(پرسشی از سفیر محترم امریکا و نمایندگان جامعه جهانی)
یکی از حقوقدانان برجسته کشور جناب قاضی فضل احمد معنوی که زمانی معاون قاضیالقضات افغانستان و زمانی دیگر رئیس کمیسیون مستقل انتخابات بود، در صحبتی با تلویزیون آریا نیوز پس از اینکه کان و کیف دستگاه عدلی و قضایی کنونی (یعنی مال کشور حایز درجهِ اول فساد در دنیا را که در آنهم همین دستگاهها فاسدترین است) افشا میکند، میافزاید:
وقتی اعلامیه ارگ را در مورد موضوع (جنرال دوستم معاون اول رئیس جمهور و اتهام وارده بر وی) دیدم ادعایی که قبلاً کرده بودم اثبات شد؛ و آن اینکه برای تیم ارگ هرکس که همرایشان بود به نفع شان بود (صرف نظر از همه جرم و جنایت و جهل و بداخلاقی و فسق و فجور)، آدم نیک است و خوب است و مبرا از هر گناه هست. اگر یک آدم یک روز به ضررشان شد؛ باز بهاصطلاح چوبی برای تهدید وجود دارد به نام دستگاه عدلی و قضایی.
(در مورد مسئله دوستم ـ ایشجی باید پرسید که شما) چه حق دارید؟ این موضوع جنایی نیست که دستگاه عدلی و قضایی بررسی کند. این لانجه سیاسی است؛ لانجه سیاسی را چه به دستگاه عدلی و قضایی؟ شرم است به آن نویسندهها و مشوره دهندهها که در داخل ارگ نشستهاند و مینویسند و مشوره میدهند. در بین سیاسیون دهها تهمت ته و بالا میشود. امروز شما میبینید در بزرگترین کشور دنیا ـ ایالات متحده امریکا ـ که چه گپها در بین ترامپ و هیلاری کلینتون تبادله نشد. آیا آنها را کس به دستگاه عدلی و قضایی میبرد؟ چنین چیزی منطق ندارد. لانجه سیاسی و جنجال سیاسی یک راه حل سیاسی پیدا میکند!
قاضی معنوی در بخش دیگر گفت: در قانون اساسی افغانستان یک آدم که در تکت انتخاباتی رئیس جمهور منحیث معاون راه پیدا میکند دیگر صلاحیت برطرفی او را نه رئیس جمهور دارد و نه پارلمان. من فکر میکنم اگر این مسئله ادامه پیدا کند، مسأله توطئه چندنفره در ارگ؛ آنانی که در داخل ارگ نشستهاند و اوضاع افغانستان را درک نمیکنند هرچه را منحیث یک حکایت و قصه شنیدهاند؛ مثل ما و شما؛ چیزها زیر نظرشان نگذشته. اگر آنها تلخی روزگار را میچشیدند؛ به احتیاط گام برمیداشتند. اگر به این بیاحتیاطی ادامه بدهند و فکر کنند که ما یک جایگاه را گرفتهایم لازم نیست کوتاه بیاییم مثلی که تا حالا کوتاه نیامدیم. در آن صورت با عقده گشایی عقب هیچ مصلحتی نمیگردند و عاقبت چنان خواهد شد که خدا نکند ما به آن نقطه برسیم.
فضل احمد معنوی متقدم بر اینها تصریح کرده بود که: جایگاه و توانمندی و نیرو و نفوذ و صلابت و ساحه و اراضی و همه چیزی را که جنرال دوستم دارد؛ دیگرها ندارند. به قریه خود رفته نمیتوانند، خانواده ایشان پُشت شان ایستاد نیست. شما داکتر غنی را ببینید، یک کاکایش بر خلافش حرف میزند، برادرش بر خلافش است، قریه و قصبهاش را که در جایش بمانید.
جنرال دوستم بسیار واضح است که جایگاه مردمی دارد و صاحب رأی است و به همین اساس داکتر غنی با همه مخالفتها، او را به تیم انتخاباتیاش آورد. آنوقت در برابر یک پرسش که من کردم یکی از کلانهای تیم غنی گفت که دوستم؛ بانک رأی است!
