مذاکرات قطر که نام بینالافغانی را بر پیشانی دارد، مرحله حساس و تاریخی و میدان استفاده از یک زمینه و امکان گذار به صلح، تمکین به اراده، خواست مردم مظلوم، پذیرش تمدن و فرهنگ، سیاست باز، تمکین به ارزشهای پذیرفته شده دنیای معاصر، استقلالیت اراده و خارج ا ز نفوذ بیگانگان و بالاخره تثبیت صداقت در حرف و عمل است.
تیم مذاکره کننده طالبان با جمع از دعوت شده گان شان گوئی با یونیفورم یگانه یعنی لنگی، واسکت سیاه، پیراهن و تنبان سفید و چپلک و یا چپلی در سالون حضور یافتند؛ و در اولین صحبت باز هم اشاره از ایجاد یک دولت اسلامی طالبی دادند.
آقای خلیلزاد وزیر خارجه آمریکا از وضاحت موضع به خاطر ایجاد یک دولت با قاعده وسیع، حفظ ارزشهای به وجود آمده در بیست سال اخیر که میتوان از آنها بهمانند یک بینی خمیری ترسیمی در ذهن نمود، خود را در کوچه حسن چپ زدند. پاکستان بهمانند قصاب ظالم و دامن با لکههای خون، چال و فریب، دشمنی تاریخی با مردم افغانستان و یک منفعت جوی منطقوی میخواهد برای خود چربی بیشتر کمایی نماید. ولی آنچه اشد ضروری و عاجل و خواست بر حق ملت است آتشبس فوری است که در روزهای بعدی باید به اولینترین و مقدمترین موضوع، نه تنها به بحث گرفته شود، بل جانب طالبان باید مسئولیت وظیفه اخلاقی، وجدانی و دینی خویش را برای صلح و دادن حق زنده گی برای مردم را از خود تبارز دهند و روی دیگر از چهره خشونت، وحشت، قتل خون و بالاخره انتحار و انفجار را به نمایش بگذارند.
این توقع و خواست و امید اکثریت ملت بیش از ۳۶ ملیونی افغانستان در داخل و خارج کشور است. همه طرفهای مذاکره در یک آزمون و انتخاب قرار دارند. طرفین مذاکره همه میتوانند به سادگی در این میدان سیاهیهای روی ناشی از قتل، خون انفجار و انتحار را پاک کرده و به خواست و اراده ملت مظلوم تن دردهند.
لازم و ضروری است تا برای ایجاد یک تفاهم و فضای باز و عاری از نفوذ بیگانگان نکات زیر را در نظر گرفت و در محتوا و روان نکات زیرین فضای مذاکرات را سمت و سوی افغانی وطنی داد.:
• مذاکرات بینالافغانی باید روی هیچ دلیلی در معرض مداخله و نفوذ دول حکومتهای خارجی، خاصتن پاکستان، ایران، انگلستان، ایالات متحده و روسیه، قرار نگرفته، طرفین مذاکرات به استقلالیت اراده خویش متعهد باشند.
• در مذاکرات بینالافغانی مسأله آتش بس دایمی مقدمترین ماده آجندا و شرط ادامه مذاکرات روی موضوعات دیگر باشد.
• دولت به حیث ممثل حاکمیت ملی و طرف اصلی قضیه به حیث طرف بحث و معامله صلح است، هیچ طرف و یا طرفهای دیگر به حیث طرف قضیه و معامله صلح شده نمیتواند.
• حق حیات، حق زنده گی مصئون و صرفن تحت حمایت و حراست قانون، عاری از هر نوع فشار، زور، ارعاب و اجبار تحت هر نام و بهانه، قابل معامله نیست و هیچ طرف مذاکره نباید موضوع را جز آجند نماید، این حقوق انسانی باید مو رد احترام طرفین قرار داشته باشد.
• به بحث کشانیدن سیاست خارجی افغانستان پیرامون موضوعات و منازعات منطقوی و بینالمللی نمیتواند به مذاکرات صلح بینالافغانی مرتبط باشد. این صلاحیت دولت خواهد بود که بعد از ختم پروسه توافقات نهائی برای صلح روی آن، مبتنی بر منافع ملی، اصل حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و حق خود ارادیت، تصمیم اتخاذ نماید.
• آغاز قرن ۱۴ هجری شمسی باید آغاز صلح و ثبات دایمی و سراسری برای افغانستان باشد. باید طرفین مذاکرات بر این امر تعهد قابل اعتماد به یکدیگر دهند.
• حفظ ارزشهای قانون اساسی، دموکراسی مشروع، حفظ تمامی حقوق زن، مصئونیت خانواده قابل بحث و معامله نیست.
• قوای مسلح افغانستان به حیث پاسدار سرحدات، حفظ تمامیت ارضی و ضامن امنیت ملی کشور که محصول بیست سال اخیر است، موضوع مباحثه و جدل مذاکرات صلح شده نمیتواند، نباید تحت نام و بهانه اصلاح مجدد، و به اصطلاح اسلامی ساختن به بحث انداخته شود چونکه این تلاش فقط تکرار خونین تطبیق پلان جنرالان نظامی و استخباراتی پاکستان خواهد بود.
• طالبان که امتیازات رایگان در بدل معامله با آمریکا را از آن خود ساخته است، نباید ادعای بیشتر از توانائی نظامی خود پروسه مذاکرات را به چالش بکشد و دعوای به اصطلاح عامیانه «بستن اسپ در خانه ملک» نماید.
• دولتهای پاکستان، آمریکا و ایران حق ندارند به خاطر منافع سیاسی، منطقوی، جیوپولیتیک و استراتیژیک خویش پروسه مذاکرات را به طوالت فرسایشی بکشانند و در صدد اعمال نفوذ بر طرفهای مذاکرات گردند.
• طرفین مذاکرات و دولتهای ذیدخل باید بدانند که در برابر بیش از 36 میلیون باشنده و اقوام با هم برادر و برابر افغانستان قرار دارند. کوچکترین اشتباه و ایدههای که وفاق ملی وطنی را به مخاطره مواجه سازند، ابعاد جنگها پر فاجعهتر و باز کردن یک صفحه جدید از جنگ داخلی خواهد بود.