تاریخ عرصه حرکت گلاویز و صلح‌آمیز، شکست و پیروزی، خودبخودی و آگاهانه، نبردهای برابر و نابرابر، جنگ‌ها و مبارزات عادلانه و غیرعادلانه بوده هست که در این میدان گاهی بدی بر خوبی و زشتی بر زیبایی و زمانی قوی بر ضعیف و نادان بر عاقل پیروز شده، اما آنچه که حقیقت دارد پیروزی واقعی از آنانی بوده که با تاریخ و زمان حرکت کرده و به قانونمندی‌های تاریخی و قوانین اجتماعی برای ایجاد تحول و عمل آگاهانه در نسج جامعه معتقداند. تاریخ آموزگار، منبع تجارب و انبار ثروت و معرفت است که گاه جوشان و گاه خروشان و گاهی هم فاجعه گستر به پیش‌تاخته، در این کارگاه زمان که همواره میدان مبارزه‌ای مرگ و زندگی و جولانگاه نبرد نو و کهنه می‌باشد تنها عمل، آن هم عمل آگاهانه شکل مبارزه و مقابله جهت پیروزی و ایجاد تحول در نظام اجتماعی تاریخی است.

به سخن دیگر تاریخ دارای قانونمندی‌ها و حرکت قانونمند است و این قوانین مانند همه قوانین طبیعت و جامعه با تمام نشیب‌ها و فرازها، با تمام پیشرفت‌ها و برگشت‌ها، با تمام ویژه‌گی ها و تصادفات آن قابل‌درک، تحلیل، پیش‌بینی، محاسبه و نظارت می‌باشد، اما گاه‌گاهی در این روانه شگرف، تصادفات، شگفتی‌ها و بوالعجبی های رخ داده است که چون سیلابی غرنده و مقتدر در بستر متحول و پر حرکت تاریخ حماسه آفریده و چون معجزه در این روند نقش ایفا نموده است، یعنی جهت تحقق تحول اجتماعی به مثابه یک ضرورت تاریخی که برداشتن کوهای عظیم از موانع و مبارزات دشوار و پیگیر را می‌طلبید، اتفاق افتاده است که یک عمل تصادفی کوچک باعث دستیابی به تحول بزرگ در نظام اجتماعی شده است، به بیان دیگر تصادفات اجتماعی آغازگر ضرورت اجتماعی شده که در مواقع معین از تاریخ و جامعه این تصادف به ضرورت مبدل گردیده.

با اظهار این مقدمه، چی را می‌خواهم ثابت نمایم و معقولات تاریخ، ضرورت و تصادف با صلح در افغانستان چه ربطی دارد؟

عضویت جمهوری اسلامی پاکستان در سازمان «شانگهای» یک تصادف است، اما برای افغانستان و مردم آن یک ضرورت تاریخی می‌باشد، ضرورتی که یک گام افغانستان را به صلح و ثبات و مصالحه واقعی نزدیک می‌سازد.

ختم جنگ در افغانستان که به صورت تحمیلی در دهه هشتاد قرن گذشته آغاز شد و افغانستان را به ورطه نابودی و ویرانی کشاند و چند ملیون کشته و زخمی گرفت، شهرها ویران و قریه‌ها خراب گردید و مردم افغانستان بهای گزاف آن را پرداخته و هنوز هم می‌پردازند با عضویت کشور پاکستان در سازمان «شانگهای» پیوند مستقیم دارد.

این جنگ که به مثابه ابزار عمده سیاست جهت ویرانی و به آتش کشیدن افغانستان نقشه‌کشی شده بود و توسط رهبران جهادی عملی می‌گردید و اساس آن بالای ایدیولوژی های بنیادگرایانه و افراطی مذهبی با بهره‌گیری از هر امکان، هر تقلب و جعل، تزویر و دروغ سازی تا جایی که سیاه را سفید و سفید را سیاه می‌گفتند، استوار بود.

مرکز و قرارگاه این جنگ تحمیلی و خانمان‌سوز جمهوری اسلامی پاکستان و روزانه به صدها افغان در آنجا تعلیمات نظامی و تروریستی گرفته و مسلح به افغانستان فرستاده می‌شد تا پل‌ها، بندهای برق و آب را ویران نموده مکاتب و مزارع را بسوزانند و با راکت‌های کور قتل و قتال و وحشت را در افغانستان به راه اندازند، در این جنگ تباه کن که سی و هفت سال است ادامه دارد دولت پاکستان در پی منافع ملی خویش و گروه های جهادی، طالبی و داعشی در پی غارت و چپاول جان و مال مردم افغانستان و دست رسی به ثروت‌های بیشتر و اعمال سیاست‌های کشورهای بیگانه‌اند.