در 13 سال اخیر کسی نتوانسته این جایگاه و پایگاه را از نزد دوستم بگیرد. حکومت استاد ربانی تلاش کرد این پایگاه را گرفته نتوانست. طالبها نتوانستند بااینکه دوستم از افغانستان برآمد؛ جنرال مالک آمد؛ بعد دست کسان دیگری را بلند کردند مثل اکبر بای و کی و کی؛ اما جایگاه دوستم را کسی از نزدش گرفته نتوانست. در 13 سال طبق اشاره شما (مجری برنامه) که به داکتر خلیلزاد داشتید؛ توطئههایی را که من در جریان یک قسمت آنها بودم راه انداختند؛ بازهم کس جایگاهش را از... (دوستم) گرفته نتوانست. درین نظام هم که او به حیث بانک رأی بود!
معنوی اضافه کرد: یک چیز را صادقانه بگویم و طرفداری از دوستم تلقی نشود. در دو انتخاباتی که یکی را مستقیم شاهد بودم و دیگری را ناظر بودم اگر رأی پاکی در 2009 به کرزی وجود داشته؛ آرایی بود که دوستم برایش آورد و در دوران دکتر غنی اگر کدام رأی پاک وجود داشته باشد آرایی است که دوستم برایش آورده.
مردم و گروهها و نظام حق دفاع از خود را دارند. خوب. دوستم چه کرده؟ در دفاع از این نظام و از این حکومت ایستاد است، خود را سپر ساخته، لباس نظامی پوشیده.
جنرال دوستم را حالا تهدید و تخویف نمیتوان کرد. جنرال دوستم اکنون همه قاعدههای بازی را بهدرستی میفهمد و این را که حالا زمان محکمه لاهه و محاکمه و بازخواست و پرسان اینچنینی تیر شده. حالا نمیترسد.
https://www.facebook.com/1698620903689873/videos/1815274098691219/
* * *
در همین رابطه اظهارات داکتر رمضان بشر دوست در برنامه مثبت ـ منفی تلویزیون آرزو نیز بسیار گویاست و از حقایق مهم و اصل ماهیت توطئه سیاسی بودن برخوردها با جنرال دوستم در عین انتقادات بارز بر خود دوستم؛ پرده دری میکند؛ که آنها درین آدرس دیده و شنیده میتوانید:
https://www.facebook.com/YouthsVoicePage/videos/1306650096063366/
اما زمانی که ما و شما به اطلاعات عمقیتر و حاکی از جریانات سیستماتیک که موارد بر شمرده؛ صرف نمودهایی از آنها میباشد؛ پی ببریم؛ اذهان مان داغ میآید و وجدانهایمان حالت انفجاری کسب مینماید.
با دریغ که چنین اطلاعات دست اولی همیشه در معرض دسترسی مردمان و حتی به اختیار مبصران رسانهای و انترنیتی و اهل قلم و کتاب نیز بهآسانی قرار نمیگیرد. لذا آنان اگر خواسته هم باشند نمیتوانند به گفته محترم معنوی؛ لانجه سیاسی را از جرم و جنایت عادی و پیشبینی شده در قوانین و متون فقهی و عرف؛ تمیز و تفکیک کنند.
به هر حال بسیار خوشبختانه یکی از وطنپرستان کشور که احتمالاً افسر بلند دست نظامی پیشین و صاحب امکانات بیبدیل دسترسی به اطلاعات پُشت پرده سیاستها و جریانات پیرامون شبکهها و احزاب و دولتهاست؛ درین استقامت زبان گشوده و آنچه را که لازمی و سازنده بوده؛ بیرون داده است. من به اظهارات این هموطن در ویدیویی روی یوتیوب تماس یافتم و با شنیدن آن و تعمق پیرامون محتوای آن و عواقب آنچه تاکنون جریان داشته و آنچه از این پس پیشبینی میشود؛ به جای همه مردمان افغانستان اعم از پشتون؛ تاجیک؛ ازبک، هزاره و دیگر خواهران و برادران وحشت کردم. توجه فرمایید؛ متن ویدیو را اینجا پیاده میکنم:
* * *
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
دوستان از من پرسش کردند که چرا در مورد قضیه انجنیر احمد ایشچی و جنرال دوستم چیزی نمیگویی؟
دوستهای عزیز!
کشمکشهایی که در جوزجان جریان داشت و جریان دارد؛ از اوایل حکومت کرزی منشأ میگیرد. کرزی و یکی از معاونانش مبلغ سه میلیون دالر را برای لعل محمد قوماندان، برای فقیر جوزجانی و برای احمد گدامدار با مشوره با احمد ایشچی میدهند که شما از اطرافیان نزدیک دوستم استید؛ او را ترور کنید؛ به هر شکلی که میشود. حتی تصمیم گرفتند که زهر را در بوتل شراب جابجا کنند و ازین طریق جنرال دوستم را بکشند.
