بخش اول
خشونت و جنگ و همه جا را گرفته و صحبت از وطن دوستی و خدمتگاری ابلهی است.
دیرگاهی است در چراگاههای ما
گرگها با خشونت بر گله میشها میزنند
میدرند خون برپا میکنند.
دیرگاهی ست روباهها با حیله و ریا به دنبال آزار خرگوشهایند.
و کرکسها بیرحمانه چشمان لاشهها را از کاسه بیرون میکنند.
و انسان آشفته و مبهوت میپرسد:
آیا میشود بازهم فریب قاتلان و چپاولگران را خورد؟!
قابل توجه اشرف غنی ریس جمهور!
آقای غنی! باوجدان بیدار و باغیرت و شهامت افغانی به این بی اندیش، یکنم دهه میشود که در قندهار، هلمند، ارزگان، زابل، غزنی، لوگر، وردگ، پکتیا، پکتیکا، خوست، ننگرهار، کنر، کندر، بغلان ... آتش جنگ و بیداد، خانه و زندگی مردم را به کام نیستی و نابودی کشانده و یک نسل از فرزندان قراء و قصبات این مناطق در اثر جنگ و ستم از بین رفته است و تو احساساتی مشت به میزمی کوبی و تمام داروندار وطن را در جیب تفنگداران جنگ سالار میریزی و صادقانه از تقسیم «پنجاهپنجاه» بگذر و از ملت معذورت بخواه و بانکها و چوکیها را به گروپ مشخص چپاولگر رها کن و تا ملت با این قاتلان تصفیه حساب نمایند و چپاول و غارت ملی را از کیسههای شان بیرون آورند.
متأسفانه تو گاهی به میخ میزنی و گاهی به نعل و مانند کرزی جنایت نابخشودنی را مرتکب میشوی، کرزی فقط یک حرف را میدانست و میداند و باید از نیروهای خارجی شکایت نماید و اینکه وطن، ثروت ملی و افتخارات وطنی را در جیب سران قاتل و چپاولگر جهادی ریخته و خاینانه خم به ابرو نمیآورد.
بلی جناب غنی! سالها میگذرد، اما مردم هنوز هم در سایه تفنگ، فساد، استبداد و آدمکشی جنگسالاران بسر برده و زندگی برای مردم بیواسطه و فقیر شکنجه بار و دردناک است. فقط تفاوت آنان با یک دهه قبل این است که ریش و پکول و بعضی از کلمات مانند «دموکراسی»، «انتخابات» و غیره را نیز یاد گرفتهاند و با آن بازی میکنند. قوماندانها و جنگ سالاران غارتگر و آدمکش که از راه رذالت و چپاول و فساد و قاچاق مواد مخدر به میلیونرها مبدل شدهاند.
چپاول و غارتگری علنی
چرا بیعاطفه این روزگار است؟
که هرکس با دل ما ناسازگاراست
وطن در خون و مردم خونرنگ شد
به تقویم سیاهی ماندگاراست.
آقای ریس! تکه داران جهاد- چون: دبل عبدالله، تورن اسماعیل، رسول سیاف، یونس قانونی، بسم الله محمدی، گل آقاشیرزی، امرالله صالح، عطا محمد چور، اکبری، بصیر سالنگی، صلاح الدین ربانی، ضیا مسعود، ولی مسعود، امان الله گذر، تاج محمد وزیر داخله ... تلاشها را آغاز کردهاند تا دولت رابه چالش بکشانند. اینان میخواهند برای حفظ قدرت شان، یک نیروی مسلح جهادی را بسیج، و به همین هدف تاکنون چندین نشست را در کابل، شمال و شمالی برگزار کردهاند. اسماعیل وزیر انرژی و آب در یک نشست در ولایت هرات گفته بود که برای دفاع از افغانستان یک شورای سرتاسری مجاهدین را تشکیل میدهد. آگاهان سیاسی و مقامات امریکایی با این اظهارات اسماعیل خان مخالفت کرده و آن را به ضرر کشور دانستند.
والی بلخ میگوید: افغانستان متشکل از مجاهدین است، همه مجاهد اند، برخی از اعضای کابینه و تعداد زیادی از قوماندانهای امنیه ولایات و مسئولین ارگانهای امنیتی، مجاهد هستند و مجاهدین قابل تقدیر اند. اگر افتخارات جهاد را از آنها بگیرند، چیزی برای آنها باقی نمیماند.
