به فکر من امریکا و متحدان وی در افغانستان شکست نخورده‌اند، بلکه پیروز آرزوهایشان هم شده‌اند، زیرا امریکا و غرب در پی رشد اسلام گرایی آن‌هم با شیوه افراطی آن در افغانستان و منطقه بودند که پس از بیست سال به هدف خویش رسیده‌اند.

اگر برای امریکا ارزش‌های چون آزادی، دموکراسی، عدالت، قانونیت و زنده گی مدرن انسانی مطرح بود پس چرا جمهوریت کاذب را ایجاد و حمایت کرد و چرا در پایان بیست سال فرش سرخ را بروی گروه طالبان هموار و افغانستان را وارد بحران سیاسی و اقتصادی نمود؟

جو بایدن رییس جمهوری امریکا بار بار یاد آوری نمود که هدف ما ملت سازی، آوردن دموکراسی ‌و بالاخره دولت سازی در افغانستان نبود، وی تذکر داد که ما پیروز شده‌ایم زیرا تروریزم را در افغانستان شکست داده‌ایم.

اما آیا واقعاً تروریزم شکست خورد؟

پاسخ روشن است که نه تنها تروریزم شکست نخورد بلکه به گفته خودشان تروریزم با قوت بیشتر وارد سیاست و قدرت شد. حادثه تروریستی ۲۶ اگست ۲۰۲۱ فرودگاه کابل که بیش از سه صد تن کشته و زخمی بجا گذاشت، ده‌ها حوادث دیگر تروریستی و موجودیت گروه طالبان به‌مثابه گروه تروریستی در لست سیاه شورای امنیت ملل متحد بیانگر این ادعا می‌باشد.

از جانب دگر امروز خود غربی‌ها و آمریکایی‌ها با شرمساری دهل و سرنا سر داده‌اند که ما شکست خورده‌ایم و مردم افغانستان در فاجعه بشری بسر می‌برند.

بلی، غرب و امریکا شکست اخلاقی خورده‌اند شکست شعارها و وعده‌های دروغین و عوام‌فریبانه‌شان، آن‌ها فاجعه آفریدند که زاده سیاست‌های غلط غرب و امریکا می‌باشد.

وزیر داخله المان در اولین روزهای پس از پیروزی طالبان با صراحت گفت: «ما در افغانستان شکست را متحمل شده‌ایم حالا وظیفه ما است تا در انتقال افغان‌های همکار ما، شکست نخوریم»

اما آن جه هویدا است اینکه از چهار سال بدین سو آمریکایی‌ها صدا بلند نموده بودند که افغانستان برای دموکراسی ساخته نشده، گرایش امریکا به‌طرف تغییر نظام و وارد کردن طالبان در قدرت بود که پس از توافق نامه دوحه این خواست شان هویت رسمی یافت، متأسفانه افغانستان در نتیجه توافق دوحه و معامله مثلث غنی، طالبان (پاکستان) و امریکا به بیست سال قبل عقب گشت و طالبان طی یازده روز بدون دفاع، افغانستان را اشغال و وارد کابل شده‌اند.

فرار امریکا، ناتو، اشرف غنی و جفای مجاهدین و تکنوکرات‌های فرستاده شده از غرب پایه نظام و حاکمیت جمهوریت را شکست و یک ملت را به تباهی کشانید.

طالبان پس از پیروزی، شعار تغییر در رفتارشان را سر داده‌اند، طالبان که هنوز مشروعیت داخلی و بین‌المللی ندارند و در خلای اطلاعاتی مردم را قرار داده‌اند به این باوراند‌ که توان ایجاد حکومت و رهبری کشور را دارند، ۲۲ ماه به قدرت رسیدن شان نشان دهنده آن است که در گفتار و رفتار طالبان تفاوت عمیق وجود دارد، طالبان با صراحت اعلان نموده‌اند که علما (روحانیون) دولت آینده افغانستان را رهبری خواهند کرد که خود بیانگر متحد بودن طالبان با فکر و ایدئولوژی‌شان است.

