گفتمان دوم
دنباله گفتمان نخست
عدالت جهانی
————————
در گفتمان نخست پیرامون و در باره عدالت و دموکراسی نگارشی پیشکش شد، ایدون به عدالت جهانی پرداخته میشود.
عدالت جهانی چیست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنگ جهانی نخست که از سال ۱۹۱۴ توسط آلمان به راه افتاد وتا نوامبر سال ۱۹۱۸ ترسایی دوام یافت بدون هیچ پیشزمینهای تنها بهمنظور تقسیم مستعمرات توسط آلمان در برابر فرانسه و اتریش آغاز و به تمام جهان کشانیده شد، از فرایند این جنگ که نقش برازندهای در تعیین تاریخ سدهای بیستم داشت برخی از نظام های شاهی در اروپا پایان پذیرفت که دودمانهای شاهی هوهنزولرن در اتریش و مجارستان، هابسبورگ در آلمان و عثمانی در کشور های عربی و ترکیه را میتوان نام برد.
از همین تاریخ، بیعدالتی در جهان به گونهای رسمی و روشن پدیدار گردید، گرچه آغاز این بیعدالتی ها در سدههای ۱۴ و۱۵ با گشایش پای کشور های غربی در آسیا، افریقا، استرالیا وامریکا آغاز یافته بود، که موجب کشتار ملیونها انسان گردید، مگر جنگ جهانی نخست نقطه عطفی در برپایی بیعدالتی به گونه رسمی در جهان بود.
زیرا در این جنگ برای نخستین بار سلاح های شیمیایی به کار گرفته شد، برای نخستین بار منطقههای انبوه غیرنظامی بمباران هوایی گردید ونیز برای نخستین بار کشتار غیرنظامیان به گونهای گستردهای در طول جنگ روی داد؛ که بیعدالت ترین جنگ در تاریخ پیشین بشری به شمار می رود.
جنگ جهانی نخست سر آغاز جنگ جهانی دوم گردید.
در جنگ جهانی دوم که فراگیر تر از جنگ جهانی نخست بود واز سپتامبر سال ۱۹۳۹ تا پایان سال ۱۹۴۵ به درازا کشید و هدف اساسی آن تقسیم دو باره جهان جهت دریافت موادخام و فروش فراوردههای تجاری بود میان متفقان و متحدان روی داد، که در فرایند آن نقشه جهان تغییر پذیرفت، نزدیک به۷۰ میلیون انسان کشته شد و برای نخستین بار اسلحه اتمی از سوی امریکا بالای جاپان به کار رفت که آمار این جنگ خونین ترین جنگ در جهان پنداشته میشود.
اما پیامد های این جنگ تغییرات بس شگرفی را در پی داشت از آن میان تشکیل سازمان ملل متحد که در آغاز به خاطر رفع مناقشات بین کشور ها پدیدار شد، دو ابرقدرت جهانی شامل اتحادشوروی سوسیالیستی و امپریالیزم امریکا به مثابه دو نیروی جدید جهانی ظهور کردند،
ایجاد سازمان ملل متحد: به مثابه نقطه عطف عدالت جهانی:
نیازها و نیت های ژرفی که موجب تأسیس سازمان ملل متحد گردید. درمقدمه منشور ملل متحد اعلام شده است. این منشور در تاریخ ۲۶ جون ۱۹۴۵ ترسایی در شهر سانفرانسسکو به امضا رسید. در آغاز این منشور چنین آمده است: (ما مردم جهان مصمم هستیم که نسل های آینده را از بلای جنگی که دوبار افراد بشر را دچار مصیبت های بیان ناپذیر کرده است حفظ کنیم. وایمان خود را بهحقوق اساسی انسان، حیثیت و ارزش شخصیت انسانی، برابر ی حقوق مرد وزن برای حفظ حقوق ملت های بزرگ و کوچک، حفظ عدالت و پیشرفت اجتماعی، تأمین شرایط بهتر زندگی و فراهم اوری زمینههای بهتر آزادی کمک کنیم و برای نیل به این هدف ها با یکدیگر در صلح و صفا چون همسایگان مهربان زندگی کنیم. و برای حفظ صلح و اهمیت جهانی تشریکمساعی نمایم، متعهد میگردیم که از نیرو و اسلحه جز درراه تأمین منافع مشترک استفاده نکنیم و برای تحقق این هدف تشریکمساعی کنیم. ازین رو دولت های مطبوع ما توسط نمایندگان خود؛ که در شهر سانسفرانسسکوی امریکا گرد آمدهاند، در مورد این منشور ملل متحد توافق حاصل نمودند.)
