دوستان راهبردی کابل با شعار مبارزه با تروریزم قلمرو افغانستان را آماج قرارداد، که مساعدتهای سیاسی درازمدت در راستای ایجاد ساختارها و میکانیزمهای نوین قدرت با معیارهای دموکراتیک و مردم سالار، همکاریهای مالی، فنی و تخنیکی به خاطر عمران مجدد این کشور جنگزده و ویران و کمک در جهت ایجاد، تسلیح، تجهیز نیروهای دفاعی و امنیتی کشور و دوام مبارزه مشترک بهمنظور بر چیدن آخرین لانهها و مواضع گروهای تروریستی از مؤلفههای بنیادی دوام حضور آنها درین کشور در چهار چوب توافقات بینالمللی شمرده میشود. لذا بر بنیاد فکتورها و دلایل ادامه حضور بهاصطلاح مشارکت راهبردی قدرتهای چندین ملیتی دول غربی در قلمرو افغانستان که در عقب حصارهای قدرتمندی حقوقی نظیری توافقات استراتیژیک دو یا چند جانبه و موافقتنامه امنیتی و دفاعی و غیره پناه گرفته است، افغانستان کماکان نه تنها از اهداف نخست گروهای دهشت افگن بوده و در معرض شدیدترین تهاجمات تروریستی قرار دارد، بلکه این کشور بمثابه فقیرترین، فاسد وبی ثبات ترین مکان جهان عملآدرفقدان دولت ونهادهای مشروع ملی وساختارهای دموکراتیک علی الرغم تراکم ظریفتها درسطوح وعرصه های مختلف بسرمیبرد چراء؟
باورم این است که دوام وگسترش وضعیت کنونی عوامل وانگیزه عدیده ای دارد که درجنب مداخله وتجاوزآشکار پاکستان درامورداخلی کشورمان درقالب سربازگیری، تسلیح وتجهیزمزدوران جنگی وفکتورهای داخلی، مسوولیت بخش بزرگی آن به نحوه عملکرد، اهداف ونیات پشت پرده دوستان جهانی کابل گره خورده است. ائتلاف غربی ازبدوی حضورمسلحانه با تمرکزجنگ درروستاهای کوهستانی شرق وجنوب شرقی کشوروبا بکارگیری هیاهوی تبلیغاتی آگنده ازخدعه وفریب درراستای برچیدن مواضع بجا مانده تشکیلات تروریستی القاعده درقلمروکشورما، با بی مبالاتی هوشمندانه به متحد ضد تروریستی منطقوی ودوست عنعنوی خویش پاکستان که مهد گروه های دهشت افگن خوانده میشود عملأامکان داد تا این کشورحامی جنگ وبی ثباتی افغانستان با خیال راحت با کسب میلیاردها دالرمساعدتهای سخاوتمندانه واشنگتن به احیای مجدد ماشین جنگی طالبان پرداخته واین گروه که بعد ازفروپاشی وسقوط حاکمیت شان به شدت متشتت وپراگنده گردیده بود با اعطای کمک های گوناگون بیک نیروی منسجم جنگی مبدل وقادربدان گردید تا صفحه جدیدی جنگ را درحضورصدها هزازتفنگدارتا به دندان مسلح ناتوگشایش دهد.
چگونگی همکاریهای اقتصادی ومالی ایالات متحده بعد ازتسلط برافغانستان نیزدرچهارچوب اهداف معین منطقوی آن کشوربگونه ای طراحی گردید که انجوها ونهاد های مالی غارتگربخش قابل توجه مساعدتهای مالی بینالمللی را بلعید وبا استخدام پیمان کاران مفسید داخلی وبهره گیری ازفضای آشفته سیاسی واجتماعی داخلی، فساد وغارتگری مالی بیک فرهنگ معمول درعمق ساختارهای جدید دولتی مبدل گردید. لذا دوستان بینالمللی کابل که امروزه فساد گسترده مالی درنظام کنونی را بعنوان بزرگترین عامل دوام بحران موجود مورد نکوهش قرارمیدهد، بدون هچگونه تردیدی درنهادینه سازی یک سیستم غیرشفاف، فاسد وترویج الیگارشی لجام گسیخته مالی با پیامد های جبران ناپذیر بعدی که همانا توسعه بحران، نابرابری های فزاینده ونقض حاکمیت قانون باشد نقش داشته است که درغیراینصورت متحدین کابل با داشتن نقش مسلط درمدیریت اوضاع بخوبی قادربودند وهستند، که فساد مالی دربخش قابل ملاحظه ازپروژه های بازی سازی وهدررفتن منابع مالی درامورامنیتی را سد گردند.
