طالب خیانت میکند دولت حمایت میکند
این شعارِ بسیج کنندهء بود، که با صدای خشمگین حاوی تنفر و انزجار از حلقوم و حنجرۀ هزارها هموطن ما در رستاخیز ۲۰ عقرب سال ۱۳۹۴ خورشیدی باشندهگان شهر کابل که دران تمام اقشار زحمتکش کشور اشتراک داشتند، در هر کوچه و بازار شهر کابل طنین افگن شده بود.
چهار دهه و اندی هست که افغانستان به قبرستان مردم بیدفاع و زحمتکش اقوام مختلف ما، که ناشی از کشتار بیرحمانهء نیروهای اجنبی و بیگانه رادیکال دینی و مذهبی، به نامهای مختلفی گاهی بنام اخوانی، جهادی، القاعده، طالب داعش و غیره، تبدیل شده است. این نیروها میلیونها انسان سرزمین کشور ما را وابسته به گروهای سیاسی و مذهبی و قومی بیگناه متهم نموده و به قتل رسانیدهاند. این قتلها چه به شکل گروهی و فردی بر بنیاد عقاید دینی و مذهبی بهطور شنح و متحجرگرانه و بربرانه بمانند قرونوسطی و قبل از آن با گرد زدن و سربریدنها صورت میگیرد. شاهد این ادعای ما عبارت از قتلهای زنجیری عدهء از هموطنان بیدفاع و مظلوم ما که توسط طالبان، القاعده و داعش در ولایتها و شهرهای مختلف مانند ننگرهار، غزنی، کنر، جوزجان، بدخشان، فاریاب، بامیان و زابل صورت گرفته است، میباشد. از جمله در این اواخر هفت تن از هموطنان ولایت غزنی که در ولایت زابل سال پار از جانب طالبان ربوده شده بود، بعد از یک گوشبهزنگ را با بریدن سرهایشان به قتل رسانیده که در جمله آنها دختر نوجوان هفتساله شکریه نام و دو خانم میانهسال شامل بوده است. بر علاوه این عمل نابخشودنی غیرانسانی، اندی پیش رخشانه دختر جوان نسبت دوستی مشروع با پسری جوان در ولایت غور، توسط حاکمان خودساخته طالب وحشی بسیار ناجوانمردانه غیرانسانی در مقابل چشمان مردم سنگسار و به قتل رسانیده شد، که اینهمه اَعمال وحشیانه خشم تنفر و انزجار عمیق مردم کشور ما را از جمله باشندهگان شهر کابل و ولایت غزنی و سایر ولایت افغانستان را به وجود آورده، با اعتراضها و تظاهرات بزرگی گستردهء خیابانی یکجا با خانوادههای شهدا با جنازه هفت تن از غزنی که با خود به کابل آورده بودند، به تاریخ ۱۱/۱۱/۲۰۱۵ در شهر کابل به راه انداخته، آن را محکوم کردند.
این رستاخیز برای رسانیدن صدای حقخواهی و تحقق عدالت، علیه ناهنجاریها و استبداد اداری دولت و اعمال جنایتکارانه طالبان و سایر گروهای تروریستی به گوش دولت اسلامی افغانستان بود؛ که خواهان محکمه و دستگیری عاملین این قضایا شدهاند. همه با یکصدا با شعارهای نابودی و سرنگونی دشمنان مردم افغانستان شده و اعمال و کرداری غیر مسؤولانه و سازشکارانۀ «حکومت وحدت ملی» را با دشمنان مردم محکوم نموده و خواستار استعفای رهبری حکومت وحدت ملی شدهاند. هم چنان از دولت خواهان تحقق هر چه سریعتر عدالت، قانونیت و عمل قاطع علیه تمام گروهای تروریستی که در افغانستان به اشکال مختلف فعالیت دارند گردیدند. با یکصدا میگفتند: مدارا و عقبنشینی وبی تفاوتی در مقابل خون شهدای بیگناه خیانت به امر ملی و ناموس وطن میباشد. نباید دشمنان سوگند خورده عقب گرا که با پشتیبانی مستقیم مادی و معنوی دشمنان خارجی و منطقوی در قتلهای زنجیری زی دخل هستند، برادر و یا مخالفین خطاب شوند؛ بلکه با تعریف و موضعگیری مشخص بهمثابه دشمن صلح آرامی و زندهگی مصون مردم ما شناخته شوند. و علیه آنها اقدام جدی و قاطع برای نابودیشان با کمک جامعه بینالمللی تدابیر اتخاذ گردد.