پس از این اعلامیه سازمان بینالمللی یعنی سازمان ملل متحد تأسیس گردید
. هدف های سازمان ملل متحد در ماده نخست این منشور چنین بیان شده است: تأمین صلح و امنیت جهانی. گسترش روابط دوستانه. دستیابی به همکاری در حل پرابلم های جهانی برخورد درست با ویژه گی های اقتصادی. اجتماعی، کلتوری بشری.
ایجاد یک مرکز جهت همآهنگی.
اتخاذ تدابیر همگانی علیه تجاوز بر حقوق دیگران.
حق تعیین سرنوشت کشور ها و ملت ها.
بر بنیاد همین دیدگاهها ایجاد سازمان ملل متحد به تاریخ ۱۲ ژون ۱۹۴۱ ترسایی در لندن به دستینه رسید.
جامعه ملل متحد که در سال ۱۹۴۵ تاسیس شد و جایگزین جامعه ملل (یا لوگو آف نیشنز) گردید در آغاز هدف آن تأمین عدالت جهانی بود، پس از آنکه جنگ جهانی دوم پایان پذیرفت، این سازمان به رسالت خود که تأمین عدالت جهانی بود، آغاز نمود، در آغاز کشور های فاتح جنگ چون امریکا، روسیه، انگلستان، فرانسه و اتحادشوروی سوسیالیستی در کار سازمان ملل متحد نقش بنیادین داشتند. مگر پس از سقوط سوسیالیزم، نقش امریکا به مثابه ژاندارم جهانی در سازمان ملل متحد و فیصلههای آن نمایان شد، از آغاز سقوط اتحادشوروی سازمان ملل متحد و بهویژه شورای امنیت آن اله دست ایالاتمتحده امریکا و اسراییل گردید.
سازمان ملل متحد به مثابهجایگاه عدالت اجتماعی یا همزیستگاهی از چندین بخش تشکل گردیده است، که بهمنظور روشن شدن، به شناسایی بخشهای نهادین این سازمان و اینکه آیا این بخش ها در عدالت جهانی میکوشند ویا به مثابه الهای دست به بیعدالتی در جهان تلاش مینماید. پرداخته میشود
سکرتریت سازمان ملل متحد:
سکرتریت یا بخش دبیران یا The secretariat سازمان ملل متحد متشکل از گروهی از کارکنان بینالمللی شامل در مقر سازمان در نیویارک و سراسر دنیا است که مسوولیت انجام وظایف روزمره را بدوش دارد. مسوولیت سکرتریت بدوش سرمنشی سازمان ملل متحد است که بنا بر پیشنهاد شورای امنیت برای یک دوره پنج ساله از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد گزیده میشود... وظایفی که توسط سکرتریت سازمان ملل متحد انجام مگیرد اینها اند:
پاسداری از کارکرد های ارگانهای تأمینکننده صلح و میان جگری بهویژه در بخش اختلاف های بینالمللی.
بررسی دشواری ها و مشکلات اقتصادی جهانی.
انجام مطالعات در زمینه موضوعاتی از قبیل: توسعه پایدار حقوق بشر.
سازماندهی کنفرانس های بینالمللی پیرامون مسایل مورد علاقه در سطح جهان.
