پنجاه و دومین سالروز پایه گذاری جریان دموکراتیک خلق را در شرایط گرامی میداریم که اوضاع سياسی و امنيتی افغانستان با حضور گستردۀ قوای ۴۲ کشور خارجی و زد و بندهای پشت پرده و جنگهای استخباراتی شان از هر زمانی دیگر وخیمتر است. وضعیت و شرایط ناگواری که ناشی از این دست درازیها و بیکفایتیهای رژیم دستنشانده «وحدت ملی» مردم زحمتکش و تودههای وسیع مردم را قربانی گرفته، تروریزم، فساد دولتی و اعتیاد شهروندان به مواد مخدره به اوج رسیده، امنیت، اقتصاد، فرهنگ و حتی تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور را به خطر نابودی مواجه ساخته است.
نسل جوان بالنده وطن پرستان کشور ما که در ادامه جنبشهای مشروطه خواهی، آزادیخواهی، ترقیخواهانه، عدالت خواهی، تجددگرا و دموکراسی پیکار و مبارزه مینمایند، پنجاه و دومین سالروز پایه گذاری جریان دموکراتیک خلق را که در نتیجه تلاشهای تاریخی مردم ما و در امتداد میراث جنبش روشنگرانه کشور ما پرچم مبارزه و کار سازنده را برای استقلال، تجدد، عدالت اجتماعی و دموکراسی را برافراشت شادباش گفته و آن را گرامی میدارند.
جریان دموکراتیک خلق بهمثابه سازمان متشکل همه زحمتکشان افغانستان ۵۲ سال پیش یعنی در یازدهم جدی ۱۳۴۳ برابر با اول جنوری سال ۱۹۶۵ در وجود کنگره اول (کنگره مؤسس) در شرایط که رژیم مستبد سلطنتی فیودالی در جامعه ما مسلط بود پایه گذاری شد، زمانی که جهان در مسیر تحولات پایان جنگ دوم جهانی قرار داشت و تازه مرکز ثقل دنیای سرمایه از اروپا به امریکا منتقل شده بود و مبارزات دادخواهانه و آزادیبخش کشورهای عقب نگهداشته شده و تحت استعمار با حمایت سیستم جهانی سوسیالیسم از نیرومندی خوبی برخوردار بود، اساس گذاری جریان دموکراتیک خلق که نتیجه ابتکار و پیگیری رفیق ببرک کارمل بود، مردم و زحمتکشان کشور ما را در این روند شامل ساخته و احساسات تودههای وسیع مردم را در مبارزه علیه استبداد و ارتجاع، استعمار و امپریالیزم برانگیخت. مرام آن در جریده خلق نخستین ارگان نشراتی جریان دموکراتیک خلق انتشار یافت. این حزب در طی مدت کوتاهی از اعتبار و اتوریته بزرگی در میان روشنفکران و سایر اقشار زحمتکش برخوردار شد.
جریان دموکراتیک خلق برای نخستین بار درفش پیکار عادلانه و آگاهانه عدالتخواهی و ترقی پسند را علیه حکومت استبدادی، اقشار حاکم ستمگر و استثمارگر در کشور ما برافراشت و اقشار ملی و دموکراتیک مردم را علیه محافل ستمگر و استثمارگر و حکومتهای مرتجع آن رهبری کرد. ارگانهای مرکزی جریان دموکراتیک خلق – جراید خلق و پرچم این نخستین نشرات مترقی در کشور نقش روشنگرانه، هدایتکننده، ترویج کنند و بسیج کننده مهمی را در جامعه ما ایفا نمود، جوانان و زحمتکشان را به سلاح اندیشههای پیشرو و عصر مسلح گردانید، در شرایط دشوار کار و مبارزه حل مسایل سیاسی و سازمانی را در برابر خود قرار داده و به ارتقا نقش و اثرگذاری در جامعه پرداخت و طرح وحدت عمل و اتحاد را با تمام نیروهای ضد استبداد، ضد ارتجاع، ضد استعمار و امپریالیزم و ضد جنگ را در یک جبهه وسیع ملی مهمترین و اساسیترین شرط پیروزی در مبارزه علیه ارتجاع داخلی و خارجی پیشکش نمود و در طی مدت کوتاهی از چند حوزه کوچک مترقی به نیروی پرقدرت و متشکل در کشور ما مبدل گردد. جریان دموکراتیک خلق از لحاظ تلفیق اشکال و شیوههای مختلف مبارزه به شمول مبارزه پارلمانی قابلیت و صلاحیت قابل توجه از خود نشان داده که بمیان آمدن فرکسیون قوی پارلمانی در اتحاد با نیروهای ملی- دموکراتیک و وطنپرست مبین این امر است.
