تاختن با یک کافر، ساختن با چهل و هشت کافر

 

جنگ به بهانه اسلام، جنگی که طرح و آغازش بفرمایش کافر، دوامش به کمک کافر و سرانجامش به منفعت کافر در کشور عقب نگه‌داشته شده اسلامی سرمایه گذاری و سرباز گیری می‌شود. البته مجاهدین واقعی، مؤمن پاک‌نهاد، وطن‌دوست ازین امر مستثنی بوده است.

 اما آن عده از گروه‌های مجاهدین که به‌منظور جنگ نیابتی پاکستان با افغانستان به پلان آی آس آی و سی آی ای در برون‌مرزی ایجاد و به بهانه جهاد با روس‌ها وارد خیزش‌های نظامی و سیاسی گردیدند، پیامدش بربادی وطن، ظهور طالبان، القاعده وداعش، تشدید جنگ‌های خونین در کشور بوده و حضور نظامی بیش از چهل و هشت کشور جهان در افغانستان را مشخص می‌سازد.

 همین مجاهدینی که پس از سال‌ها جنگ با شوروی سابق بالاخره خود را به دامن روس‌ها انداخته ودر سال ۱۳۷۰ خورشیدی هیأت گروهای جهادی به رهبری برهان الدین ربانی به‌منظور جلب همکاری روس‌ها به خاطر سقوط دادن نظام مردمی و قانونی افغانستان و دادن قدرت به مجاهدین، عازم مسکو گردیدند.

 به استناد از متن کتاب استراتیژی ...درین سفر برهان الدین ربانی به هیأت روسی می‌گوید «باید درین مورد کمک کنید. پس از آن رحمت اله مرتضوی از مقامات روس‌ها خواهش می‌کند که حکومت موجود را از میان بر دارید. به تعقیب آن محمد نبی با تضرع و التماس چنین می‌گوید از روسیه در جهت از میان برداشتن رژیم کابل آرزومندیم و باید ناامید نشویم نبی محمدی به مقامات روسیه می‌گوید باید این‌طور گفته نشود که ما در امور کابل مداخله نمی‌کنیم این کار مداخله گفته نمی‌شود» یعنی به‌زعم مجاهدین اگر قدرت را برای ما بدهید مداخله گفته نمی‌شود و به کسی تاپه کمونیستی نیز زده نخواهد شد ولی اگر با مجاهدین همکاری نکنید آنگاه مداخله و تجاوز است و همراهان تان کمونیست گفته خواهد شد.

 این است معنای اصلی جهاد به نظر مولوی محمد نبی محمدی که سال‌ها مردم پاک‌دل و پاک‌نهاد افغانستان را بنام جهاد فی سبیل الله به گروگان گرفته بودند ولی درین بازی به راه افتاده مطلب اصلی چیز دیگری بود که با جهاد بسیار فاصله داشت. بقول همین منبع «در جریان سفر مجاهدین به مسکو دو نفر از اعضای آی اس آی نیز در مذاکرات حضور داشتند».

 از جریان جنگ و مراجعه آن‌ها به‌خوبی معلوم می‌شود که ایشان به خاطر رسیدن به قدرت از مراجعه به روس‌ها و ده‌ها کشور همتای روسی گرفته تا به قیمت بربادی وطن از خود آماده گی نشان داده چنانچه پس از رسیدن به قدرت و به خاک خون کشاندن شهر کابل، قتل عام کابلیان ودر روز عزا داری عمومی کشور با کرنیل‌ها و جنرالان آی اس آی نماز شکرانه ادا نمودن مصداق مدعای همین حقیقت است.

  اولین خدمات مجاهدین پس از رسیدن بر سر قدرت، لیلام کردن اسلحه دفاعی به‌مثابه ناموس کشور در بازارهای پاکستانی بود که به دوام تخریب زیربناهای اقتصادی و انهدام دستگاه‌های صنعتی، تولیدی، زراعت و آبیاری بند و انهار و سایر بناهای فرهنگی، مکاتب و مدارس، پل‌ها، سرک‌ها و شیرازه حیات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور به کام نیستی کشانیده شد که حاصل آن فقر شدید، بیکاری، بیماری و فرار از وطن گرفته تابه خطر انداختن استقلال سیاسی، حاکمیت و تمامیت ارضی کشوراست در مرحله دوم قدرت‌های متجاوز در نیرنگ تازه‌ی طالبان را به اجاره گرفته آنچه از نوامیس ملی و نشانه‌ی از هستی باقیمانده بود به تاراج رفت ودر سایه‌ی طالبان، القاعده و تروریستان را ایجاد کرده کشور را به مرکز تولید قاچاق مواد مخدره و جولانگاه تروریستان مبدل ساختند. درین راستا دشمنان افغانستان به خاطر سرپوش گذاشتن روی جنایات وحشتناکشان دست به نیرنگ تازه‌ی زده این بار شرکای مطرح در سیاست و تشنگان قدرت و حامیان خارجی آن‌ها در سال ۲۰۰۱ ترسایی معامله پشت پرده‌ی را بنام کنفرانس بن رقم زدند تکنوکراتان غرب دیده با چهره‌های مکار و زرنگ‌تر از طالبان و مجاهدین بنام حکومت انتخاباتی در اصل قلابی تغیر شکل دادند تا شاهد حضور نظامی بیش از چهل‌وهشت کشور غربی در افغانستان باشند.