وارسی و نظارت از انجام دستور ها و تصمیم های سازمان ملل متحد و شورای امنیت آن.
ترجمه وبر گردانی سخنرانی ها و اسناد به زبان های پذیرفته سازمان و اجرای برنامههای آگهی رسانی برای آشنا سازی رسانههای گروهی جهان از فعالیت های سازمان ملل متحد.
بهمنظور انجام این وظایف نزدیک به ۱۴۰۰۰ نفر کارمند شامل مرد وزن از ۱۷۰ کشور جهان هموندان سکرتریت را تشکیل میدهند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد: شورای امنیت Security sounsil:
مهم ترین وظیفه سازمان ملل متحد حفظ صلح و امنیت بینالمللی و تأمین عدالت جهانی است؛ و بر طبق ماده ۲۴ منشور سازمان ملل متحد انجام صلح و عدالت در جهان بدوش شورای امنیت ملل متحد میباشد در حقیقت عاملی اصلی که موجب ایجاد سازمان ملل متحد شد، همین مسأله تأمین امنیت و تعمیم عدالت در جهان است.
بر بنیاد منشور سازمان ملل متحد، شورای امنیت از۱۵ کشور تشکیل میشود؛ که ۵ کشور عضو دایمی و۱۰ کشور هموندی غیر دایمی میباشند و شامل کشور های: امریکا. روسیه. فرانسه. انگلیس و چین هموندان دایمی و۱۰ کشور دیگر عضو غیر دایمی که از سوی مجمع عمومی انتخاب میشوند.
هر عضو شورای امنیت یک نماینده در آن شورا خواهد داشت. (به اساس قطعنامه شماره ۱۹۹۱ هجدهمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در سال۱۹۶۳ بر پا گردید). ۱۰ کرسی اعضای غیر دایمی شورا به ترتیب ذیل تقسیم گردید. پنج کرسی برای کشورهای افریقایی. یک کرسی برای اروپای شرقی. دو کرسی برای کشورهای امریکای لاتین و کاراییب. دو کرسی برای کشورهای اروپای غربی و یک کرسی برای کل کشور های آسیایی
نخستین تصمیم غیرعادلانه. کشور های اروپایی که عامل جنگها و کشتار گروهی انسانها هستند در شورای امنیت ملل متحد هشت کرسی دارند، شامل سه عضو دایمی با حق ویتو شامل: روسیه، فرانسه و انگلستان و پنج کرسی غیر دایمی. از قاره امریکا ایالاتمتحده امریکا یک رأی با قدرت ویتو، که در حقیقت، مالک شورای امنیت است و دو کرسی دیگر برای امریکای لاتین. پنج کرسی برای کشور های افریقایی و برای کشور های آسایی که هشتاد در صد نفوس جهان را دارا است و یک بر سوم کرهای زمین را میسازد تنها یک کرسی دایمی برای جمهوری مردم چین و یک کرسی برای همه کشور های آسایی. به دیده نگریسته شده است، این بیعدالتی، غیرقابل تصور و نابخشودنی میباشد.
حق ویتو دومین تصمیم غیرعادلانه در شورای امنیت ملل متحد
.
