قسمت اول
«افشایی مصلحت گرایی و معامله گری که از آغاز حکومت در ادارات محلی اتفاق افتید»
وطندار
اجاقت ای وطندارسرد بینم
دلت پردرد ورنگت زرد بینم
بدست مشت اوباشان اسیری
همه را قاتل و نا مرد بینم.
نگاهی برافغانستان
افغانستان یک کشور کوهستانى و محاط به خشکه است که در آسیاى مرکزى موقعیت دارد.
این کشور که تاریخ پنج هزار ساله دارد، نخست به نام آریانا و بعداً به نام خراسان یادگردیده، اما در سال ١١٢٦ خورشیدى در زمان حاکمیت احمد شاه بابا، افغانستان جاى تمام آریانا و خراسان را گرفت.
بعضى از مؤرخین تعین دقیق سرحدات امپراطورى را کار دشوار دانسته، اما گفته اند که زمانى الى ١٦ درجه طول البلد وسعت داشت. آنها مى گویند که سرحدات این امپراطورى در شرق به سرهند که در ١٥٠ کیلومترى دهلى موقعیت دارد، در غرب الى مشهد که از دریاى حزر با همین فاصله موقعیت دارد و عرض این امپراطورى از دریاى آمو گرفته و در جنوب الى خلیج فارس امتداد مى یافت. وسعت امپراطورى احمد شاه بابا وقتاً فوقتاً بنابر اختلافات میان نواسه هاى وى و بعداً میان برادران محمدزى رو به زوال گردید.
موقعیت جغرافیایى افغانستان
شمال و جنوب غرب افغانستان مناطق خشک و هموار زیادى دارد و در جنوب آن نزدیک به مرز پاکستان دشتهاى ریگزار موقعیت دارد. افغانستان در شرق و جنوب ٢٤٣٠ کیلومتر با پاکستان، در غرب با ایران ٩٣٦ کیلومتر، در شمال غرب با ترکمنستان ٧٤٤ کیلومتر، در شمال با ازبکستان ١٣٧ کیلو متر، در شمال شرق با تاجکستان ١٢٠٦ کیلو متر و با چین ٧٦ کیلومتر مرز مشترک دارد.
افغانستان با داشتن ٦٥٢٨٦٤ کیلومتر مربع مساحت بعد از کشورهاى چین، ایران و پاکستان چهارمین کشور بزرگ در منطقه میباشد. این کشور از نظر واحدها به ٣٤ ولایت و ٣٩٨ ولسوالى تقسیم گردیده است.
جنگ ها در افغانستان
افغانها در طول تاریخ براى آزادى کشور شان در برابر سکندر مقدونى، صفوى هاى ایرانى، مغول و دیگران به جنگ و مبارزه پرداخته است. انگلیس نیز با افغانها زورآزمایى نموده است. جنگ اول افغان –انگلیس در سالهاى ١٢١٧- ١٢٢١ شمسى، جنگ دوم در سال ١٢٥٧ و جنگ سوم در سال ١٢٩٨ شمسى بوده است.
افغانها بعد از جنگ سوم افغان –انگلیس از استعمار انگلیس استقلال خود را دوباره بدست آورد.
این کشور بعد از استرداد استقلال کشور تا سقوط رژیم محمدداوود که در سال ١٣٥٧ از طریق احزاب طرفدار شوروى ( خلق و پرچم) صورت پذیرفت، شاهد بعضى از بى نظمیها و ارج مرج ها بود، اما نسبتاً آرام و در حال پیشرفت قرار داشت. اما یک بار دیگر جنگ و ناامنى ها زمانى در این کشور آغاز یافت که مردم افغانستان در مقابل حاکمیت احزاب یادشده براى جهاد کمر بستند.
نیروهاى مجهز با وسایل پیشرفته اتحاد شوروى وقت به تاریخ شش جدى سال ١٣٥٨ بر افغانستان هجوم نمودند، اما مردم در مقابل آنها ایستاده گى نمود ومجاهدین بعد ازبیرون شدن نیروهاى شوروی، رژیم داکتر نجیب الله سقوط نمود و صبغت الله مجددى بنابر مشوره احزاب جهادى به تاریخ ٨ ثور سال ١٣٧١ به کرسى قدرت تکیه زد.
اما دیرى نگذشته بودکه بر سر بدست آوردن قدرت میان احزاب مختلف مجاهدین جنگهاى داخلى آغاز گردید.
حرکت طالبان در سال ١٣٧٣ با تعهد از بین بردن بى نظمیها درکندهار به فعالیت آغاز نمود و تا سال ١٣٧٥ تعداد زیاد ولایات به شمول کابل را تصرف نمود.
اسامه بن لادن رهبر سازمان القاعده که باشنده اصلى عربستان سعودى میباشد و در کنار مجاهدین ا ایستاده بود، نیز با طالبان مسلح یک جا گردید؛ اما اسامه بن لادن از طرف امریکا به دست داشتن در رویداد ١١ سپتمبر سال ٢٠٠١ میلادى متهم گردید و امریکا از طالبان خواست تا وى (اسامه) را از افغانستان خارج نمایند.
اما زمانى که طالبان این خواسته امریکا را نپذیرفتند، درماه اکتوبر همین سال نخست بر طالبان حمله هوایى و بعداً به کمک ائتلاف شمال دست به حملات زمینى زدند و رژیم طالبان را سقوط دادند.
براى از بین بردن مخالفین مسلح دولت و القاعده، ٤٢٠٠٠ نیروى ٤٦ کشور جهان با یکصد هزار نیروى امریکایى یکجا گردیده، اما با آنهم نه تنها امنیت درکشور تامین نشده ، بلکه فعالیتهاى مخالفین مسلح (طالبان، حزب اسلامى به رهبرى گلبدین حکمتیار، گروه حقانى و غیره) روز به روز وسعت پیدا کرد واکنون دامن نا امنى ها از جنوب به ولایات شمال کشور نیز گسترش یافته است .
دولت ها در افغانستان
محمد داؤد به تاریخ ٢٦ سرطان سال ١٣٥٢ براى نخستین بار در تاریخ افغانستان نظام جمهورى را به عوض نظام شاهى به میان آورد. بعد از آن، بدون طالبان که امارت اسلامى را اعلام نموده بودند ، نظامى هاى کشور جمهورى بوده، اما بدون حکومت منتخب کرزى، حکومتهاى دیگر از طریق حرکتهاى نظامى و یا کودتاه ها به میان آمده است. داؤد از طریق کودتاى سفید به قدرت سید و محمد ظاهر شاه را از ملک تبعید نمود. رژیم محمد داؤد از طریق قیام نظامی ازهم پاشید، نور محمد تره کى را به حیث رئیس جمهور اعلان نمودند. تره کى مربوط به حزب خلق در ماه سنبله سال ١٣٥٨ توسط حامیان حفیظ الله امین عضو دیگر این حزب به شکل مرموز در ارگ به قتل رسید و امین که تره کى شاگرد وفادار خود مى دانست، به حیث رئیس جمهور به کار آغاز نمود.
نیروهاى شوروى بر افغانستان حمله نمودند، امین را در دارالامان کابل به قتل رساند.
ببرک کارمل به قدرت رسید.
کارمل در ماه ثور سال ١٣٦٥ از ریاست کمیته مرکزى حزب استعفى داد و در ماه عقرب همین سال از ریاست جمهورى نیز کناره گردید و داکتر نجیب الله عضو دیگر این حزب به قدرت رسید.
صبغت الله مجددى به مشوره احزاب جهادى به حیث ممثل دولت اسلامى تعیین گردید.
مطابق مشوره احزاب جهادى، دو ماه بعد صبغت الله مجددى قدرت را به برهان الدین ربانى رهبرى جمعیت اسلامى تسلیم نمود و ربانى به تاریخ ٩ جوزاى سال ١٣٧١ از طرف شوراى اهل حل و عقد براى دو سال به حیث رئیس جمهور تعیین گردید؛ اما ربانى به حکومت خود ادامه میداد که در سال ١٣٧٥ کابل در دست طالبان افتید و امارت اسلامى را اعلان نمودند، اما حاکمیت طالبان در نتیجه حمله نظامى امریکا از بین رفت و حامد کرزى در نشست بن براى شش ماه رئیس اداره مؤقت و بعداً از طریق لویه جرگه اضطرارى براى دو سال به حیث رئیس اداره انتقالى تعیین گردید. قانون اساسى فعلى افغانستان که به اساس آن نظام کشور جمهورى اسلامى است، به تاریخ ١٣ جدى سال ١٣٨٢ از طرف لویه جرگه تصویب گردید. به اساس این قانون در تشکیل دولت افغانستان رئیس جمهور منتخب، دو معاون وى، شوراى ملى متشکل از دو مجلس (ولسى جرگه و مشرانو جرگه) و قوه قضایى وجود دارد. اعضاى ستره محکمه توسط رئیس جمهور تعیین و از ولسى جرگه راى اعتماد مى گیرند.