اما آنچه را که نگارنده به آن خوش‌بین است تغییر سیاست یکصدوهشتاد درجه‌ای کشور پاکستان می‌باشد یعنی عضویت آن در سازمان «شانگهای» این سازمان که از کشورهای مستقل تشکیل شده است اعضای آن مبنی بر اصول احترام به حاکمیت ملی، همکاری همه‌جانبه متقابل و سودمند پیوند دارند، محتوای روابط بین این کشورها را همکاری در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی به‌منظور رشد اقتصاد و کمک به یکدیگر بر پایه منافع حیاتی‌شان تشکیل می‌دهد.

هدف از ایجاد این سازمان دستیابی اعضای آن به میزان بالای از پیشرفت اقتصادی، ارتقا سطح زندگی، تسریع صنعتی کردن و کمک به هم دیگر است. اگر چه پیشرفت و ترقی کشورها در درجه نخست مربوط به منابع و نیروهای خود آن‌هاست، اما در جهان کنونی هیچ کشوری قادر نیست که به تنهایی و جدا از کشورهای دیگر به طور موفقیت‌آمیز به حل پرابلم‌های اقتصادی خویش بپردازد و این تنها زمانی میسر است که کشورها از امکانات و دستاوردهای یکدیگر استفاده نمایند، آنچه که در بیانات، نظریات و پیشنهاد‌های نشست سه روزه این سازمان در شهر «اوفا» جمهوری باشکیرستان روسیه طرح گردید اعضای این سازمان نه تنها در عرصه اقتصادی، بلکه در عرصه‌های بین‌المللی و دفاعی نیز از یکدیگر حمایت می‌کنند و در مسایل عمده بین‌المللی از خط مشی مشترکی پیروی خواهند کرد و مهم تر از همه اینکه روابط کشورهای عضو این سازمان بر پایه اصول برابری کامل، احترام به تمامیت ارضی و استقلال، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر قرار دارد – این همان اصلی است که نگارنده را خوش‌بین به رسیدن به صلح و ثبات در افغانستان می‌کند، حتا من به این باورم که برگزاری اجلاس اسلام‌آباد و نخستین واکنش عملی پاکستان جهت بهبود روابط اسلام‌آباد و کابل و کشاندن طالبان به میز مذاکره در آستانه تدویر اجلاس «شانگهای» رابطه مستقیم به همدیگر دارد، به بیان دیگر پشتی بانی پاکستان از تروریزم، تربیه تروریزم و فرستادن آن به افغانستان تهدید مستقیم به کشورهای چین، ایران، هند، روسیه و آسیای میانه است که اکثریت این کشورها یا عضو سازمان «شانگهای» است و یا ارتباط نزدیک و منافع مشترک با این سازمان دارند، اگر کشور پاکستان بعد از این مشوق چنین اقدامات باشد این عمل در مخالفت با اصول و توافق نامه‌های شانزده‌گانه سازمان «شانگهای» است که دولت پاکستان به آن موافقت کرده است، از جانب دیگر در جهان امروز عرصه اقتصاد، تولید مادی و تسخیر بازارهای جهان میدان اصلی پیکار سیستم «سرمایه‌داری شرق» یعنی کشورهای که در سازمان «شانگهای و بریسک» عضویت دارند و «سیستم سرمایه‌داری غرب» که شامل کشورهای اروپایی و ایلات متحده امریکا است، می‌باشد که هرکدام میخواهند منافع و تاثیر خود را بر امور بین‌المللی عمدتاً از طریق برتری های اقتصادی در مسابقه با همدیگر اعمال کنند و جمهوری اسلامی پاکستان در میان این دو سیستم متخاصم سرمایه‌داری شرق و غرب، آشکارا «سیستم سرمایه‌داری شرق» را با عضویتش در سازمان «شانگهای» انتخاب نموده است.