نخست باید دانست که حق ویتو از کجا سرچشمه گرفت:
کوردل هال وزیر امور خارجه امریکا در سال ۱۹۴۴ ترسایی گفت: (امریکا حتی یک روز هم بدون داشتن حق ویتو در سازمان ملل متحد باقی نخواهد ماند)
فورمول یالیا (در مورد حق ویتو) تضمین برای قدرت های بزرگ بود که سازمان هرگز تصمیمی علیه منافع آنها اتخاذ نخواهد کرد. حق ویتو بیانگر این نکته است، که هیچ تصمیم در شورای امنیت ملل متحد خلاف خواست منافع امریکا و متحدان او صورت نخواهد گرفت. چنانی که ایالاتمتحده امریکا با دیده درایی تمام تصامیم شورای امنیت و حتا تصامیم مجمع عمومی ملل متحد را در مورد تجاوز های اسراییل، ایجاد کشور فلسطینی و بازگشت اسراییل به سرزمین های قبلی اش، حق تعیین سرنوشت مهاجران فلسطینی تقبیح و مجازات کشتار وحشیانه اسراییل وتازش های او علیه مردم بیگناه فلسطینی را در شورای امنیت ملل متحد و مجمع عمومی ملل متحد ویتو میکند، از این تصمیم چنین بر میآید، که شورای امنیت ملل متحد با حق ویتو تمام اختیار ها را برای کشور ایالاتمتحده امریکا ویاران او که کشور های فرانسه، انگلستان است واگذار شده است، چنانی که پس از این خواهد آمد، باآنکه امریکا نوریگا رییسجمهور پانامه را که میخواست، تا به خواست مردم پانامه، کانال پانامه را ملی اعلام کند و در آنجا منافع شرکت های سهمدار امریکا در خطر افتاد، خلاف تمام قوانین جهانی با یورش وحشیانه دستگیر و مجازات نمود و کسی بهاصطلاح سوانح اورا نخواند و کانال پانامه مانند گذشته در اختیار سهمداران و تیکه داران امریکایی باقی ماند.
شورای امنیت برای رسیدگی و حل اختلاف های جهانی و میان کشوری میتواند براساس فصل ششم منشور ملل متحد تصمیم اتخاذ نماید، اهمیت این تصمیم ها مانند تصمیم های مجمع عمومی سازمان ملل متحد دارای اهمیت میباشد وبر طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد انجام آن الزامی میباشد. هر عضو شورای امنیت دارای یک حق رأی است. تصمیمات شورا در مسایل عادی با کم از کم ۹ رأی مثبت یا همسو گرفته میشود. حق ویتو شامل این تصمیمات نمیشود، مگر در سایر مسایل برای اخذ تصمیم ها موافقت ۵عضو دایمی شورای امنیت ملل متحد ضروری است. و در صورت عدم موافقت یکی از آنها (ویتو) تصمیم اتخاذ نمیگردد.
شورای امنیت وظیفه حفظ صلح و امنیت بینالمللی و از بین بردن هرگونه خطر به این امر و هم چنان جستجوی راههای صلحآمیز منازعات بینالمللی را به دوش دارد، درصورتی که علیرغم مساعی شورای امنیت دستور های شورای امنیت انجام نشود. شورای امنیت میتواند به کشوری که از انجام دستور سرپیچی نماید، توصیه بدهد ویا به اقدامات نظامی و غیرنظامی علیه نقضکننده صلح بینالمللی متوصل شود. تصامیم در مورد همچو اعمال الزامآور است و کشور های عضو سازمان ملل متحد مکلف به انجام آن هستند...
در صورت سرکشی و سرپیچی از تصمیم های شورای امنیت، کشور یاغی و باغی خواندهشده و شورای امنیت صلاحیت دارد، تا کشور بیبندوبار و متخطی را با تحریم های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، بندش راههای بحری، جلوگیری از پرواز طیارهها و قید نمودن حسابهای بانکی و تهدید های نظامی و حتا استفاده از اسلحه وتازش مجازات نماید.