 درین مدت زمان نتنها جنگ در افغانستان خاتمه نیافت بلکه زمینه نفوذ روز افزون عناصر تروریست و خرابکار و هجوم قاتلین و جنایتکاران به جان و مال و نوامیس مردم، قتل و کشتار و بحران در سراسر کشور گسترش یافت ودر بستر کثیف ناامنی داعش را به ظهور رساندند. باآنکه قوای مسلح کشور با ایثار و فداکاری به خاطر دفع تجاوزات دشمنان قهرمانانه در سنگر نبرد می رزمد ویا قوتهای زیر امر جنرال دوستم با نفوذ مردمی در قلع و قم طالبان وداعش ولایات شمال کشور را از وجود دشمنان سوگند خورده افغانستان پاکسازی میکنند ولی دولت ضعیف ونا بکار افغانستان زیر نام وحدت ملی اصلا وحشت ملی با دریغ از کمکهای لازم، قوای مسلح را ضعیف نگه‌داشته در جنگ با دشمنان وطن بنحوی سبوتاژ می‌شود.

 دولت که در زیر سایه‌ی کشور های خارجی میلیونها ومیلیاردها دالر از کمکهای جامعه جهانی را بنام مردم افغانستان بدست آورده، بجای تقویت صفوف قوای مسلح وپلیس ملی و دوباره سازی زیر ساختهای اقتصادی واکمال اسلحه که توسط مدعوین اسلامی در بازار های پاکستانی لیلام گردیده بود آن مبلغ کلان را قدرتمندان و زورگویان نظام دولتی حیف ومیل نموده حتا به مصارف انتخاباتی خود دستبرد کردند. ومقادیر زیادی از کمکها را سردمداران دولت به بانکهای خارجی تحویل داده اند که دولت افغانستان در مقیاس جهانی در تولید مواد مخدره وفساد، در جمله فاسد ترین دولتها معرفی میگردد.

 این است ثمره جهادی که توسط پاکستانی ها ساخته وپرداخته شد وبوسیله مدعیان اسلام بکرسی نشست. وای بحال مجاهدین واقعی وخانه بدوش کشور که شکم شان از نان خشک هم سیر نمی‌شود.

 درین رابطه بنقل از سایت همایون، یکی از فعالین سیاسی کشور آقای ادریس استانکزی اخیراً در مصاحبه با یکی از تلویزیونهای داخل کشورتحت عنوان «فرق بین مجاهدین واشرار؟ از قسم در خانه کعبه تا جنگهای داخلی کابل» که برگردان آن از پشتو بفارسی با اندک تفاوت جزیی لفظی با مفهوم کلی آن ازینقرار است «آن افغانانی که بر ضد ظلم واستبداد روسیه سلاح گرفتند وبرضای خدا جهاد کردند وفعلاً غریب هستند و به غربت خود ادامه دادند نی خانه دارند ونی کوتی ونه به دبی چیزی دارند، آن‌ها واقعاً مجاهدین ومبارزین هستند، که ملت آن‌ها را بدیده قدر مینگرد.

 اما کسانیکه نعره های الله واکبر میگویند پس از آن خدا، دین وملت را فراموش کرده واز آی اس آی و سی آی ای ونا تو وغرب سلاح میگیرند دین را معامله میکنند بالای اسلام تجارت کردند و نوامیس ملی افغا نستان، حاکمیت، اردو، تجارت، صنعت را برای پاکستان وغرب تحفه کردند آن‌ها اشرار بی فرهنگ هستند. آن‌ها مجاهدین گفته نمیشوند زیراکه استاد سیاف، گلبدین واستاد ربانی که بچه ها بمکتب میرفتند وپطلون می پوشیدند میگفتند کافر است آن‌ها را بزنید ودر محفل نگذارید شان وشما ببینید که اولاد های استاد سیاف در خارج دکتورا وماستری دارند.

