آزادی و آزادمنشی دو واژه زیباست که بانام رزمندگان ملی و هزاران سپاهی گمنام در وطن محبوب گرهخورده است تاریخ باشکوه میهن مشحون از مبارزات قهرمانانه به خاطر رهایی ملی از سلطه جابرانه استعماراست، به گواهی تاریخ ملت افغانستان از معدود مردمان جهان است که قربانیهای کم نظیری به خاطر رهایی ملی، پاسداری از نوامیس و مفاخر ملی در مقاطع گوناگون تاریخی در مقابل عنصر تجاوز و اشغال متحمل گردیده است، موقعیت ژئوپولتیک و استراتیژیک سرزمین بنام افغانستان بهمثابه گذرگاه و کریدور اتصال در میان آسیای مرکزی و جنوب آسیا، غنامندی این وطن از منظر ثروتهای سرشار طبیعی بهوضوح موجب شده است که کشورمان پیوسته در محراق توجه متجاوزین و استیلاگران قرار گرفته و بهای گزاف و غیرقابل جبران ناشی از رقابتهای قدرتهای توسعه طلب و متجاوز را در ادوار مختلف تاریخی بدوش کشد.
در مورد روز کسب استقلال ملی مؤرخین روایات متفاوت درخور فهم عمومی دادهاند اما بیست و هشت اسد (۱۲۹۸) یا هجدهم آگست (۱۹۱۹) روز شکوهمند آزادی مردمانی است که رزم و پیکارشان به الگوی مبارزه به خاطر رهایی ملی از یوغ استعمار در منطقه مبدل گردید و درست صد سال قبل از امروز به زعامت شاه ترقیخواه و آزاده کشور غازی امان الله خان کشورمان به استقلال ملی دست یافت.
غازی امان الله به حیث زعیم یک دولت مستقل و دارای حاکمیت، از همان بدوی حصول آزادی با درک ژرف از عوامل عقبماندگی کشور با اتخاذ سیاست مبتنی بر منافع ملی سعی و رزید تا با روی است گرفتن پلانهای مترقی زمینه را برای اعتلای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشورش فراهم نماید، قانون اساسی یا نظامنامه مصوب سال (۱۳۰۱) که در تاریخ این کشور سابقه نداشته است، از بارزترین اقدامات مشروطه خواهانه نظام جدید پنداشته میشد که در آن پایه های حقوقی ایجاد یک جامعه مرفه و عادلانه تضمین گردیده بود، اما استعمار شکسته خورده درین فرصت تاریخی به قصد سبوتاژ روند انکشاف افغانستان و تداوم مداخلات به شیوه نئوکلونیالیستی و با استخدام مزدوران در وجود محافل سیاه ارتجاع داخلی و با بکارگیری ابزار دین راه را برای سرگونی دولت مستقل و مترقی کشور هموار نمود و یکبار دیگر با سازماندهی دسایس گوناگون مانع بقای یک نظام ملی ومترقی درین کشورگردیدند.
سقوط نظام شاهی به رهبری امان الله خان که بوضوح محصول توطئه ومداخلات استعماری بود، زمینه را برای آغازصفحه جدید اعتشاش ونبردهای داخلی به استشاره بیرونی فراهم نمود وباعث شد تا این کشوردرطی سالیان متمادی ازوجود یک حاکمیت مستقل، غیروابسته ومترقی محروم وسرنوشت میلیونها انسان این سرزمین که مسیر دشواری تاریخی را با ایثاروفداکاری بخاطرآزادی پشت سرگذاشته بود بدست استبداد داخلی ونظامهای سیاسی رقم خورد که پیوسته ازمداخلات بیرونی متأثربوده است.
مردم افغانستان درچهاردهه پسین شاهد خونین ترین منازعات ودرگیریهای داخلی بوده است که بی تردید درمحور مداخلات خارجی ودروجود دولتهای ناکام، سرکوبگرووابسته انجام شده است که بدون اغماض بهمثابه یکی ازغم انگیزترین وسیاه ترین فصل تاریخ این کشوربرای همیشه درحافظه تاریخ باقی خواهند ماند، درین برحه ازتاریخ درناک کشورفقدان حاکمیت مرکزی ملی، وابستگی های سیاسی، اقتصادی ونظامی رژیم های حاکم وگروه های سیاسی به محافل تجاوزکارخارجی و همسایگان طماع درپیرامون این کشورموجب شده است که حق حاکمیت و آزادی این کشوردرمعرض پرسش جدی قرارگیرد.
مداخله نظامی مسکودراواخیردهه هفتاد تحت پوشش دفاع مضاعف ازافغانستان برضد جنگ اعلام ناشده ازقلمرو پاکستان به محوریت غرب که باعث مرگ، معلولیت ومهاجرت کتلوی میلیونها انسان گردید وسپس فرارمسکودر اواخیردهه هشتاد، بعد وقوع تراژیدی های مرگباروهکذا شکل گیری جنگهای فجیع داخلی میان گروهی جریانها وگروه سیاسی مسلح که به انهدام بخشهای وسیع کابل، قتل وکشتارجمعی وامحای کلی زیربناها، تأسیسات عامه المنفعه، نابودی بنیادها وساختارهای سیاسی، اداری واقتصادی منجرگردید وهکذا تداوم این فاجعه تا سقوط رژیم متجرواستبدادی طالبان دراواخیر (۲۰۰۱) مظهرانکارناپذیرفقدان حاکمیت ملی بود که درهمسوی با منافع واهداف بیگانه ها برمردم رنجدیده کشورتحمیل گردید.
مزید برین مداخله گسترده نظامی غرب به سردمداری امریکا بدون مجوزحقوقی وتحت پوشش مبارزه با تروریزم دراکتوبر (۲۰۰۱) درامورافغانستان که به نظام طالبانی پایان داد، دورجدیدی ازرقابتهای منطقوی وجهانی برسر منافع آزمندانه شان درکشورآغازگردید، امریکا ومتحدین درهجده سال گذشته که درزمین وفضای افغانستان تسلط داشت ازقلمروافغانستان درراستای اهداف ومنافع راهبردی خود به نحوی بهره برداری نمود که با ماهیت حضورآن کشورومعاهدات دوجانبه با دولت افغانستان درتناقض قرارداشت واین امرباعث گردید که حضورنظامی وسیاسی واشنگتن به گسترش نفوذ گروه های تروریستی انجامیده وقدرت سیاسی درنتیجه دخالت خارجی به ایجاد ساختار های نا مشروع، اداره فاسد ودرنهایت دولتهای ضعیف درکابل منتهی وزمینه برای گسترش جنگ وکاهش سطح مشروعیت دولت فراهم گردد.
درین روزها که مردم افغانستان درآستانه صدمین سالروزاستقلال کشورمحبوب قرارداد، وابستگی سیاسی وبویژه اقتصادی دولت درکابل باعث شده است که حتا حامیان خارجی کابل، نسبت به حق حاکمیت ومردمان این کشوربه دیده حقارت نگریسته وسرنوشت افغانستان را درعقب درهای بسته درتشریک منافع با حامیان بحران این کشور تعیین نماید، لذا مسؤولانه میتوان اذعان داشت که حق حاکمیت وآزادی افغانستان ازسالیان متمادی بدینسو بدلیل ضعف نظامهای سیاسی حاکم ووابستگی شدید به بیگانگان درهاله ابهام قراردارد.
صدمین سالگرد استقلال وطن خجسته باد.