- نوامبر 2018 –
«درین نامه نه تملق جای دارد و نه هدف مغرضانه و نه خیالبافی و منافع شخصی»
خواهش و درخواستهای مکرری از عده سیاسیون، بعضی از اعضای حزب جنبش ملی، روشنفکران و شخصیتها مترقی و وابسته به جریانهای سیاسی گذشته داشتم تا شخصیت بزرگ جنرال (دوستم) و یک سلسله گفتنیها را نه از کانالهای دیگر و بلکه در پرتو دموکراسی، آزادی بیان و گفتار در حزب جنبش با جناب ستر جنرال عبدالرشید دوستم رهبر حزب جنبش از طریق رسانه ها در میان بگذارم و از طرف دیگر حدود یک سال قبل زمانی که با تمام توان در حمایت از جنبش و ترکتباران قلم می زدم و به یاران و عزیزان وعده گذاشته بودم که بمجزد ناکامی توطئه بر معاون اول ریاست جمهوری گفتنیهایم را در میان بگذارم. اینک که رهبر جنبش در کشورحضور دارد و در گرما گرم صلح و مصالحه و انتخابات پیشرو و بار دیگرجنبش مورد عطف و توجه قراردارد و الحمدالله توطئه ها ناکام و توطئه گران برای دیدار و ملاقات رهبری جنبش صف کشیده اند و ما وعده را بجا و توجه جدی ستر جنرال عبدالرشید دوستم را به نامه هذا معطوف می داریم. و من الله توفیق.
====================================================
ای زده شعله به شب، بارقه باورتو
گر فراری نشود، دشمن بد گوهرتو؟
خود به هنگامه ی پیكارچه تد بیر كند
پیش تا صبح ظفر، دست خدا یاورتو.
مرد حماسه واسطوره، شخصیت ساده وبی آلایش، چهره آشنا به مردم کشور، رهبرفرزانه وماندگارترکتباران وحزب ج م ا ا – وپاسداردلیروشجاعی سنگرهای نبردوحماسه چهاردهه کشور، پاسدارصاف وساده جبهات جنگ علیه بیداد واستبداد ودوست قدیمی ام.
سلام وحرمتم راپذیراشوید ومی دانم همه نبشته هایم را ازنظرمی گذرانید وبه قولی گفته اید:
(همین آدم نان ونمک را پاس می دارد وبه دعاوسلامش پابنداست.)
نمی دانم نامه را ازکجا آغازکنم وکدام گفتنی را درصف بندی مقدم بدانم ودرحیرتم ازبهترینها بنویسم ویا ازکاستی ها، باین حساب به گفته اندیشمندی – آنانی که کارمی کنند واشتباه هم می کنند.
اما کسانی که بتواتهام می بندند وصادقانه باید این موضوع را درک کنند که سیاست چک وپک، نشیب وفراز، بازی وتاکتیک، شکست وپیروزی وفرازوفرودهای فراوانی دارد.
گاهی ایجاب می کند بازی به ضررهم انجام داده شود تا ازویرانی های بیشتروفراگیرجلوگیری شده باشد.
امروزتصمیم دارم گفتنیهای ناگفته ی رابه شمابرسانم واگرپذیرفتید خانه تان آباد واگرقبول مقبول واقع نشد وما هستیم وتاریخ وحوادث نگاری وآینده وبه قولی-
هنوزاول کاره ... سفردنباله داره ...
کمی برمیگردیم به گذشته ها وکاروکارنامه های شما ودعا وسلام که باهم داشتیم.
رشته های موی سپیدم ...
...
رد پای...
رنج ها و دردهایی است
که روزگارم را سیاه کرد
...