ریس جمهور غنی! گفته میشود که هشتاد میلیارد دالر در ده سال به افغانستان آمده است اگر 20 میلیارد این پول در افغانستان درست مصرف میشد چهار افغانستان کاغذ پیچ ساخته
میشد.
تمام سرکهایی که در افغانستان ساخته میشود بعد از سه ماه کاملاً تخریب میشود و از بین میرود و دوباره چند ماه بعد بازسازی میشود. در افغانستان دو نوع فساد است. یکی
فساد خورد و یکی فساد کلان، که به میلیونها دالر میرسد. فساد خورد را مأمورین دولتی و پولیس انجام میدهد و فساد کلان در سطح وکلا، وزرا و سناتور و... به میلیونها دالر در قراردادها تبادل میشود که
وزارت داخله و دیگر مسؤولان در برابر این مفسدین سکوت میکنند که یا با این مفسدین دست به یکی هستند و یا میترسند از افشای حقایق.
در چنین وضعی چگونه میشود به آیندهای روشنی دل خوش داشت و چگونه میشود از احیای ارزشهای انسانی و تغییری كه قراراست در زنده گی انسانهایی كه بهحکم طبیعت در افغانستان زاده شدهاند رونما شود سخن گفت؟ چگونه میشود اطمینان داشت كه عبدالرحمان به تاریخ سپرده شده، مسعود مرده است، حكمتیار از دیدهها نهان شده و ملأ عمر دیگر برنمیگردد؟ چطور میشود میان سیاف و ملأ عمر تفاوت گذاشت، عطا محمد و اسماعیل با مسعود چه فرقی دارد؟ فهیم، قانونی، محسنی و شنواری چه تغییری کردهاند و كرزی جز فساد، بیپناهی و مافیا كدام تجربه جدیدی خلق كرده است تا بتوان به تغییر، بهبودی و بهتر شدن امیدوار بود؟
جناب غنی! در دوازده سال گذشته کرزی و هم دستانش دست یکی کرده این افتخارات را نصیب افغانستان کردند:
- افغانستان به مرکز ترکتازی و تمرین جنگ حدود ٥٠ کشور جهان مبدل گشت و دهها هزار هموطن ما بیدریغ بهوسیله این نیروها و تروریستهای طالبی قتل عام شدند.
- افغانستان در میان بیش از دو صد کشور جهان مقام اول را در کشت و تولید مواد مخدر کسب کرد و به پایتخت مافیای مواد مخدر جهان مبدل گشت.
- افغانستان دومین کشور فساد جهان مسما شد.
- افغانستان در کنار عراق در ردیف ناامنترین و پرخشونت ترین کشورهای جهان قرار گرفت و هنوز هم لانه امن تروریستها و آدمکشان است.
- افغانستان پس از سودان به فقیرترین و نادارترین کشور جهان تبدیل شد و در پایینترین رده لیست انکشاف انسانی ملل متحد جا گرفت.
- افغانستان در زمینه خشونت علیه زنان در صدر کشورهای جهان باقی ماند.
- افغانستان با داشتن شش میلیون بیکار و چهارده میلیون گرسنه ریکارد جهانی قایم کرد.
- بنا بر آمار رسمی بیش از یک میلیون انسان معتاد به مواد مخدر مرگ تدریجی را سپری میکنند.
- افغانستان باوجود سرازیر شدن میلیاردها دالر کمک در بخشهای مختلف هنوز هم بیشترین آمار مهاجرت را دارد. شش میلیون مهاجر تنها در ایران و پاکستان تحقیر و توهین شدن را بر برگشتن در کشور مافیاییشان ترجیع میدهند.
- دست درازی و مداخلات خاینانه دولتهای مستبد ایران و پاکستان بیش از هر زمان دیگر در وطن ما وسیعتر گشت و جواسیس شان تا بالاترین ردههای قوه سهگانه دولت افغانستان جابجا شدند.
- بیسوادی، وضعیت بد صحی، ناکارایی ادارههای دولتی، وضعیت اسفبار کودکان، شرایط تکان دهنده محیط زیست بهویژه در پایتخت، بیچارگی و ناتوانی اردو و پولیس، اخوان زدگی و بنیادگرایی زدگی معارف و نهادهای تحصیلات عالی و دهها مورد بیچارگی و بدبختی دیگر همه و همه از دستاوردهای دوازده ساله ارگ نشینان و غلامان دست به فرمان امریکا و غرب است که در رأس آن کرزی قرار دارد.
