نفاق وتفرقه میراث استعمار ملعون است
بهرنامیکه ظاهرمیشودمردودمحکومست
تفرقه اندازی قومی درافغانستان چیز تازه ی نبوده بلکه این میراث شوم استعمار کهن از گذشته ها تا بدینسو بر جامعه سایه افگنده است که در قرن بیست ویکم وبخصوص درین اواخر، زقوم تلخ آن با ساز وبرگهای تازه در اعماق قلب تاریک دلان قبیله گرا بشکل ریشه داری رشد میکند. چنانچه در دولت اشرف غنی وارگ نشینان کابل صف آرایی جدید و قطب بندی های قومی در نفس دولت بشکل بیسابقه ی تشدید میشود.
جریان چنین بر خورد خطرناک، مخالفت، مقاومت وعکس العملها ی شدید جانب مقابل این سیاست را بر انگیخته که بر بنیاد آن فضای بحرانی بر دولت وجامعه سایه می افگند. با این انگیزه که ارگ به قبیله گرایی متهم است وگروه مخالف به نافرمانی مدنی ومقاومت که درین جنگ پیچیده هردو طرف با خط ونشان کشیدنها طرف مقابل خود را به شکست وفروپاشی تهدید میکنند.
اخیراً چنگ ودندان گرفتنها وموضعگیری ها و فاصله ایجاد شده بین شمال ومرکز، منجر به ظهور وشکلگیری ایتلافهای جدید شده وتشدید آن انقسام تمام اقوام وملیتهای کشور را در بر خواهد گرفت. از انکشاف اوضاع ورویداد های اخیر چنین بنظر میرسد که در حال حاضر تحریکهای مداخله گر پرتاب شده از خارج وگروهبندی های سیاسی داخلی افغانستان کم از کم به شش محور تمرکز داشته اند که هرکدام آنها از مردم سرباز گیری میکنند.
اول گروه ارگنشینان، قبیله گرایان شهری درتبانی زورمندان محلی.
دوم ایتلاف تنظیمهای جهادی با تشکلهای گوناگون زیر نام نجات افغانستان اصلاً بخاطر نجات خود و بخاطر حفظ قدرت، شهرت، ثروت وبرخی برای کسب قدرت بدنبال منافع شخصی در جستجوی ایتلافهای تازه سرگردان وتعدادی از آنها بدور جنرال دوستم حلقه زده تا ازینطریق راه امنی بخود پیدا کرده باشند.
سومی گروهای تندرو مذهبی وجواسیس پرتاب شده ازخارج با ترکیب ساختاری نیمه نظامی درپوشش دین برای انحراف جامعه از کاروان ترقی وتعالی ورایج ساختن تعصبات جنسیتی، نفاق مذهبی ومغز شویی جوانان بمنظور جلوگیری از رشد فرهنگ علوم، ترقی وتعالی کشور.
چهارم گروهای اجیر تروریستی پرتاب شده با تجهیزات جنگی وتشدید حملات انتحاری طالب وداعش والقاعده وصدها گروه آدمکش دیگر.
پنجم احزاب وگروه های نو تشکیل، نوتاسیس ونو ظهور که ظاهراً با بر نامه های متنوع عدالتخواهی ودموکراسی که اکثریت آنها را جوانان و روشنفکران شهری تشکیل میدهد.
ششم احزاب وگروه های مسُول ومتعهد، وطنپرست وپا کیزه سرشت، ترقی خوا وعدالت پسند که از میان مردم برخاسته اند وبیاری جوانان تحصیلکرده بمثابه فرزندان واقعی مردم وشخصیت های خردمند، فرزانه وصادق بوطن دریک جنبش واحد دموکراتیک وطنپرستانه وترقی خواه که زمانی بار رهبری جامعه را نیز بدوش کشیده در راه دفاع از منافع علیای کشور عملا ً خود را فدای مردم ساخته با گذشت از همه امتیازات، از مردم نگذشتند و در سنگر دفاع از مردم حماسه آفریدند وافتخارات تاریخی از خود بجا گذاشتند که هم اکنون پرچم مبارزه برای نجات از رنجهای بیکران مردم ستمدیده افغانستان را برافراشته وچراغ داد خواهی را روشن نگهداشته اند واین نیروی منسجم ومتحد در چارچوب ایتلافها واتحاد های وطنپرستانه به نیروی امیدوارکننده وتکیه گاه مطمُن مردم افغانستان مبدل گردیده اند. حالا دیده خواهد شد که در چنین شرایط واوضاع جاری و بحرانات داغ سیاسی وموضعگیری قدرتهای جهانی، کدام یکی ازین کاروانها به ایستگاه هدف خواهد رسید.
در حال حاضر جهان در شرایط پیچیده وتنگنای رویارویی بیشتری قراردارد که بالاثر آن برخی ازسرزمینها ومناطق مهم این کره خاکی درآستانه تحولات سریع قرارگرفته است.
از آنجمله کشور ما افغانستان در راستای مداخله قدرتهای جهانی بمقصد منافع از موقعیت جیوپولیتیک و اوضاع نا بسامان کشور ودنبال نمودن اهداف جیو استراتیژیک شان بنظر میرسد که چشم انداز سیاسی نظامی حاکی حوادث خونین وهولناکی خواهد بود که لشکر کشی سیاه وحشتناک بر بر ها را در قرن بیست ویکم تمثیل میکند.
در چنین حال وهوا قدرت مندان ارگ طی سازش ومعامله با بیگانگان مسیر بادهای وزیده از سوی خارج را دنبال نموده، با برانگیختن واکنش های پیتاو نشینان هندوکش وجنبش شمال میخواهند سرزمین زاد گاه مولانای بلخ وپیر انصار را پامال وحشی ترین بردگان زرخرید قرون وسطایی عرب و عجم کرده وانسانیت را بخاک بسپارند.