 پسر استاد ربانی دایرکتر است پسران حکمتیار در دبی ودیگر جا ها بطور لوکس وبعیش وعشرت زندگی میکنند جنایت اینها قطعاً بخشش ندارد. هفتاد هزار کابلیان را کشتند بنام جهاد این هفت تنظیم. استاد سیاف را عرب حمایه می‌کند استاد ربانی را سی آی ای حمایه کرد، گلبدین را آی اس آی حمایه کرد هفت تنظیم آن‌ها بودند در کعبه قسم خوردند باز هم جنگ کردند ودر خانه کعبه حیثیت وعزت قرآن را نگه نکردند شما از اینها توقع دارین که به مردم کار کنند. روس‌ها رفتند غربی ها را کی آورد. موصوف در پاسخ بسوال روی موافقتنامه بن گفت در موافقتنامه بن کیها نشسته بودند همین همه مجاهدین نشسته بودند نی کدام دموکرات آنجا یک کمونیست هم نبود.

 همین همین مجاهدین صاحبان را کی حمایه می‌کند سی آی ای حمایه می‌کند یا نمیکند، امریکا می‌کند یا نمیکند، غرب حمایه می‌کند یا حمایه نمیکند وشما یک کفر را کشیدید (یعنی آن‌ها مجاهدین) چهل وسه یا چهل وپنج مملکت کافر را دعوت، خانه هم دادند، نان هم دادند، زاری هم برای شان میکنند جاسوسی غلامی هم میکنند این ثمره جهاد بود؟»

 پس گفته میتوان از برخورد دوگانه وچندین جانبه مجاهدین در قضایای قدرت چنین معلوم می‌شود که در رابطه با روس‌ها تا وقتی که روس‌ها در کنار دولت دموکراتیک و قانونی قرار داشتند گویا اسلام در خطر بود وروسها متجاوزین ومداخله گر وظالم واشغالگر بودند. ولی همان روس‌ها که در کنار مجاهدین باشند نی اسلام در خطر است نی کافر بودنش نقصی دارد ونه هم مداخله گر ومتجاوز گفته میشوند همچنان

 اگر فرزندان مردم پطلون میپوشیدند ومکتب میرفتند الحاد وبی دینی بود واگر فرزندان سران مجاهدین ولو در کشور های کافر درس بخوانند ودکتورا بدست آورند فرقی نمی کند همینگونه نیرنگبازی ها ومعاملات پشت پرده بود که زیر نام اسلام خاک به چشم ملت مسلمان افغانستان پاشیدند وخود را رهبر ومیلیاردر ساختند که جنگ تابه امروز در افغانستان بدرازا کشید. اکنون در افغانستان داعش وطالب مسلح در ولایات کشور بخصوص ولایات زابل وهلمند وغزنی ونقاط شمال کشورطوریکه گفته می‌شود انتقال می یابد در آغاز کانال غبوری این جانیان وحشتناک از جنوب بشمال مردم افغانستان وآسیای میانه را به نشانه میگیرند.

  چنانچه بنقل از اخبار گوناگون منتشر سایت وزین همایون زیر عنوان «اسلحه و مهمات از پنجشیر به داعش میرسد» «قوماندانان سابقه وافراد خیره سر که در سالهای اخیر رشد کرده اند ابتکار اصل سلاح فروشی وتولید مواد مخدره را در دست دارند ومی افزاید جنگ افزار ها ومهمات بیشترینه تحت اداره کسانی قاچاق میشوند که زمانی مدعی بودند که اسلحه نا موس ما است بقیمت خون ما بدست آمده است در همین حال در خنج پنجشیر وسفید چهر تا سیسات تصفیه مواد مخدره بوجود آمده وبازار تولید مواد مخدره در مابین جوانان بسیار گرم است» در چنین شرایط سخت وهولناک وجریان نفر بری طالب وداعش از مرزهای جنوب بسمت شمال کشور، نبود دو نفر از زورمندان بانفوذ در مناطق استراتیژی سمت شمال کشور سرنوشت آینده این مرز و بوم را مشخص خواهد ساخت. شرایط حساس وتاریخی بار مسولیت دفاع از وطن را بدوش همگی از هموطنان مسول ومتعهد میگذارد؛ زیرا فرصتهای موجود در حالت از دست رفتن است و بی تفاوت بودن نیز گناه بزرگ ونا بخشودنی. درحال حاضر رسالت چیز فهمان وانسانهای مسولیت پذیراست که با سایر روشنفکران وطنپرست به خاطر نجات وطن در جستوجوی راه حل های موثر وهدفمند دست وفاق عمومی وهمبستگی ملی را با هم فشرده و به نیروی آن وطن از حالت کنونی راه نجات خود راپیدا کرده بتواند.