ماه اگست، سومین سال افغانستان تحت کنترول طالبان است. سقوط غیر منتظره جمهوری و خروج جامعه بین المللی از افغانستان، زمینه را برای طالبان فراهم کرد تا بر تمام افغانستان تسلط یابند. مشق و تمرین دموکراسی در افغانستان، علی رغم حضور بیست سال جامعه بین المللی، یک تمرین ناکام بود و با بن بست مواجه گردید. حضور بیست سال جامعه بین المللی در افغانستان، علی رغم دستاورد های محسوس در زمینه حضور زنان در افغانستان، تحصیلات عالی، تامین ارتباط افغانستان با جهان بیرون، حضور پررنگ رسانه ها، نتوانست به موفقیت برسد. بلاخره، طالبان به قدرت رسیدند و همه دستاورد ها، نابود شد.
طالبان امروز، هیچ تفاوتی با طالبان سال 1996 ندارند. رژیم سرکوب گر، زن ستیز و مخالف ارزش های دموکراتیک، جامعه بسته و به دور از حکومت داری مدرن، ممنوعیت احزاب سیاسی، منع تحصیل زنان و سرکوب ساختاری از جمله عملکرد های طالبان است که در این سه سال برخلاف انتظار مردم و جهان، به آن دست یازیده اند.
حالا، وضعیت افغانستان با بن بست مواجه است. تفاهم با طالبان به اساس خصوصیت ایدیولوژیک و افراطی آن، غیر قابل دسترس است و به همین علت است که تا هنوز هیچ کشوری حاضر نشده تا رژیم طالبان را به رسمیت بشناسد و با آن رابطه رسمی و دیپلماتیک برقرار کند. تعامل موقتی و از روی نیاز، زمینه را برای استحکام پایه های رژیم طالبان، مساعد ساخته است. سیگار اداره بازرس ویژه امریکا برای بازسازی افغانستان، هفته گذشته اعلان کرد که در این سه سال، نزدیک به 21 ملیارد دالر به افغانستان تحت کنترول طالبان، کمک شده است.با توجه به میزان پول کمک شده به افغانستان و اینکه مجموع این پول به خزانه رژیم طالبان سرازیر شده است؛ باعث شده تا رژیم طالبان بیشتر سرکوب گر شود و با جسارت به حکومت استبدادی اش ادامه دهد.
با توجه به وضعیت جهان، بحران اکراین، درگیری در خاورمیانه، تحولات در اتحادیه اروپا و جنوب آسیا و افریقا، معضل های سیاسی در امریکایی جنوبی، جهان امروزی ما شاهد یک انارشیزم است و افغانستان نمی تواند بحرانی جدا از آن فرض شود. در اینجا نیاز است تا معضل افغانستان به گونه بنیادی بواسطه یک میکانیزم چند جانبه، مشارکت فعال منطقه یی و فرا منطقه، توافق بر سر تامین صلح در این کشور و ایجاد فضای دموکراتیک که افغان ها بتوانند بر سرنوشت شان حاکم شوند، نیاز است. این میکانیزم با خصوصیت چند جانبه گرایی در ابتدای امر، زمینه هرنوع اختلاف را مردود می سازد و در قدم دوم زمینه را برای انتقال مسالمت آمیز قدرت در این کشور درگیر بحران چند دهه یی، فراهم خواهد آورد. برای این مهم، نیاز است تا منطقه و فرا منطقه به شمول اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد، میکانیزم ها و ساختار های منطقه ای و بین المللی به شمول اتحادیه اروپا، برای اعزام نیروهای حافظ صلح چند ملیتی، اقدام فوری کنند. جغرافیای افغانستان باید غیر نظامی اعلام گردد و یک حکومت موقت برای شش ماه روی کار آید. تا شش ماه، بستر لازم برای انتخابات مساعد گردد و قانون اساسی افغانستان که تا سقوط نظام جمهوریت حاکم بود، با اندک تعدیلات، دوباره تصویب شود. در این مدت نیاز است تا ساختار های دولت افغانستان، بار دیگر اعاده شده و خدمات به شهروندان، ارائه گردد. مدل نظام کشور سویس، بی طرفی در منازعات منطقه ای و فرامنطقه ای، یک ساختار سیاسی متناسب با نیاز های این کشور، روی کار آید. به این ترتیب دستاور های بیست سال گذشته افغانستان که در نتیجه حضور جامعه بین المللی بدست آمده بود، حفظ شده و نقطه پایانی برای معضل با بن بست مواجه شده ی افغانستان، فراهم خواهد گردید.