شبی تاریخ میخواند م سراسر
گهی ازباختروگاهی ز خا ور
سفرکردم به عهدپاد شاهان
کنیشکاتابه محراب وسکندر
به کاخ ارگ وتاآن تخت قدرت
سپیدارش دیگرگردیده بی سر
صدارت تک وتنها گریه می کرد
درش را بسته اید با حال ابتر
به چشم خویش دیدم مست عشر ت
گروهی نابکا ر – مشتی ستمگر
یکی دیوانه گی دارد به میهن
دیگرغرق گشته درپاستیک وپودر
زتشویش آنچنا ن بودم که تاصبح
ز حیرت ها نیاسودم به بستر
صد ایی ناله می آمد زتا ریخ
د مادم گریه اش می شد مکرر
به خود گفتم زحیرت که ای وای
عجب غافل شدند ازکار داور
کجا شد نادر؟ وظاهردیگرنیست
نه لشکرماند و نه تخت و نه افسر
بسی لرزید م ازبازی گردون
شگفتی بود درجا نم سراسر
سحربود ومرا حیرت، که ناگا ه
موذن با نگ زد: { ا لله ا کبر!}
جنرال بزرگوار- دوستم!
(دوستم نام وخاطره ی ماندگاری است که صد ها هزارباشنده این مرزوبوم دراوایل دهه شصت به جنرال دوستم دادند) وکمی گذشته ازآغازآن دهه - حکومت آن زمان سمبول طلایی رنگ دولتی وستاره زرین شهامت وپایمردی را برشانه دوستم گذاشتند ودیگردوستم مشهوربه جنرال دوستم شد و رساله ی بنام دوستم «نویسنده درتهیه رساله سهم ارزنده یی داشت» رادرقفسه کتابخانه ها، درویترین کتاب فروشی ها، دردید اندیشمندان، روشنفکران، زحمت کشان ودردسترس مردم گذاشته شد واین قدردانی وحق شناسی وحق به حقداررسیدن سبب شد که جنرال دوستم (اوزبیک جوانی جوزجانی) بال وپربگشاید وهمچون عقابان بلند پروازدره های زیبا وصخره های سربه فلک کشیده هندوکوش، بابا، پامیروسپین غروتورغربه وطن، مردم وبود ونبود کشوروخوشی وسعادت هم میهنانش ببیند وبا دستمال نوگله دورکمروگوبیچه اوزبیکی برتن وقدیفه راه داربرسرعازم جبهات نبرد علیه ارتجاع وسیاهی شود وبایک چشم برهم زدن این عقاب تیزبال صخره وسنگرهای نبرد به قهرمانی تبدیل شود که درتالارها، تریبونها، جلسات مهم دولتی، درمسجد، تکیه خانه ها، جماعتخانه ها، دربزم ورزم ودربوم وبرکشور- همه بپا بخیزند وبرای قهرمانی این اسطوره کف بزنند وادای احترام کنند.
درسرخط گزارشهای تلویزیونی، دراخباررادیو، درصفحه های اول روزنامه ها، جراید، مجلات ودرسرزبانها { جنرال دوستم قهرمان وطن} گفته شود وتصویرهای بزرگش درپوهنتون کابل درمراکزعلمی وفرهنگی ودرکاغوش وقطعات عسکری نصب وازقهرمانی وجنرالی اش گرامی داشت صورت گیردودولت ومردم، حاکمیت ملی، صلح وخوشبختی ونظم وآرامش را درچهره این مرد ببینند.
من نیزازین دوره با جنرال دوستم دعاوسلام داشتم واین روابط با قطع ووصل وبا چشم وهمچشمی ها وقدرت طلبی وخوش خدمتی های اطرافیان جنرال دوستم همراه بوده وحتا ازمن دروغهای زیادی بافته وتقدیم جنرال دوستم کرده اند تا خدمتی بخود کرده باشند.
خوش خدمتی آقایان مرحوم نورالله تالقانی مشاورومقرب دربارجنرال دوستم، مخدوم دستیارجنرال دوستم، سید جعفرقوماندان فرقه هشتاد، سید حسام الدین معاون فرقه هشتاد و... خواستند تا مناسبات ودعاوسلام خالصانه وبدون امتیازطلبی ام را بادوستم به حاشیه بکشاند وماهم عطای جنرال دوستم را به لقایش بخشیدیم ... ودوستی را دردوری دیدیم.
