روزگار به نیکویی و شادمانی دوستان گرانمایه
دوستی پرسیدهاند لطف فرموده جدیترین چالشهایی را که کشور با آن رو به رو است، برشمرده و راههای برونرفت آنها را نیز بازگو نمایید.
در پاسخ باید گفت که دردمندانه کشور به بیماری میماند که با بیماریهای مدحش گوناگونی سر دچار شده باشد- هم به بیماری زوال عقل، هم شیزوفرینی (روانسیختگی)، هم روماتیسم قلب، هم فلج اعصاب، هم سل و نیز آلسایمر (یادفراموشی) و پارکینسون (لرزش اندامگان) و سرطان خون و چربی خون و شکر و سفلیس و ایدز و...
در یک سخن بیماریهایی که علاجش ز دست فلاطون بر نیاید.
به هر رو، میکوشیم شماری از بزرگترین چالشها را بر شماریم:
۱- نخستین چالش بزرگی که ما با آن رو به رو هستیم، چگونگی و نحوه حضور نیروهای امریکایی در کشور است. از یک سو چنین حضوری الترناتیف ندارد. اما از سوی دیگر بایسته است تا این نیروها همان گونه که سازمان ملل در ۲۰۰۱ فیصله نموده بود، زیر نام نیروهای آیساف در کشور حضور داشته باشند. هر گونه حضور زیر نام نیروهای ناتو یا نیروهای امریکایی مشروعیت نداشته و نقض آشکار تمامیت ارضی و استقلال و بیطرفی کشور است. چنین حضوری موجب نگرانی کشورهای همسایه و دو ابر قدرت روسیه و چین گردیده و کشور را به میدان کشاکشهای بیپایان و خونین مبدل میسازد. از این رو، پیمان همکاریهای راهبردی میان کابل و واشنگتن باید بازنگری شود. سازمان ملل تنها مرجعی است که میتواند حضور این نیروها را تمدید نماید.
۲- دومین چالشی که هستی کشور را تهدید مینماید، سیاستهای ناروای پاکستان است. پیاده کنندگان این سیاستها هم طالبان، حزب اسلامی، شبکه حقانی و ستون پنجم پاکستان در درون دولت است که باید ریشه کن شوند. بزرگترین خیانت و جنایتی که کرزی با باند مافیاییاش در قبال کشور نمود، این بود که نگذاشت امریکاییها طالبان را سرکوب نمایند و این گونه میتوان نتیجه گیری کرد که مأموریت نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری امریکا بهرغم حضور ۱۳۰ هزار سپاهی در یک دهه آزگار با هزینه بیش از ۱.۵ تریلیون دالر با ناکامی یا دست کم به بن بست رو به رو گردید.
۳- سومین چالشی که کشور با آن رو به رو است، گسترش وهابیت (سلفی گری) است که با سرمایه گذاری چندین میلیارد دالری عربستان و قطر بهسرعت در حال پیاده شدن است. دردمندانه ارگ نه تنها هیچ گامی برای جلوگیری از این طاعون بر نمیدارد، بل که با دریافت پول از عربستان در راستای پخش آن همکاری هم میکند. برنامه ساختن ۴۰ هزار مدرسه آموزش و پرورش دهشت افکنان در کشور در دست پیاده شدن است. این میتواند برای آینده کشور بسیار خطرساز باشد.
۴- چالش دیگری که کشور با آن رو به رو است، تبارگرایی افراطی است که کرزی آن را با همه نیرو در کشور احیا کرد و کنون ارگ آن را ادامه میدهد. در واکنش به پشتونگرایی افراطی ارگ، جریانهای خطرناک تبارگرایی ازبیکی، تاجیکی و هزارهیی تبارز نموده است که شیرازه هستی کشور را با خطر بسیار بزرگ رو به رو ساخته است.
۵- خطر دیگری که کشور را تهدید میکند، کشت، تولید و کارسازی و مصرف مواد مخدر است که این را هم دوستان امریکایی در دوره ملانصرالدینی حامد کرزی بابا برای ما به ارمغان آوردند و اکنون ماشاالله نزدیک به 3 میلیون هیرویینی داریم.
۶- چالش دیگر نبود قانون در کشور است. قانون اساسی ضد ملی، دستکاری شده و جعلی کنونی به خودی خود زمینه ساز بحرانهای فراوان در کشور بوده و در عمل ناکارآمدی و بیهودگی خود را ثابت ساخته است.
۷- فساد اداری و تاراج و چپاول بیرویه نیز یکی دیگر از چالشها است.
۸- بیعدالتی اجتماعی و تبعیض و امتیاز چالش دیگری است که هستی کشور را با خطر بس جدی رو به رو میسازد.
فشرده سخن اگر همین گونه ادامه داده برویم، میتوان از شگافهای فراوان اجتماعی و ...نام برد.
در یک سخن برای مداوای همه این نا به سامانیها و نا به هنجاریها یک راه حل را میتوان پیشنهاد کرد. برگزاری بیچون و چرا و هر چه سریعتر لویهجرگه که در آن بایسته است مسایل زیر حل گردد:
بنده از سالها بدین سو پیوسته مینویسم که برای پایان دادن به فاجعه در کشور به یک رشته دگردیسیهای بنیادی نیاز داریم که اگر موفق به پیاده کردن آن نشویم، بحران در کشور نه تنها پایان نخواهد یافت، بل با گذشت هر روز ژرفتر و دامنه دارتر خواهد گردید. مهمترین نکته در این جا این است که برای تحقق این دگردیسیها نیاز به رسیدن به وفاق ملی و تفاهم سرتاسری داریم. یعنی باید همه اقشار و لایههای جامعه روی این مسایل به یک اجماع سراسری دست یابند.
۱- تثبیت وضعیت بیطرفی کشور و تسجیل این وضعیت در قانون اساسی کشور
۲- برگزاری بیچون و چرا و بیقید و شرط لویهجرگه ویرایش قانون اساسی در کوتاهترین زمان ممکن
۳- تغییر ساختار نظام از ریاستی کنونی به ریاستی– صدارتی و احیای کرسی صدارت، تقسیم و تفکیک وظایف و صلاحیتها میان رییس جمهور و صدراعظم پاسخگو در برابر پارلمان
۴- تأمین مشارکت راستین ملی از راه گماشتن چهار معاون برای رییس جمهور و چهار معاون برای صدراعظم با تقسیم وظایف و صلاحیتها
۵- تقسیم کشور به هفت یا هشت زون مدیریتی- اقتصادی و امنیتی- نظامی- انتظامی و گماشتن نمایندگان رییس جمهور از جمع باشندگان خود زونها
۶- انتخابی ساختن همه ارگانهای محلی قدرت (والیان، ولسوال ها و علاقه داران)
۷- بومی ساختن امنیت و سپردن امنیت مناطق به دست باشندگان خود آن
۸- تقسیم دادگرانه کمکهای بینالمللی به زونها و ولایات