بوی فساد، چوروچپاول و ناکارایی کرزی و تیم حاکم آنقدر بالا گرفت بود که بهمنظور خاک زدن بر چشم مردم، کرزی برای صدمین بار جهاد دروغین علیه فساد اعلام کرد. او گفت «دیگر یک رئیس جمهور مصلحت گرا نخواهد بود و از راه سازش و مدارا پیش نخواهد رفت.» او برای سرپوش گذاشتن روی مرداری ها آنقدردست و پاچه شده که در نخستین اقدام با ساخت و پاخت با پارلمان دو وزیر ارشد خود را کنار زد.
بسم الله محمدی وزیر داخله و از جنگسالاران ایتلاف شمال وعبدالرحیم وردک وزیر دفاع و از قوماندان های پیشین جهادی و از مهره های اصلی امریکا در افغانستان که از برکت پولیس و اردو و شرکت های خصوصی شان به سرمایه های هنگفت دست یافتند. در همین حال خبر دستبرد میلیونها دالر ازجانب بسمالله درشفاخانه سردار داوود و ازسوی عمر زاخیلوال وزیر مالیه و اسماعیل خان نیز بالا گرفت و اداره بیختیار و نامنهاد «مبارزه با فساد اداری» نیز مدعی است که دوسیه چهار وزیربرحال دیگر کابینه را هم به سارنوالی سپرده است؛ اما کرزی تااخرین روز با همین وزیران و والیان فاسدش «جهاد علیه فساد» ادامه داد و وزیران ناکارآمد داخله و دفاع را «وزیران شایسته» نامیده طبق حاتم بخشی های گذشته بالاترین مدالهای دولتی را به این دو تفویض نمود که این همه مداری گری های او حتی سگ و پشک افغانستان را به خنده وامیدارد.
آقای غنی! سیاف با داشتن 39 محافظ، حاجی الماس 20 محافظ، یونس قانونی 29 محافظ، ملأ عزت الله عاطف 23 محافظ و فضل الهادی مسلم یار 18 محافظ. چرااینان چنین میکنند؟ اگراینان مجاهد ونماینده گان جامعه اند پس گارد وبادیگارد چرا؟ واگرخاهین وقاتل اند و جواب ستم هاراخواهند داد.
ریس جمهورکشور!
این موترهاوووسایل نقلیه ازخون ملت خریداری شده وچرابه یغمابرده میشود؟ واگراطلاع نداری پس بخوان:
۴۵ عراده موتر گرانقیمت كه ۲۳ عراده آن وسایط زرهی یا ضد گلوله است را، مقام های حکومتی حامد كرزی با اتمام وظایف رسمیشان در حکومت، با خود برده اند. جزییات قرار ذیل است: هشت عراده موتر زرهی و غیر زرهی دولتی شامل یک عراده جیپ زره، یک عراده نیسان زره، دو عراده پرادو، دو عراده صرف و یک عراده کرولا در اختیار دفتر و منزل حامد کرزی، رییس جمهور پیشین کشور است.
سه عراده موتر لندکروزر زره دراختیار محمد یونس قانونی معاون اول رییس جمهور پیشین است.
دوعراده لکسز دراختیار محمد کریم خلیلی، معاون دوم حامد كرزی رییس جمهور اسبق است.