باری بعدازسقوط رژیم سیاه ومنفورطالبان که هنوزجنرال دوستم با آمریکایی ها مصروف جنگ ونبرد باتروریزم بودند ودرقصرشبرغان ملاقاتی داشتم با جنرال دوستم ودرجریان گفتگوجنرال ازمن خواست تا اگرخواهشی داشته باشم وبرای انجام آن آماده هستم، درآن لحظه زمانی موصوف نسبت مصروفیتهای بیش ازاندازه ریش انبوهی داشت ومن بی درنگ خواستم که فقط ریشش را بتراشد زیرا برای یک جنرال، فرمانده ونظامی برجسته ریش زیاد زیبنده نیست.
جنرال دوستم خواهشم را پذیرفت ودریکی ازجلسات انگونه که من اطلاع یافتم وی به اطرافیانش ازخاطره های زندگی اش یادآوری وازجمله میگوید: فرهنگی را ملاقات کردم ومن خواستم که برایش چه انجام بدهم ووی بدون مقدمه برایم گفتند که لطفآ ریشش را بتراشد و نه تقاضای کرسی، نه مادیات و نه خواستهای شخصی ... (درین دیدارمرحوم لعل محمد قوماندان، اکبرخان قوماندان امنیه وقت جوزجان، عثمان خان ریس امنیت ملی اسبق جوزجان، مخدوم دستیارقبلی جنرال دوستم ... حضورداشتند).
به یزدان که گر ما خرد داشـتیم
کجـا این سر انجـام بد داشـتیم
در این خاک زرخیزمردآفرین
نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد
بود
وزآن کشور آزاد و آباد بود
چومهر ووفا بود کیش شان
گنه بود آزار کس پیششان
بزرگی به مردی وفرهنگ
بود
گدایی دراین بوم وبرننگ بود
کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما
که انداخت آتش در این
بوستان
کزآن سوخت جان ودل دوستان
چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد را فکندیم این سان زکار
نبود این چنین کشور و دین
ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
نه دشمن دراین بوم وبرلانه داشت
نه بیگانه جایی دراین خانه داشت
ازآن روز دشمن بما چیره
گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد... (این شعرازفردوسی نیست وخیلی ها دعوای شاعری اش رادارد)
بلی آقای جنرال دوستم!
گفتنیها ورفتنی هایم درنامه که به شما نوشته ام ازاینجا آغازمی شود.
دورنمی روم وزمان حاکمیت جنبش را همه بخاطردارند وخاطره های فروانی ازین دوره تاریخی وجوددارد وبحث اش را درکتابی که عنقریب روانه چاپخانه می شود، گنجانیده ام.
وهمچنان روی چند دلیلی بخود اجازه داده ام تا به شما نامه بنویسم.
دررفافت رسم ماجان دادن است
هرقدم را صد قدم پس دادن است
هر که برما تب کند جان می دهیم
قدر او را بردل وجان می خریم.
-> به پاس یاری وهمیاری ودوستی های گذشته واحترام متقابل که بین ما وجود داشت.
-> اندیشمندی میگوید: آنانی که درروزهای دشواردرکنارشما می ماندوحق دارند درموفقیت وبهروزی شما سهم بگیرند.
من طی این چهارسال که یکی ازسیاه ترین دوره های تاریخ کشورودشوارترین زمان برای شما، جنبش، ترکتباران وهمه مردم افغانستان شمرده می شود، باتمام توان درحمایت قلمی ومعنوی ازجنبش وترکتباران کشورایستادم. ونوشته هایم دررسانه های داخلی وبیرون مرزی شاهد این ادهایم است. ازین کرده پشیمان هم نیستم.