درین جریان نه احمد گدامدار زبان باز میکند و نه لعل قوماندان. فقیر جوزجانی میآید پیش دوستم در شبرغان. برای دوستم میگوید که برای من همین یک میلیون داده شده، حق من رسیده؛ و فلان و فلان آدمها هم پول گرفته و مشوره اساسی را انجنیر احمد ایشچی داده که چگونه ما میتوانیم تو را از بین ببریم.
به خاطر اینکه ما از یک جوزجان استیم؛ تقریباً یک جای بزرگ شدیم و هم قوم استیم و در یک محیط زندگی میکنیم؛ من از این قضیه صرف نظر کردم و خودت را در جریان ماندم.
بعد از اینکه جنرال دوستم لعل قوماندان را خواست و قضیه را ازش پرسان کرده گفت: یک میلیون دالر را چه کردی؟
درین جا لعل قوماندان موازنه خود را از دست داد و زیر تأثیر دوستم رفت، هیچ چیزی گفته نتوانست و دوستم برایش گفت که من؛ تو یک آدم بیسواد، یک آدم وحشی را تا معاونیت جنبش رسانیدم، قوماندان فرقه ساختم، قوماندان قول اردو ساختم. من چه کاستی برایت کرده بودم که تصمیم مرگ مرا گرفتی؟!
من هیچ چیزی برایت نمیگویم و دیگر نمیخواهم که رویت را به رویم بزنی.
بعد از جریان حادثه؛ لعل قوماندان؛ وقتی بهطرف خانه خود حرکت میکند، از ترس و هراسی که برای دوستم خیانت کرده بود؛ منقلب میشود و حمله قلبی بالایش میآید که در شفاخانه جان میدهد.
قضیه دوم، قضیه فاریاب بود که یکی از قوماندان ها را علیه دوستم تحریک کردند تا قرار پیشبینیشان دوستم عکسالعمل نشان داد و طیارههای آیساف را سرخانهاش پرواز دادند که اگر عکسالعمل متوقعه دیگر را دوستم نشان دهد؛ خانهاش را بمبارد بکنند، خودش و عیال و اطفالش را از بین ببرند.
سؤال من درین جاست گیرم یک تعدادی در چهار اطراف دوستم استند و بر علیه دوستم قد علم کردند که دوستم را از صحنه بیرون بکشند، خلع بسازند، از وظیفه سبکدوش نمایند؛ چه واقع میشود؟
هدف اساسی ما مبارزین این است که کی در مقابل دشمن ایستاد میشود. دوستم ایستاد میشود، عبدالله ایستاد میشود، استاد عطا ایستاد میشود، حاجی ظاهر قدیر ایستاد میشود، رزاق قندهار ایستاد میشود؟
هرکس که ایستاد میشود هدف ما این است در مقابل دشمن مردم افغانستان؛ باید یک کسی ایستادگی کند.
گیرم اگر دوستم امروز در صحنه نبود؛ همین احمد ایشچی این جرئت و این غیرت را داشت و دارد که در مقابل دشمن در فاریاب، در جوزجان، در سرپل و در سایر ولایات برود؛ ایشچی آیا قابلیت این را دارد که یک دو سه هزار نفر را مسلح کند؟ آیا گنجایش این را دارد که همین قدر مردمی که پُشت دوستم ایستاد است؛ پشت او ایستاد شود؛ و از همین مردم و از همین ازبک و ترکمن دفاع بکند؟
نه نداشت و ندارد و داشته نمیتواند. اینها جاهل استند، اینها میخواهند قوم خود را چند پارچه بسازند، میخواهند که تبر دشمن را دیگر هم تیز بسازند و میخواهند که منطقه خود را به آشوب بکشانند!
و یک قضیه آخر؛ که من نمیخواستم این را افشا کنم. ولی حال خدمت شما و دوستها به عرض میرسانم.
