سفر اشرف غنی رییسجمهور افغانستان به کشور پاکستان انگیزهای شد برای این نوشته، مناسبات افغانستان و پاکستان در تاریخ معاصر، مناسباتی است پر از درد و رنج برای خلقهای افغانستان و پاکستان و زخمی است عمیق که علیرغم کوشش های دو کشور و اظهار حسن نیت متقابل، همواره آغشته به بیاعتمادی، تحریف و تبلیغ علیه یکدیگر، گاهی در مقیاس دولتها و زمانی هم به سطح گروهها و سا رمانهای مختلف ادامه داشته است.
امروز وقتی ما به حوادث گذشته در مناسبات افغانستان و پاکستان برمیگردیم، بدون تردید تاریخ پر از نفاق همراه با جنگهای تبلیغاتی بیاساس و خراب کارانه، بحرانهای دیپلوماسی و نظامی دو کشور را شاهد میشویم، که شوربختانه افغانستان و پاکستان در این مدت نتوانستهاند درک نمایند که این کشیدهگیها در مناسبات دو کشور و برخوردهای سیاسی و سرحدی، نه کشور افغانستان و نه کشور پاکستان را بهجای میکشاند که منافع ملی آنها را مصؤون نگهداشته و یا تضمین نماید.
در نظریات و دیدگاههای پاکستان و افغانستان در مورد هم دیگر همیشه یک عامل منفی وارد محاسبات دو طرف شده است، که تمام پیامدهای ناگوار برای هردو جانب، ارزیابی نادرست نظریات و دیدگاههای همدیگر به اساس همین محاسبات اشتباه آمیز صورت گرفته است.
واقعیت تلخ تر این است که دیدگاههای این دو کشور بالای مسایل مورد مناقشه و تفاوت نظرها از ابتدا بر یک پایه نادرست و غیر واقعی استوار بوده، که بدون مباحثات مفید و بحث های دموکراتیک و مدنی که دیدگاهها را نزدیک ساخته و راهحلی جستجو کنند، فوراً تمام مشکلات سیاسی و اجتماعی خویش را وابسته به تحریکات و مداخله در امور داخلی یکدیگر دانسته و همدیگر خویش را محکوم و ملامت نمودهاند، که هرگز جوابگوی منافع ملی دو کشور نبوده، آشکار است که نهال اینگونه طرز تفکر از طرف دولتهای خارجی ذینفع در تداوم چنین مناسبات آب دادهشده و تخم خصومت و نفاق هم توسط سازمانها و گروههای طرف دارشان کاشته شده است که در جوامع پاکستان و افغانستان بخشی آگاهانه و بخشی غیرآگاهانه در دام این تبلیغات و خصومتها افتادهاند.
بهصراحت میتوان گفت که این باریکبینی و ظرافت در سیاست خارجی دو کشور هیچگاه وجود نداشته تا اصل احترام متقابل، منافع متقابل و همسایهگی نیک را بپذیرند، آنها همواره در مواضع اشتباه و سؤتفاهم علیه یکدیگر باقی ماندند و علت اصلی هم در اهمیت درک درست و صادقانه از واقعیتی است - که اینگونه مناسبات میان دو کشور همسایه نمیتواند دایمی و نامعلوم ادامه یابد، بالاخره یک طرف به تنگ آمده و عواقبی را ببار میآورد که پیشبینی آن غیرممکن و اداره آن از کنترول خارج خواهد بود و آتش آن خشک و تر را میسوزاند.
شناسایی علل اساسی، پرنسیپها، مراحل و طرق حل مناقشه و جلوگیری از درگیریهای لفظی و مرزی، اطمینان کامل و اعتماد متقابل شرط نخست بهتر ساختن روابط میان دو کشور است، اما آنچه که مسلم میباشد، هیچگاهی یک تجزیهوتحلیل علمی مستند و بیغرضانه از طرف آنانی که مسلکی در حقوق بینالدول اند از مناسبات پاکستان و افغانستان به عمل نیامده است و بخاطر تحلیلهای نادرست دو دولت، خلقهای این دو کشور قربانی سیاستها شده و مدتهاست که بار سنگین آنرا بدوش میکشند و به بهای جانهای شیرین خود تاوان آنرا میپردازند.
چه باید کرد و پیشنهاد چیست؟
با خروج قطعات نظامی ناتو از افغانستان میهن ما در شرایط حساس تاریخی قرار میگیرد، واقعات و حوادث بعد از خروج ازیکطرف نگرانکننده و خطرناک و از جانب دیگر کوششهای امریکا و کشورهای اروپایی و منطقه بخاطر داشتن یک افغانستان باثبات امیدوارکننده میباشد، اما آنچه که اساسی است ترتیب برنامه، تاکتیک و استراتیژی علمی و عملی دولت افغانستان جهت برقراری صلح و ثبات میباشد که در بخش سیاست خارجی بر پایه برابری حقوق، احترام متقابل، همکاری متقابل با تمام همسایهگان، بخصوص با کشور پاکستان با دیدگاههای نهایت واقعبینانه و خوشبینانه استوار باشد.
