طوری که پیشبینی می شد ناقوس تروریسم از چشمه زار تروریستی افغانستان در کاخ کرملین به صدا درآمد ولاجرم رهبران روسیه وکشور های آسیای مرکزی را تکان داد.
بدون شک چنین تکانه ها کاتالیزوریست برای هماهنگی وتسریع پروسه ایتلاف نظامی روسیه با کشور های آسیای مرکزی وسایر کشور های منطقه یی.
به باور آگاهان امور، هرچند جبهه آسیای مرکزی در جنگ سرد جدید میان آمریکا و روسیه با توجه به جبهه اوکراین دارایی دینامیسم لازم سیاسی ونظامی نیست اما نباید به نقش آن به مثابه یک دهلیزگاه نظامی علیه روسیه کم بها داد.
تهدیدات تروریستی برخاسته از افغانستان، هماهنگی نظامی روسیه و آسیای مرکزی را تسریع خواهد کرد و راهکار اساسی را برای تداوم مبارزه علیه این تهدید سازمان یافته و راهبردی پیاده خواهد ساخت.
به باور نظریه پردازان حوزه سیاسی، تهدید تروریست های برخاسته از افغانستان به عنوان بخشی از توطئه جدید ایالات متحده برای تامین نفوذ و «بالکانیزه کردن» روسیه از طریق کشور های آسیای مرکزی برنامه ریزی گردیده است.
در سایه یی همین تهدیدات جدید بود که اولین نشست وزرای دفاع روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان اخیرأ برگزار شد.
در آستانه برگزاری این اجلاس، رییس ستاد ارتش روسیه در مورد افزایش خطر تهدیدات تروریستی ناشی از افغانستان هشدار داد. به گفته شویگو وزیر دفاع فدراتیف روسیه "رهبران تروریست های بین المللی، خاک افغانستان را پایگاهی برای نفوذ به کشورهای همسایه و ایجاد یک شبکه زیرزمینی جهادی گسترده می دانند که توسط شبه نظامیان از نقاط مشکل آفرین سرازیرگردیده اند." این امر به ویژه با توجه به جنگ غیرمنتظره هیبریدی تروریستی در ماه جنوری در قزاقستان که مداخله سریع «سازمان پیمان امنیت جمعی» به رهبری روسیه رابرای خنثی کردن آن دسیسه بزرگ قبل ازخارج شدن ازکنترل برتافت مهم است.
در افغانستان دوباره همه چیز به هم میریزد وماموریت اصلی و برنامه ریزی شده تروریستی در ماورای مرزی افغانستان بویژه جغرافیای شمال کشور به راه می افتد که حتی نماینده ویژه رئیسجمهور روسیه در افغانستان در اوایل ماه جون درباره آن هشدار داد، به این معنی که کشور جنگزده افغانستان به عنوان هسته اصلی فرآیندهای بیثباتی منطقهای به کار خود ادامه خواهد داد.
بیگمان وضع موجود در افغانستان هماهنگی بیشتر نظامی روسیه و آسیای مرکزی را برانگیخته است تا از قبل تدابیر لازم برای مهار ساختن چنین تهدیدات امنیتی در آسیای مرکزی اتخاذ گردد.
به باور اندیشه پردازان رخداد های افغانستان وجغرافیای اطراف آن، یکی از تحولات کلیدی و قابل توجه در مورد نشست وزرای دفاع روسیه وکشور های آسیای مرکزی، مشارکت ازبکستان بود، زیرا این تنها کشوری از جمله این پنج کشور است که پس از خروج از «پیمان دفاعی امنیت جمعی» در آن شرکت می جوید. ازبکستان عضو پیمان دفاعی امنیت جمعی به رهبری روسیه نیست. این رویکرد بیانگر عملگرایی آن کشور در نزدیکتر شدن به آن بلوک در واکنش به رویدادهای اخیر در منطقه، بهویژه افغانستان است، زیرا ازبکستان میداند که این مؤثرترین راه برای تضمین منافع اش در محیط امنیتی جدید است.
حال می توان گفت که ازبکستان اکنون یک متحد نظامی غیررسمی روسیه است، روندی که از زمان روی کار آمدن رهبر فعلی آن در چند سال قبل شروع به ظهور کرد اما در نهایت به معنای ملموس در حال بلوغ است.
در یک تصویر بزرگتر، امروزه دو کانون اصلی بی ثباتی اوراسیا وجود دارد: افغانستان و اوکراین. هر یک از آنها به روش خود ابرقاره را تکان میدهند، اولی از طریق تهدیدات غیرمتعارف و دومی از طریق تهدیدات متعارف. هر دو درگیری نتیجه مستقیم استراتژی کلان آمریکا برای جنگیدن وایجاد هرج و مرج علیه رقبای ژئوپلیتیکی اش به ویژه روسیه است.
