افغانستان بمثابه کشور صلحدوست، صلحخوا وخواهان حسن همجواری، احترام متقابل، عدم مداخله در امور یکدیگر ومتعهد به سیاست همزیستی مسالمت آمیزو دوستی با کشور های جهان میباشد. دفاع از صلح جهانی ورفتار صلحآمیز از گذشته های دور وبخصوص از دو قرن اخیرتا بدینسو سیاست خارجی این کشور را تشکیل میدهد.
مردم افغانستان درمسیر حرکتهای آزادی خواهانه وجنبشهای ضد استعماری در پی تحولات سیاسی و کسب استقلال کشور در سال ۱۹۱۹ میلادی ودر راستای تحولات نیم قرن اخیر در سال ۱۳۵۲ خورشیدی تغیر نظام شاهی به جمهوریت وپس از آن رویداد نظامی ثور ۵۷ ۱۳ پیروزیهایی را بدست آوردند که چنین پیروزیها برای دشمنان قسم خورده افغانستان غیر قابل تحمل بوده وهمه ی آنها بمثابه حلقات سیاه یک سلسله به انتقام جنبشهای آزادی خواهی ومبارزه بر ضد استعمار، ارتجاع و استبداد وبخاطر انتخاب راه رشد، ترقی و عدالت، کشور ما را مورد تاخت وتاز قرار دادند.
پس از فروپاشی نظام دموکراتیک و حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان سال ۱۳۷۱ خورشیدی سرنوشت کشور در مجموع از هم پاشید و با تشدید جنگهای رقابتی و اختلافات بر سر قدرت ومداخلات از خارج کشور نی تنها جنگ خاتمه نیافت بلکه باشدت تمام جامعه را بخاک وخون کشانیده وعمیقاً بحرانی ساخت. بحرانی که در اثر آن در سال ۱۹۹۶ به ظهور طالبان انجامید و در راستای تلاشهای دد منشانه رژیم خونتای پاکستان با شرکای خارجی اش برسرغصب منافع در افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی پای جامعه جهانی بکشورما کشانده شد که ظاهراً منجر به سقوط حاکمیت طالبان گردید.
پس از آن درنتیجه یک معامله عمال داخلی با قدرتهای خارجی، گروه تکنوکرات وابسته به غرب در وجود یک دولت تحت الحمایه وضعیف، جانشین طا لبان گردید. ولی این همه نیرنگهای دراماتیک، جنگ را در جبهات شهر ها ومحلات کشور نتوانست متوقف سازد، بلکه برغم حضور نیروهای جامعه جهانی، ناتو وامریکا روز تاروز دامنه جنگ گسترش یافته وافغانستان به مرکز جولانگاه تروریزم وصدها گروه تجاوزگر جنگی و قاچاقبران مواد مخدره مبدل گردید که تلفات بسیار زیانبار جانی، مالی ومعنوی بالای مردم داغدیده افغانستان تحمیل گردید وشرایطی را بوجود آوردند که سرنوشت کشور ما اینبار دریک کشور دیگر، بین امریکا وطالبان تعین گردد.
اکنون قدرتهای غربی در راس ایالات متحده با توجه به منافع جیو اکونومیک وجیوپولیتیک در راستای سیاست های جیو استراتیژیک شان مصروف رایزنی با پاکستان وطالبان بوده تا زمینه تغیر در جهت اوضاع کنونی وآنچه را که صلح میخوانند معین ومشخص سازند.
دولت جنگ طلب پاکستان بخاطر کسب منافع خود با شدت بخشیدن تجاوزات برکشور ما و چانه زنی با غرب میخواهد بطور بیشرمانه بهدف چپاول ثروتهای افغانستان وداشتن نفوذ ونیروی بازدارنده در برابر انتقام تاریخی مردم وتشویش از آینده جنایات خویش درین کشورامتیازاتی بدست آورد وطالبان برای بدست آوردن آنچیزی که تا اکنون بر سر آن جنگیده اند در راه تفاهم با دولت امریکا به اهداف خویش وایستگاه قدرت نزدیک شده اند. چیزیکه هنوز در گرداب بد بختی و جوی های خون و آتش غوطه ور است همانا مردم بیچاره ومظلوم افغانستان میباشد.