برای افغانستان عامل مهم صلح و ثبات و رشد موفقیتآمیزی سیاست اجتماعی – اقتصادی آن، دوستی و هم کاری و ارتباط نیک با همسایهگان و بهخصوص کشور پاکستان است، به این سبب ضرور است تا مسأله ای مرزی را به مثابه مسأله ای "حق تعین سرنوشت" برای باشندهگان آن طرف خط دیورند، به حیث یک معضلهای داخلی خودشان واگذار کرد، زیرا خلقها خود حق تعین سرنوشت خویش را دارند و بهتر از دیگران میدانند که منافع آنان در کجاست، ما در همین اواخر شاهد تصامیم پارلمان "کوزوفه" و جدایی از کشور "سیربستان" هستیم، ما نمونههای رفراندوم و همهپرسی ها را در "کریمه"، " لوگانسک"، "دانیسک"، "اسکاتلند" و "کتالونیا" مبنی بر جداییشان از دولتهای اوکرایین، بریتانیای کبیر و کشور اسپانیا داریم، آیرلند شمالی نزدیک به صد سال است که یکی از ایالتهای بریتانیای کبیر میباشد از این که آیرلندیها در اقلیتاند و انگلیسی ها ٦٠ فیصد نفوس آیرلند شمالی را تشکیل میدهند نمیتوانند از بریتانیای کبیر اعلان جدایی نموده و به رأی اکثریت احترام میگذارند، در وحدت دو آلمان و جدایی"چیک" و "سلواک" هم آشکارا دیدیم، که حرف اول را خلقهای کشورهایشان زدند و تودهها بود که سرنوشت خویش را خودشان تعیین نمودند.
شاه امانالله غازی، شهید سردار داود، شادروان نورمحمد تره کی و ببرک کارمل فقید از طرفداران راستین"حق تعیین سرنوشت"، برای برادران پشتون و بلوچ آن طرف مرز بودند، سردار داود در زمان صدراعظمی خود اعلان سفر بری نموده و نیروهای قوای مسلح را در سرحدات تمرکز داد و ببرک کارمل فقید در وقت ریاست جمهوری خویش جنبشها و قیامهای مسلحانه را به آن طرف مرز کشاند، اگرچه مناطق قبایلی به بستر داغ برخوردهای مسلحانه تبدیل شده بود، اما به نسبت توده یی نشدن آن خاموش گردید.
با این وصف برای افغانستان بهتر خواهد بود که به "حق تعین سرنوشت" برای ملل و مردم جهان معتقد باشد، زیرا "انقلاب زمانی ارزش دارد که از خویش دفاع کرده بتواند"، راه بیرون رفت از این بن بست به اتخاذ تدابیر قاطع نیاز دارد، که برای ایجاد حسن هم جواری و روابط دوستانه پیشنهاد میشود:
تبدیل وزارت قبایل و سرحدات به ریاست قبایل و سرحدات.
شورای صلح یا مدیریت فعلی بیصلاحیت، تنبل و بیکاره که هیچ هماهنگی به سیاست خارجی و مناسبات بینالمللی ندارد باید لغو گردد. اگر کمی واضح تر بگویم این یک شورای صلح نه، بلکه یک حلقه ویا دیرهای از چهرههای عجیب و غریب، با لباسهای تا و بالا که از سرتاپای آنان کهولت و عقب ماندهگی میریزد، چه طور میتواند افگارترین، غمبارترین و اساس ترین مناسبات را میان دو کشور و دو خلق حل نمایند، در قرن بیست و یکم فرستادن چنین چهرههای تاریک و کم سواد و غیرمسلکی را جانب پاکستانی نه تنها اهمیت نداده، بلکه برای خویش توهین نیز میداند. شورای جدید و جوان متشکل از دیپلوماتهای ورزیده و حقوقدانان باصلاحیت و سیاستمداران با اعتبار میتوانند صفحهای جدیدی از روابط افغانستان با پاکستان را باز نمایند، از جانب دیگر چنین شورا و یا کمسیون جدید قدرت صحبت و تأثیرگذاری بالای طالبان را خواهد داشت و میتواند جناح ها و گروپهای گوناگون طالبان را از هم تفکیک نماید تا خرابکاریهای یک گروپ به حساب تمام گروپها گذاشته نشود، که اساس خوبی برای کشاندن طالبان به پروسه صلح میشود.
بازنگری در تشکیلات وزارت خارجه: برای انجام این کار، میتوان اقدام به استخدام کارشناسان و دیپلوماتهای متخصص باتجربه و سابقهدار نمود.