پیدایش ح.د.خ.ا. نقطه عطفی در تاریخ کشور ماست که نقش برجسته و مؤثر آن در سرتاپای تکامل تاریخی آن عصر کشور ما نمایان است. ح.د.خ.ا. در جنبش انقلابی کشور بهمثابه پیشتاز کوچک ولی جسور از راههای دشوار و پر خم و پیچ و پر از پرتگاهها و طوفانها از زیر آتش دشمنان گذشت و حوادث طوری شکل گرفت که در یکی از فقیرترین و عقبماندهترین کشورهای جهان بار مسؤولیت رهبری دولتی و جامعه را به عهده ح.د.خ.ا. افتد. ولی علیرغم اشتباهات و کژرویها و خیانت امین و امینیها آن حزب توانست پیوسته بهمثابه مدافع صدیق و پیگیر کلیه زحمتکشان و همه مردم افغانستان تبارز نماید و سبب دگرگونیهای گستره جامعه بسود اکثریت مردم کشور گردد.
حزب بر سر اقتدار در یک دهه حاکمیت تحولات بزرگی را در سراسر کشور به نفع زحمتکشان به وجود آورد، پلانهای مشخص درازمدت و کوتاهمدت طرح نمود. برای نخستین بار اقدامات جدی به خاطر بهبود وضع صحت عامه، تداوی رایگان مردم، کنترول نرخها، ریشه کن نمودن فساد اداری، خیانت و خودسری مأمورین عالیرتبه دولتی، ایجاد کوپراتیف های دهقانی و فروشگاههای تعاونی با قیمتهای بسیار نازل، ثابت و قابل دست رسی برای همگان، پشتیبانی از سرمایه داران ملی و فراهم ساختن زمینههای رشد سرمایههای ملی طرح و عملی گردید.
اولین بار در تاریخ افغانستان توزیع رایگان آرد، روغن و سایر مواد مورد ضرورت اولیه برای کارگران، کارمندان دولتی و منسوبین قوای مسلح صورت گرفت بر علاوه این اقدامات رفاهی، مردم میهن ما در دهه حاکمیت ح.د.خ.ا یا دهه هشتاد در زمینهٔهای تعلیم و تربیه به موفقیتهای بسیار سترگ و شگفتانگیزی دست یافتند، پیکار و مبارزه با بیسوادی در میان تمام اصلاحات اجتماعی جایگاهی ویژه داشته و همچنان هزاران کادر مسلکی در رشتههای مختلف علوم در داخل و خارج کشور تربیه گردید. برای نخستین بار در زمینهٔ ایجاد زندهگی سرشار از سلامت و سعادت و رفاه برای زنان و احترام و برابری حقوق زنان با مردان در کلیه عرصههای زندهگی اجتماعی اقدامات بیسابقه انجام داده شد. هیچ گونه تبعیضی بین اقوام و ملیتها، مذاهب وجود نداشت، هیچ شهروند مرد یا زن بنا بر تعلق قومی، زبانی، مذهبی، از امتیاز ویژه در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه برخوردار نبود، دین از دولت جدا و به ادیان احترام میشد و دین رسمی مردم افغانستان مطابق به قانون اساسی کشور دین اسلام بود.
با این وصف مبارزه مردم افغانستان برای پیریزی یک جامعه عادلانه، مترقی و سعادتمند در وضع دشوار و پیچیده به پیش میرفت، جنگ تحمیلی و اعلان ناشده به خاطر سرنگونی دولت دموکراتیک و ح.د.خ.ا. مداخلات همسایهگان و ارتجاع عرب و توطیه چینیهای رنگارنگ گروههای تربیه یافته در پاکستان و ایران توهم با نیروهای ارتجاعی و عقب گرا علیه حاکمیت دموکراتیک قرار گرفتند. غارت و چپاول کاروانهای مواد غذایی و اموال مورد ضرورت مردم، تخریب پلها و سرکها، مکتبها، مرکز صحی و حریق نمودن خرمنها، سوختاندن مساجد و مکاتب، ترور و قتل مأمورین دولت، متعلمین، محصلین و اعضای حزب اوضاع کشور را پیچیده میساخت و مانع تطبیق پلانهای حزب و دولت میگردید.