هکذا دوستان بینالمللی افغانستان، با آگاهی دقیق ازتعارضات، تضادها وآرایش نیروها واحزاب سیاسی وهمچنان وجود اختلافات ریشه داردریک کشورجنگزده وسنتی، بی با کانه ازهمکاری صادقانه با افغاننها درایجاد یک نظام انتخاباتی مؤثرطرفه رفته وبوضوح سعی داشته است تا درکلیه انتخابات گذشته این کشوربا توسل به مداخلات جدی درروند انتخابات به هدف بقدرت رسانیدن افراد معین وعدم همکاری درایجاد ابزارهای نظارتی ازشفافیت درین پروسه سرنوشت سازبکاهد واین امرموجب شد تا اقشارگوناگون مردم ازحق تعین زعامت ملی عملأ محروم گردند لذا انتخابات سال (۲۰۱۴) که به ایجاد یک اداره ای ائتلافی مغایرقانون اساسی برمردم افغانستان تحمیل گردید مثال بارزی درین خصوص شمرده میشود. اداره بیماری که محصول مداخله خارجی خوانده شده وعلی الرغم گذشت بیش ازسه سال تاکنون بعلت عار ضه ساختاری به ختم اختلافات داخلی واجرای تعهدات ذات البینی مبنی براصلاح نظام سیاسی ونظام انتخاباتی موفق نگردیده است، فلهذا وجود تعدد نهاد های تصمیم گیری، چند دستگی دراداره ورهبری کشوروهکذا عدم انسجام درهمه سطوح بویژه درامورامنیتی به گسترش حملات مخالفان مسلح وتوسعه حاکمیت آنها منتج گردیداست.
افزون برین، آنچکه بیش ازهمه درین اواخیر به نگرانی عمومی درنتیجه سکوت معنادارهمکاران خارجی کابل در پیوند به تشدید تهاجمات مخالفان مسلح فزونی می بخشد، محدود شدن روزافزون حاکمیت دولت است که ازسقوط ولسوالی ها تا دست بدست شدن مراکزشهرهای بزرک را دربرمیگیرد، ریشه حاکمیت دولت درروستاها وحومه ای شهرهای بزرک درحال خشکیدن است، داعش که پدیده غیربومی عنوان میگردید ودرشرق کشوراعلام موجودیت نمود کنون درزیرچترحمایتی حامیان معلوم الحال منطقوی وبینالمللی این تشکیلات خوانخواردراکثریت قابل توجه روستاهای کشوربشدت مصروف سربازگیری بوده وقادرشده اند تا مرگبارترین وپیچیده ترین حملات تروریستی را دربرابراهداف معین با پیامدهای سنگین درهمه ولایات وبخصوص شهرکابل به ثمررسانند.
فلهذا ابقای یک ساختارعاری ازمشروعیت قانونی درقدرت، سؤاداره ورهبری، چند دستگی وتنشهای مستمردرامر تقسیم قدرت یگانه دلیل تضعیف حاکمیت وعامل توانمندیهای روزافزون جنگجویان ضد نظام نبوده بلکه این همکار ان خارجی کابل بودند که با رویکردهای فریبکارانه واهداف پشت پرده به عامل گسترش بحران وکاهش بی سابقه سطح مشروعیت نظام موجود مبدل گردیده است.