توظیف و فرستادن یک دیپلومات نهایت ورزیده و مسلکی با یک تیم متخصص و پرکار برای ماموریت های کوتاه و یا بلندمدت به سفارتخانه افغانستان به پاکستان.
تنظیم برنامه جامع و مناسب با اوضاع و شرایط نوین در ارتباط با سیاست خارجی افغانستان با پاکستان و عملی نمودن محتاطانه و ثمربخش به نفع هردو کشور و جلوگیری از صحبت های غیرمسئولانه، تحریکآمیز و ماجراجویانه که مناسبات دو کشور را خدشهدار سازد چه در سطح دولت و مقامات رسمی کشور و چه در مطبوعات آزاد و رادیوها و تلویزیونهای خصوصی افغانستان.
تشکیل کمیسیون تفاهم و مذاکره متشکل از نمایندهگان افغانستان، پاکستان، امریکا، طالبان، عربستان سعودی و قطر جهت ارایه نظریات، خواستهها، پیشنهادها برای پایان بخشیدن به جنگ و بیثباتی در افغانستان و یافتن راههای حل و قابلقبول برای تمام جوانب، تا افغانستان صلح و آرامش خویش را بازیابد.
برگزاری کنفرانس همکاری های متقابل امنیتی و اقتصادی به اشتراک نمایندهگان کشورهای افغانستان، امریکا، پاکستان، چین، هند، روسیه، عربستان سعودی، ایران، قطر، تاجکستان، ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان.
تشخیص حلقات اصلی و گروههای که وضع موجود برایشان مطلوب نیست، مانند گروه طالبان، مافیای مواد مخدر و مافیای دولت سابق که نقش اصلی را در بیثباتی افغانستان و ماجراجویهای مرزی و تشنج وضع داخل کشور دارند، و بررسی واقعبینانه و بیغرضانهای پیشنهادها تمام جوانب و حل موضوع تجارت رسمی و کنترول ترافیک مواد مخدر و رسیدن به یک تفاهم و نظر مشترک که انعکاس دهنده منافع ملی افغانستان باشد.
تشکیل کمیسیون مستقل از نمایندهگان تمام احزاب سیاسی بهخصوص احزاب چپ که از تجربه و دانش معین برخوردار اند، بخاطر تحلیل و تجزیه اوضاع داخل کشور در شرایط و اوضاع نوین بینالمللی و ارایه پیشنهادها بخاطر بیرون رفت از وضع موجود و تنظیم و تدوین برنامهای پیشنهادی در ارتباط روابط افغانستان با پاکستان و روابط افغانستان در سطح بینالمللی.
دعوت از منسوبین قوای مسلح سابق افغانستان و استفاده وسیع از مشاوره و تجارب مسلکی و علمی آنها در برقراری صلح و ثبات و مبارزه علیه سازمانهای جهانی تروریستی، مافیای خارجی و مافیای داخلی مواد مخدر و غارتگران ثروتهای ملی افغانستان.
دولت افغانستان یک چانس تاریخی دیگر را بهدست آورده و میتواند در پرتو این فرصت استثنایی نوین که برای کشور ما پدید آمده است بهرهگیری و استفاده اعظمی را نماید، زیرا در طول تاریخ افغانستان هیچ دولتی مانند دولت آقای کرزی و دولت "وحدت ملی" رییسجمهور جناب اشرف غنی از پشتیبانی دولتهای جهان و کمک های اقتصادی بیدریغ کشورهای بزرگ دنیا برخوردار نبوده است، آقای John Podsta مشاور رییسجمهور اوباما و آقای Stephen Hadlley معاون امنیت ملی رییسجمهور جورج دبلیو بوش دریک تجزیهوتحلیل همهجانبه و مستند از اوضاع افغانستان در شرایط موجود و بعد از خروج قوای نظامی ناتو و امریکا، در مقاله تحت عنوان "چطور به شایستگی افغانستان را ترک و دولتی بجای گذاشت که قابلیت تداوم و موجودیت خویش را داشته باشد" مینویسند: ایالاتمتحده امریکا و اروپا صمیمانه خواستار صلح و ثبات درافغانستان بعد از پایان سال ٢٠١٤ عیسایی اند در این راستا تلاش خستگیناپذیر و شبانهروزی دارند، پاکستان، ایران، روسیه، چین، هند و کشورهای آسیای میانه صادقانه آماده کمک جهت آوردن صلح و ثبات و مبارزه علیه تروریزم در افغانستاناند و دوستانه خواستار همکاری های اقتصادی و منطقوی میباشند که منافع متقابل، احترام متقابل و دوستی میان خلقهای کشورها در این مناسبات جای برجستهای دارد، در کنار این واقعیت ها موجودیت یک دولت کارا و باصلاحیت در افغانستان ضروری میباشد، تا بتواند از تمام امکانات حاضر استفادهای بهجای و بهموقع و خوب نماید، تنها دولت شایسته و برنامه خوب به مثابه یک پدیده مثبت دارای ارزش تاریخی است و برای رفاه و سعادت آینده افغانستان از نقش بااهمیتی برخوردار خواهد بود.١
