کارل مارکس میگفت «در جامعه طبقاتی بر همه چیز مهر طبقاتی زده میشود» در بحث حاضر با این مفهوم که مشتی از ناقضین حقوق بشر به دفاع از قدرت و نظام ستم سالاری و استثمار بیرحمانه تودهها، تسلط کامل خود را بر تار و پود جامعه و سیستمهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تحمیل میکنند. ولی در مقابل آن، مدافعان ترقی و آزادی به خاطر دفاع از حقوق انسان و تأمین آزادیهای دموکراتیک جامعه و تحکیم نظم عادلانه حیات بشری در کلیه عرصهها به مبارزه بیامان تمرکز دارند.
بنا بر آن مبارزه انتخاباتی و پارالمانی بخشی از تلاش های گسترده سیاسی اجتماعی است که طبقات حاکم به خاطر مشروعیت بخشیدن قدرت و سلطه خویش در پوشش نظم وقانون خود ساخته وخود بافته خویش اراده خود را بر اکثریت جامعه می قبولانند.
از سوی دیگر طبقات محروم، ستمدیده ودربند کشیده جامعه به خاطر نجات خود بمنظور آزادی وتامین دموکراسی واقعی نیازمند قوانین و نظام مبتنی براراده مردم هستند که به خاطر چنین دستاویز ملی ودموکراتیک، ازطریق انتخابات بسوی پارالمان گام بر میدارند.
به این ترتیب با مبارزه شدید رقابتی دو قطب جامعه روبروی هم قرار گرفته با مراجعه به تودهها وقاطبه مردم وزور آزمایی شدید وسرنوشت سازاز آزمون سختی میگذرند. از همینجاست که برگه های رای با مهر طبقاتی راهی صندوقهای انتخاباتی شده قوانین حاصله از آن نیز ابزاری در دست طبقات.
حال ببینیم که پارالمان چیست، پارالمان به مجلسی اطلاق میشود که قوانین را وضع میکند ودر زبان فرانسوی پارالمان را محل گفتگو وعالیترین مظهر اراده مردم وحاکمیت ملی میدانند. پارالمان در هر کشوری بنامهای مختلف یاد میشود مثلاً در انگلستان، پارالمان گفته میشود ودر ایران مجلس، درامریکا کنگره، در روسیه دوما، در جاپان، داید، در چین کنگره ملی خلق چین، در هند سنا، در اسراییل کنست، واما در افغانستان بدلیل رشد سرشار فرهنگ ودانش سیاسی نامهای زیادی دارد یعنی، جرگه، شورا، مجلس ولسی جرگه، مشرانو جرگه و پارالمان.
زمانیکه موضوع تضمین آزادیهای فردی در جامعه بمیان می آید محدودیت قدرتهای مطلقه حاکمان وتقسیم قدرت میان مردم وحکومت بعنوان یکی از رهکار های مطرح میشود که بر اساس آن مردم به نوعی از آزادی ها ی سیاسی، اجتماعی ومدنی دست می یابند. اساساً پارالمان نیز از همینجا منشاُ میگیرد. وبه همین دلیل پارالمان را نهادی ممثل اراده مردم میدانند واما پارالمان دو نوع است دموکراتیک وغیر دموکراتیک.
در یونان برای نخستین بار در ۴۲۹ قبل از میلاد انجمنها یی که ممثل پارالمان بود «یاد من» نام داشت وبریکلیس مخترع واژه دموکراسی بود. درین کشور شورای پنجصد نفری «بولی» نام داشت که نماینده گان بطور قرعه کشی انتخاب میشدند. مردم برواستا در آتن سه قوه قضا ییه، اجراییه ومقننه را در دست داشتند. مجلس خلق «اکلیزیا» با حضوردر تمام مسایل دفاعی، امنیتی، اقتصادی وسیاسی در ۴۰۲ قبل از میلاد بنام «نوموتُون» مسولیت قانون گذاری داشت. درین مجلس تمامی اعضا دست باز داشتند ولی سخنوران عوامفریب بر طرح وتصویب قوانین مسلط بودند.
در سال ۱۲۱۵ در دوران فیودالیزم در انگلستان پارالمان ایجاد شد وبنام «مکنا چارتا» یاد میشد.