رئیس جمهور و معاونین وى از طریق راى مستقیم مردم براى پنج سال تعیین مى گردند. اگر یک نامزد در مرحله اول پروسه انتخابات ٥٠ در صد جمع یک راى را بدست نیاورد، در این صورت دو نامزد که بلندترین آرا را داشته باشند، براى بار دوم در پروسه انتخابات سهم میگیرند. رئیس جمهور براى دو دوره ریاست جمهورى خود ر ا نامزده کرده میتواند. نخستین انتخابات ریاست جمهورى به تاریخ ١٨ میزان سال ١٣٨٣ به اشتراک هشت میلیون تن که تقریباً نصف آنها را زنان تشکیل میداد، برگزار گردید و حامد کرزى با بدست آوردن ٥٤ در صد آرا به حیث رئیس جمهور تعیین گردید. کرزى در دور دوم انتخابات ریاست جمهورى که به تاریخ ٢٩ اسد سال ١٣٨٨ راه اندازى گردید، نیز در حالى براى پنج سال به حیث رئیس جمهور تعیین شد که شکایات زیادى در رابطه با تقلب در انتخابات وجود داشت.
دولت مرکزى در مناطق روستایى نفوذ کمى دارد، زیرا ضوابط اسلامى و سنتى در حل مشکلات شخصى به شمول فعالیتهاى قومى نقش مهم دارد. جامعه افغانى با داشتن رسوم قومى و اسلامى بر اساس پایه هاى قرابت و خویشاوندى استوار است، در حالى که این سطح در مناطق شهرى تا حدى کاهش دارد.
پارلمان درافغانستان
تلاش ایجاد شوراى ملى در افغانستان براى نخستین بار در زمان امان الله خان آغاز گردید. در این دوره نخستین قانون دولت (نظامنامه اساسى دولت در افغانستان) از طرف لویه جرگه تصویب و در این قانون به نام شوراى دولت پیش بینى صورت گرفت. شوراى ملى در زمان حاکمیت نادرخان در ماه سنبله سال ١٣٠٤ خورشیدى تشکیل گردید، اما رئیس آن (عبدالاحد مایار نماینده وردک) توسط خود نادرخان تعیین گردید.
بعد از آن که نادرخان در سال ١٣١٦ ذریعه شلیک تفنگچه یک شاگرد مکتب به قتل رسید، محمد ظاهر پسر ١٩ ساله وى به حیث شاه افغانستان تعیین گردید، اما امور دولت عملاً توسط صدراعظم محمد هاشم خان انجام مى گردید.
در دوره صدرات هاشم خان (١٣١٢- ١٣٢٥ شمسى) دوره هاى دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم پارلمان به کار خود ادامه داد. بعضى از مؤرخین مینویسند که حکومت در دوره صدارت شاه محمود درانتخابات دور هفتم پارلمان (١٣٢٨ –١٣٣١) هیچ مداخله نکرد و تعداد زیاد مردم در آن سهم داشتند.
برخلاف پارلمان هاى دیگر، درا ین دوره بر کار دولت انتقاد صورت مى گرفت، در آن مباحث جدى صورت مى گرفت، اما بعد از آن الى دهه دموکراسى (١٣٤٢-١٣٥٢) شوراى هاى ملى تا حد زیادى تحت تاثیر حکومت قرار داشت.
در دهه دموکراسى، چون اکنون، شوراى ملى داراى ٢١٦ عضو داراى دو مجلس (ولسى جرگه و مشرانو جرگه) بود
مؤرخین مینویسندکه این شوراى ملى در مقایسه با شوراى هاى قبلى در وضع قوانین و اتخاذ تصامیم قدرت زیادى داشت؛ اما پارلمان در سال ١٣٥٢ در نظام جمهورى داؤد خان لغو گردید و پارلمان تا زمانى در کشور وجودنداشت که داکتر نجیب الله در سال ١٣٦٧ بعد از اعلان مصالحه ملى پارلمان را به میان آورد.
در زمان حاکمیت برهان الدین ربانى و طالبان شوراى ملى در کشور وجود نداشت، اما بعد از سقوط رژیم طالبان، به اساس قانون اساسى جدید انتخابات دور اول ولسى جرگه براى ٢٤٩ کرسى به تاریخ ٢٧ سنبله سال ١٣٨٤ برگزار گردید و دور دوم آن به تاریخ ٢٧ سنبله سال ١٣٨٩ برگزار خواهد شد.
درشوراى که از طریق انتخابات سال ١٣٨٤ به وجود آمده، نماینده گان ولایات مختلف که داراى مفکوره هاى مخلتف سیاسى اند عضویت دارند و شمارى از آنها وابسته به احزاب نیز میباشند.
نفوس مجموعى افغانستان حدود سی میلیون تن تخمین گردیده است که از جمله هر هفت تن یکتن آنها درکابل زنده گى میکنند. شهر کندهار در درجه دوم قرار دارد که بیش از نیم میلیون نفوس دارد، بعد از آن شهر هرات در غرب، مزار شریف در شمال و شهر جلال آباد در شرق کشور شهرهاى بزرگ میباشند. حدود ٢،٥ میلیون مهاجر ثبت شده افغان تا حال در پاکستان و ایران زنده گى میکنند.
از جمله لسانهاى پشتو، درى، ازبکى، ترکمنى، بلوچى، پشه یى، نورستانى و لسانهاى مروج دیگر در کشور پشتو ودرى لسانهاى رسمى دولت میباشد. تناسب جنسیت طورى است که در مقابل هر ١٠٠ زن ١٠٣،٢ مرد موجود اند و تعداد اوسط فامیلها ٦،٣ تن میباشد.
سیستم اداری کشورچگونه است؟
سرزمینی که امروز افغانستان نامیده میشود، تاخت و تازهای اقوام گوناگون و جهانگشایان و مهاجمان بیشماری را به یاد دارد. بخشهای گوناگونی از افغانستان طی سالهای طولانی
با کشورهای همسایه، تاریخ مشترک داشت... از اقوام آریایی و شاهان هخامنشی، همچنین اسکندر، مسمانان و مغولان بر این سرزمین حکم راندهاند و تاریخی پرحادثه را برایش رقم زدهاند. احمد شاه درانی از شاهان افغانستان، در سال ۱۷۴۴ میلادی، نام این کشور را به طور رسمی افغانستان نامید. اکنون، به هر تبعه کشور افغان گفته می شود. پس از جنگهای داخلی، حکومت طالبان، حمله امریکا و دوران گذار دولت انتقالی، مردم افغانستان در یک رایگیری عمومی برای نخستین بار تحت نظارت سازمان ملل و دیگر نهادهای
بینالمللی حامد کرزی را به عنون نخستین رییس جمهور منتخب خود برگزیدند و نظام كشور به جمهوری اسلامی تبدیل گردید.
تقسیمات اداری افغانستان
ا فغانستان دارای ۳۴ ولایت است.