باوجود تلاشهای سیاسی – دیپلوماتیک جمهوری دموکراتیک افغانستان به خاطر ختم جنگ و ایجاد فضای صلح در کشور، تأسیس «ایتلاف دوستانه» به مشارکت امریکا، پاکستان و اتحاد شوروی عصر گرباچف سبب شد تا توافقات ژنیو یک جانبه و بدون تضمین بینالمللی عملی گردد، با نقض اصول اساسی زندهگی درون حزبی، تزریق عناصر سمت گرایی و قوم پرستی و عدول از اصل رهبری جمعی حزب دموکراتیک خلق افغانستان و رژیم جمهوری دموکراتیک افغانستان در راستای توافقات «ریکجاویک ـ ایسلند» تضعیف گردد و زمینههای سقوط حاکمیت جمهوری دموکراتیک افغانستان و استقرار رژیم هوادار غرب را آماده گرداننده و با رویکار آمدن حکومت جهادی از حضور حزب دموکراتیک خلق عملاً در عرصه مبارزات ترقیخواهانه و عدالت پسند جلوگیری بهعملآمده منجر به پارچهپارچه شدن حزب گردید.
رفقا و دوستان گرامی، اکنون که افغانستان با حضور گستردۀ قوای ۴۲ کشور خارجی به میدان جنگهای استخباراتی کشورهای بیگانه مبدل شده است، مردم زحمتکش و تودههای وسیع مردم کفاره بیکارهگی و بیکفایتی رژیم دستنشانده وحدت ملی را میکشند، تروریزم، فساد دولتی و اعتیاد شهروندان به مواد مخدره به اوج رسیده، امنیت، اقتصاد، فرهنگ و حتی تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور را به خطر نابودی مواجه ساخته است، زمان جداً میطلبد که افغانستان به بدیل جریان دموکراتیک خلق ضرورت دارد.
درست است که سالها جنگ و تداوم مداخلات بیرونی برخی اثرات منفی را بر حفظ پیوندهای سازمانی و ملی به وجود آورده است. افغانستان به بسیج همگانی ضرورت دارد تا وطن از منجلاب که طی بیش از سه دهه به آن گیر مانده است، نجات یابد. بایست سیستم سیاسی کشور در مجموع از ارگانهای دولتی گرفته تا سازمانهای سیاسی و اجتماعی، جامعه مدنی و تمام اقشار و طبقات به شمول روحانیون در یک مسیر واحد سازندهگی اعم از تحکیم وحدت ملی، محو فساد اداری، توسعه پایههای حاکمیت دولتی در سرتاسر کشور، ختم تروریسم و اعتیاد، زورسالاری و دهها مصیبت موجود بسیج گردند و برای اعمار جامعه دموکراتیک، مدنی، پیشرفته و عادلانه بر پایه همکاری، وحدت عمل و اتحاد سیاسی نیروهای تجددگرا، ملی- دموکرات، ترقیخواه و عدالت پسند جامعه در یک جبهه وسیع ضد ارتجاع، ضد استبداد و ضد عقبگرایی، به مبارزات دادخواهانهشان ادامه دهند. برای دستیابی به این امر وطنپرستانه اتحاد، همسویی و همکاری سازمانها، محافل و شخصیتهای پیشرو، دادخواه و دموکرات کشور امر ضروری است. عوامل پراگنده گی در گذشته را نباید مانع همسویی و مبارزه مشترک در امروز دانست و باید حلقههای وصل جستجو نمود تا از برکت آن همه گرهها در راه اتحاد بزرگ ترقیخواهان و دموکراتهای وطن ما باز شود. با حفظ این که من کار و پیکار ساختارهای موجود احزاب و سازمان های ترقیخواه و عدالت پسند را با وجود شرایط سخت، ترور و اختناق، حاکمیت مافیایی و موانع بینالمللی در داخل ارزنده میخوانم، موجودیت یک حزب جسور دادخواهانۀ متشکل از همۀ زحمتکشان و وطنپرستان را ضرورت زمان میپندارم.
به پیش در راه اتحاد و وحدت تمام نیروهای تجددگرا، ملی- دموکرات، ترقیخواه و عدالت پسند و ضد ارتجاع!