مورخین قرن دوازدهم را تاریخ ظهور پارالمان میدانند ومجلس قانون گذاری محصول تمدن قرون میانه در اروپا است؛ که در عصر دیموکراسی تحول پذیرفته اند. در آنزمان کلیسای کاتولیک، اشراف زمیندار، رویه های پارالمان انگلستان که تاریخ بی وقفه وپنجصد ساله دارد به مجالس قانون گذاری مستعمرات بخصوص امریکای شمالی رهبریت داشت. در فرانسه در ۱۷۹۹ در زمان ناپلیون پارالمان رونق عصری بخود گرفت. در اروپا قرن نزدهم در زمانیکه شاهی مطلقه، محدود یا مشروط شد مجلس اعیان بوجود آمد که در آن اعیان واشراف تلاشهای طبقاتی خود را استمرار بخشیدند. مبارزه پارالمانی نماینده گان مردم به میزان داشتن استقلال پارالمانها بستگی دارد. در سال ۱۸۱۶ رویه های پارالمانی به سایر کشور های اروپایی منتقل گردید.
در کشور های تازه به استقلال رسیده آسیا وافریقا پس از جنگ دوم جهانی پارالمانها تشکیل شد.
در کشور ما افغانستان، از همان دوره آغاز وایجاد، رای ومشوره مویسفیدان وجرگه های قومی بشکل عنعنوی وسنتی نقش واثرگذاری خود را بر سرنوشت مردم داشته وبرای نخستین باردر زمان اعلیحضرت غازی امان اله خان طرح وبنیانگذاری آن در نظامنامه اساسی حکومت قرار داشت. در دوران زمامداری شاه امان اله در سال های ۱۳۰۳ و ۱۳۰۷ مجالس ولویه جرگه های مشهور ومهم دایر گردید ودر زمان نادر خان در سال ۱۳۰۸ و ۱۳۱۱ جرگه هایی ممثل پارالمان تشکیل میشد ودر زمان ظاهر خان تشکلهایی بنام مشرانو جرگه وشورای ملی انتصابی وفرمایشی تا دوره یازدهم ادامه داشت وپس از اعلان دموکراسی نیمبند، انتخابات پارالمانی رونق تازه بخود گرفت و بعد از تغیر نظام شاهی به جمهوری در زمان محمد داود در سال ۱۳۵۵ لویه جرگه انتصابی تحت پوشش انتخابات، مشروعیت نظام را بتصویر کشید.
پس از رویداد ثور در زمان دولتهای دموکراتیک تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان دو بار پارالمان کشور با راه اندازی انتخابات آزاد ودموکراتیک تشکیل گردید. درین قسمت با مرور کوتاهی به نقش مبارزان جنبش آزادی خواهی و نگاه مختصری بر مبارزات انتخاباتی جنبش دادخواهانه افغانستان در پیوند به گذشته راه را بسوی آینده میگشاییم که سالها قبل از تاسیس ح د خ ا با نام زنده یاد ببرک کارمل ثبت صفحات زرین تاریخ گردیده است. فعالیتهای سیاسی وموضعگیری های زنده یاد ببرک کارمل برمیگردد بزمان انتخابات دوره هفتم شورای
ملی که بخاطرفعالیت و شرکت درتظاهرات و مبارزات انتخاباتی به نفع شخصیتها و چهره های شناخته شده سیاسی وباز مانده گان جنبش مشروطیت در سال ۱۳۳۴ در مرحله حساس ترین دوران سیاسی زنده گی خود از طرف رژیم وقت زندانی گردید.
پس از رهایی اززندان باگذشت یک دهه مبارزه پیگیر که منجر به تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان گردید.
حزب بر بنیاد برنامه کاری خویش مبارزه پارالمانی را بعنوان یکی از اشکال مبارزه پذیرفته بود وبخاطر گسترش فرهنگ وسیاست مبارزه مترقی، افشای سیاستهای حکومت در دفاع از منافع طبقات محروم کشور در محافل حاکمه ارتجاعی وجلب تودههای مردم بسوی حزب وتشکیل جبهه متحد ملی تلاش می ورزید و در راستای مبارزات دلیرانه
حزب، فراکسیون پارالمانی حزب زنده یاد ببرک کارمل با پیروزی در مبارزه انتخاباتی پارالما ن در سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۸ دوره های سیزده وچهاردهم، پرچم مبارزه را به دفاع از حقوق وآزادیهای دموکراتیک مردم افغانستان در برابر نماینده گان عمال ارتجاع واستبداد سلطنتی بر افراشته بود.