ولایت ارزگان Uruzgan به مرکز «ترین کوت» مساحت 295.29 کیلومتر مربع، جمعیت 29/295 کیلومتر مربع، جمعیت 465000 نفر
ولایت بادغیس Badghis به مرکزیت «قلعه نو» (مساحت 21/858 و 21 کیلومتر مربع جمعیت 224000 نفر)
ولایت بامیان Bamian به مرکزیت «بامیان» (مساحت 17/414 کیلومتر مربع جمعیت 281000 نفر)
ولایت بدخشان Badakhashan به مرکزیت «فیض آباد» (مساحت 47/403 کیلومتر مربع، جمعیت 521000 نفر)
ولایت بغلان Baghlan به مرکزیت «بغلان» (مساحت 17/109 کیلومتر مربع، جمعیت 517000 نفر)
ولایت بلخ Balkh به مرکزیت «مزار شریف» (مساحت 12/593 کیلومترمربع جمعیت 610000 نفر)
ولایت پروان Paruan به مرکزیت «چاریکار» (مساحت 9/399 کیلومتر مربع، جمعیت 528000 نفر)
ولایت پکتیا Paktia به مرکزیت «گردیز» (مساحت 9/581 کیلومتر مربع، جمعیت 506000 نفر)
ولایت پکتیکا PaktiKa به مرکزیت «شرنه» (مساحت 19/336 کیلومتر مربع، جمعیت 256000 نفر)
ولایت پنجشیر PANJSHIR با مرکزیت بازارک
ولایت تخار Takhar به مرکزیت «تالقان» (مساحت 12/376 کیلومتر مربع جمعیت 544000 نفر)
ولایت جوزجان Jowzjan به مرکزیت «شبرغان» (مساحت 25/553 کیلومتر مر بع، جمعیت 616000 نفر)
ولایت خوست KHOST با مرکزیت شهر خوست
ولایت دایکندی Daikondi با مرکزیت شهر خدیر
ولایت زابل Zabol به مرکزیت «قلات» (کلات) (مساحت 17/293 کیلومتر مربع جمعیت 1888000 نفر)
ولایت سر پل SARPOL با مرکزیت شهر سرپل
ولایت سمنگان Samangan به مرکزیت «آیبک» (مساحت 15/565 کیلومتر مربع، جمعیت 274000 نفر)
ولایت غزنی Ghazni به مرکزیت «غزنی» (مساحت 23/378 کیلومتر مربع، جمعیت 676000 نفر)
ولایت غور Ghowr به مرکزیت «چخچران» (مساحت 38/666 کیلومتر مربع، جمعیت 354000 نفر)
ولایت فاریاب Faryab به مرکزیت «میمنه» مسساحت 22/279 کیلومتر مربع جمعیت 610000 نفر
ولایت فراه Farah به مرکزیت «فراه» (مساحت 47/788 کیلومتر مربع، جمعیت 245000 نفر)
ولایت قندهار Qandahar به مرکزیت «قندهار» (مساحت 47/675 کیلومتر مربع جمعیت 598000 نفر)
ولایت کابل kabul به مرکزیت «کابل» (مساحت 4558 کیلومتر مربع، جمعیت 1/518000 نفر)
ولایت کاپیسا kapisa به مرکزیت «محمودراقی» (مساحت 1/871 کیلومت مربع جمعیت 262000 نفر)
ولایت قندوز Qanduz به مرکزیت «قندوز» (کندز) (مساحت 7/827 کیلومتر مربع، جمعیت 583000 نفر)
ولایت کنر Konarha به مرکزیت «اسد آباد» (مساحت 10/479 کیلومتر مربع، جمعیت 262000 نفر)
ولایت لغمان Loghman به مرکزیت مهترلام (مساحت 7210 کیلومتر مربع جمعیت 325000 نفر)
ولایت لوگر Lowgar به مرکزیت «برهکی» (مساحت 4652 کیلومتر مربع، جمعیت 226000 نفر)
ولایت ننگرهار Nangarhar به مرکزیت «جلال آباد» (مساحت 7616 کیلومتر مربع جمعیت 7820000 نفر)
ولایت نورستان NORESTAN با مرکزیت شهر کامدیش
ولایت نیمروز Nimruz به مرکزیت «زرنج» (مساحت 41/356 کیلومتر مربع، جمعیت 108000 نفر)
ولایت وردک Vardak به مرکزیت «میدان شهر»(مساحت 9023 کیلومتر مربع، جمعیت 301000 نفر)
ولایت هرات Harat به مرکزیت «هرات» (مساحت 61/315 کیلومتر مربع، جمعیت 808000 نفر)
ولایت هلمند Helmand به مرکزیت «لشگرگاه» (مساحت 61/829 کیلومتر مربع، جمعیت 542000 نفر)
واحدهای اداری
ولایت از جهت یک واحد اداری بزرگ بنابر اصطلاح جغرافیا یک حوزه رسمی را تشکیل داده و از همین حوزه رسمی واحدهای کوچکتر جهت انسجام امور اداری و غیره تنظیم می شد. نظام
اداری و ولایت ها به درجه های یک و دو و سه تقسیم می شد؛ مانند کابل، ننگرهار، قندوز، بلخ، هرات و قندوز ولایات درجه یک هستند
ولایات غزنی، پروان، جوزجان، فراه، فاریاب، بغلان، تخار، بدخشان و هیلمند ولایات درجه دو و سایر ولایات درجه سوم بودند و همچنین ولسوالی ها به درجه های 1 و 2 و 3 و 4
تقسیم می شدند؛ که تقسیم بندی و درجه بندی آنها تا اندازه زیادی براساس تعداد جمعیت (نفوس) و مساحت جغرافیایی ولسوالیها صورت می گرفت. اداره قبایل و کوچی ها به علاقه داریها یا لوئی ولسوالیها مربوط می
شد.
واحدهای اداری به چهار نوع تقسیم شده است
مركز ولایت شهر عمده ولایت (شاروالی) با یك تعداد قریه های جوار آن احتوا می كند معهذا ساحه بعضی از مراكز ولایات مانند كابل، كندهار، هرات، مزار شریف، جلال آباد و میمنه
در واقع محدود به حدود شاروالی شهر می باشد وضمنا مراكز ولایت مقام اداری ولایت است كه فعالیت های تمام واحد های كوچك اداری، لوی ولسوالی، ولسوالی و علاقه داری از آن جا نظارت می
شود.
رسانه های کشور
در افغانستان بارى نخست در سلطنت امیر شیرعلى خان در سال ١٢٩٠ جریده شمس النهار به نشر رسید و در سال ١٢٤٨شمسى در زمان حاکمیت امیر حبیب الله خان سراج الاخبار از چاپ بر آمد که در زمان امیر عبدالرحمن خان نیز به نشر میرسید. در دوران امانى مجله اناث تحت نام ارشاد النسوان و انیس که اکنون به گونه روزنامه به نشر میرسد و ده نشریه دیگر چاپ مى گردید. بعد از به پایان رسیدن حاکمیت امان الله خان در سال ١٣٠٧ تا زمانى که محمدظاهر در سال ١٣٤٣ آزادى مطبوعات را اعلام نمود، مطبوعات در سانسور وکنترول دولت بود.
مطبوعات در زمان حاکمیت محمد داؤد و بعداً در زمان حاکمیت ح. د. خ. ا - تحت سانسور دولت بود، اما در اواخر حکومت ببرک کارمل وحاکمیت داکتر نجیب یک تعداد از احزاب نیز نشرات را آغاز نمودند. رسانه ها در زمان رژیم طالبان نیز به طور کلى در اختیار حکومت قرار داشت و تلویزیونهاى دولتى نیز اجازه فعالیت را نداشت؛ اما بعد از سال ١٣٨١به رسانه هاى آزاد اجازه فعالیت داده شد و اکنون تعداد زیادى از رسانه هاى دولتى، شخصى و ولایتى (محلى) به مصارف اداره هاى شخصى و کمک خارجیها ایجاد گردیده است.
اقتصاد افغانستان
افغانستان یک کشور زراعتى و رو به انکشاف است، میوه خشک، قالین، پشم وتریاک ازعمده ترین صادرات افغانستان مى باشد. مسؤولین دولتى ً گفته اند که افغانستان معادن طبیعى مانند گاز، نفت خام، سنگ زغال، مس، کرومایت، تالک، باریت، سلفر، سرب، جست، آهن، نمک، سنگ قیمتى و نیمه قیمتى غیر استخراج شده به ارزش سه تریلیون را دارد. به اساس گزارش هاى سال ١٣٨٦، تولید مواد مخدر افغانستان بیش از نصف اقتصاد کشور را تشکیل میدهد که در حکومت طالبان توسعه یافته بود. بیش از ٩٠ فیصد تریاک جهان که مواد خام هیرویین است، در این کشور تهیه مى شود.
{ ازحامد کرزی تا غنی احمدزی }
قسمت دوم
« معامله گری که ازآغازلشکرکشی حامیان ( به ظاهر) دموکراسی درادارات محلی اتفاق افتید »
آمریکا از 2002 تا 2017 برای افغانستان 120 میلیارد دالر کمک کرده که این مقدار بزرگترین کمک خارجی به بازسازی یک کشور است. آیا شما گفته می توانید که از این 120 میلیارد دالر چند فابریکه، چند بندبرق، چند سد آب و چند نشان دیگر از زیرساخت های اقتصادی افغانستان ساخته شد؟ افغانستان 17 سال بعد از کمک 120 میلیارد دالری امریکا همچنان در ویرانی و فقر دست و پا می زند و همچنان در بی ثباتی و ناامنی به سر می برد. 90 درصد مردم این کشور زیر خط فقر و در خط فقر زندگی می کنند. سرک سالنگ، یگانه سرک عمومی که 9 ولایت شمال را به کابل و سایر ولایت های افغانستان وصل می کند، لکه شرم و ننگ بر پیشانی دولت از کرزی و وزیران اش تا اشرف غنی و وزیران و شریکان سفره حکومت اش است. آلودگی 68 درصد آب آشامیدنی افغانستان به مدفوع انسانی و حیوانی، سیاهی این لکه شرم را بر پیشانی های حکومت کنندگان مضاعف می کند.
حكومت کرزی در ماه سنبله سال ۱۳۸۶ برای تعیین والیها و تأمین ارتباط مستقیم آنان با ریاست جمهوری، ارگانهای محل را ایجاد نمود و تمامی وظایف و صلاحیتهای بخش ملكی وزارت داخله را كه شامل پیشنهاد و تعیین والیان و ولسوالان میشد، به این اداره واگذار كرد. درحالی كه توقع میرفت با ایجاد این ارگان در تعیین والیها و ولسوالها ضوابط و شایستهسالاری بیشتر مد نظر گرفته شود، اما به دلایل مختلف از جمله نداشتن صلاحیت كامل، این اداره نقش مؤثر و اساسی در تعیین والیها را نداشت و بیشترِ مقرریها بازهم بر اساس مصلحتها و روابط تنظیمی صورت گرفت. شواهد نشان میدهد كه تمامی والیها دراثرفشار و حمایت حلقههای مختلف مقررشده اند.
سران سابق جهادی، شماری ازافراد بلندپایه دولتی و كشورهایی كه در افغانستان حضور نظامی گسترده دارند همه در تعیین والیها نفوذ و نقش برازنده داشتند.