عالم ساعی، مشاور اسبق ریاست جمهوری یک عراده لندکروزر زره و یک عراده پیکپ هایلکس،
میرویس یاسینی نایب اول اسبق مجلس نمایندگان یک عراده لندکروزر زره،
قاسم کارمند منزل حامد کرزی یک عراده نیسان زره،
پادشاه خان زدران عضو اسبق مجلس نمایندگان یک عراده لندکروزر زره،
فاروق وردک وزیر اسبق معارف یک عراده لندکروزر زره و یک عراده پیکپ هایلکس،
اسماعیل خان وزیر اسبق انرژی و آب یک عراده لندکروزر زره،
داوودعلی نجفی وزیر اسبق ترانسپورت یک عراده لندکروزر زره،
پسر ملأ نقیبالله آخندزاده یک عراده لندکروزر زره،
محمدنبی فراهی وزیر اسبق دولت در امور پارلمانی یک عراده لندکروزر زره،
عبدالکریم خرم رییس دفتر رییس جمهور اسبق یک عراده لندکروزر زره و یک عراده پیکپ،
صادق مدبر رییس اسبق اداره امور یک عراده لندکروزر زره و یک عراده کرولا،
حاجی نعمتالله شیردلی وکیل شورای ولایتی قندهار یک عراده پیکپ هایلکس زره،
عبدالکریم متین والی اسبق پکتیا یک عراده پیکپ فورد زره،
ساهره شریف، آرین یون، شینکی کروخیل، حمیرا ایوبی، گلالی نور صافی و مسعوده کروخی از اعضای مجلس نمایندگان؛ هر کدام یک عراده لندکروزر زره بدون نمبر پلیت.
اسناد به دست آمده نشان میدهد بقیه وسایطی که از میان ۴۵ عراده در اختیار مقام های اسبق حکومتی و اشخاص غیر حکومتی است شامل کرولا، سرف، پیکپ، پرادو و نیسان میشود که به عنوان تعقیبی و خدمتی در اختیار شماری از افراد از جمله:
امانالله تیموری خلج، رییس شورای عدالت اجتماعی،
غلام محمد هوتک از مسؤولان حزب حرکت،
کریم باز معین اسبق دفتر وزیر دولت در امور پارلمانی،
داوودشاه نیازی عضو اسبق مجلس نمایندگان،
دفتر کریم خرم،
داکتر صادق مخدوم متنفذ قومی در جوزجان،
یحیی معروفی مشاور اسبق ریاستجمهوری و شماری از اعضای مجلس نمایندگان میباشد که تاکنون توسط اداره امور که مسوولیت توزیع این موترها به دستور حامد كرزی را داشته جمع آوری نگردیده است.
عبدالرووف ابراهیمی رییس مجلس نمایندگان یک عراده لندکروزر زره،
حاجی محمد نذیر احمدزی یک عراده لندکروزر زره،
بلقیس مدقق یک عراده تیراکان،
حمیده احمدزی یک عراده پرادو،
نواب منگل یک عراده پیکپ هایلکس زره،
گلپادشاه مجیدی یک عراده جیپ زره،
جعفر مهدوی یک عراده پیکپ،
شهزاده شاهد یک عراده پرادو،
دو عراده لندکروزر زره به صبغتالله مجددی رییس اسبق مجلس سنا،
دو عراده لندکروزر زره بدون پلیت به هدایت امین ارسلا،
یک عراده پرادو به عبدالغنی کاظمی مشاور اسبق ریاستجمهوری،
یک عراده لندکروزر زره به غلام جیلانی پوپل رییس اسبق اداره ارگانهای محل،
یک عراده لندکروزر زره خدمتی برای منزل،
یک عراده لندکروزر زره بدون نمبر پلیت به عطاالله لودین والی اسبق ننگرهار.
ادامه دارد...
با کیها حکومت وحدت ملی ساختند؟
بخوانید، بی اندیشید، تجربه بگرید و جهاد گران را بشناسید.
هنوز گفتنی و مستندات جهاد گران را روی بعضی نزاکتها در مقابل دیدها قرار ندادهام.
فضا تنگ ست اوج بالها بعد
شبی خاموش و قیلوقالها بعد
سندها دارم از چور و چپاول
قرار ما بماند سالها بعـد.
بخش دوم:
شریکیم
برار و دوست و دشمن مو شریکه
که خاک و آب و میهن مو شریکه
همه گلهای یک باغ و دیاریم
که هست و بود و مردن مو شریکه
اگر پشتون و تاجک یا هزاره
اگر ایماق و ازبیک نام داره
بلوچ و پشهیی اقوام دیگر
دری کشور همگی پک شریکه
ده بین کوه شمشاد و سلیمان
میان دشت بکوا تا بدخشان
بهر نام به هر رنگ که باشیم
همی مو یاد موشیم ملت افغان...
چرا جهاد کردند و دست آورد جهاد چی بود؟
چرا وقتی که راه زندگی هموارمی گردد؟
بشر تغییر حالت میدهد خون خوارمی گردد
به عیش و مستی مینوازد طبل بیدینی
بهوقت تنگ دستی زاهد و دین دار میگردد.