ببرک کارمل منحیث نماینده فراکسیون پارالمانی حزب با اعلان موضعگیری وبیانیه از طریق بلند گوی شورا که برای اولین بار از طریق رادیو پخش میشد هیجان مردم را بر انگیخت وحلقات برون از پارالمان را بلرزه در آورد.
بیاد دارم دربرج قوس ۱۳۴۵ زمانیکه در میز امتحانات سالانه مصروف حل سوالات استاد ریاضی بسم الله واثق بودم دروازه عمومی دارالمعلمین کابل بروی هزاران هزار نفر از محصلین پوهنتون کابل باز شد وسازماندهنده گان مظاهرات محصلین دارالمعلمین کابل را به شرکت در مظاهره دعوت کردند. محمد سالم مسعودی مدیر دارالمعلمین کابل که یکی از کادرهای شناخته شده ح د خ ا بود تمام محصلین را به همراهی صفوف مظاهره تشویق نمود به اینترتیب با همراهی مکتب دارالمعلمین کابل وابن سینا ولیسه عالی غازی، مکتب تخنیک ثانوی ومیخانیکی کابل در مقابل شفاخانه ابن سینا که در آن زنده یاد ببرک کارمل، نور احمد نور وداکتر اناهیتا راتبزاد به نسبت هجوم عمال ارتجاع در پارالمان مجروح گردیده تحت تداوی قرارداشتند.
بدین مناسبت راهپیمایی گسترده ی راه اندازی و اجتماع بزرگی در شهر کابل تشکیل شد که در آنجا نماینده گان حزب وبرخی از کادرها بنماینده گی از حزب وجنبش چپ ودموکراتیک به دفاع از زنده یاد کارمل بزرگ وهمراهان ایشان با بیانات آتشین عمال ارتجاع واستبداد را محکوم نمودند و همچنان پیام زنده یاد کارمل توسط نور احمد نور قراُت گردید وزنده یاد داکتر اناهیتا راتبزاد نیز سخنرانی نمودند.
ببرک کارمل نقش فعال وقاطع خود را در مبارزات رای گیری دکتور عبدالظاهر صدراعظم موظف در بخشی از سخنرانی شان چنین بیان داشتند «... افغانستان را یک مرحله تاریخی عقب انداختند وتا بحال تکیه گاه شریر طبقات حاکم وحکومتهای جفا کار افغانستان را تشکیل داده اند. تا اراده انقلابی خلق ما را فلج سازند. ولی این آرزوهای پلید را بگور خواهند برد زیرا خلق ما مبارزان پیشتاز دلیر افغان این پرچمداران خلق افغانستان درفش پیکار خلق را علی الرغم مشکلات عظیم ترور واختناق وقفل وزندان در صف مقدم مبارزه علیه جنایات تمام طبقات حاکم علیه ارتجاع وآمپریالیزم علیه تمام حکومت های ستمگر دولت افغانستان برافراشته وآتش بجان دشمنان سوگند خورده مردم افغانستان زدند»
اکنون که تعدادی از گروهای روشنفکر عدالت خواه در راستای مبارزات انتخاباتی پارالمان وارد مبارزه انتخاباتی گردیده ومبارزه پارالمانی را بحیث یکی از اشکال مبارزه پذیرفته اند زمینه خوبی برای گسترش فرهنگ دموکراسی و سیاستهای مترقی وعادلانه و انجام کار های توضیحی درافشای سیاست قدرتهای ستمگر در دفاع از منافع مردم زحمتکش در مقابل محافل حاکمه ارتجاعی ودفاع از صلح آزادی ودموکراسی وعدالت به خاطر قطع جنگ وخونریزی وجود دارد که با تصمیم گیری درسطوح عالی نظام در تدوین وتامین نظم وقانون، مهمترین وظایف وجایب ملی را تحقق بخشد. قوای مقننه که عالیترین نهاد قانونگذاری در کشور ما افغانستان است. مطابق به ماده هشت قانون اساسی افغانستان «شورای ملی جمهوری اسلامی افغانستان بحیث عالی ترین ارگان تقنینی ومظهر اراده مردم آن است واز قاطبه ملت نماینده گی میکند.