در تقرر والیها ریاست جمهوری، معاونان ریاست جمهوری، سران جهادی و… همه از خود كاندید داشتند و معرفی میكردند.درین گفتمان مستند براساس گفته های اپوزیسیون دولت، شماری از والیهای سابق، نخبگان سیاسی هر ولایت و مقامهای دولتی صورت گرفته، ارتباط هر والی را با رهبر و یا حلقهٔ سیاسی كه او را به صفت والی توسط رییس جمهور مقرر نموده نشان میدهد.
بر مبنای این تحقیق، حزب اسلامی به رهبری گلبدین حكمتیار ۵ والی در كشور داشتند.
عبدالرب رسول سیاف، لیدر اتحاد اسلامی ۴ والی داشتند و سهم والیهای عضو اتحاد سیاف در حكومت از چند سال به این سو بر جای خود باقی است.
افغان ملت، نیز ۳ والی در تركیب كنونی قدرت سیاسی دارد.
جمعیت اسلامی بدون غضب وزارتخانه ها وادارات پردرآمد دولتی والی های زیادی داشتند.
حاجی محمد محقق، ازحزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، ۲ والی،
قسیم فهیم، معاون اول ریاست جمهوری ۲ والی، سید احمد گیلانی ازمحاذ ملی ۳ والی، صبغت الله مجددی ۱ والی و محمد كریم خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری نیز ۱ والی دارد.
والی ها چه امتیازی می گیرند
والیان بدون از، چوروچپاول ، رشوت وفساد وزورگیری وزورگوی امتیازات سرسام آوری مانند وکیلان شورای ملی ازبودجه ملت گرسنه ، آواره ووطن ویرانه وبرباد شده می گیرند .
بر اساس یك پروژهٔ آسیا فوندیشن، برای هر والی در هر ماه مبلغ ۲۵ هزار دالر امریكایی داده میشود. این پروژه كه تحت نام (PBGF) از سوی ارگانهای محلی اجرا میشود، به تمام والیها بدون استثنا بیش از یك ملیون افغانی برای خرج دسترخوان، برخی از پروژههای كوچك و مصارف تیل موترهای شان در هر ماه میدهد. علاوه بر این، نظر به اظهارات عبدالمالك صدیقی، معین مالی و اداری ارگانهای محلی این نهاد نیز حد اكثر یك میلون و دوصد هزار افغانی را برای مصارف هر والی در ماه میپردازند كه به گفتهٔ وی نظر به ماهیت هر ولایت برای برخیها پنج صد هزار افغانی، برای تعداد دیگر هشت صد هزار افغانی و برای ولایتهای ناامن و بزرگ یك ملیون و دو صد هزار افغانی در هر ماه از سوی این ارگان داده میشود.
همچنان والیها تا سه هزار دالر امریكایی ماهانه به عنوان معاش ماهوار دریافت میكنند. گلاب منگل والی هلمند كه با یك تیم بزرگ از افراد كار میكند، تأیید مینماید كه به تیم وی كه متشكل از مشاوران و جوانان فعال است، معاش فوق العاده (سوپر اسکیل) از سوی ارگانهای محلی داده میشود و تمام والیها از این گونه تیمها دارند.
والیان مربوط به حزب اسلامی گلبدین حکمتیار
نام و مشخصات هروالی و وابستگی سیاسی آنان را با سران تنطیم هاو یا كشورهای خاص شرح توضیح می دهیم. دربین حزب اسلامی بیشترین كرسیهای ولایت را دركشور دارا بودند.
۱ – جمعه خان، همدرد والی پكتیا
جمعه خان همدرد، والی ولایت پكتیا از اعضای ارشد حزب اسلامی بودند. به گفتهٔ روح الله سمون، سخنگوی وی، همدرد در زمان جهاد و جنگهای تنظیمی در میان سالهای ۱۳۵۷-۱۳۷۵ قوماندان ارشد و سپس رییس زون شمال حزب اسلامی بود. جمعه خان همدرد در مصاحبهای با روزنامهٔ افغان جرگه ، گفته بود كه حزب اسلامی با همه نیروی خود در صفحات شمال و همه افغانستان از حكومت حامد كرزی حمایت میكند. بعد ازاستقراردولت کرزی، وی به صفت قوماندان قول اردوی اتل در چوكات وزارت دفاع ملی ایفای وظیفه مینمود. همدرد از سال ۱۳۸۳ تا سال ۱۳۸۴ مدت یك سال به صفت والی بغلان ایفای وظیفه نموده و سپس برای یك سال و ۱۰ ماه والی جوزجان بود. او از تاریخ ۱۲ جدی سال ۱۳۸۶ به بعد حدود به صفت والی پكتیا ایفای وظیفه مینماید.
همدرد تحصیلات عالی نداشته و رتبهٔ دگرجنرالی دارد. وی همچنان ازجمع وزرای مشاور كرزی بود.
۲ – دلبرجان آرمان، والی بادغیس
دلبر جان آرمان، والی انزمان بادغیس نیز از قوماندانان حزب اسلامی میباشد. او در جنگهای تنظیمی ۱۳۵۷-۱۳۷۵ به صفت مسئول حوزهٔ پارهچنار در پشاور، قوماندان ولسوالی زازی میدان ولایت خوست و معاون ولایت خوست، اجرای وظیفه نموده است. او میگوید كه سالیان زیادی عضویت حزب اسلامی را داشته است.
آرمان قبل از این كه والی شود برای یك سال در حوزهٔ جنوبی شورای امنیت ملی ایفای وظیفه مینمود. وی در ماه حوت سال ۱۳۸۳ به صفت والی زابل تعیین گردید و بیش از چهار سال را در این ولایت سپری نمود و در ماه حمل سال ۱۳۸۸ به صفت والی بادغیس تعیین شد.
۳ – منشی عبدالمجید والی بغلان
منشی عبدالمجید والی قبلی بغلان نیز از اعضای حزب اسلامی بود.
برخی از اعضای حزب اسلامی می گفتند كه آعبدالمجید از اعضای این حزب است.
وی بعدها روابط نزدیكتر با اتحاد اسلامی به عبدالرب رسول سیاف برقرار نمود.
منشی مجید از سال ۱۳۷۱ تا سال ۱۳۷۳ معین مسلكی وزارت امور داخله بوده كه در آن زمان احمدشاه احمد زی، معاون سیاف، وزیر داخله بود. بعد از حكومت موقت در ابتدا به صفت مشاور ارشد وزارت امور داخله ایفای وظیفه میكرد، بعدا در ماه حوت ۱۳۸۳ به صفت والی بدخشان مقرر و تا ثور سال ۱۳۸۸ برای چهار سال والی بد خشان بوده و بعد، به صفت والی بغلان ایفای وظیفه می نمود.
۴ – خواجه غلام غوث ابوبكر والی كاپیسا
خواجه غلام غوث ابوبكر، والی كاپیسا نیز از اعضای حزب اسلامی بوده وبعدها وظیفهٔ او به تعلیق در آمد. وی به دلیل كمكاری در ولایت كاپیسا وظیفه اش به تعلیق در آمد. نظر به گزارشها وی در لویسارنوالی دوسیهای در زمینه اختلاس ودست داشتن در قتل ۵ كارمند تیم بازسازی ولایتی یا پی آر تی داشت و به این دلیل وظیفه اوتعلیق شد است، اما ابوبكر این را رد میكند.
به گفتهٔ عبدالستار مراد والی سابق كاپیسا، ابوبكر كه از باشندگان این ولایت میباشد، در زمانهای مختلف همراه با عبدالصبور فرید، یكی از قوماندانان مشهور حزب اسلامی فعالیتهایی به نفع این حزب داشت . اوبرای چهارسال والی تخار بود در تاریخ ۲۶ ماه سرطان سال ۱۳۸۶ به صفت والی كاپیسا تعیین گردید به صفت والی كاپیسا انجام وظیفه مینمود.
۵ – محمد حلیم فدایی والی میدان وردك
محمد حلیم فدایی والی سابق میدان وردك نیز وابسته به حزب اسلامی دانسته میشد. او از سن پنج سالگی به پاكستان رفت و تا سال ۱۳۷۱ در این كشور بوده است. فدایی عضویت حزب اسلامی را داشت و به حمایت مستقیم فاروق وردك وزیر معارف به حیث والی مقرر شد. بعدها فدایی با شیرولی وردك، برادر فاروق وردك روابط نزدیك برقرار نموده و در حقیقت او یگانه حامی او برای ماندن در كرسی ولایت بود.
والیهای اتحاد اسلامی عبدالرب رسول سیاف
شواهد نشان میدهد كه عبدالرب رسول سیاف به لحاظ تقرر والیها بعد از حزب اسلامی، جایگاه دوم را دارد و از چند سال به این سو قوماندانان و اعضای بلند پایه تنظیم او در ولایتهای مختلف، والی بوده اند. بر اساس پژوهش های صورت گرفته حد اقل چهار والی از میان اعضای تنظیم او تعیین شده اند.