عالم ساعی والی قبلی جوزجان هم در مقابل دوستم قد علم کرد؛ آنهم بر اساس تحریک همین انجنیر احمد ایشچی بود. ساعی میخواست سربازان دوستم را مزاحمت کند و بادیگاردهایش را به تنگ آورد. وقتیکه دوستم پیغام خود را روان کرد که بیا از نزدیک با تو گپ میزنم، تو که نفر من بودی، من ترا اینقدر پرورش دادم و اینقدر رشد دادم تو چطور در مقابل من ایستاد میشوی؟
قضیه منجر به جنگ شد؛ چند نفر از بادیگارد های دوستم و چند نفر از محافظان ساعی کشته شدند. ساعی بالاخره از این ولایت (جوزجان) رفت؛ چند روز در ولایت بلخ بود و از آنجا به کابل انتقال شد.
در همین اواخر قراری که شما در جریان استید یا نیستید عالم ساعی والی قبلی جوزجان رفت به ترکیه. رفت به دوستم دستبوسی کرد، پای بوسی دوستم را کرد و تمام قضایایی که الی کمین آخر غورماچ را دربر میگرفت؛ همه را برای دوستم افشا کرد. درین قضایا کی ها شریک استند. ملک شریک است، ایشچی شریک است، برادرهای حفیظ ارباب از فاریاب شریک است. این مردمها به شمول اتمر؛ طوری طرحریزی ها کردند که تو را از بین ببرند که تو دیگر در صفحات شمال نباشی. اصل قضیه؛ قضیه کمین تنها نیست. اصل و اساس قضیه توطیه های اولی است که من به خدمت شما عرض کردم که دوستم را اینها از چه وقتها و به چه قسمها میخواستند از بین ببرند.
دوستهای عزیز!
هر فرد این جامعه ولو اگر قبلاً خیانت کرده، اگر قبلاً جنایت کرده ولی امروز اگر بهعنوان مدافع در پهلوی ما ایستاد میشود؛ ما آنها میپذیریم. شما ببینید زرداد؛ کسی که بادیگارد های خود را بهعنوان سگ تربیه کرده بود، مسافرین را از موترها پائین میکرد؛ گلو و شاهرگ شان را دندان میگرفت، پول مردم را میقاپید، بچه مردم را تا میکرد، زن مردم را تا میکرد، دختر مردم را تا میکرد...
امروزه کسانی میروند در میدان هوایی؛ او را بدرقه کنند و میخواهند او را بهعنوان یک قهرمان داخل کشور کنند. اگر او خاین و جانی نبود، رذالت و بیشرفی نکرده بود؛ چرا در لندن یازده سال بندی شد؟
چرا کسی که چهار روز پیش از امنیت ملی رها شده بود، رفت 86 نفر جوانی را که به خاطر برق و روشنایی تظاهرات میکردند، در چوک دهمزنگ شهید کرد. هویتش معلوم است که چرا او را استانکزی از زندان امنیت رها کرد؟! چرا او آمد خود را در آن همایش جوانان انفجار داد؟
چرا از ستانکزی؛ کسی پرسان نمیکند؟
فرخنده را کشتند در روی سرک، یک سیاه سر مظلوم را، یک دختر جوان را، عزیز یک خانواده را، ناموس یک خانواده را برهنه کردند، حریق کردند؛ چرا تا امروزه روز کس سؤال نمیکند و کسی پرسان نمیکند؟!
سربازهایی که در محاصره یک ماه دو ماه میمانند؛ طیاره هلیکوپتر کس برایشان روان نمیکند؛ کس برایشان اعاشه روان نمیکند، اباطه روان نمیکند. چرا کس یک روز از وزیر دفاع و وزیر داخله پرسان نکرد؟!
چرا در مسجد شیعهها انتحار میشود؛ چندین نفر کشته میشود؛ چرا از امنیت ملی کس پرسان نمیکند؟
در مقابل آنهمه؛ چرا اینهمه به اختلافات دامن میزنید؛ چرا هی مردم خود را میکشید و به خاطر چی مردم را به کشتن میدهید؟!
زرداد دیروز آمده تازه داخل میدان شده؛ افرادش آمده عکسهای او را؛ عکسهای یک دزد را، عکسهای یک قاتل را، یک خاین را، یک وحشی را، یک سگ را؛ گرفته سر عکس احمد شاه مسعود بند کردند.
من طرفدار احمدشاه مسعود نیستم ولی چرا اینها میخواهند طرفدارهای یک رهبر دیگر را تحریک کنند؟
عکس زرداد را میآورند در چهار راهی صحت عامه یا چهار راهی احمدشاه مسعود تا اختلاف بیاندازند و تفرقه و تصادم به وجود آورند. همه چیز با اطلاع و زیر نظر حکومت است. پس همین اختلافات و فتنهها را خود همین اراکین دولتی به راه میاندازند!
