برهمگان قابل درك است كه با پشت كردن متحدين نيمه راه از تعهدات بين المللي ومعاهدات دوجانبه مبني برمبارزه مشترك برضدگروه هاي تروريستي كه از بيرون هدايت ميشوند، كشورما در يكي ازحساس ترين برهه تاريخي قرارگرفته است، مبرهن مينمايد كه نظاميان غرب درچنان مقطع خطيرتاریخی، اين كشوررا تنهاخواهند گذاشت كه حضور به اصطلاح ضد تروريستي ومأموريت جنگي شان به زايش افراطيت منتج گرديده وهمين اكنون ده ها شبكه تروريستي چندين مليتي درجنگ در برابر مردم افغانستان مصروف هستند.
بيرون رفتن نظاميان ائتلاف بين المللي برهبري واشنگتن تكراربي شرمانه تاريخ است، پيش ازين نيروهاي شوروي وقت، دريك تشابه ذلتبارازمعاهده ژنيوا بمثابه روپوش فراراستفاده نمودكه پيامدهاي اقدام نظامي وعقب كشي نيروها، هردورويكرد، درخلاي حقوقي وهنجارهاي قرارداشت كه روابط بين المللي برمبناي آن تعريف ومفهوم گرديده وعواقب غيرقابل جبران درزمينه امنيت منطقوي، اعتبارو پرستيژ بين المللي نظام شوروي ازخود بجا گذاشت.
مسلم است كه تخليه افغانستان ازوجودرزمندكان مسلح خارجي قطع نظرازعواقب احتمالي چنين اقدام، پيامدهاي مثب متعددي بوضوح در قبال دارد، كه اعاده كامل حق تصميم گيري ها درسطح ملي وامورراهبردي اين كشوروانتقال حاكميت به مفهوم تعريف شده آن ازجلوه هاي بارزي آن خواهد بود. هكذاخروج كامل نيروهاي خارجي به زوال ماشين نبرد رواني وتبليغاتي كه جنگجويان ودستجات مسلح كه ازحمايت بيدريغ خارجي برخورداراند وازآن درراستای تداوم جنگ،دهشت ووحشت استفاده مينمايد، خواهند انجامید.
افغانستان علي الرغم تشديد مداخلات خارجي وگسترش روزافزون جنگ كه هرروز از مردمان بيدفاع قرباني ميگيرد، درعدم موجوديت نظاميان خارجي بدون اغماض دريكي از فصول باشكوه وتاريخي خويش يعني دفاع واحد گام ميگذارد، اين مرحله بي ترديد يك مقطع سرنوشت ساز، دشوار، پرمخاطره وآزمون بزرگي است كه مسوولیت عظیم تاریخی را بعهده دولت واعمال کننده گان قدرت خواهند گذاست، حکومت افغانستان درین فرصت استثنائی باید به تداوم سیاستهای سنتی درعرصه مهم وحیاتی پایان بخشیده وعرصه تنگ ومنجمد تصمیم گیریها را بسود مطالبات زمان سرنوشت سازکنونی با اهتمام جدی با منافع ومصالح جمعی تغیرورا راه درجهت اتخاذ تدابیردفاع همگانی ازحاکمیت وبقای کشورواحد ازمجرای آرایش وبسیج نیروهای ملی ووطن دوست وهمبستگی کلیه اقوام وملیتهای ساکن کشورمساعد نمایند.
با امعان به توانمندي هاي بالقوده وظريفت هاي عظيم انساني كه درميهن وجود دارد ونيز با درنظرداشت احساس وطندوستي وعلايق مفرط دفاع از استقلال ومصالح ملي كه بدون ابهام نزد فرد-فردباشندگان شجاع وطن موجود بوده است ، مردمان اين سرزمين كه از ساليان متمادي به دلايل متنوع زيان هاي غيرقابل جبران ناشي ازجنگهاي نيابتي كه بخاطر امتال وتحقق اميال وآرزوهاي محافل خارجي شعله وراست، بدوش كشيده اند، قادراست وبايد بتوانند درمرحله دفاع مستقلانه ازاستقلال، حاكميت وتماميت خاك شان متهورانه دفاع نمايند.
نبردهاي مرگبار چند دهه گذشته دركشور، از منظراهداف ومنويات راهبردي تمویل کنندگان، ابرازوسياق جنگي خطرناكترين جنگی است كه به قصد امحاي كامل وضميمه سازي اين كشوردردست اجرا است ، كركتروماهيت جنگ كنوني را باهمه ابعاد پيچيده آن ، سربازي گيري عنصرخارجي جنگ ازگماشتگان داخلي با ابرازديني تشكيل ميدهد كه ازقلمروهمسايه جنوبي عليه كشورما راه اندازي شده است، عاملان دخالت وتجاوز، مصرانه تلاش ورزيده است تا به مقاصد ترسيم شده فكري وايدئولوژيك خود كه همانا وصول ودستيابي هژمونيك درآسياي مركزي وميانه وتصفيه حساب با کشورهای پیرامون آنهم درقلمروافغانستان است ازطريق سلطه بركشورما فايق آيند، لذا درتباني ومماشات آشكارباعمال داخلي، یکباردیگرخواب فروپاشي مجدد افغانستان وبخصوص نظام دفاعي وامنيتي كشوررا مي بينند ودر صدد تحقق همان اهدافي جنون آميزاست كه ساليان متمادي درراستائی دستيابي بدان آتش جنگ نيابتي را برضد وطن ومردم ما مشتعل نگهداشته اند.
آنچکه تحت نام صلح وآشتی دربیش ازیکسال بیشترینه دربیرون افغانستان به ابتکارواشنگتن درجریان است، نتیجه جزء ایجاد تمهیدات برای خروج غیر مسوولانه وباجدهی به عاملان جنگ پیامدی مثبتی درقبال نداشته ومخالفان مسلح همانگونه که درآخر ین پیام رهبری این گروه وضاحت یافته است، فهم وبرداشت این گروه ازصلح، انتقال قدرت وتسلیمی بدون قید وشرط است نه مفاهیم وبرداشتهای خوشبینانه که نزد برخی حلقات معین وافکارعامه وجود دارد.
بنابرین دفاع قاطعانه ازمیهن وعقیم نمودن دسایس سازمانیافته دشمنان مستلزم کنارگذاشتن اختلافات تیمی، انسجام ملی، زعامت مسوولانه ومدبرانه وهمبستگی کلیه ساکنان این وطن است که اکنون بیک نیازبی تآخیرویک ضروت تاریخی مبدل گردیده است و فروگذاشت ازین مآمول عواقب زیانباروتکرارتاریخ را درقبال خواهند داشت.