طوری که در طول پانزده سال از حضور نظامی کشورهای جهانی در رأس امریکا وهم پیمانانشان هویداست، که نهتنها دشمنان مردم ازجمله القاعده و طالب که بهانه اصلی برای از بین بردن آنها در کشور ما لشکرکشی شد، نابود نه شده، بلکه به تعدادشان افزایشیافته و بر علاوه در پهلوی آن گروهی دیگر تروریستی بنام «داعش» سربلند کرده، که باعث ترور و قتل هزارها نفر هموطنان ما در ولایات مرزی و غیره نقاط کشور شده است. اینهمه اَعمال را زیر نام «اللهاکبر» به سبک و سنت دوران جهالت و توحش که در صدر اسلام معمول بود، سر و گردن میزنند و آن را اجرای احکام شریعت اسلامی یعنی «جهاد» وانمود میسازند.
تاریخ گواهی میدهد، زمانی که دین اسلام به وجود آمد، قبلاً در هر گوشه جهان مردم نظر به شرایط موجود، هر قوم وقبیله خدا و دین جداگانهء خویش را داشتند، آن را نیایش میکردند، درپهلوهم با مدارا زندگی داشتند و علیه یکدیگر عمل خشونت امیز نمیگردند وبخاطر خدایان خویش یکدیگررا به قتل نمی رسانیدند. پیدایش دین اسلام در سر زمین عربستان فرهنگ وعقیده واداب جدید رابنام تمدن اسلامی به وجود اورد و همیشه درحال صعود بود وبه زودی درجهان گسترش یافت. مردم و یا بخاطر ترس وارعاب ویابه زوروجنگ و یا به شکل مسالمت امیز دین اسلام را قبول میکردند. ومشترکآ درجهت رشد ان عمل مینمودند. برای اینکه یک هدف وجود داشت، انهم تامین منافع دینی وارزشها ان درمیان سرزمین های مختلف. این عمل ازیک سو مضر وخانمانسوز برای مردمی که دارای عقاید سنتی بودند و نمی خواستند، از عقاید خود منصرف ودین جدیدی را بپذیرند، تمام میشد؛ از سوی دیگرزمینه سازِ ادغام نژادها واقوام وقبایل مختلف با سنت وعادات مختلف واشنایی با دین وفرهنگ نو بود، که باعث پیدایش تمدن جدید با ابعاد وسیع وفراگیر منطقوی در میان ملل مختلف میشد. طوری که کانت فیلسوف المانی گفته بود: «جنگ وسیلهء اجتناب ناپذیر است برای انکه ملل بافرهنگ را به حق خود برساند».
بر اساس این زدوخوردهای عقیدوی بود، که مناسبات اقتصادی وسیاسی در نقاط مختلف جهان گسترش میافت؛ اما زمانی که این تمدنها دامنگیرِ نفاق واختلافات فرقه یی مذهبی وقومی شدند. هرفرقه باور های خود را نسبت به دیگری مقدس دانسته، علیه همدیگر از هیچ گونه ظلم، استبداد و کشتاروحشیانه دریغ نمی کردند، اینها در روند تاریخ اهسته اهسته ازهم پاشیده و نزول کرده، از خود صرف نام وتاریخ چیزی دیگری باقی نماندند.
حافظهء بشری هیچ گاهی اَعمال دستگاه تفتیش عقاید کلیسا وجنگهای صلیبی سی ساله را با دین اسلام و سایر مخالفین عقدیوی شان فراموش نمیکند، که چه گونه پیروان هردو دین همدیگررا بیگناه و ناحق کشتار نموده و زمین ها ودریاها را ازرنگ خون همدیگر سرخ ساخته بوده اند.