افغانستان در مقابل کدام‌ پرسش‌ها و تشویش‌ها قرار دارد؟

  دولت و حکومت وجود ندارد، خلای بزرگ سیاسی و امنیتی داد می‌زند، ابلاغیه‌ها و فرامین طالبان ریشه قانونی ندارد زیرا یک تعداد از افراد بدون مسؤولیت دولتی آن‌ها را صادر و خواستار تحقق آن‌اند‌

  تمام ادارات دولتی در گرو یک گروه قومی قرار دارد، این‌ها خود پولیس، تحقیق گر، قاضی و اجرا کننده احکام خویش‌اند چنانچه در قریب دو سال گذشته صدها شهروند افغانستان محاکمه و جزای غیرقانونی دیده‌اند.

سنگسار، شلاق، زیر دیوار کردن و به دار آویختن را خلاف تمام نورم‌های قبول شده حقوق بشر اجرا نموده‌اند.

  قوای مسلح افغانستان از هم پاشید، جای آن را طالبانی گرفت که به هیچ اصول و مقررات نظامی آشنا نیستند و رعایت آن را هم مکلفیت خویش نمی‌دانند.

  اکثریت مردم را بی‌اعتمادی نسبت به طالبان فرا گرفته، هر شهروند در پی فرار و ترک کشور قرار دارد، بخصوص نسل آگاه و تحصیل کرده، نسلی که افغانستان سخت به آنان ضرورت دارد در حال فراراند.

  بیش از ۱۸ میلیون انسان در معرض خطر بی‌نانی قرار دارند، ترس فاجعه بزرگ بشری در راه است.

  امریکا ۹، ۵ میلیارد دالر پول افغانستان را مسدود و بانک جهانی کمک‌هایش به افغانستان را محدود نمود، این همه به این معنا است که دگر پولی وجود ندارد تا کارمندان نظامی و ملکی دولت قبلی معاش دریافت کنند که خود ضربه کوبنده بر اقتصاد مردم و پیشبرد زنده گی شان می‌باشد، ترس آن می‌رود که یک نسل از گرسنه گی نابود گردد

  زنان افغانستان که نصف پیکر جامعه را تشکیل می‌دهند در حال فراموشی قرار دارند، طالبان تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی زنان را بر پایه شرعیت رقم می‌زنند و آینده آنان را باوجود ارایه برخی تعهدهای گروه طالبان می‌توان تاریک دید، برای فعلاً اکثریت مطلق زنان خانه نشین و انتظار فردای پرسش برانگیزاند

  افغانستان در انزوای بزرگ جهانی بسر می‌برد، هیچ کشور طالبان را به رسمیت نشناخته و حاضر نیستند با طالبان همکاری کنند، حتا متحدان نزدیک طالبان چشم به‌طرف امریکا و غرب دوخته‌اند، منتظرند که آنان برای آینده افغانستان چه تصمیم می‌گیرند.

  طالبان از اجماع ملی و مشارکت همه در نظام آینده سخن می‌زنند، اما هیچ نوع تعریف جامع از این مشارکت که بیانگر منافع همه‌ی مردم باشد مشاهده نمی‌گردد، فکر و فعالیت طالبان بیشتر قوم‌گرایانه است تا گذار برای مشارکت همه اقوام در نظام آینده کشور.

خلاصه اینکه افغانستان در بحران کلان سیاسی و اقتصادی دامن‌گیر شده که بیرون رفت از آن زمان گیر بوده و مسؤولین با اراده و مصمم می‌خواهد.

خواننده عزیز!

تحولات اخیر و آینده گنگ سیاسی افغانستان می‌طلبد تا نیروهای مترقی و دموکرات بسیج و زمینه شوند برای بلند کردن صدای حق و عدالت.

باید ایستاده گی را شکل داد، ایستاده گی ما، قلم و اندیشه ما است با این روش باید حقیقت‌ها را گفت و راه را باز کرد برای تغییر مثبت در افغانستان

مبارزه پایان ندارد، ممکن شکل و شیوه آن تغییر بخورد اما هدف ‌و‌ ارمان ما بجا است که همانا رسیدن به آزادی، دموکراسی، عدالت و عدالت اجتماعی می‌باشد.

انسان وطنم را آزاد و آباد خواهانم!

 

 

صمد کارمند