محترم اشرف غنی، مجاهد به خاطر چوکی و پیسه و نوکری بیگانه جهاد کرد به دین اسلام چی خدمت کردند غریب و بیچاره ره کشتن مهاجر کردند بیپدر بیمادر یتیم بیوه و مهاجر کردند همی جهاد است؟ امریکایی انگلیس و جرمن روس چینایی و عرب پاکستانی و اروپایی و چهل ممالک را در وطن آوردن همین جهاد است؟ همراهی روس پروتوکول کردند، با امریکا پیمان بستند، در عربستان قران خوردند، به پنجابیها مزدوری نمودند و زبان و فرهنگ ایرانی را وسعت دادند دو باره در شانه خود کلاشنیکوف روسی را انداختن مردم بیگناه خود را به قتل رساندند، ای جهاد است؟
در خانههای مردم راکت فیر کردن جهاد است؟ دالر امریکایی ره در جیب انداختن جهاد است؟
اولاد خودش در غرب تحصیل و عیاشی میکند اولاد غریب پشت یک لقمه نان خشک سرگردان است و زیر توپ و راکت جان میدهند همین جهاد است؟ زمین دولتی را غصب کردن رشوت خوردند، زور گویی کردند، راه گرفتند، موتر شیشه سیاه و تعقیبی دارند همین جهاد است؟ بچه و چریک دارند آیا این جهاد است؟ پایه برق، پل، سرک، فابریکه را خراب کردند جهاد است؟ سیمهای برق را از دیوار کشیدند، جهاد است دستک خانههای ویران مردم را فروختن جهاد، به تماشایی رقص مرده نشستند، جهاد است، به سر انسانها میخ کوبیدند، جهاد است؟ سینههای زنها را بریدند جهاد است، بیناموس در حق ملت رواداشتند، جهاد است؟ فروختن زن و دختر افغانها به اعراب در کمپهای پاکستان، جهاد است، جنگ لسانی، تنظیمی، قومی و سمتی را به راه انداختند جهاد است؟ مسجد و خانههای مردم را همراهی قران و آدمها ویران کردند و زنده سوختاندن جهاد است؟
میگویند به مجاهد توهین نکو اگر مجاهد نمیبود وطن اشغال میشد، پس اکنون وطن چیست؟ مجاهد تو اولاد این وطن را كشتی و اولاد خود را در غرب روان کردی، این بود جهاد درراه خدا؟ دارایی و سرمایه ملی را چپاول نمودی و شیرپور به خود قصر اعمار کردی آیا این جهاد تو بود؟
مجاهدین که ادعا جنگ با روس را دارند، قهرمان ملی را غرض تداوی و غسل جنازهاش که توسط عرب، با صدای الله اکبر کشته شد، نزد روسها به تاجیکستان نبردید؟ جهاد گران کشور ما لکه بد نامی به دامن بشریت و انسانیتاند، مجاهد واقعی و غیرواقعی وجود ندارد، یک مشت رهزن وطن فروش خاین به نام خدا و جهاد و اسلام سلاح گرفتهاند و مصروف چوروچپاول و غارت داراییهای مردم و ملت است.
رویدادهای متواتر همدیگر کشی چنان بر تاریخ این افتخار سایه سیاه افگند که امروز در ذهن نسل جدید هزار تردید برای افتخار کردن وجود دارد. برخی انتقاد کردهاند که چرا هشتم ثور را تجلیل کرده و جشن میگیرند؟ جواب این پرسش بسیار روشن است زیرا:
- با پیروزی مجاهدین، تمام زیرساختها و شهرهای کشور که فرسوده و کهنه شده بودند، از پایسنگ ویران گردید تا دوباره با معیار و استاندارد روز ساخته شود.
- با پیروزی تفنگداران، اردوی ملی کشور کاملاً از هم پاشیده شد و بیش از چهارصد طیاره جنگی، بیش از چهار هزار تانک جنگی، راکتهای دور برد و انواع و اقسام سلاحهای خفیفه و ثقیله نابود و بهحساب آهن کهنه به کشور دوست و همسایه ما پاکستان فروخته شد تا دوباره اردوی ملی جدید با تجهیزات جدید و مطابق استاندارد روز تأسیس شود.