درین فصل تاریخ توطئه های معین، دسیسه های مشخص واتهامات گوناگونی برشما چیدند وبستند وپای شمارا به تبعید کشاند وترکتباران باتوطئه های متعددی مورد تحقیروتوهین قرارگرفتند وسرانجام فرمانده قیصاری روانه زندان وتعدادی افرادش کشته وزخمی شدند وتاهنوزازسرنوشتی وی اطلاعی دردست نیست وهیچکسی به شمول جنبش نمی خواهند درین مورد سخن بگویند ونمی دانیم چرا همه سرد وساکت اند وکتمان را برحقیقت مقدم می شمارند؟
صفحات شمال وبخصوص مناطق ترکتباران تا هنوززیرضربات خورد کننده حکومت وتاخت وتازتروریزم قراردارد. اینهم میگذرد ولی آنچه که مایه ی اندوه واندیشه است اینست که به قولی دست شما نمک ندارد. تاسف باراست که بیشترین ستم را درعیب چینی ودسایس، سفره نشینان وآنانی که درخوان جنبش بزرگ شده بودند وازسهم جنبش وترکتباران به جلال ومقام رسیده اند، روا داشتند.
همانگونه که شاهد بودیم اینان با همدستی ستم کاران حکومتی هرآنچی که درتوان داشتند برضد جنبش ومردم همنژادش دریغ نکردند وهنوزکه هنوزاست، این خودزنی وخود فروشی باقوتش ادامه دارد.
ازجانب دیگرعده ازروشنفکران وقلم به دستان جنبش وتعدادی دیگری که وابسته دیروزی جنبش بودند وهنوزنیزهستند (موقع مناسب اینان را نیزافشاخواهم نمود) وتاهنوزدرآسیایی میانه نشسته وبرخوان شما نیشخوارمی زنند وحتا به پاس نان ونمک - سیاه را سیاهی وتاریکی را پلیدی نگفتند وننوشتند ویا نخواستند که بگویند وبنویسند تا مناسبات شان با مشاور امنیت ملی، ریاست عمومی امنیت ملی وارگ لطمه نبیند.
= " درتاشکند چند سال قبل باشخصی که اکنون ازشما هدایت می برند (نامش برای فعلا نزدم محفوظ است) نشستی داشتیم ودرجریان گفتگوازوی دررابطه به شما سوال شد واوبدون تفکردوران تانرا پایان یافته دانسته وحرف وحدیثی زیادی بیان داشتند. " =
این اشخاص بالا خوروبالا نشین نه تنها صفحه ی را درحمایت ازجنبش، ازحق وحقوق مشروع شما وترکتباران سیاه نکردند وبلکه خیلی ها را تشویق وترغیب کردند که دروازه دفترومنزل حنیف اتمر ومعصوم ستانکزی را دق الباب نمایند تاازاینطریق به غنی احمدزی برسند وازشما وجنبش شکایت وحکایت ببرند.
همچنان تعدادی ازچهره های که اکنون نزد تان اقتدارواعتبارروزافزون دارند ودرزمان مهاجرت درپاکستان و... برایتان خط ونشان می کشیدند وطی این چهارسال نسبت توطئه ها ورنگ ونیرنگ های ارگ نشینان ازسنگ صدا بیرون شدواینان ازکنده سنک کرده هم سنگدل تروسردتربودند که آوازی بکشند وحرفی بگویند. وخیلی های دیگرکه به اروپا وبخصوص آمریکا کوچ کشی کرده اند.
ازدسایس وازعقب خنجززدن ائتلافیون وهمرکابان جنبش دردوره انتخابات ریاست جمهوری وبعدها که مورد نوازش غنی احمدزی وحنیف اتمرواقع شدند چیزی پنهان وناگفته نیست ودرکلیات همه می داند وجزیات را دراثر جدیدم به بیرون خواهم داد.
اگرشهامت، شجاعت، وفاداری وسرسپرده گی عنایت الله بابرفرهمند، آقای قرلق، فیض الله ذکی، فرمانده نظام قیصاری، ته ینچ، فرمانده جوزجانی، عزیزی والی جوزجان، جنرال هاشم وواسع اکبری ودرکل تیم امنیتی شما نمی بود شاید ورق بگونه دیگری خوانده می شد.