با توجه به منابع خبری در مقاله ی بنام * تحلیل ارسالی یک هموطن *منتشره در سایت همایون تحت عنوان «امریکا رهبری کویته را چگونه بر سر نوشت ما حاکم میسازد» نگاشته اند که «امریکا و طالبان بر چگونگی تشکیل حکومت موقت وساختار حاکمیت آینده افغانستان به موافقه رسیدند. حاکمیت آینده در افغانستان تقریباً مشابه به ساختار حاکمیت در ایران خواهد بود افغانستان بواسطه امارت اسلامی که مقر آن در شهر قندهار تعین گردیده است اداره ورهبری میشود ...در جای دیگری مینویسد...حمومت موقت تحت ریاست حامد کرزی که برای دو سال قدرت را در کابل بدست خواهد داشت وظیفه دارد تا قانون اساسی افغانستان، انتخابات وسایر قوانین را مطابق به شریعت اسلامی تدوین وبه تصویب امیر المومنین برساند.»
در همین سایت در مقاله دیگری بنویسنده گی آقای فروغی تحت عنوان «افغانستان پس از صلح با طالبان» آمده است نتایج توافق میان امریکا وطالبان بزودی اعلام خواهد شد ریس جمهور غنی حالا بخواهد یا نخواهد پس ازین طالبان را بحیث یک قدرت بزرگ برسمیت شناخته وزمینه حضور قدرتمند آنان را در حکومت آینده میسر خواهد نمود.
در بخش دیگری ازین مقاله آمده است اما طوریکه همه میدانند با شریک کردن طالبان در قدرت کشتی شکسته افغانستان بساحل امید نخواهد رسید. افغانستان پس از صلح با طالبان همچنان کشور بی ثبات ووابسته خواهد بود ودولتی قومگرا تر ویکه تاز تر از امروز خواهد داشت هیچ از احتمال دور نیست که امریکاییان حکومت مضحک ونا کاره دیگر شبه حکومت وحدت ملی با شرکت طالبان ودست پرورده گان دیسانت شده ی شان (آقای یون حامد کرزی محمد اشرف غنی وکسانی دیگر) ایجاد نموده بروی گرده های مردم سوار نمایند. منبع می افزاید با ادغام طالبان در بدنه حکومت نی تنها به امنیت وصلح دست نخواهیم یافت بلکه استقلال نیم بند نسبی خود را نیز از دست خواهیم داد.»
با توجه به نکات فوق الذکر معلوم میشود که قدرتهای ذیدخل در راستای تغیرات سیاسی به تبدیل مهره های قدرت تمر کز نموده اند.
گفته میشود که تبعات این گونه مذاکرات زمینه ساز نوعی از نظام اسلامی شبیه با جمهوری اسلامی ایران خواهد بود که برای افغانستان درست میکنند. با توجه به گذشته نچندان دور در همسایگی کشور ما، زمان نا آرامیها و بحران سیاسی سال ۵۷ ایران، بخاطر تشدید جنگ برضد دولت دموکراتیک افغانستان وگویا مقابله با خطر شوروی در این کشور، رضا شاه را با خمینی تبادله کردند وزمینه استحکام دولت آخوندی را درچنین بخشی از سرزمین جهان مساعد ساختند. حالا چهل سال بعد همان تجارب گذشته بشکل متفاوت تکرار میشود. به این ترتیب بعید از امکان نخواهد بود که با موجودیت گروه های تروریستی، جنگی ومتجاوز ساکن در محلات مختلف کشور بازی های دراماتیک ومضک یعنی ادامه جنگ کشتار وغارت منابع طبیعی کشور ما ادامه خواهد یافت.
چنانچه با موجودیت گروه های تروریستی جنگ طلب وخون آشام صادر شده از خاک پاکستان وبرخی کشور های عربی در محلات مختلف کشور، نصب عناصرضعیف وابسته به عوامل خارجی با توجه به کارکرد های گذشته ی آنها توام با تعصبات و تبعیضات قومی و قانون شکنی چگونه امیدی برای کارایی آزموده شده گان قدرت در امر ساختار دولتی کارا، قانون اساسی متعادل و مدیریت انتخابات عادلانه وتدویر جرگه ها داشت.