- با پیروزی جنگجویان، صدها هزار نفر کشته شدند تا جمعیت کشور تقلیل یابد و جمعیت باقی مانده بتوانند از زندگی مرفهتر و بهتر برخوردار شوند، اگر جمعیت کشور را تقلیل نمیدادند، احتمالاً همه مردم از فقر و گرسنگی تلف میشدند.
- با پیروزی جنگسالاران، میلیونها نفر از شهروندان از کشور مهاجر و فراری شدند تا هم کمبودی نیرو و قوه کار کشورهای همسایه را فراهم کنند و هم از تراکم جمعیت شهرهای کشور کاسته شود و قیمت خانه و زمین ارزان شود و شهروندان باقیمانده با مشکل مواجه نشوند.
- سران (بهاصطلاح) جهادی، باید هشت ثور را جشن بگیرند، زیرا رهبران، فرماندهان و قوماندانهای (بهاصطلاح) جهادی که هنگام ورود به شهر مثله شده کابل فقط یک تفنگ و چانته داشتند، اکنون همهشان دارای قصرهای مجلل، شهرکهای رهایشی، شرکتهای تجارتی، ماشینهای زرهدار و قدرت و اقتدار وصفناپذیر شدهاند، آیا باز هم اعتراض دارید که چرا هشتم ثور را جشن میگیرند و میگیریم؟
تو میدانی آقای غنی ریس جمهور؟
رسول سیاف میگوید: کسانی که غیر مجاهد را با مجاهد مساوی میدانند بهحکم خدا از دایره اسلام خارج هستند. بر کسانی که میگویند جهاد معیار نیست باید در ایمان خود تجدید نظر کند. ما وارثان این ملک هستیم. دیروز این ملک را آزاد و در برابر تروریسم از آن دفاع کردیم و امروز نیز مردانهوار در میدان ایستادهایم و از آن حراست میکنیم.
در سیزده سال گذشته مردانهوار از حکومت کرزی حمایت کردیم (با پنجاه کشور خارجی) دور شدن از صحنه سیاست به مجاهدان آسیب نمیرساند بلکه به امنیت و ثبات کشور آسیب میرساند.
سیاف؛ مسأله صلح و جنگ و مسأله تغییر در روابط با کشورهای همسایه را بدون مشوره با ملت حرام خواند. ایشان فراموش کرده است که این گونه سخنوریها زمانی در کمپ «ببو» یا «شمشتو» چلش داشت و سپس با فتح کابل همه چیز با جهنم کامل برای مردم ضرب خورد. اگر بیانیههای ملأ عمر در زیر ریش شما نوشته میشود؛ حتماً در آن شریک هستید که تا حال خموشی پیشه کردهاید. پاکستان، کشوری که دیروز جهاد را مدیریت میکرد، امروز طالب و ملأ عمر را مدیریت میکند. فردا ممکن اوضاعی پیش آید که بازهم خیمه بی تیرک جهادیها را به بهانه دیگری بر افرازد. سیاف جرئت رهبری دسته جات بی سرنوشت مجاهدین را ندارد. او هشیارتر از دیگران است. وی همیشه نیاز دارد در پناه یک قدرتمندی دیگر، با صدای بلند صحبت کند؛ اما چنین آدمی قدرتمند دیگر وجود ندارد. سیاف اگرچه هنوز ریزرف عرب و امریکا به شمار میرود. سیاف ویاران جهادیاش از آدرس پارلمان نان میخورند و مرگ بر دموکراسی میگویند و در زیر سقفی که کمونیزم ساخته، مرگ بر کمونیزم میگویند! نمیدانم چشم بینا و گوش شنوای سیاسیون مدعی جهاد چگونه است که در چهار طرف خود هیچ چیزی را نمیبینند و هیچ چیزی را هم نمیشنوند.
