یکی از مسائل مهم که ارگ و سپیدار بر سری آن باهم سازگاری دارند، سپردن مسئولیت ریاست شورای مصالحه به رهبریت تیم ثبات و همگرایی می باشد. اگرچه دیدیم که طرح سپیدار و ارگ از دید مسلکی و تخنیکی باهم در تقابل دیدگاه قرار دارد و تنش ها موجود ميان غني و عبدالله يک بار ديگر شکل و شمايل دوران انتخاباتي و روزها و ماه هاي اول شکل گيري حکومت وحدت ملي را به خود گرفته است، اما اینبار اندکی متفاوت تر از گذشته (بحث اساسی سپیدار، گرفتن ریاست مصالحه است، و مسائل دیگر شرایط تکمیلی آن بنظر میرسد) و بنام تنظیم برنامه صلح با ارگ وارد معامله شده تا توافقی صورت گیرد.
آقای دکتر غنی در پنج سال گذشته از صلح صحبت می کرد، همیشه خود را بابا و قهرمان صلح می پنداشت و در رابطه به صلح با طالبان با مصرف حدود ٣۶۵ ملیون افغانی لویه جرگهٔ مشورتی صلح را برگزار و وثیقهٔ ملی را از آن جرگهٔ که دکتر عبدالله مخالف اش بود، هم بدست آورد. ضمناً به یاد داریم که پاسخ ایشان به سوال مجری نشست داووس (۲ دلو ۱۳۹۸) درباره روند صلح در مورد دکتر عبدالله چنین بود: «این آقا یک صفحه طرح در مورد صلح و آینده افغانستان ندارد». سوال اساسی این است که فعلاً به یک بارگی چطور آماده شده تا مسئولیت تاریخی صلح با طالبان را به تیم مخالف و رقیب خود واگزار نماید، آن هم به رهبری دکتر عبدالله؟ این چرخش دور از تصور برایم سخت سوال برانگیز است!
مسئلهٔ دیگر اینکه در عین حال سه ارگان دیگر در داخل دولت بخاطر آوردن صلح کار می کند و اگر در آینده تیم ثبات و همگرایی هم مسئولیت مصالحه را بگیرد پس چهار می شود. ارگان های موجود عبارتند از؛ اول، وزارت دولت در امور صلح به رهبری عبدالسلام رحیمي که یکی از افراد نزدیک به آقای دکتر غنی می باشد. دوم، حنیف اتمر، کسی که بخاطر پروسهٔ صلح از کاندیداتوری ریاست جمهوری منصرف شد. در دوران انتخابات به نفع تیم دولت ساز یک اقدام بسیار استراتژیک انجام داد و پس از انتخابات اولین چهره سیاسی بزرگ بود که برای مشروعیت بخشی با تیم دولت ساز یکجا شد و زمانیکه سرپرست وزارت خارجه تعیین گردید، اشاره اش بر این بود که اساس آمدن ایشان هم برنامه صلح است تا در سطح منطقه و جهان با دیپلوماسی بهتر صلح را به افغانستان بیاورد. سوم، شورای عالی صلح که در سال ۲۰۱۰ تأسیس شد و از همان زمان تا اکنون وجود دارد که فعلا استاد خلیلی در رأس آن قرار دارد. چهارم، اگر در آینده هر آن تفاهم که میان تیم های دولت ساز و ثبات و همگرایی صورت گیرد، مسئولیت صلح و شورای عالی مصالحه به تیم ثبات همگرایی داده می شود.
نخست، از دید مسلکی و تخنکی نمی دانم که تیم ثبات و همگرایی در رأس وزارت دولت در امور صلح، وزارت خارجه و شورای عالی صلح قرار می گیرد یا در ردیف اینها یکجای چهار ارگان بخاطر یک پروسه با همدیگر در رقابت می افتند. ثانیاً، باید بدانیم که در پروسهٔ صلح با طالبان خطر سقوط پرستیژ وجود دارد. گیریم مسئولیت صلح به تیم ثبات و همگرایی داده می شود، اما طالبان بنا به دلیلی که آقای دکتر عبدالله بر سر آرای واقعی معامله و فرد کم رای را در رأس قدرت نشانده، جواب منفی می دهد و آماده مذاکره با او نمی شوند. در چنین یک وضعیت، برگشت با دست خالی به کابل، به پرستیژ فرد که مسئولیت پروسه را بدوش گرفته ضربه مهلک خواهد بود. و یا هم توافقی میان تیم مصالحه و طالبان مبنی بر وارد شدن به دورهٔ مؤقت و کار مشترک بالای اصلاح ساختار حکومتی صورت گیرد، اما در مقابل فرد شماره یک ارگ از شُتر جمهوریت پایان نمی شود و می گوید که خواست مردم افغانستان از دوران داود خان تا حالا جمهوریت است و شما به ضد جمهوریت فیصله کردید و قابل قبول ما نیست، پس باز هم فرد شماره یک سپیدار در میان خدا و راستی مانده است.