سیستم سرمایه‌داری شرق دیگر یک تیوری نیست، بلکه یک واقعیت زنده با داشتن نیم نفوس جهان به حیث یک نیروی تاریخی جدید پا به عرصه وجود نهاده است، در آخرین اجلاس سه روزه آنان ٨-١٠ جولای ٢٠١۵ که در شهر «اوفا» برگزار شد و رییس‌جمهور افغانستان آقای غنی نیز حضور داشتند، بخش مهم و وسیع از بیانات و فیصله‌های آنان را مسأله محو تروریزم و قاچاق مواد مخدر در افغانستان تشکیل می‌داد. باید بگویم که این تصامیم و فیصله‌ها «نوشتن روی یخ و در آفتاب گذاشتن» نیست، بلکه آنان واقعاً در تحقق صلح و ثبات در منطقه و در افغانستان منافع دارند، عملی ساختن پلان‌های اقتصادی آنان به صلح و ثبات نیازمند است، هیچ یک از این کشورهای عضو نمی‌توانند که در این عرصه سیاست دوگانه را بازی نموده یعنی در جایی دوست همدیگر و در جایی دشمن و علیه منافع یکدیگر قرار بگیرند، زیرا این سازمان اقتصادی بر پایه برابری کامل اعضا بنا نهاده شده و در این سازمان هیچ کشور و یا عضو آن ادعای تفوق و بر تری بر دیگران را ندارد و همواره روی این نکته تاکید دارد که کشورهای عضو اصولاً باید منافع خود را با منافع سازمان که منافع تمام اعضا است هماهنگ سازند، بر این اساس منافع ملی و مسؤولیت هر کشور و عضو آن در کمک به یکدیگر برای تکامل اقتصاد ملی‌شان در می‌آمیزد که منافع یک عضو پیوند مستقیم با منافع تمام اعضای سازمان دارد.

به این ترتیب اگر تروریزم در خاک پاکستان جایگاه و پایگاه و تکیه‌گاهی نداشته باشد و از آن طریق داخل خاک افغانستان نشوند، افغانستان برای همیش از شر تروریزم و بنیادگرایی نجات می‌یابد، زیرا از یک طرف افغانستان در احاطه کشورهای عضو سازمان «شانگهای» قرارگرفته و این کشورها خود سپر مطمئن برای افغانستان می‌گردد و از جانب دیگر این تخم ناسالم در خاک افغانستان نمی‌روید و مردم افغانستان از آن‌ها نفرت دارند، اگر تروریست افغانی هم روییده یا در خاک ایران و یا در خاک پاکستان پرورش یافته است (منظور از احزاب اسلامی هفت‌گانه و هشت‌گانه، طالب و داعش است).

 قابل‌فهم است که روند صلح و اصلاحات در افغانستان آسان و بدون مشکلات به پیش نمی رود جامعه افغانستان با ناتوانی‌ها و دشواری های عمیقی مواجه است – عقب‌ماندگی اقتصادی و فرهنگی، نداشتن منابع مادی و مالی کافی، موجودیت باندهای جنایت‌کار و تروریست، ویرانی های جنگ چهار دهه، فقدان تجربه و علم در ایجاد جامعه نوین، نبود کادر های متخصص، تفرقه ملی، ناسازگاری و عدم اعتماد در ساختار دولتی، تعصب در انتخاب و جا بجا سازی کادرها، افکار و دشمنی های زمان «جنگ سرد»، مقاومت و «سخت‌جانی» فرهنگ های عقب‌مانده و ارتجاعی، مافیای مواد مخدر، فساد گسترده، مافیا و جواسیس دولتی، کمبود رهبران شجاع و مستقل و وطن‌پرست، عدم موجودیت ائتلاف قوی نیروهای چپ و مترقی، دشمنی با وطن‌پرستان و صدها پرابلم دیگر اصلاحات و پیشرفت را در جامعه به کندی مواجه می‌نماید، اما راز فایق آمدن به پرابلم‌های و کلید اساسی تمام این مشکلات در قدم اول تحقق صلح و ثبات پایدار در کشور است. تنها در فضای صلح است که مردم افغانستان به خواست رویایی خود که خوشبختی و سعادت است می‌رسند.

نوت:

این نوشته می‌توانست مفصل تر و مستند تر و معتبر تر باشد، به خاطری که روانه سفر هستم به طور شایسته نگاشته نشد، تنها خواستم این مژده را که راه یک امکان واقعی را برای برقراری صلح در افغانستان بازخواهد کرد به هموطنان رنجدیده‌ای خویش تقدیم نمایم.

 

با درود آرین

سرطان ۱۳۹۴