زمانی که نشست سید نورالله، سید کامل، شاکرکارگر، عالم ساعی، متین بیگ، نقیب الله فایق، احمد ایشچی... را دوریک میزبا غنی احمدزی وحنیف اتمردرارگ ازشیشه های جادوی تلویزیونها دیدم، گفتم ونوشتم چه عجب اینان که زمانی دررهبری جنبش قرارداشتند وبرای خیلی ها نازمی فروختند و نان نمک جنرال دوستم را خوردند وپاس نمکدان را هم نکردند.
چرا اطرافیان ومقرب دربارجنبش صادقانه لب به سخن نمی گشاید وحقایق که طی این مدت درپسخانه هاوآرشیف های ناگفته حبس شده اند، ظاهروآفتابی بیان نمی کنند؟
چرا خود فروشان وخود زنان جنبش که هرکدام درزمانش دست فرعون ونمرد را ازعقب بسته بودند به یکباره گی به حزب جنبش، به سفره نان، به ترکتباران وبه عهدوپیمان پشت پازدند ومشت درهوامی کوبند وخیال رهبری جنبش را درسرمی پرورانند. نمی دانیم که چند حزب جنبش وجوددارد که هرکدام اینان رهبرشوند وبرمسند بنشینند؟
به جای پادشاهان رسم این است
که چون رفتند بعدی می نشیند
ولیکن ساعتی نتوان نشستن
بر آن مسند که دوستم می نشیند.
جناب جنرال دوستم!
درکناراین همه معامله گران وخود فروشان، شخصیت های صادق ووفاداربه آرمانهای جنبش ومردم آزاده ترکتبارنیزوجود دارد ودرگوشه های سکوت وشکررنجی پناه برده اند وبسکه ازاینان غیبت گویی راست ودروغ به رهبری جنبش کرده اند وایشان نیزمصلحت رابرگوشه گیری دیده اند.
متاسفانه تعدادی ازنخستین روزهای تاسیس جنبش م ا ا – تا اکنون آب گل نموده وماهی گرفته اند وحق وناحق با گزارش گویی های بی جا وبی مورد به شما، آب را درآسیاب بیگانه ها ریخته اندوازاینطریق مالک جلال وبارگاه شده اند.
این پدیده منفی وخانمانسوزباتاسف همچون موریانه جنبش را می ساید وهیت رهبری جنبش با اندوه با اینان سرشورداده وخیلی ها را دل زده وگوشه گیرنموده اند. ازاین پدیده های منفی وکاستی ها وکم کاری ها جسته وگریخته جنرال پرافتخاروطن - ارکانحرب عبدالروف بیگی- نیزدراثرش نگاشته اند.
زمانی که دگرجنرال همایون (فوزی) معاون وزیردفاع وبعد والی فاریاب بود وهرروزگیله وشکایت وجود داشت وهرلحظه سخن چینی وغیبت وگزارش ازکم کاری وناپایداری موصوف گوشها را تخریش وتا اینکه وی مردانه ازولایت استعفا {شاید به جمله معروف اتکانمود باشد:
همسایه آمد به خروش یا سرای بخروویا سرای به فروش } نمود وبه جایش نقیب فایق محرم اسراررهبری جنبش (اکنون محرم رازومونس ارگ نشینان) گماشته شد وتفاوت این جابجای را تا امروزشاهدیم.
قول معروفی است که میگویند:
هرآنکه زیاران گریزان شود
گرفتاری غول بیابان شود.
فایق حتا پای را ازگیلم فراترگذاشته وچندروزقبل رهبری جنبش را به سودا گری و معامله متهم نمود. گفته اند که دروغگویی حافظه ندارد وتازه که فایق به صفت والی فاریاب گماشته شد ودرگردهمآیی مردم خودرا رهروجنبش وتحت امرجنرال دوستم خطاب نمود ولی خیلی زود مشتش روشد وعلنی با جنبش سرناسازگاری را آغازنمود.