از زمان تأسیس سازمان ملل متحد تا حال کشورهای جهان سوم همین مسأله حق ویتو را مورد انتقاد شدید خود قرار دادهاند و دلیل این امر آنست که ویتو در شورای امنیت بزرگ ترین نقطهضعف سازمان ملل متحد بهعنوان سمبول همکاری های چندجانبه و بینالمللی در قرن بیست و یکم به شمار می رود. چنانچه دربند یک ماده ۲ منشور درباره تساوی حقوق کشورها و حاکمیت برابر چنین آمده است: (سازمان مبنای اصل تساوی را حاکمیت کلیه اعضای آن قرار داده است). نحوه جملهبندی و کاربرد کلمات در فورمول یالیا درخصوص ویتو را روشن میسازد که شورای امنیت تنها هنگامی میتواند به طور موثر کار کند که قدرت های بزرگ چنین بخواهند صلح و امنیت بینالمللی درین جا دارای دو ارزش متفاوت است. یکی برای کشورهای صاحب حق ویتو و دیگری برای سایر کشورها. - از زمان تأسیس شورا تا ایدون جمعاً ۲۹۱ بار از حق ویتو استفاده شده است ازین تعداد۱۳۱ بار امریکا ۳۴ بار انگلیس ۱۴ بار فرانسه و۳ مورد چین استفاده کرده است. و باقی ۱۰۹ بار بر میگردد، به اتحادشوروی سابق و روسیه موجود. در میان سال های که اتحادشوروی و کشور های پیمان شرق درسازمان ملل متحد در اقلیت بودند. بیشتر از ویتو استفاده میکردند. با افزایش تعداد کشورهای جهان سوم وبا توسعه قدرت مصنوعی آنان و تشدید افکار ضد غربی در میان این کشورها شوروی را کمکم از سنگر استفاده بیشتر از حق ویتو بیرون آورده و امریکا را جایگزین آن میگرداند. چنانچه از۱۳۱ مورد ویتو استفاده شده توسط امریکا ۴۵ مورد آن به دوره سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۶ بر میگردد. در حقیقت تصمیمات شورای امنیت برای دفاع از کشورهای جهان دربرابر قدرت های بزرگ به علت داشتن حق ویتو ناکافی است. حتی تخطی از ماده ۲۷ منشور ملل متحد نیز از سوی اعضای دایمی شورای امنیت ملل متحد صورت گرفته است.
درمجموع باید گفت که لازم است تا ویتو به مثابه الهای فشار کشور های سرمایهداری و بهویژه ایالاتمتحده امریکا به مثابه سردمدار شورای امنیت ملل متحد مورد تجدیدنظر اساسی قرار بگیرد. درغیرآن شورای امنیت ملل متحد و حتا سازمان ملل متحد آله دست امریکا و متحدان او خواهد بود.
نقش سازمان ملل متحد در حقیقت در تأمین امنیت جهان بر اساس منشور سازمان ملل متحد تعریف میشود که قدرت حقیقی آن در دست پنج عضو دایمی شورای امنیت ملل متحد است و در موارد زیرین بازتاب میشود:
-تحقق وبررسی هر وضعیت تهدیدکننده صلح جهانی.
-توصیه و اقدامها برای حل و فصل مسالمتآمیز تنش ها و اختلاف های جهانی.
-فراخوانی دیگر هموندان شورا برای شرکت کشور های عضو در اقدام های اقتصادی مانند محاصره و تحریم دریایی، هوایی، پستی و ارتباط های رادیویی، یا اقدام جدی دیگر دیپلوماتیک.
-در صورت لزوم اجرا و الزام تصمیم ها خود با نیروهای نظامی.
به ساده گی دیده میشود، که اقدامهای بالایی نه به خاطر امنیت جهانی بلکه به خاطر برهم زدن امنیت جهانی انجام میشود.
نقش سازمان ملل متحد در توازن قدرت جهانی:
بهمنظور بررسی همهجانبه از نقش سازمان ملل متحد در حفظ توازن قدرت جهانی باید اصول زیر را به دیده بنگریم:
۱- آیا این سازمان ها و نهاد های بینالمللیاند که بر روابط بینالمللی اثر میگذارند ویا روابط بینالمللی موجب تشکیل و وجود ادامه حیات سازمان های بینالمللی گردیدهاند؟ پاسخ هویدا است: این روابط بینالمللی است که موجب تأسیس نهاد های بینالمللی گردیده است.
۲-سیر تاریخی و تکامل سازمان های بینالمللی بیانگر این نکته است که با تکامل روابط جهانی سازمان های بینالمللی و به گونهای گیتایی یا طبیعی نیز باید گسترش داده شوند و تکمیل گردند. این سازمان ها که وجود آنها روزی آرزوی بزرگی بود واینک تکامل آنها آرمان بسیاری از کشور های جهان است با تلاش بیشتری جهانیان به سمت توسعه پیش خواهند رفت.