خشونت دینی ومذهبی اسلامی، در عرصه های عمومی براساس واکنشهای عصبیت، بسیج برای پیروزی دین ومذهب ودفاع ازدین اسلام نیست، بلکه بی اعتمادی به نفس وفقدان ازادی عمل بنیادگرایان دینی تر س از دوزخ وبهشت میباشد. البته تاریخ بما می اموزد، که جای فرهنگ کهنه را نه اصول کهنه، بلکه فرهنگ جوان تروبرتر می گیرد. ظهور فرهنگ نو یا دانش های نو درجامعه فرهنگ کهنه را عقب را نده وکهنه جای خود را به نو واگذار مینماید. دراین مقطع گذار ازنووکهنه هست که عصبیت و خشونت، بنا براصول فرهنگ ودانش کهنه، درذهن حامیان فرهنگ کهنه تداعی میشود وانرا بهمثابه وسیله وابزار برای حفظ وسرکوبی اندیشه نو بکار میبرد. انسانهای ناراضی ومتحجر که با رسم ورواج واداب گذشته خوی گرفته وذهن شان توسط ان قفل شده وبه اسانی نمی توان انرابازنمود، یا در نهایت دست به خشونت وجنگ بنام دفاع از اعتقادات وباورهای حاکم درجامعه اقدام مینمایدواز خود عصبیت نشان میدهد. ابن خلدون دانشمند عرب «عصبیت» و یا «عصبیه» را به معنای: «عِرق یارگ قبیله یی» مینامدو نویسنده گان غربی آن را به معنایی: «وطن پرستی، جنبدگی دولت، قوه حیاتی یک قوم، وروح عام میدانند.»
تشدید خشونت وعصبیت علیه فرهنگ های بیگانه خارج از دین وفرقه های مذهبی اسلام بویژه در مقابل فرهنگ غربی، که ازجانب بنیادگریان دینی مانند: سلفیست، وهابیت واخوان المسلمین تبلیغ میکردد، یک توهم وابزار فریب پیش نیست، این عصبیت بران است که تاازاحساس عقایداسلامی، باورمندان بی خبراز دنیای فلسفه وتاریخ که درگروهء آنها قرار دارند، در شرایط مختلف به نفع خود استفاده نمایند. طوری که امروز در شرق میان عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی به کمک امریکا وانگلیس وغیر دولتهای غربی، ازاینها به صفت سپهر مدافعه ارمانها واهداف خود که بنام داعش والقاعده و غیره فعالیت دارند، استفاده می برند. برای اینکه تمام این گروها واحزاب متذکره مستقیم وغیرمستقیم ساخته و تمویل کننده شرایط مادی و معنوی آنها کشورهای غربی درراس امریکا وانگلیس بوده، که برای تامین منافع خویش رویکار آورده اند.
طوری که امروز روشن هست برخی از کشورهای اسلامی دارای سرشار منابع طبیعی از جمله نفت وگازمیباشند؛ این باعث شده که هرکدام خریدارو مشتری های خوب ودلسوز برای خوددر جهان داشته باشند، هر کدام به نوع ارتباط خویشرا درجهان بالخصوص باکشورهای ثروتمند در رأس امریکاوانگلیس وشرکای ان تامین کرده و در منطقه به مثابه حلقه اساسی ارتباطی برای تامین منافع سیاسی واقتصادی آنها فعالیت مینمایند. این امر زمینه بروز اختلافت میان برخی ازاین کشورهانفت خیز، براساس اقتصادی ازیک سو، وازسوی دیگر مخالفتهای مذهبی باعث کشمکش و جنگها و تعرض واشغال سرزمینهای همدیگر شدهاند. بناعن این کشورهای برای پیروزی اهداف خویش ونابودی بنیادهای اقتصادی وسیاسی مخالفین خود به فرهنگ گذشته اسلامی بر بنیاد اموزه های اسلامی رجوع نموده وازوجودگروهای تروریستی: القاعده، طالب وداعش و غیره زیر نام جهاد، با استفاد از فرهنگ «تفکیری» که در صدر اسلام مروج بود، انهارا با مدرن ترین سلاح مجهز نموده وبه جنگهای منطقوی با پشتیبانی کشورهای غربی دراس امپریالیزم امریکا وجهان غرب، گسیل میدارند.
کشورهای بزرگ سرمایداری که از لحاظ مالی و معنوی پرقدرت هستند، میکوشند، از این اختلافها به نفع خود استفاده نمایند، تا هژمونی جهان را بدست داشته باشند؛ بنابراین غرض تحقق ا هداف راهبردی جیوپلوتیک خودبه شیوه های مختلفی به کشور های اسلامی مداخله نموده وانهارا بدور اقمار خویش بسیج میسازد. کشورهای که به خواست شان تن نمی دهند، به ملاحطه تعصبات دینی ومذهبی با کمک وپشتبانی کشورهای هم پیمان خود ازگروهای افراطی دینی ومذهبی فوق علیه کشورهای مخالف ِمورد نظرخویش جهت پیاده نمودن اهداف خود استفاده میکند.