اینجا لازم می بینم موضوعی را که ممکن آگاهی داشته باشید - تذکربدهم:
قبل ازتبعید شما (جنرال دوستم) همانگونه که می دانید، مناسبات حکومت وجنبش تیره وغنی برای سرکوب رهبری جنبش و یورش به قصرشیرپور (اقامتگاه معاون اول ریاست جمهوری) نیروهای ویژه، قوتهای امنیت ملی، گارنیزیون کابل، کماندووگارد ارگ رادرفرودگاه کابل، گارنیزیون، وزیراکبرخان، ارگ ووسایط زرهی وتانکها را دراطراف واکناف شیرپوربرای عملیات ویژه جابجا نموده بود.
درمدت بیست وچهارساعت اول این توطئه همایون فوزی لحظه آرام نمی گیرد وبه هردرودروازه می رود وبرای برهم زدن دسیسه تلاش می نماید وازامکانات وروابط شخصی اش استفاده نموده وبه وزارت دفاع ومعصوم ستانکزی ودفترغنی احمدزی ازپیامد این توطئه هوشدارمی دهد.
(برای محرمیت موضوع معذورم تا همه مطالب رابازگونمایم).
«لازم دیدم به جنبش بگویم: من بعدازسقوط طالبان وتدویرکنگره جنبش دربلخ که حدودا یکنم دهه سپری می شود هیچگونه روابطی با همایون فوزی ندارم.»
جناب معاون اول ریاست جمهوری!
امروزبدون مبالغه حزب جنبش م اا – یکی ازنیرومند ترین نهاد سیاسی وحزبی دروطن بوده وازنگاه داشتن کادرهای مجرب نظامی ومسلکی درسطح کشوربی رقیب است.
اما سوال اینجاست! چرا رهبری حزب جنبش برای اتحاد وانسجام کادرهای مجرب وشخصیت های اندیشمند گامهای قاطع ومتینی برنمی دارد واین چهره ها را در کمیته، شورا ویا هرنامی که میگذارند انسجام نمی دهند؟
شخصیتهای صادق واندیشمندی که درنیرومندی جنبش سرسپید کرده اند وعمرپربارخویشراوقف این آرمان نموده اند، اینجا مشت نمونه خروارتعدادی ازین چهره هارابه معرفی می گیرم:
جنرال روف بیگی، جنرال همایون فوزی، جنرال داوود عزیزی، جنرال مجید روزی، جنرال جوره بیگ، جنرال صادق مرادی، جنرال محمود مجیدی، سردار رحمان اوغلی، ستاردرزابی ...
آقای ستر جنرال دوستم!
شما بهترمی دانید، بزرگی ورهبربودن درحوصله، گذشت، بخشش ونوازش، پربارتروزیبنده ترمی شود. همانگونه که طی این مدت بارها حزب جنبش وصفوف رزمنده ومردم غیورترکتبارازتوطئه ها ی گوناگون سربلند وسرافرازبیرون شده اند.
این بارشخصا دست وآستین را برزده وکمرهمت را بسته به چهره های سابقه دارووفاداربه جنبش که روی بعضی معاذیرشکررنجی دارند بروید وبزرگی وخردمندی تانرا به نمایش بگذارید وآزآنان دلجوی ودعوت نماید تا ترکتباران وحزب جنبش بهتروبیشترازگذشته نیرومند و یک پارچه شده وبسوی بهروزی های بعدی استواروسربلند گام بردارد.
وشما بحیث رهبرکه تنهابه جنبش وترکتباران تعلق ندارید، بازهم محبوب القلوب وماندگارشوید.