اراده مردم وقاطبه ملت واژه های بزرگی که هم مهم است وهم مبرمیت دارد. ولی ایکاش که در عمل چنین میبود دریغا که نگاره آن با عملکرد ها بسیار فاصله دارد واگر بصورت واقعی موضوع بر سر قاطبه ملت واراده مردم باشد با یک نظر کوتاه ومختصر بر ترکیب نماینده گان پارالمان، بخوبی فهمیده میشود که ازکدام اراده نماینده گی میشود؟ ملتی که با بی سرنوشتی در آتش جنگ میسوزد وباشکم گرسنه در گرداب فقر مرض وبیکاری وبیماری گیر مانده است ومردمی که خود بحالت بیسرنوشتی وحاکمیت کشور با اتکا به بیگانه با پایه های آهنین زورمندان وستمگران داخلی ملت ومردم را بگروگان گرفته باشد و تنها در زمان نمایش انتخابات وکمپاین تقلب با تنش وتهدید ومصارف گزاف ثروت غارت شده از دارایی عامه ومدارک پولهای های باد آورده وسفارشها از داخل و عمدتاً از خارج کشور وگرم ساختن بازارانتخابات و رقابتهای انتخاباتی رای زنده گان ومرده گان را در معرض خرید وفروش قرار گیرد، آیا همین اراده مردم است؟
آیا ملت بیدفاع و اکثریت خاموش مردم افغانستان در چنین شرایط جنگ تجاوزکارانه وتحمیلی ودر زیر سایه ی استبداد ودر حمایت بیگانه توان رای آزاد و انتخاب دموکراتیک را خواهند داشت ویا کسی میتواند در چنین جو سیاسی در میدان رقابتهای انتخاباتی توپ را بدروازه حریف رساند.
در چنین حال وهوا ی نامطلوب واوضاع پیچیده وشرایط بغرنج، شرکت دادخواهان در مبارزه انتخاباتی وپارالمانی «درین مقطع زمانی» حیرت انگیز بنظر میرسد برای اینکه بفرض محال اگر در بعضی محلات وحوزه های انتخاباتی برخی ازکاندیدان روشنفکر دادخواه و نماینده گان واقعی مردم وملت عذاب دیده افغانستان در صورت پیروزی در انتخابات آیا خواهند توانست که بنماینده گی از مردم از اراده وخواستهای بر حق مردم حمایت وپشتیبانی بعمل آورند ودر دفاع از دموکراسی، عدالت ومنافع علیای کشور وباز کردن مشت ستمگران وزورمندان در تدوین نظم وقوانین دموکراتیک وعادلانه وسرنوشت ساز سهمی ارزنده داشته باشند.
البته این در صورتی میسر خواهد بود که تمام روشنفکران چپ ودموکراتیک وکلیه احزاب ترقی خواه، عدالت پسند وشخصیتهای ملی ونهاد های وطنپرست وصلح جو ومومنین پاکنهاد در یک خط مقدس دفاع از آزادی ها واهداف دموکراتیک مردم قرار گرفته و در یک جبهه وسیع همگام با اراده خلق کبیر کشور راه مبارزات انتخاباتی را به قله های پیروزی برسانند.
زیراکه درین مرحله حساس وتاریخی، پیروزی عظیم مردم واراده مردمی فقط با حمایت وپشتیبانی نیروهای متحد ملی ودموکراتیک وقاطبه مردم افغانستان در یک صف متحد ومتشکل با همبستگی وهوشیاری کامل نیروها ی وطنپرست میسر است تا این وجیبه ملی وتاریخی موفقانه انجام شود که بر بنیاد آن یکبار دیگر پرچم عدالت ودموکراسی بر فراز آرزو های مردم وقله آرمانهای خلق ستمدیده افغانستان در اهتزاز آید. پیروزی ما در وحدت ماست ما پیروز میشویم.