیصد مواد مخدر بازار مصرفی تهیه کننده مواد خام آزمایش انواع ایدیولوژی ها و سلاحهای پیشرفته زمینی و هوایی میدان نبرد کشورهای منطقه و جهان مبدل گردانیده شد.
در حالی که با گذشت زمان محو و نابودی دستاوردهای چندین هزار ساله حقانیت طرحهای و پیشنهادهای زنده یاد ببرک کارمل را ثابت نموده اما هنوز هم عدهیی هستند که به خاطر خوش خدمتی به اجانب با یاوهسرائی و دروغ پراگنی ها ادعا مینمایند که زنده یاد ببرک کارمل مخالف خروج قوتهای شوروی از افغانستان بود.
به این یاوه سرایان بادآور میشویم که نمیتوان آفتاب را به دو انگشت پنهان نمود. با آب انداختن در آسیاب دشمنان سوگند خورده افغانستان خود را از محاسبه مردم و محاکمه تاریخ نجات داد.