همچنان هیچ دولتی تا به حال تا به این اندازه مورد تایید مردم نبوده و بخصوص پشتیبانی احزاب سیاسی چپ را با خود نداشته است، میخواهم بسیار مختصر روشنی بیندازم به سوال که در ذهن خوانندهگان محترم خطور میکند: پس چرا شورشها و حوادث انتحاری و برخوردهای مسلحانه در نقاط مختلف افغانستان صورت میگیرد و جریان دارد؟ آقای پره خانوف ژورنالیست و مفسر وقایع سیاسی روسیه که در زمان حضور قوای نظامی اتحادشوروی سابق در افغانستان ایفای وظیفه مینمود و آقای ایوان کفرنچوک معاون اکادمی روابط بینالمللی وزارت خارجه روسیه، در تحلیل اوضاع افغانستان و بخصوص در سیزده سال اخیر طی مقاله زیر عنوان "افغانها در مورد آینده خویش باید خود تصمیم بگیرند" مینویسند: اینها (طالبان و تروریستان) سربازان کور دل بنیادگرا، معتادین به هرویین و یا اجیرانی اند که بخاطر پول میجنگند، سازمان دهندهگان این حوادث اکثراً مافیای مواد مخدر داخل افغانستان، مافیای دولتی در حاکمیت آقای کرزی، مافیای مواد مخدر خارجی، احزاب بنیادگرای پاکستان و مافیای نظامیان پاکستانی که تعدادشان انگشتشمار میباشد است، اینها (حلقه بالا) از یکطرف ذینفع اند تا اوضاع داخل افغانستان و سرحدات متشنج، همراه با ترس و وحشت باشد تا به سهولت قاچاق خویش را انتقال بدهند و از جانب دیگر وظیفه دارند مواد مخدر را تا مرز های هند، چین و کشورهای آسیای میانه و از مرز پاکستان به بندر کراچی، که نود فیصد هرویین برای اروپا از همین بندر قاچاق میشود انتقال بدهند، محیط جنگ آلود و متشنج، بهترین زمینه برای کشت و قاچاق مواد مخدر و ترویج بنیادگرایی و تروریزم و اندیشههای تند، تاریک و تعصبآمیز است؛ اما آنچه که به دولت پاکستان ارتباط میگیرد دولت پاکستان خواهان روابط دوستانه و حسن همجواری با دولت افغانستان میباشد٢. دراین مورد سهیل محمود پروفیسور و رییس دیپارتمینت روابط بینالمللی دانشگاه اسلامآباد با تحلیل و تجزیه که از مناسبات پاکستان با افغانستان، مناسبات پاکستان با ایلات متحده امریکا، ناتو و اتحادیه اروپا، مناسبات هند و پاکستان در مقاله زیر عنوان "پاکستان به مثابه تضمین برای آینده افغانستان" مینویسد: سیاست "عمق استراتیژی" از این بیش برای پاکستان مطرح نبوده و اهمیت خویش را ازدستداده است، این سیاست بیشتر متوجه هندوستان بود تا به افغانستان، با تغییر سیاستهای جهانی روابط هند و پاکستان در فضای نوین سیاسی تغییر نموده و دوستانه شده است، از طرف دیگر پاکستان حالا یک قدرت اتمی در جهان است که کشور هند نمیخواهد به چنین بازی خطرناک دست بزند، منافع کشور پاکستان در مناسبات نیک و همکاری با همسایگان است و پاکستان هیچوقت و نباید مانع روابط دوستانه و همکاری های هند با افغانستان شود، و ادامه میدهد که با نظامیان پاکستان نه تنها امریکا و افغانستان مشکلدارند، بلکه دولت و حکومت پاکستان نیز با آنها مشکلات و تفاوت نظر فراوان دارد ٣.
خواننده عزیز!
به علت محدودیت اطلاع و فقدان صلاحیت مسلکی در عرصه حقوق بینالدول و مناسبات بینالمللی نوشته من غیر مسلکی است و تمام بررسی ها و پیشنهادها از دیدگاه سیاسی و تنها بهقصد طرح مسایل نوشتهشده، که نویسندگان اهل مسلک آنرا تکمیل خواهند کرد./
مأخذ:
١. روسیه در سیاستهای جهانی، مجموعه دهم، شماره چهارم، سال 2012، نشرات وزارت خارجه جمهوری فیدریشن روسیه، ص 118- 128
٢. در همانجا ص 112- 117
٣. در همانجا ص 129- 131