تمام مخالفین، کسانی که نظم این جامعه را تخریب میکنند و میخواهند مردم این جامعه را پریشان سازند؛ اذیت کنند و آزار دهند؛ در خود همین حکومت است.
مردم تمام دنیا میگوید که اتمر خیانت میکند، ستانکزی خیانت میکند؛ چرا اشرف غنی یک تجدید نظر در مورد نمیکند؟ چرا خاموش نشسته است؟ و یک کسی که به خاطر مردم خود؛ به خاطر آرامی کشور خود میرود در سنگر جنگ ایستاد میشود؛ یا توطئه ترورش را میریزید یا میخواهید بدنامش کنید یا به طریقی نی از طریقی ضعیفش بسازید؟
مردم خاموش نمینشینند؛ مردم چهرههای اصلی درین حکومت را شناختهاند که شما خائنین استید. بهحق این ملت خیانت میکنید!
دوستان! کوشش بکنید که اسیر تبلیغات این دولتمردان خاین و کثیف نشوید.
و من الله التوفیق.
https://www.youtube.com/watch?v=ANiVVAa_9dc لینک ویدیو در یو تیوب:
* * *
با در نظر داشت همه این فاکت ها و حقایق؛ مردم افغانستان از محضر انور جلالتماب سفیر کبیر کشور متحابه بزرگ ما ایالات متحده امریکا؛ کشورهای محترم انگلیس و المان و مجموعاً 10 تا 12 سفیر و نماینده فوقالعاده دول دوست غربی یا نمایندگان ارشد جامعه جهانی؛ نمایندگان ملل متحد و سازمانهای حقوق بشری و غیره و غیره به کمال احترام میپرسند که چگونه شد که یک «تنبان» فلان و فلان شده به نظرتان مهمتر از افغانستان و فجایع و جنایات و فسادهای حجیم و عظیم اشرار و حکام و دولتمردان و دزدان و مافیا والاهای مواد مخدر و کان ها و جنگلها و انسانها که بر 30 میلیون نفوس آن همه روزه و هر ساعته تحمیل میگردد؛ آمد.
چرا همه زلزلهها و سونامیهای جنایات ضد بشری طالبان و تفنگداران غیرمسئول و تباهکاری مفسدان دولتی و روحانی و تجاری و مافیایی سالیان و همین امسال خم بر ابروی تان نیاورد ولی یک تصفیه حساب کوچک میان دو سیاستمدار محلی آنهم بر چنین زمینههای هول انگیز ریشه دار در ارگ و رأس قدرت دولتی؛ شما را نگران و هراسان گردانید؟
شما در شرمگاه جناب ایشچی در شفاخانههای بگرام تان؛ چه چیز وخیمی یافتید که همانند در گرفتن یک جنگ هستوی به تلاش و تکاپوی افتاده زمین و زمان را به لرزه انداختید.
دیگران که از روی بیروندادهای خود جناب احمد ایشچی جز مدعیات غیرقابل باور آنهم در وضع بازیگری که درست تمرین و آماده نشده و چندان گریم و مکیاژ نگردیده است؛ چیز مهم و سزاوار اعتنایی دریافت نکردند. درین ویدیو قریب همه مدعیات جناب شان با تجلیل و حرمت گذاری زیادی هم به نمایش آورده شده است.
ببینید و به شرف خود و آنکه در کاباره کثیفترین سیاست؛ همه نداشته های خود را به لیلام گذاشته است؛ افسوس کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=SFAzjJCJNXI
اشرف غنی رئیس جمهور این کشور مستقل نامنهاد میفرماید؛ که جامعهی جهانی در مورد جنرال دوستم چونان فشاری را برمن وارد آوردهاند که شانههایم توان تحمل چنین فشار را ندارد.
آیا همه چیز به این معنی نیست که شمال افغانستان؛ زیر نقشه جنایتکارانه «وزیرستان» سازی است و فقط به همین هدف؛ سفرای کبار و نمایندگان جامعه جهانی؛ خواستهاند از یک «تنبان» بیجا شده مانند بختینهِ طلایی؛ چتر پرواز مالکانه بر آن؛ بسازند و در پناه آن؛ عمدهترین مانع و رادع در خطه را به خاک افگنند؟!