هکذا در عرصه خارجی تفاهم وتصامیم منحصر به طرفهای محدود در قضایای افغانستان وچگونگی مواضع کشور های همسایه وقدرتمند جهان و نحوه برخورد و دیدگاه جامعه جهانی بروند مذاکرات صلح بدون تضمین جوامع بین المللی، از آن جمله سازمان ملل متحد واتحادیه اروپا برای استحکام صلح در کشور چشم انداز روشنی برای آینده نخواهد داشت. وجنگ متاسفانه ادامه خواهد یافت.
واما مردم آزاده افغانستان، علی الرغم تحمل جنگ نیابتی وتحمیل تجاوز، کشتار، فقر، مرض و بیکاری، در دافا ع از وجب وجب خاک وتمامیت ارضی واستقلال کشور تا آخرین نفس حیات خویش استاد ده اند وهرگز اسارت را قبول نداشته و به پاکستان این اجازه را نخواهند داد تا مردم مارا بیشتر ازین ذلیل سازد.
جهانیان باید بدانند که افغانستان کشوری دارای تمدن پنجهزار ساله هست ودر درازنای تاریخ هویت وشجاعت خود را حفظ کرده است و برغم عقب مانده گی های موجود هرگز هیچ قدرتی و بخصوص پاکستان نمیتواند با تاریخ هفتاد ساله خود آنرا زیر سایه ی تهدید خود قرار دهد. اگر جهانیان با تاریخ افغانستان خوب آشنایی داشته باشند آنگاه خواهند دانست که مردم قهرمان افغانستان حملات تجاوزکاران را در هر دوره ی از تاریخ ودر هر برهه ی از زمان بموقع پاسخ داده اند.
اینبارهم تاریخ بلاخره قضاوت خواهد کرد که روزی بدون شک حق بجای خود تقرر خواهد گرفت ودر جهت تحقق آن، گروهای متحد سیاسی، وطنپرستان واقعی، شخصیت های ملی، مویسفیدان با اعتبار کشور، مومنین پاکنهاد وجوانان بیدار و آگاه جامعه همه در یک خط مقدس دفاع از تمامیت ارضی واستقلال کشور صلح واقعی را که متضمن امنیت، رٰفاه ومنافع علیای مردم افغانستان باشد بوجود خواهند آورد متجاوزین ومنافقین را به گودال تاریخ خواهند سپرد وآنها را از تجاوزکاریهای شان پشیمان خواهند ساخت.
چنانچه در کشور ما یک ضرب المثل مشهور است میگویند (که شخصی به حریف مخالف خود لاف زد که دیدی که بدورآ دور جهان سرگردان وپریشانت ساختم، آنشخص بجوابش گفت تو نیز همرایم بودی) بنا بر آن همانطوریکه میگویند جنگ درافغانستان برنده نخواهد داشت.
بنا برآن صلح عادلانه وپایدار نیاز مند حضور گروه ها ی صلحدوست ودموکرات، احزاب ترقیخواه وعدالت پسند ونهاد های بشردوستانه وسایر اقشار وطندوست ومومنین پاکنهاد وبا حضور نماینده گان سازمان ملل متحد ونهاد های صلحدوست جهان میباشد. البته نیروهای صلحدوست وآگاه هان امور وشخصیتهای دلسوز جامعه برای طرح وتصویب قوانین، انتخابات عادلانه وتدویر جرگه های عظیم وسرنوشت ساز کشور نقش اساسی خواهند داشت.
بگذار نیروهای صلح پسند کشور ما با هماهنگی تمام سازمانهای سیاسی ترقیخواه، آزاده ودموکرات وسازمانهای عدالتخواه، وطنپرست کشور در یک خط مقدس وعادلانه بدفاع از منافع ملی زحمتکشان افغانستان با هم متحد گردند.
در اخیر باید گفت که در کشور ما با قطع مداخلات خارجی وبا پشتیبانی وتضمینات بین المللی از پروسه صلح و مشارکت نماینده گان واقعی ودلسوز مردم افغانستان در ساختار دولتی وحضور گسترده مردم آزاده افغانستان، احزاب وگروهای وطندوست، صلح خواه ودموکرات این صاحبان اصلی کشور با بیداری کامل وهمبستگی تاریخی، میتواند صلح واقعی میسر گردد.