۱- محمد موسی اكبرزاده والی غزنی
محمد موسی اكبرزاده، والی فعلی غزنی از قوماندانان سیاف است كه به گفته خودش تنها ده سال به صفت یكی از مسئولان نظامی وی در اتحاد اسلامی، ایفای وظیفه نموده است. حدود ۲۷ سال میشود كه عضو تنظیم سیاف میباشم و در تمام مجالس و تصمیمگیریهای این حزب اشتراك میكنم و سیاف را دوست دارم. اكبر زاده مدعی است كه برای او از سوی مقامها، چند ولایت دیگر نیز پیشنهاد گردیده بود: به ولایت خوست، میدان وردك و ولایت ارزگان پیشنهاد شدم،
۲ – جمال الدین بدر والی نورستان
جمال الدین بدر والی نورستان عضویت رسمی حزب دعوت اسلامی (اتحاد اسلامی قبلی) سیاف را دارد. رییس اسبق شورای ولایتی نورستان میگوید كه سیاف برای باقی ماندن بدر به صفت والی، پافشاری دارد. شماری از ریش سفیدان نورستان به منزل سیاف رفته و از او خواستند تا از والی فعلی حمایت نكند و بگذارد كه او از وظیفه بركنار شود، چــــــــون بی كفایت است. همچنان مسلمیار، از مشرانو جرگه نیز ازبدر حمایت میكند و بدر به وی یك موتر زرهی (ضد گلوله) را داده است.
جمال الدین بدر تحصیلاتش را در مدارس پاكستان و چند سالی هم در عربستان سعودی انجام داده وی قبل از ولایت برای سال ها در بخشهای مختلف وزارت اخارجه كار میكرد .
۳ – محمد اشرف ناصری والی زابل
محمد اشرف ناصری، والی زابل نیز مربوط به تنظیم عبدالرب رسول سیاف پنداشته میشد. او سالهای زیادی در پشاور پاكستان در پوهنتون دعوت الجهاد مربوط به سیاف کارکرده بود. ناصری از سوی سیاف به كرزی معرفی شد تا به صفت والی بادغیس مقرر گردد. او بعد از سپری نمودن مدتی در بادغیس متهم به اختلاسِ حدود یك صد هزار دالر امریكایی گردیده وبعد به ولایت زابل تبدیل گردید.
۴ - محمد عمر والی پشین قندز
انجنیر محمد عمر، والی پیشین قندز نیز از قوماندانان اتحاد اسلامی بود. عمر كه بیش از ۸ سال والی قندز بود، در تاریخ ششم ماه میزان ( ۱۳۸۹) در یك حملهٔ انفجاری در(ولایت تخار) كشته شد.
عمر می گفت كه سالیان متمادی به حیث قوماندان عمومی تنظیم اتحاد سیاف در تخار ایفای وظیفه نموده است.
قسمت سوم
والیهای جمعیت اسلامی
شواهد نشان میدهد كه بیشترین كرسیهای دولتی در دولت كنونی در دست اعضای تنظیم جمعیت است. اما از آن رو كه برخی از اعضای این تنظیم همانند محمد قسیم فهیم، یونس قانونی و عبدالله و… قدرت بیشتری نسبت به ربانی داشتند، برخی ازآنان نیز والی خود را دارند..
۱ – عبدالجبار تقوا والی تخار
هرچند در مورد تقوا گفته میشود كه او سابقهٔ حزب اسلامی دارد و او نیز داشتن روابط خوب با حزب اسلامی را تأیید میكرد، ولی شواهد نشان میدهد كه وی عضویت جمعیت اسلامی را دارد. خود می گفت- در زمان جهاد با جمعیت اسلامی بوده است.
عبدالجبار تقوا در ادارهٔ موقت و انتقالی ابتدا به صفت معین وزارت بازسازی آن زمان كه بعدها به نام وزارت اقتصاد مسمی گردید، كار میكرد و سپس به صفت رییس اداری وزارت مالیه، انجام وظیفه مینمود. وی در ماه حوت ۱۳۸۳ به صفت والی پروان مقرر و تا ماه ثور ۱۳۸۸ در این پست باقی ماند. سپس در ماه حوت سال ۱۳۸۸ به صفت والی تخار مقرر گردید.وسالهای والی کابل نیزبودند .
۲- شاه ولی الله ادیب والی بدخشان
شاه ولی الله ادیب كه والی بدخشان گردید نیز از اعضای جمعیت اسلامی بود. ربانی پس از آن كه رییس شورای صلح شد، ازكرزی خواست تا ادیب را به صفت والی بدخشان مقرر كند.
۳ – عطا محمد نور والی بلخ
عطا محمد نور، والی فعلی ولایت بلخ از قوماندانان جمعیت اسلامی است. عطا در انتخابات گذشته رسماً پشتیبانی اش را از داكتر عبدالله عبدالله اعلام داشت. او همواره از حكومت مركزی انتقاد میكند.
عطا می گوید- كه او در صدد اصلاح نظام بوده، نه تخریب آن.
عطا محمد نور فارغ صنف دوازدهم لیسه باختر مزار شریف بوده عطا از ۱۳۷۱ تا سال ۱۳۸۳ قوماندان قول اردوی شماره هفت مزار شریف بود و از ماه جوزای سال ۱۳۸۳ تا كنون به صفت والی بلخ نقش ایفا میكند. درین مورد بعدآ برنامه خاصی خواهیم داشت .
۴ – عبدالكریم براهوی والی نیمروز
کریم بعد ازاستقرارتنظیم ها در سال ۱۳۷۱ به یكی از چهرههای پر نفوذ جمعیت اسلامی در غرب و جنوب غرب مبدل شد. در اوایل او با حركت انقلاب اسلامی، تحت رهبری مولوی محمد نبی محمدی همراه بود. وی در دولت مجاهدین به ریاست برهان الدین ربانی، والی نیمروز بود و در زمان جنگهای داخلی و حاكمیت طالبان (۱۳۷۲-۱۳۸۰) تحت فرماندهی احمد شاه مسعود.
عبدالکریم بعد از ایجاد حكومت موقت در اواخر سال ۱۳۸۰ والی نیمروز شد و درسال ۱۳۸۴ به صفت وزیر سرحدات و قبایل مقرر شد. بعد ازسپری نمودن حدود چهارسال در این وزارت، در اواخر سال ۱۳۸۷ به صفت وزیر امور مهاجرین مقرر و پس از ختم دور اول ریاست جمهوری حامد كرزی، وی مدت یك سال خانه نشین شد. به گفتهٔ خودش برای وی پست ولایت هرات را پیشنهاد كردند كه بعداً این تصمیم تغییر یافت و وی به صفت والی نیمروز ایفای وظیفه میكرد.
والیهای مربوط به افغان ملت
افغان ملت در دولت فعلی یكی از احزاب پرنفوذ به شمار میرود، زیرا بیشتر اعضای آن در چوكیهای مختلف دولتی وظیفه انجام میدهند. رییس این حزب انوار الحق احدی وزیر تجارت و صنایع بود و معاون این حزب، جیلانی پوپل رییس عمومی ارگانهای محلی بود. حد اقل سه والی وابسته به این حزب دانسته میشد. استانه گل شیرزاد، منشی عمومی این حزب گفت كه حمیدالله قلندرزی، والی پیشین ولایت خوست و عبدالصمد استانكزی والی پیشین فراه از اعضای برجسته افغان ملت بوده اند.
۱ -روح الامین والی فراه
روح الامین، والی ولایت فراه ووابسته به افغان ملت وخود تأیید میكرد كه به دلیل شناخت با پوپل، والی شدهاست..
۲ – سید فضل الله واحدی والی كنر
سید فضل الله واحدی، والی ولایت كنر نیز یكی از اعضای افغان ملت خوانده میشود. استانه گل شیرزاد منشی افغان ملت تأیید كرد واحدی در پاكستان در اتحادیهٔ داكتران افغان ملت همكار بوده است. همچنان تمیم نورستانی، والی سابق ولایت نورستان میگوید- واحدی مستیقماً از سوی افغان ملت گماشته شده و عضویت رسمی این حزب را دارد.
۳ – محمد اقبال عزیزی والی لغمان
محمد اقبال عزیزی، والی لغمان نیز از حزب افغان ملت پنداشته میشود. در تعیین او برخیها، دست گلآقا شیرزی والی ننگرهار و فاروق وردك وزیرمعارف را دخیل میدانند.
اقبال عزیزی به حیث رییس معارف ولایت ننگرهار و قبل از آن به صفت رییس معارف ولایت پكتیكا و میدان وردك اجرای وظیفه نموده است.
والیهای محاذ ملی - سید احمد گیلانی
سید احمد گیلانی، ریس تنظیم محاذ ملی كه مریدان زیادی در ولایتهای جنوبی كشور و مناطق قبایلی پاكستان دارد. داماد او انوارالحق احدی وزیر تجارت، دختر اوفاطمه گیلانی رییس عمومی سره میاشت وسایر اعضای خانواده او نیز كرسیهایی در دولت دارند. اما شواهد نشان میدهد كه سه والی به شمول گل آقا شیرزی والی قبلی کندهاروننگرهار ووزیرفعلی سرحدات وقبایل از تنظیم او بوده و به طور خاص ۲ والی مستقیماً به حمایت او والی شده اند.