در رابطه به واکنشهای متقابل طوریکه از گذشته معلوم است اگر ایتلافهایی تنظیمی هم صورت بگیرد خصلتاً قوت بنیادی نخواهند داشت برای اینکه مردم قبلاً تنظیمهای جهادی را در زمان حاکمیت شان تجربه کرده اند آنها با از دست دادن فرصتهای طلایی در زمان حاکمیت شان باور مردم رانیز از دست داده اند. چنانچه در رابطه به ایتلاف زورمندان تنظیمی در مقاله ی تحت عنوان توهمات ایتلافها از قول معاون دوم ریاست جمهوری میخوانیم «ایتلاف نجات افغانستان فاقد منطق حقوقی وسیاسی است» مقاله علاوه میکند «که بروز درگیری بین گروه های متخاصم دیروز وایتلافهای امروز در جنگهای داخلی افغانستان فاجعه بار دانسته میشود».
با توجه بگذشته زمانی که سران تنظیمها بخاطر ایتلاف واتحاد در مکه معظمه ودر خانه خدا سوگند یاد کردند ولی در چند متری دور تر از خانه خدا این ناجیان اسلام وشکست داده گان؟ شوروی سابق برخلاف عهد، قسم را زیر پاگذاشته خصومت را از سر گرفتند ومملکت را بدستان خود غارت وبرباد نمودند.
آنانی که هزاران تانک وتوپ وطیاره واسلحه این ناموس وطن را در بازار های سیاه پاکستانی لیلام وخاک پاک کشور را درزیر پا های کثیف مزدوران جواسیس عربی وپاکستانی پامال کردند، دارایی عامه و پولهای کمکی جامعه جهانی را دزدیدند واز خون ملت قصرها آباد کردند وپیشترین غارت گری های خود را در بانکهای خارج برای روز مبادای شان تسلیم دادند بازهم به کدام جرات میخواهند زیر نام کلمات ابزاری و نجات افغانستان مردم را بگروگان گرفته باز هم شکار اهداف خود سازند.
شوربختانه طوریکه معلوم میشود در صورت دوام خصومت در بستر اختلافات قومی، برخوردهای گروهی، درگیری های نظامی، انقطاب سیاسی، تغیرات جغرافیایی را نیز در پی خواهد داشت که بدون شک منافی سلامتی کشور خواهد بود.
تجارب تلخ گذشته نشاندهنده آنست که تشدید اختلافها وخط ونشان کشیدن طرفهای متخا صم آخرین ایستگاه نخواهد بود بلکه کاروان متضاد قومی، بار کج اندیشان را با مملکت یکجا به پرتگاه نابودی خواهد کشانید زیرا گروه های جنایتکار تروریست داعش وطالب والقاعده عرب وعجم بیصبرانه منتظر شعله ور شدن آتش درگیری های شدید میانگروهی وتبهکنی هستند که از ارگ شریف وشرکای منطقوی اش بر سر تقسیم قدرت روغن پاشیده میشود وجامعه جهانی هم ظاهراً تماشا گرقضایای کشور.
به باور این قلم بنده در حالیکه هر گونه لشکر کشی ضد منافع علیای کشور، صف آرایی قومی و سمتی را مردود ومحکوم دانسته خاطر نشان میسازم که ملت واحد افغانستان از درد مشترک رنج میکشد درآتش جنگ و حملات دشمن مشترک یکجا میسوزد. هر حمله انتحاری وانفجاری قبل از انفجار وانفلاق هویت قومیت را شناسایی نمیکند همه را یکسان بکام نیستی میکشاند واین تجربه تلخ را هر روز در پایتخت ودیگر نقاط کشور مردم بچشم سر می بینند وروزی نیست که عزیزان خود را از دست ندهند. همانطوریکه پدران، اجداد و نیاکان ما هزاران سال این سرزمین آزاده رادر مقابل دشمنان مشترک افغانستان، یکپارچه حفظ کردند وبا قیمت جان های شیرین خود از آن حفاظت کردند هیچ نیروی اهریمنی ودرنده خوی باز هم نخواهند توانست حتا یک وجب این سرزمین دلیران را بهدف شوم خود خط کشی کند زیرا افغانستان قلب هر هموند وهموطن است هیچ هموطن عزیز نمیخواهد که قلبش پارچه وتوته شود. بنا بر آن نه گزینه قومی ونی گزینش سمتی بلکه راه سوم باید جستجو گردد.
راه سوم راه مردم مستضعف افغانستان، راه نجات افغانستان از بروز فجایع بزرگ، سنگر گیری های متقابل وجنگهای داخلی کشور، راه سوم اتحاد واقعی آگاهانه، دلسوزانه ومتعهدانه گروه ها واحزاب سیاسی وطندوست وترقیخواه متعهد ومسُول در برابر مردم که با استفاده از چنین فرصتهای طلایی سرنوشت وطن را در مسیر درست واصولی رهنمون گردیده واز سلامتی کشور پنجهزار ساله وتاریخی دفاع نمایند.
انتظار وطن از بزرگان وچیزفهمانش آنست که بسوال تاریخی مادروطن با خرد جمعی، بشکل وسیع، همه جانبه وبطور کل برای مشخص شدن اصول ومیکانیزم عملی روند نجات سریع کشور در کمترین فرصت باقیمانده پاسخ بموقع ومشخص ارایه داشته و ازنظر بزرگان، صاحبان اندیشه وفرهیختگان وطندوست وترقی خواه مسُول ومتعهد برای مردم واضح گردد که راه سوم کدام است؟