در کشور ما نیز این کروهکهای تروریستی برای دوهدف در طول پانزده سال باحضور فعال و گسترده باحفظ و حمایت کشورهای منطقوی وبینالمللی وجود دارند. ــ یکی، برای تامین منافع پاکستان در افغانستان ـــ دو، برای تامین منافع امریکا. این کروهککهای تروریستی بهمثابه شمشیر داموکلوس بالای زمامداران دولت افغانستان برای تامین منافع واهداف شان قرار دارد. هر زمانی که از اهداف مطروحه کشور های متذکره عدول نماید ازاین گروها به شیوه های گوناگونی برای بی ثباتی وضع سیاسی وامنیتی در افغانستان بکار گرفته میشود. به این منظور تابحال صدها حملات مسلحانه ء تروریستی و انتحاری وادم ربایی در نفاط مختلفی کشور انجام داده اند که تظاهرات وراهپمیایی بیست عقرب سال جاری مصداق این امر میباشد، که باعکس العمل گستردهء مردم مواجه کردید. این قیام مردم نماد تاریخی بود، که از جانب جامع مدنی وجوانان قهرمان وبالنده وطن علیه همه ناهنجاریها و اعمال تروریستی گروهای طالب وداعش که در ولایات کشور انجام داده بودند، راه اندازی شده بود. این همایش وراهپیمایی لرزه به اندام دولت اقای غنی وعبدالله وارد کرده و اولین باری بودکه همچو طیف وسیع وگستردهء از جوانان اراسته بدون رهبران وعکسهای تنظیمهای جهادی، صدای بر حق مظلومان ورنجبران زحمتکش کشور را به جهانیان بلند نمودند. این تظاهرات نمایانگر وحدت وهم یکپارچکی ملی کشور میان اقوام وقبایل افغانستان را به نمایش گذاشت. نسل جوان بالنده شگوفان وپر افتخارِ نواندیش با نفس تازه ونیروی سرشار از وطن پرستی بر بنیاد خردورزی و روشنگری در پشاپیش این راهپیمایی قرار داشتند. این امرنشانه استقلال اندیشوی فردی در مقابل فرهنگ سنت گرایی وپدرسالاری قرون وسطایی میباشد. تاریخ این را به اثبات رسانیده هرزمانیکه افزارهای عناصر کهنه علیه موج جنبش نوگرای قرار گیرد روبه زوال ونابودی میباشد.
شهروندان کشور ما بالخصوص جوانان دانشمند وتحصیل کرده مطابق رسم وسنن پر افتخار نهضت تاریخی مبارزرین عدالتخواه و استقلال طلبان کشور در این رستاخیز ملی نقش برازنده دارند. طوری که گفته اند:«اگرخلق اهی کشد طوفان شود، اگر پای بکوبد زلزله شود.» واقعآ امروز طوفان بعد از سکوت فضای تاریک وخفگان شهر کابل را برای ابد از بین برده وجامعه مدنی ما داخل مرحله جدیدی ازتاریخ عدالتخواهانه خود گردیده است. ابعاد این دادخواهی وانتقام جویی از دشمنان خلقهای کشور ما ساده وسطحی نه بوده، بلکه ریشه های توده یی داشته که تا عمق جامعه درمیان تمام نیروهای ملی ومترقی ودموکرات وهمه زحمتکشان افغانستان، فرورفته وفراگیر میباشد.
هانارانت زنی فیلسوف المانی گفته است:«اگر بدانیم که انسان به چه جنایت هایی نسبت به همنوعیش تواناست باید احساس گناه کنیم اگر از دخالت در سیاست طفره برویم.»
طفره رفتن از حرکت وکنشی دادخواهانه وانقلابی که شرایط ذهنی وعینی ان اماده شده گناه هست. جوانان کشور ما باید بهمثابه نیروی پیشتازدرهمه حرکتها ی دادخواهانه در مسیر تاریخ در تحولات وتغییرات کشور خود در صف اول مبارزه وطن پرستانه قرار داشته باشند. اینده به جوانان وپیش اهنگان این نسل بالنده وقهرمان تعلق دارد.
زنده باد جوانان پر افتخار این نیروی رزمنده پیشتاز کشور!
مستحکم باد وحدت وهمبستگی خلقهای زحمتکش افغانستان!
المان ۱۵/۱۱/۲۰۱۵