۱- عبدالجبارنعیمی والی خوست
عبدالجبار نعیمی كه از اعضای ارشد تنظیم محاذ ملی بوده است، از سوی سید احمد گیلانی تعیین شده و حمایت میگردد. راز محمد دلیلی، و نعیمی از سوی سیداحمد گیلانی به كرزی برای پست ولایت معرفی گردیده بود. عتیق الله لودین والی لوگر كه او نیز از تنظیم محاذ ملی بود، گفته بود كه نعیمی از اعضای تنظیم آنان بوده است. نعیمی كه بیشتر عمرش را در پاكستان سپری كرده، قبلا والی میدان وردك بود. نعیمی قبل از والی شدن در خوست، مدت سه و نیم سال در میدان وردك والی بود.
۲ – عتیق الله لودین والی لوگر
بر اساس یافتهها لودین دومین والی سید احمد گیلانی است. او خود تأیید میكند كه سالها عضویت محاذ ملی را داشته گیلانی، رهبر اوست. وی گفت: من قوماندان پیر صاحب در دو جبهه بودم (در جبهه كابل و در جبهه لوگر). وقتی جنگهای داخلی شروع شد، پیر صاحب برای ما دستور داد كه دیگر مداخله نكنید و به پاكستان بروید و من تا نظام جدید در پاكستان بودم. والی لوگررتبهٔ جنرالی داشت. خود وی میگوید: نمیداند چگونه والی شده است. من یك دهقانبچهٔ هستم. من در زمینهای خود شالی كشت میكردم و مصروف تخم پاشیدن بودم كه در تلفونم زنگ آمد. یك دوستم از ادارهٔ امور برایم گفت خودت والی شدی.
۳ – گل آقا شیر زی والی ننگرهار
گل آقا شیر زی در سالهای تنظیمی، عضویت تنظیم محاذ ملی سید احمد گیلانی را داشته و اكنون هم از پیروان این تنظیم است. بعضی گزارشها می رساند كه گویا كرزی، گل آقا شیرزی و برخی از والیهای دیگر را كه از سوی امریكا حمایت میگردند، شیر زی قبلاً در ولایت قندهار والی بود ووی مشهوربه بلدوزر کرزی نیزاست .ومیلیونها دالررادراداره کرزی واحمدزی به تاراج برده است واکنون نیزبحیث وزیرقبایل وسرحدات اجرایی وظیفه می نماید.
والی های جنبش ملی اسلامی افغانستان
والیهای حزب جنبش ملی اسلامی برهبری جنرال عبدالرشید دوستم
جنرال عبدالرشید دوستم كــه حزب جنبش ملی اسلامی را در افغانستان رهبری میكند، نیزسهم خود را در میان والیان افغانستان داشته است. حزب جنبش ۳ والی داشت.
۱ – محمد عالم ساعی والی جوزجان
محمد عالم ساعی، والی ولایت جوزجان معاون حزب جنبش او در حالیكه نمایندهٔ برحال مردم تخار در پارلمان بود در ماه ثور سال ( ۱۳۸۹) به صفت والی جوزجان تقرر حاصل نمود. ساعی در اولین انتخابات پارلمانی درسال ۱۳۸۴ از تركیه به كشور برگشت و خود را كاندید كرد و سرانجام در ماه ثور سال (۱۳۸۹) از پست وكالت پارلمان استعفا و به حیث والی جوزجان آغاز به كار كرد.
۲ – خیرالله انوش والی سمنگان
خیرالله انوش والی انوقت سمنگان نیز از اعضای حزب جنبش خوانده میشد.
انوش قبل از ولایت هفت سال به سمت ولسوال اندخوی ولایت فاریاب اجرای وظیفه نموده و بعدا به حیث والی سمنگان گماشته شد. او همچنان پیشهٔ تجارت دارد .
۳ – سید اقبال منیب والی غور
سید اقبال منیب والی غور نیز از اعضای حزب جنبش بوده و از چند سال به این سو در پست والی در ولایتهای مختلف كار كرده است. منیب كه تا سطح بكلوریا درس خوانده و قبل از این كه والی غور شود، بیش از چهار سال در سمنگان و حدود سه سال در سر پل والی بوده است. وبحیث والی غور معرفی شد.
قسمت چهارم
والیهای قسیم فهیم
قسیم فهیم، بعد از احمد شاه مسعود، در سال ۱۳۸۱ رهبری نیروهای شمال را در دست گرفت. از این رو قدرت بیشتری نسبت به تعداد زیادی از سران ائتلاف و جمعیت اسلامی داشت.
قسیم فهیم پس از آن كه به صفت معاون آقای كرزی مقرر گردید، دو والی را به رییس جمهور پیشنهاد كرد كه بازمحمد احمدی والی بدخشان و عبدالبصیر سالنگی والی پروان بودند.
۱ – عبدالبصیرسالنگی والی پروان
عبدالبصیر سالنگی از قوماندانان شورای نظارو( ازچپاولگران معروف ومشهوراست) كه به گفته خودش ۳۰ سال یكجا با فهیم در جبهههای جنگ بوده است. سالنگی والی پروان بود. قبلاً به صفت قوماندان امنیه میدان وردك، قوماندان امنیه ننگرهار و معاون ولایت پروان ، اجرای وظیفه نموده است. سالنگی میگوید كه علاقه دارد روزی وزیر شود.
سالنگی به هدایت ودستورقسیم فهیم شیرپورراتاراج نمود وازبرکت جهاد مالک ثروت وجایدادهای فراوانی شد.
۲ – كرام الدین كریم والی پنجشیر
كرام الدین كریم در زمان تصدی وزارت دفاع توسط مارشال فهیم در ادارهٔ موقت و حكومت انتقالی، رییس دفتر او بود. کرام الدین رتبهٔ دگرجنرالی دارد. كریم بعد ازبركناری فهیم از وزارت دفاع چند سال در ریاست المپیك و ریاست امنیت ملی، وظیفه داشت.
والیهای حزب وحدت ) محمد محقق (
شواهد نشان میدهد یكی از آدرسهایی كه همواره برای كرزی، حتا در مواقعی بدون پرده، افرادش را برای تعیین در پستهای بلند معرفی میكرد،
حاجی محمد محقق مسوول یكی از چند شاخه حزب وحدت بود. یكی از والیها به حمایت كامل او و یكی از والیهای دیگر به حمایت نسبی او به كار گماشته شده اند.
۱ – قربان علی ارزگانی والی قبلی دایكندی
قربان علی ارزگانی، در ماه ثور سال (۱۳۸۹) به صفت والی دایكندی تعیین گردید و وی از وابستگان حاجی محمد محقق است. او خود تأیید میكند كه در سالهای تنظیمی از اعضای رهبری حزب وحدت بوده و همچنان چند سال دیگر مسئول روابط سیاسی حزب وحدت در قُم ایران مانده است. او در ادارهٔ انتقالی، مشاور سیاسی محقق بود كه به صفت معاون كرزی نقش ایفا میكرد. همچنان وی در زمان نامزدی محقق در انتخابات اول ریاست جمهوری مسئول كمپاین وی در ولایتهای جنوب غرب به ویژه ولایتهای هلمند و ارزگان بود.
۲ – عبدالحق شفق والی فاریاب
عبدالحق شفق، والی فعلی ولایت فاریاب سابقهٔ عضویت در حزب وحدت را دارد و همچنان بعد از انشعاب این حزب در سال ۱۳۷۱ با شاخهٔ محمد محقق پیوسته است. وی در ماه اسد سال ۱۳۸۳ والی سمنگان شد و سه سال در این ولایت والی بود. بعد به صفت والی فاریاب مقررشد.
والی مربوط به محمد كریم خلیلی
والی سر پل سید علا رحمتی، قبل از تعیین شدنش به صفت والی، رییس دفتر محمد كریم خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری بود. وی بیش از چهار سال رییس دفتر محمد كریم خلیلی معاون دوم ریاست جمهوری بود و بعد والی سر پل شد.
والی مربوط به رنگین داد فرسپنتا
داوود شاه صبا، والی قبلی ولایت هرات از وابستگان رنگین دادفر سپنتا، مشاور امنیت ملی کرزی خوانده میشود. در تعیین وی، سپنتا نقش اصلی را داشته است. گفته میشود كه پیشینهٔ عضویت در حزب شعلهٔ جاوید را دارد.
والی مربوط به صبغت الله مجددی
ذبیح الله مجددی، والی ولایت كابل، پسر دوم حضرت صبغت الله مجددی رییس قبلی مشرانو جرگه میباشد. صبغت الله مجددی كه در گذشته رهبر تنظیم نجات ملی بود، از چهرههای قدرتمند در دولت بود. پسر دیگر او نجیب الله مجددی وزیر مشاور ارشد کرزی در امور صحی بود. در حقیقت كرزی نیز از اعضای تنظیم او است. درست در زمانی كه كرزی والی سابق كابل، حاجی دین محمد را در تاریخ ۲۶ جوزای سال ۱۳۸۸ به حیث رییس ستاد انتخاباتی خود مقرر نمود، صبغت الله مجددی در نشست مشرانو جرگه گفت كه او نماز استخاره خوانده است و نتایج این عبادت او نشان میدهد كه كرزی در انتخابات برنده میشود. برادر دیگر او صدیق مجددی نیز سهمدار یكی از شركتهای امنیتی و لوژستیكی است.