جناب رهبرحزب جنبش م اا –
بدون مبالغه شخص شما دربین تجمع های روشنفکری، نهاد های مدنی، احزاب سیاسی ومترقی، کلکتیف های ملی ومیهنی ودرتفکروخرد نویسنده گان جای ویژه دارید واین محبوبیت ومقبولیت باعث می شود که بتوانید انسجام دهنده ملی واتحاد ویکپارچگی بیشترمردم وطن، جنبش وترکتباران باشید. عملکردهای شمادردهه هفتاد وبخصوص دردوران حاکمیت تنظیمی که سبب نجات جان صدهاهزارهموطن، مهاجرین کابلی، روشنفکران، زنان وفرهنگیان شد، هیچگاهی فراموش حوادث نگاران وتاریخ نویسان نخواهد شد وآرزوداریم باردیگربا چهره های ملی متحدانه دست به کارشوید ومردم کشوررا به دامان مادروطن منسجم بسازید تا این دوره سیاهی وفلاکت به پایان برده شود وآفتاب همدلی واتحاد مردم طلوع نماید.
شما وهم اندیشان ومتحدان تان چهره های ملی هستید که فردا تاریخ وطن حماسه های ماندگارتانرا درصفحات زرین تاریخ حک خواهد کرد ونقشهای جاودانه درننگین تاریخ خواهید بود.
گفتنیهایم چون انبار، شاید باشد
یک وسعت در حصار، شاید باشد
هرکلمه که نوشتم افشای رازیست
هر واژه طناب دار، شاید باشد ...
آقای جنرال دوستم!
همانگونه که دربالا تذکرداده ام این حق را بخود محفوظ می دارم تا کارنامه های شما وعده دیگری که درمبارزه برای عدالت اجتماعی، حقوق ملی ونابرابری های معین ومشخص تا هنگامی که همگام با مردم ایستاده اید به بررسی بگیرم وحوادث نگاری نمایم، طوری که درگرماگرم تنشهای نفس گیر یکنم سال قبل دررسانه های بیرون ودرونمرزی نوشته بودم:
ماچرا ازجنرال دوستم می نویسیم؟
جنرال دوستم تفکرواندیشه بنیاد گرایی، افراط طلبی وتوطئه ودروغ را ندارد.
جنرال دوستم ازمردم وازطبقه محکوم ومحرم سربلند کرده است.
جنرال دوستم سالهای سال مانند هزاران انسان مظلوم وطن شلاق ستم وتبعیض را تحمل نموده است.
جنرال دوستم به هرروشنفکروآزاد اندیش وطن حرمت می گذارد.
جنرال دوستم صدها هزارمردم بی دفاع وهزاران روشنفکروقلم بدست را ازچنگال خونین افراطگرایی نجات داده است.
جنرال دوستم دروغ نمی گوید، دسیسه نمی چیند، فریب را بلد نیست وصاف وساده قول وقرارمیگذارد.
جنرال دوستم مانند صدها کرسی نشین دیگردزدی وچپاول نکرده است.
جنرال دوستم سالهای سال درد، رنج، مصیبت واندوه مردم را فریاد زده است.
جنرال دوستم حقوق زن ومرد را مساوی می داند.
جنرال دوستم درقدرت واقتدارهیچ زمانی گروپ وباند نداشته است.
جنرال دوستم درهیچ کنفرانس وتقسیم قدرت برای خانواده وولسوالی اش امتیازنخواسته است.
جنرال دوستم درنبردهادوشادوش همسنگرانش رزمیده است.
جنرال دوستم برضد ستم، تبعیض واقتدارگرایی می ایستد ...
با درودهای دوستانه وبرادرانه. سبزوآفتابی باشید. (استاد صباح)
برای اولین بارازکابل پریس نشرمی شودوبعد به آدرس های ذیل فرستاده می شود:
دفترمعاون اول ریاست جمهوری
به حزب جنبش م ا ا
به تلویزیونهای باتوروآینه
به ستر جنرال عبدالرشید دوستم
به داکتربابرفرهمند ریس دفترمعاون اول ریاست جمهوری
به فقیرمحمد جوزجانی
به ته ینچ سخنگویی جنبش م اا ووکیل پارلمان
به اکببری مسول سکتوروزارت داخله دردفترمعاون اول
به تمام نشریه های ملی ومیهنی، روزنامه ها وجراید بیرون ودرونمرزی.
حقیقت نشریه روشنفکران ودادخواهان
وب سایت آریایی
وب سایت وطندار
وب سایت میهن ...