۳: جلوگیری از جنگ با احتراز از تمرکز تهدیدکننده قدرت و خودکامگی.
۴: به همکاری با اهداف مشترک در جهت توسعه مناسبات جمعی رویکرد ویژه مبذول گردد. بدیهی است که این گسترش مطلوب و مراد سازمان های بینالمللی و ازجمله سازمان ملل متحد خواهد بود.
۵- سازمان ملل متحد و تشکیلات وابسته به آن (ازجمله شورای امنیت) منطبق با کشورهای پیروز در جنگ جهانی دوم ایجاد شده است. این نهاد اگر هم نیاز های نیمه دوم دهه چهل قرن پیشین را برآورده میکرد امروز دیگر برای پاسخ به نیازهای دنیای معاصر که تفاوت های بسیار زیادی با دهه ۴۰ دارد کافی نیست.
۶- تغییرات که از زمان ایجاد سازمان ملل متحد تا کنون در منشور و تشکیلات سازمان به عمل آمده (مانند افزایش تعداد اعضای غیر دایمی شورای امنیت و اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی) درمقابل تحولات که تغییرات را ایجاب مینماید بهقدری ناچیزاست که قابلبحث نیست.
۷-تا زمانیکه کشورهای مختلف دنیا بهجای توجه بهحق و عدالت به منافع خود بیندیشند اوضاع ازآنچه هست. بهتر نخواهد شد. سازمان ملل متحد و شورای امنیت را کشورهای مختلف جهان ساختهاند و اراده آنها به سازمان ملل متحد توان کافی میبخشد. ارادهای که باید ناشی از دید جهانی باشد.
۸- عقب مانی سازمان ملل متحد از تحولات جهانی موجب کاهش شدیدی نقش آن در روابط بینالمللی خواهد شد
۹- ناگفته نماند که در تحولات جدید جهانی افزایش نقش سازمان ملل امر غیرمنتظره نمینماید. شاید تنها مانع برسر راه افزایش قدرت سازمان ملل متحد ترس امریکا از قدرت یافتن بیش از اندازه جهان سوم باشد. درین بخش دو عامل برای مقابله دراختیار امریکا است: نخست سهمیه و حق العضویت پرداخت به سازمان ملل متحد (در حدود ۲۴ درصد بودجه کل سازمان) دیگر حق ویتو. گواه مثال نخست خروج امریکا از یونسکو است و نمونه دوم نیز استفاده مکرر و روبه افزایش امریکا از حق ویتو است. هم چنین عدم الحاق امریکا به کانسیون حقوق دریاها و اعلان عدم متابعت از تصمیم های محکمه بینالمللی هاگ نیز بیانگر همین امراست.
پس تغییر در تشکیل سازمان ملل متحد یک امر ضروری است وهم منطبق با اصول توازن جدید قدرت جهانی اما چنانچه این تحول منافع قدرت های بزرگ را مخدوش سازد. با عکسالعمل ازجانب آنها روبه رو خواهد شد. به این لحاظ ممکن است سازمان های بینالمللی برای اینکه هم همسو به نیاز های زمان باشد و هم با کارشکنی قدرت های بزرگ روبه رو نگردند بهتر است تا به مسایل سیاسی کمتر رویکرد نمایند و. بیشتر به مسایل اقتصادی و اجتماعی بپردازند.
در پایان بهمنظور ایجاد عدالت جهانی به گونهای فشرده چنین پیشنهاد میگردد:
۱- در ترکیب کشور های هموند شورای امنیت ملل متحد بازنگری جدی صورت گیر د. به این معنی که بهمنظور تأمین و تعمیم عدالت جهانی تعداد هموندان شورای امنیت ملل متحد به بیست و پنج کشور افزود گردد. به اینگونه:
از کشور های آسیایی که دارای مساحت گسترده و۷۵ در صد نفوس جهان را میسازد، ۱۰ کشور.