معاون والی مربوط به قوماندان مطیع الله
حاجی خدای رحیم معاون و سرپرست ولایت ارزگان، كاكای قوماندان مطیع الله بود. مطیع الله خان كه از خانوادهٔ جان محمد خان والی پیشین ارزگان و یكی از وزرای مشاور كرزی ، مسئولیت پولیس شاهراه قندهارـارزگان را به عهده داشت. اما او خارج از تشكیلات حكومتی هزاران فرد مسلح را رهبری می نمود . خانوادهٔ جان محمد از احترام و محبوبیت خاصی نزد رییس جمهور كرزی برخوردار است؛ زیرا او درسال ۲۰۰۱ زمان حمله امریكا به افغانستان كرزی را در كوههای نزدیك به ترینكوت از چنگ طالبان نجات داد و كرزی از مهمانخانهٔ او به ارگ ریاست جمهوری رسید. مطیع الله
با بیش از سه هزار فرد مسلح كاروانهای اكمالاتی سربازان خارجی را از قندهار به ارزگان انتقال میداد.
محب الله صمیم والی پكتیكا
محب الله صمیم، والی قبلی ولایت پكتیكا در رژیم طالبان رییس اداری وزارت تحصیلات عالی، رییس پوهنتون پولی تخنیك و رییس پوهنتون طبی كابل بود و یكی از كادرهای علمی طالبان به شمار میرفت. وی كه در زمـــــان تنظیمی بــــا تنظیم محاذ ملـــــــی به رهبری سید احمد گیلانی ارتباط داشت، گفته میشود برخی از نزدیكان او با طالبان بوده و در ولایت غزنی بر ضد دولت میجنگد، او قبل از این، ولسوال اندر و رییس اطلاعات و فرهنگ ولایت غزنی بوده و همچنان مدیر مسئول هفته نامهٔ زمزمه كه مربوط به علی احمد جلالی وزیر داخله پیشین ، نیز بوده است.
والی قندهار
توریالی ویسا، والی فعلی قندهارتابعیت كانادا را دارد و نظر به اظهارات خودش، وی از ۱۵ سال به این سو همراه با خانواده اش درآن كشور زندگی میكند. او از اواخر سال ۲۰۰۳ میلادی تا اواخر سال ۲۰۰۷ به صفت مشاور در مؤسسههای مربوط به كانادا و ادارهٔ انكشافی ایالات متحده امریكا نقش ایفا میكرد.
والی بامیان با حمایت ایالات متحده امریكا
حبیبه سرابی، والی قبلی بامیان می گوید كه مقامهای امریكایی از وی حمایت سیاسی میكنند. او كه در گذشته وزیر زنان بود، سالهای سال نیزوالی بامیان بود. وی می گفت: دقیقاً كسانی هستند در ایالات متحده امریكا كه از من حمایت كنند. من به صورت مشخص نام گرفته نمیتوانم، شاید یكی از آنان خانم هیلری كلینتن باشد.
والی ولایت هلمند با حمایت انگلستان
شواهد نشان میدهد كه گلاب منگل والی هلمند رابطهٔ نزدیك و تنگاتنگ با انگلستان دارد. منگل كه یك فرزندش در یكی از پوهنتونهای انگلستان مصروف تحصیل است، این را تأیید میكرد كه روابط نزدیك با انگلیسها دارد.
گلاب منگل قبل از این عضو كمیسیون تدقیق قانون اساسی و به صفت والی پكتیكا و لغمان ایفای وظیفه نموده است. اودرزمان غنی احمدزی سرپرست وزارت قبایل وسرحدات واکنون والی ولایت ننگرهاراست.
گلاب منگل ازهلمند تاننگرهار
گلاب منگل وزیرسابق سرحدات و اقوام و قبایل والی جدید ننگرهاراست.
گلاب منگل درسابقه خود سابقه همکاری با طالبان و دیگرمخالفان مسلح را دارد.
ماه جوزای سال 91 که گلاب منگل والی هلمند بود، بزرگان و متنفذین قومی در هلمند دست به تظاهرات زده و مدارکی را علیه گلاب منگل افشا کردند که حکایت از همکاری تنگاتنگ وی
با مخالفان مسلح داشت. حامد کرزی وقت، چون دلیلی بر رد اتهام های وارده بر گلاب منگل نداشت، وی از وظیفه اش برکنار کرد.
مدت زمانی نگذشت که گلاب منگل به عنوان وزیر اقوام و قبایل و سرحدات از سوی کرزی معرفی شد و با معامله قبلی از مجلس نیز رای اعتماد گرفت. وی در زمان وزارت اش برای اولین بار طالبان را به رسمیت شناخت و ولسوالی دند غوری بغلان را به طالبان واگذار کرد که این خود زمینه رشد و تجهیز طالبان را در پی داشت وباعث
گردید تا طالبان پایهها برق وارداتی ازبکستان در ساحهی دندشهاب الدین این ولایت را تخریب کردند و مدت ها کابل در بیبرقی بسر میبرد. تفاهمنامه دند غوری مقدمه نا امنی شمال کشور نیز گردید.
والی که حاکمیت حکومتی رازیرسوال می برد
آمر امنیت فرماندهی پولیس ولایت قندوز، والی این ولایت را را به سازماندهی بیشتر ترورها، اختطافها و ناامنیها در این ولایت متهم کرد. سمونوال صفرمحمد اکبری آمرامنیت پولیس قندوز طی یک نشست خبری ازاختطافها و ناامنیهای که در ولایت کندز صورت می گیرد پرده برداشت و والی قندوز را متهم به سازماندهی بیشتراین موارد کرد.
آمر امنیت قندوز از ضیاوالدین کوتوال به عنوان عامل اکثریت اختطافها، قتلها و ناامنیهای این ولایت نام برد و گفت که کوتوال یکی از سرگروپهای زیر دست اسدالله عمرخیل والی این ولایت است.
همه کمربندهای امنیتی ولسوالی خان آبادبه دست طالبان سقوط کرد و علی آباد نیزدرحال سقوط می باشد، پاسگاه های پولیس این ولایت به آتش کشیده می شود، شماری از نیروهای امنیتی گرفتار طالبان شده اند و به گفته رییس شورای ولایتی قندوز، تا 80 درصد این ولایت را طالبان تصرف کرده است، اسدالله عمرخیل والی قندوز دنبال منافع خوداست.
اسدالله عمرخیل گفته است که "قسم می خورم که از ۵۰ تا ۶۰ نفر آنان که کشته شده بودند، ورثه شان آمدند، از من پول شهیدان را گرفتند، به ملت گفتیم که خیر است دامن دولت کلان است. شماری از نظامیان پیشین می گویند که این اقدام والی قندوز غیر قانونی است و باید در اینباره پاسخگو باشد. همچنین این اقدام والی قندوز خانواده های قربانیان نیروهای دولتی را بر آشفته ساخته است. اکرامیه هر نیروی دولتی، پس از آن که کشته می شود 100 هزار افغانی است. پولی که حتی برای برخی از خانواده های بازمانده قربانیان نیروهای دولتی هم دسترسی به آن کار ساده ای نیست؛ پرسش اصلی این جا است که چگونه این پول برای کسانی می رسد که در برابر نیروهای دولتی می جنگند؟
والی شیخ وفانی
در پی منصوب شدن والی بغلان باشندگان این ولایت از این انتخاب ناراضی هستند و دست به اعتراض زدند.
عبدالحی نعمتی والی بغلان، کهن سال ترین والی کشور که ازناحیه یک چشم نابینا است. مردم از حکومت می خواهند که پست ولایت بغلان را آسایشگاه سالمندان نسازند. نعمتی قبل ازین بحیث مشاورغنی در امور مبارزه علیه فساد اداری کار می کرد. این ولایت از سالهاى گذشته مورد توجه سران حکومت نبوده و همواره والیانى به بغلان فرستاده شده که توانمندى مدیریت را نداشته اند. والى فعلی فرد مُسن و شخصى است که تجربه در بخش مدیریت ندارد و با توجه به چالشهایى که این ولایت با آن روبه رو است، باید یک والى تعیین گردد که فرد جوان و توانا باشد.
اعضای شورای ولایتی، فعالان مدنی و بزرگان قومی بغلان با انتقاد ازکاررایی عبدالحی نعمتی، به عنوان والی بغلان از حکومت میخواهند که کدر جوان و کارا را به این ولایت بفرستد، درغیر این صورت بغلان به دست طالبان سقوط خواهد کرد. آنان میگویند، آقای نعمتی موسفید است و توان اداره این ولایت را ندارد. بغلان به کدرهای جوان و کارا نیاز دارد. او میگوید، وضعیت امنیتی بغلان شکننده است و نعمتی توان ادارۀ این ولایت را ندارد. بزرگان قومی همچنان از حکومت میخواهند که فردی را به مقام این ولایت معرفی کند که توان خدمتگزاری را داشته باشد. آنان میگویند، امروز کدرهای جوانی در کشور حضور دارند و باید فرصت به آنان داده شود.مردم هشداردادند که اگر براى ولایت بغلان یک شخص جوان و با تجربه بعنوان والى تعیین نگردد، به اعتراضات شان ادامه داده و شاهراه بغلان- کابل را مسدود خواهندکرد. ولایت بغلان در وضعیت حساس قرار دارد و در چنین وضعیت، نباید درتعین والى بی توجه بود. بغلان یکی از ولایات درجه دوم در شمالشرق کشور موقعیت داشته و درحال حاضر، در چندین ولسوالى این ولایت نیروهاى امنیتى با مخالفان مسلح در جنگ قرار دارند و ولسوالى دهنه غورى، از هشت ماه بدینسو در تصرف طالبان مى باشد.استفاده - پژواک ،منابع خبری وپژوهشهای نویسنده .