پسمنظر اردوگاه تروریسم در افغانستان
طوری که معلوم است افغانستان به مثابه پایگاه اردوگاه مرکزی تروریسم در آسیا برگزیده شده است. طالبان به مثابه اصلی ترین نیروی نیابتی آمریکا -پاکستان، این بستر را در افغانستان فراهم نموده وتروریستان کشور های عربی، ماورایی قفقاز، آسیای میانه، اویغور های چینی را میزبانی نموده وبا انسداد دروازه های مکاتب ودانشگاه هاعمدتأبرخ دانشجویان اناث در کشور و با گشایش هزاران مدارس دینی وتعالیم افراطی، افغانستان را به کانون تروریسم جهانی ومنطقوی وکشور صادر کننده تروریسم مبدل می سازند. چنین رویکرد بیگمان قدرت های بزرگ وکشور های منطقه را به بازنگری سیاسی علیه طالبان واداشته وقطب بندی های جدیدی منطقه یی را ایجاد خواهد کرد. ازیادنبریم که طالبان قبل از سقوط رژیم جهموریت غنی به هدف بیرون ساختن پایگاه های نظامی آمریکا از افغانستان برای کشور های منطقه اهمیت داشت اما امروز که صورت واقعی آنها در آزمون زمان به نمایش کشیده شده وخط پیکان مبارزه آنها علیه کشور های منطقه برجسته میگردداین خود سبب دگردیسی سیاسی برای دولت های منطقه میگردد.
در قطب بندی های جدید کشور های روسیه، چین، آسیای میانه، ایران وهند یک طرف معادله قرار خواهند گرفت و استراتژی مشترک سیاسی-نظامی را اتخاذ خواهند کرد.
بدون شک این استراتیژی طرح ریشه دار برچیدن پایگاه های تروریستی از خاک افغانستان را به میدان خواهد کشید که در مرکز آن تغییر قدرت سیاسی وانهدام نظام امارت به مثابه حامی تروریسم جهانی ومنطقوی قرار خواهد داشت.
در پرتو چنین تغییرات راهبردی جبهه قوی و نیرومند با حمایت سیاسی، مالی ونظامی این قدرت ها که پتانسیل و ظرفیت های بزرگ آن پیوسته در افغانستان در حال گسترش است شکل خواهدگرفت ونبرد دامنه را علیه نیروهای طاغوتی وپاسداران دنیای جهل ونفرت را رهبری خواهد کرد.
سیگنال های چنین تحولات زمانی در افغانستان برجسته میگردد، که حکومت طالبان نتوانست مشروعیت سیاسی خود را در جامعه جهانی وداخل افغانستان تامین نموده وازطرز نظام خشونتبار استبدادی، زن ستیزانه وضد حقوق بشری وتک قومی دست بردارند. فرسودگی سیاسی، اقتصادی ونظامی حکومت طالبان پیوسته فزونی یافته ونزاع های روز افزون میان ساختاری وپاک کاری قومی بویژه در ستون های نظامی، بقای سیاسی طالبان را به تزلزل جدی مواجه ساخته است.
درین اواخر طالبان به یک رویکرد ریایی وعوام فریبانه دیگر متوسل شده وبا فراخوانی چهره های فاسد، بدنام وجنایتکار رژیم پیشین اشرف غنی از بیرون مرزی تلاش میکنند تا چهره نظام خود را آرایش تازه بخشیده وبا تدویر لویه جرگه فرمایشی گویا به آن چهره مصنوعی مردمی را صیقل بخشیده وبا نمایش چند چهره فاسد وتابش نظام دزد سالاری گویا فراقومی به آن رنگ "همه شمول" اعطا فرمایند؛ اما هیچ یکی ازین گزینه ها ونسخ های تاریخ تیر شده تغییرات ماهوی را در نفس رژیم عقب گرای قرون اوستایی وارد نخواهد کرد واعتماد از دست رفته مردم رانخواهد ستانید.
هویدا است که نظام امارت به مثابه نظام نیابتی بیگانه وتمدن ستیز بصورت قطع قابل ترمیم نیست وهرگز چهره نظام ملی را برنتافته وهیچ نمایشنامه سیاسی قادر نخواهد بود تا مشروعیت سیاسی این نظام را تامین نماید.
لذا ضرورت مبارزه بخاطر رهایی، ازادی واستقلال افغانستان در دستور روز قرار دارد وچنین امر بزرگ درگرو یک جبهه بزرگ میهنی ومبارزه رهایبخش ملی ممکن است.
باید شیوه ها و راهکار های اصلی مبارزه را مبتنی بر آسیب پذیری های شرایط کنونی هوشمندانه تدوین کرد و راهکار های اساسی را در سمت بسیج نیروهای ترقی خواه وازادی خواه و همه میهن دوستان افغانستان با کاربرد شعار های بزرگ ملی و فراقومی گام به گام نهادینه کرد.
افغانستان فریاد آزادی ورهایی را به سرایش در آورده باید به نداهای مردم بینوا وزحمتکشان کشور پاسخ بایسته داد ورسالت عظیم تاریخی خود را در قبال میهن به انجام رسانید.
با احترام
عارف عرفان، لندن، جون ۲۰۲۲