از کشور های اروپایی که تنها ده در صد نفوس جهان را میسازد، پنج کشور.
از کشور های امریکایی، که ۸ در صد نفوس جهان را میسازد پنج کشور.
از کشور های افریقایی، که به رویکرد جدی نیاز دارند مگر نفوس آنها کمتر است پنج کشور.
۲- تصامیم و فیصلههای شورای امنیت ملل متحد بر بنیاد اکثریت، استوار گردد، و هیچ کشوری حق ویتو را نداشته باشد؛ یعنی تصامیم شورای امنیت ملل متحد با تصمیم مثبت ۵۰ با افزودی یک رأی صورت گیرد.
۴- شورای امنیت ملل متحد تنها در مسایل اساسی امنیتی جهان بپردازد مسایل اقتصادی تحریم ها، بندش حسابهای بانکی کشور ها و مؤسسات از سوی کمیسیون اقتصادی ملل متحد انجام گیرد.
۵- همچنانی که در منشور سازمان ملل متحد آمده است، انسان موجود آزاد است و دموکراسی در کشور های جهان باید تأمین گردد. به این منظور مطابق منشور ملل متحد به کشور های که در آنها تا هنوز دموکراسی و دادخواهی، آزادی رسانهها، و ازادی بیان وجود ندارد، تا مدت پنج سال وقت داده شود، که تغییرات جدی را در نظام های سیاسیشان به میان آورند، یعنی در همه کشور های جهان پارلمان انتخابی، ایجاد حزب های سیاسی پدیدار گردد، حق مسافرت و حق ازادی رسانه یی داده شود، کشور های که طی مدت متذکره این مأمول را برآورده نکردند، با تحریم ها و دیگر سزا های سیاسی مجازات شوند و اگر طی یک مدت معیین تغییرات دموکراتیک را در کشورهایشان به میان نیاوردند، با تهدید های نظامی روبرو شوند؛ که میتوان از کشور های، عربستان سعودی، کویت، قطر، دوبی، مسقط، امارات متحده عربی، اردن، مورتانیا، کشورهای مختلف آسیایی میانه مانند: ازبکستان، ترکمنستان، منگولیا، نیپال و کوریای شمالی و غیره که تا ایدون تحولات دموکراتیک به میان نیامده است، نام برد.
۶- تنش های جهانی مانند، اوضاع شرق میانه، ازادی بلاقید و شرط سرزمین های فلسطینی، اوضاع پانامه، مناسبات میان افغانستان و پاکستان، پاکستان و هندوستان، ایران و پاکستان، هند و سریلانکا اوضاع اتحاد دو کوریا چین و چین ملی یا فارموز ویا تایلند، اختلاف های مرزی میان کشور های مختلف جهان چون ایران و عراق بالای جزایر تنب کبیر و تنب صغیر، مناقشات ارجنتاین و انگلستان بالای جزایر فاکلند و دیگر مسایل به گونهای بیطرفانه بررسی و یک راه حل همهجانبه و در خور توافق جستجو شود، تا تنش های جهانی بهتدریج از میان رود وجهان بهسوی یک آرامش و دموکراسی روی آورد.
اینجاست، که نقش شورای امنیت ملل متحد و شورا های دیگر ی چون شورا های: اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، برازنده شده و اختلاف ها بر بنیاد حقایق و راستی ها حل خواهد شد.
درغیرآن شورای امنیت ملل متحد و حتا سازمان ملل متحد به مثابه الهای دست امریکا و متحدان او بجز تأمین منافع آزمندانه آنها، ایجاد مناطق جدید داغ سیاسی، بهمنظور فروش اسلحه و افزار های جنگی آنها و نابودی کشور های جهان سوم، فرایند دیگری نخواهد داشت. با درود
داکتر حمیدالله مفید