فرد شماره یک ارگ کسی است که اگر در این وطن سه دانه نان خشک هم توزیع می شود ویا هم یک دانه جویچه گک ساخته شود، کردیت اش را از آن خود می نماید. سوال اینجاست که چطور این فرد که هیچ نوع فیصدی کردیت را نمی گذارد به کسی دیگر در این وطن برسد، آماده می شود که اول مسئولیت صلح را به کسی دیگر بدهد و باز اگر صلح صورت گیرد، بگذارد نام و نشان و کردیت صلح یا افتخار ختم جنگ ۴۰ ساله کشور به او نه بل به کسی دیگر برسد؟
این سوالهایست که باید معما اش را پیدا کرد. بنظر من صلح شدنی نیست و طرف ارگ خاص در سدد اینست تا یک اشتبا کوچک را بخاطر ناکامی های صلح پیدا کند و با هر قدم دست و پای، شاخچه های تیم ثبات و همگرایی را قطع نماید و در آخرین مرحله ریشه اش را همچنان برای همیش نابود سازد.
طالب هرروز کشته می رود و ارگ با طالب نمی نشیند، اما سپیدار باید همه خونریزی ها را نادیده گرفته با طالبان نشست و برخواست نماید. یعنی مسئولت و ملامتی بیشتر به دوش سپیدار می آید. طالب صلح نمی کند پرستیژ سپیدار خراب می شود و طالب صلح می کند، اما آقای دکتر غنی قبول نمی کند. باز هم در میدان لاجوابی سپیدار باقی می ماند.
طرح که از طرف تیم ثبات و همگرایی به رسانه ها درز کرده، دیدیم و ارگ هم بسیار زود رد اش کرد. پاسخ مشاور دکتر غنی به طرح تیم ثبات و همگرایی: "بین طرح مورد توافق و خواهشات سیاسی یک مقام فرق وجود دارد." ما از اول تا اخر می دانستیم که تقابل دیدگاه میان ارگ و سپیدار در مورد آینده سیاسی و تقسیم قدرت به دو مرکز مانند زمین و آسمان وجود دارد. پس بفکر من ماه های دیگر هم طول می کشد تا اینها نزدیک شوند و حتا من اینرا تقریباً نا ممکن هم می بینم.
طرح فعلی که درز رسانه ها شده فکر می کنم بیتشر بخاطر اغتشاش و یا هم فریب اذهان و یا هم بخاطر اقناع آنعده طرفداران که در همین چند روز با دکتر عبدالله مخالف شده بودند به شکل جنگ رسانه یی برآمده. فعلاً اساس گپ اینجاست که ارگ این طرح را رد کرده زیرا با طرح که ارگ برای تیم ثبات و همگرایی چند روز پیش ارسال نموده بود در تقابل دیدگاه قرار دارد.
سخن آخر، طالبان را همه کم و بیش می شناسیم. آنها ممکن است به هر چیز دیگر اعتقاد و باور پیدا کنند اما به زندگی مسالمت آمیز و همدیگر پذیر، هرگز! با این وجود، اینها اگر در پی صلح هستند، اول باید با پذیرش آتش بس سراسری به صلح موقتی موافقت نمایند، سپس از طریق دیپلماسی با جریان های مخالف، به توافق برای صلح پایدار کوشش کنند. حال با درنظرداشت همین چند فرضیهٔ فوق، نمیدانم دَور زدن نتیجهٔ واقعی انتخابات و آرای مردم، پذیرفتن فرد دوم شدن در نظام و گرفتن مسوولیت مصالحهٔ که به ناکامی و سر افکندگی سپیداریان تمام شود، چقدر معقول و ارزنده خواهد بود!
جواد محسنی
آگاه امور سیاسی و روابط بین الملل
بوداپست – هنگری