قسمت پنجم
۱٫ گلبدین حكمتیار رهبر حزب اسلامی
حكمتیار از سران جهادی است كه بعد ازعزیمت شوروی سابق در جنگهای داخلی همراه با جمعیت اسلامی و شورای نظار نیز دخیل بوده است. وی هم اكنون در با دولت قرار دارد. حزب اسلامی در دو جناح فعالیت میكند؛ جناحی كه بر ضد دولت میجنگد و جناحی كه فعالیت سیاسی رسمی داشته و حد اقل دو وزیر در كابینه دارند. هرچند جناحی كه به ریاست عبدالهادی ارغندیوال فعالیت میكند خود را مجزا از رهبری گلبدین حكمتیار میدانند. اما برخی از سیاسیون افغان به این مسئله باور ندارند. تمیم نورستانی والی سابق نورستان در این زمینه به کلید گفت: “تا روزی كه گلبدین حكمتیار زنده باشد كسانی كه به نام وی در كابل حزب ساخته اند، هیچ وقت مستقل شده نمیتوانند. اینان نفرهای دست دوم هستند و رهبر اصلی، «او» است.” به گفتهٔ نورستانی افراد فعال حزب اسلامی در دولت به نام گلبدین و گروه او امتیاز گیری مینمایند. او افزود: “در كنگرهٔ حزب اسلامی من اشتراك داشتم، تمام ریش سفیدان حزب اسلامی ایستاد شدند و ارغندیوال صاحب را گفتند كه خود را رهبر نگو. رهبر ما كسی دیگری است كه حالا حضور ندارد؛ خودت رییس حزب اسلامی میباشی نه رهبر.”
۲٫ عبدالرب رسول سیاف رهبر دعوت اسلامی
سیاف نام تنظیمش را كه اتحاد اسلامی بود به دعوت اسلامی تبدیل كرد. تنظیم او طرز دید اسلامی دارد. هم در جهاد افغانستان نقش گسترده داشت و هم در جنگهای تنظیمی. استاد سیاف از اعضای گروه مقاومت شمال بوده كه چند سال با طالبان جنگیده است. وی در حال حاضر یك بار دیگر عضو ولسی جرگه كشور شده و از اعضای رهبری شورای عالی صلح نیز است كه اخیراً برای گفتگو با طالبان از سوی رییس جمهور كرزی ایجاد شده است.
۳٫عبدالرشید دوستم رهبر حزب جنبش ملی اسلامی
عبدالرشید دوستم یكی از رهبران پر قدرت در جنگهای داخلی كشور بوده كه این حزب علاوه بر این كه صدها جنگجو داشته در فعالیتهای سیاسی و چانه زنیها بر سر قدرت نیز دست بالایی دارد و هم اكنون رهبری حد اقل سه وزارت خانه در دست اعضای این حزب است. جنبش متشكل از اعضای احزاب كمونیستی سابق و برخی از اسلام گراها است. آقای دوستم از اقلیت اوزبیكهای افغانستان است.
۴٫ جمعیت اسلامی
جمعیت اسلامی نیز یكی از احزاب مطرح در جهاد علیه شوروی سابق و درگیریهای داخلی است. این حزب كه همواره در رقابت شدید با حزب اسلامی قرار داشته بعد از پیروزی مجاهدین، قدرت را به دست گرفت و رهبر آن برهان الدین ربانی، رییس دولت انتخاب شد. پس از آن كه طالبان تمام آنان را مجبور به فرار ساختند، این حزب گروه مقاومت شمال را تشكیل داد، پس از سقوط طالبان تا كنون بیشتر كرسیهای بلند دولتی را اعضای این حزب در اختیار دارند. آقای ربانی در حال حاضر رییس شورای عالی صلح نیز میباشد.
۵٫ حزب افغان ملت
این حزب در سال ۱۳۴۴ در كابل از سوی یك كنگره ۶۸ نفری تأسیس و در ابتدا انجنیر غلام محمد فرهاد شاروال اسبق كابل، رهبر آن بود. در سالهای جهاد، جنگهای تنظیمی و حاكمیت طالبان این حزب در پشاور پاكستان فعالیت میكرد و
اكنون دوباره در داخل كشور فعالیت دارد. شواهد نشان میدهد كه اعضای این حزب در بیشتر كرسیهای دولتی هم اكنون اجرای وظیفه نموده و در مواردی برای تقرر اعضای حزب شان تلاش كرده اند. به گفته آستانه گل
شیرزاد، انوارالحق احدی وزیر تجارت و صنایع رهبر این حزب بوده و غلام جیلانی پوپل رییس عمومی ارگانهای محلی معاون عمومی این حزب میباشد.
۶٫ حزب وحدت
این حزب در بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ تأسیس گردید. بعد در سال ۱۳۷۱ به دو شاخه تقسیم گردید كه یك شاخه آن را محمد اكبری رهبری میكرد كه درحال حاضر نیز فعال است. و شاخه دوم آن را عبدالعلی مزاری رهبری میكرد كه بعد از مرگ وی محمد كریم
خلیلی جانشین وی گردید. سپس از شاخه تحت رهبری خلیلی، دو شاخه دیگر نیز انشعاب كرد كه یكی از آنها را محمد محقق به نام حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان و شاخه دیگر آن را قربان علی عرفانی تحت نام حزب
وحدت اسلامی ملت افغانستان تشكیل داده و رهبری مینماید. بیشتر فعالیتهای حزب وحدت در زمان جهاد در ولایتهای مركزی بود، اما در زمان جنگهای داخلی یكی از احزاب دخیل در جنگها شمرده
میشود.
۷٫ تنظیم محاذ ملـــــی
ایــــــن حـــــزب به رهبری پیر سید احمد گیلانی در سالهای جهاد افغانستان به وجود آمد. بیشتر اعضای این حزب را مریدان پیرگیلانی تشكیل میدهند. آقای گیلانی در حال حاضر
از اعضای هیئت رهبری شورای عالی صلح است. وی رابطهٔ خوب با رهبران قبایلی پاكستان دارد. آفتاب احمدخان شیرپاو وزیرداخلهٔ پیشین پاكستان یكی از مریدان نزدیك او است.
۸٫ شعله جاوید
سازمان جوانان مترقی كه رهبری شعلهٔ جاوید را به عهده داشت در سوم عقرب ۱۳۴۴ ایجاد گردید كه رهبری آن را اكرم یاری از باشندگان ولسوالی جاغوری ولایت غزنی بر عهده داشت. سازمان یاد شده در سال ۱۳۴۷ نشریهٔ شعله جاوید را به مدیریت عبدالرحیم محمودی به نشر رساند كه بعد از ۱۱ شماره، مدیر مسئول آن توقیف شد. از این رو این جریان به نام شعله جاوید معروف گردید. در سال ۱۳۴۹ انجنیر عثمان یكی از رهبران این جریان از آن انشعاب كرد و بعد از ۱۳۵۱ داكتر فیض از مؤسسان دیگر این جریان از آن جدا شد و گروه انقلابی خلقهای افغانستان را به وجود آورد. سازمان جوانان مترقی در سال ۱۳۵۴ با برگزاری یك جلسهٔ بزرگ، تصمیم به جمع بندی اهداف و برنامههای گذشته اش گرفت. اما با انعقاد این جلسه، اختلافات بیشتر گردیده و این سازمان از هم پاشید. شواهد نشان میدهد كه در حال حاضر سازمانهایی كه از بقایای شعله جاوید عرض وجود كرده اند و فعال و نیمه فعال میباشند، با نامهای ذیل یاد میشوند: حزب كمونیست مائویست افغانستان، سازمان رهایی افغانستان، سازمان پیكار افغانستان، سازمان انقلابی افغانستان و سازمان ساما.
۹٫ راوا (RAWA) یا جمعیت انقلابی زنان افغان
این سازمان بخشی از سازمان رهایی افغانستان است كه ظاهراً برای تحقق حقوق زنان فعالیت میكند. راوا نیز از بقایای شعله جاوید است. رهبر این حزب كسی به نام مستعار «مینا» بود كه سالهای پیش در كویتهٔ پاكستان كشته شد. راوا در سالهای اخیر در كشور برنامههایی را به منظور تحقق حقوق زنان راه اندازی نموده است ، ولی در آن به صورت آشكارا رهبران و اعضای احزاب اسلامی و جهادی را مورد دشنام قرار داده اند. منبع مورد استفاده – گزارش تحقیقی پژواک وبخشهای خبری .