در طول تاریخ افغانستان تا به این اندازه، بالای زنان، کودکان دختر و پسر و حتی زنان باردار تجاوز حشری نشده است که از دست اهالی جهاد یا تحتالحمایههایشان شده است. قیادیها یک بار به خیابانهای کابل پیاده گردش کنند که لشکرهای ژولیده مو و جنده لباس و خلایق گرسنه و درهم شکسته، از کودک و زن و پیره مردها بازماندههای چه کسانی هستند؟ آیا بر چشمهای ما پرده افتاده است یا قلوبِ قیادیها مُهرشده است؟ سیاف این بار شمشیر تکفیر، دو باره تیز کرد و گفت هرکسی مجاهد و غیرمجاهد را مساوی بداند؛ از دایرۀ اسلام خارج است. وی شمشیر کهنه را به شکل دیگری چرخانید: اگر جهاد معیار نیست؛ جاسوسی و وطن فروشی معیار است؟! میگویند، تعهد معیار است، مگر کسی که برای آزادی تو درس و تعلیم را ایلا کرد و جهاد کرد، متعهد نیست؟! سیاف نگفت که کدام آزادی؟
آقای غنی رییس اداره سهامی وحدت ملی
پس از احمد شاه مسعود، همه کاسهها و هم جهادیهایش دوست وفاداری برای وی نشدند و تا توانستند از نام مسعود سوء استفاده نمودند. زراندوزی، زورگویی، غصب اموال بیتالمال و مردم، تجاوز و دهها مورد منفی دیگر، ازجمله پیامدهایی است که پس از رفتن مسعود، همراهان، دوستان و شاگردانش به یادگار در اذهان عامه بجا گذاشتهاند.
چندی قبل عطا محمد چور والی بلخ و امیر حوزه جنوب غرب تورن اسماعیل مذاکراتی بین اعضای جمعیت و شخصیتهای مستقل و ملی در کابل به راه انداخته شد. این مذاکرات به مدت یک هفته ادامه یافت که در خاتمه در نتیجه مطلوبی دست یافتند. در روز دوم مذاکرات والی بلخ به همراهی اسماعیل و صلاح الدین ربانی به ملاقات پنجشیریها رفته و طور واضح و روشن خاطرنشان ساختند که دیگر وقت معامله گذشته و باید بالای یک استراتیژی واحد توافق کرد. در غیر آن با واکنش جدی ملت بزرگ تاجیک و بخصوص جمعیت اسلامی مواجه خواهند شد.
در روز سوم مذاکرات که در منزل صلاح الدین ربانی برگزار گردیده بود اتفاق ناخوشایندی افتاد؛ زیرا اسماعیل و تعدادی از مجاهدین و شخصیتهای ملی از عملکردهای دوازده سال اخیر سران جمعیت اسلامی بخصوص پنجشیرها ناراض بودند و چنین استدلال میکردند که پنجشیرها در وقت تقسیم قدرت بهجز خود، فامیل خود، ولسوالی و ولایت خود دیگران را نمیبینند و همه قدرت را به قبضه خود گرفته دیگران را فراموش میکنند.
اسماعیل خان چنین گفتند که بهجز از مسعود تمامی پنجشیریها بیاعتماد اند و خود خواه هستند و تنها در روز بد دیگران را میشناسند و اینها اشتباهات زیادی نمودند بهعنوان مثال از آغاز اداره موقت پستهای معاونیت اول ریاست جمهوری، وزارت دفاع، وزارت داخله، وزارت خارجه، ریاست عمومی امنیت ملی، وزارت حج، معاونیت اول وزارت دفاع، لوی سارنوالی، ریاست عمومی اداره امور، ریاست سرهمیاشت و غیره ادارت دولتی به پنجشیریها خطای بزرگی به حق دیگر تاجیکها بود و باید تمامی ولایت بخصوص هرات، بلخ، بدخشان، کابل و غیره در نظر گرفته میشدند؛ که نشدند و بزرگان دیگری مانند جنرال صاحب دوستم و استاد محقق را از ما آزرده ساختند که تا اکنون اثرات منفی آن را میبینیم. گویا انتخاب دو نفر به نمایندگی از تاجیکها از ولایت پنجشیر در کمیسیون مستقل انتخابات باعث نارضایتی اکثریت حاضر در نشست گردیده بود. بیان این چنین سخنان تورن اسماعیل واکنش تند یونس قانونی را در پی داشت و محفل برای چند ساعت به تشنج کشانیده شد تا بالاخره والی بلخ و صلاح الدین ربانی مداخله نموده و اسماعیل را حق بهجانب دانستند و گفتند که شما (پنجشیریها) همه داشتههای جهاد و مقاومت را به قمار زدید و حالا همه چیز تمام شده و شما دیگر نمیتوانید به نمایندگی از تاجیکها صحبت کنید و یا کدام تصمیمی بگیرید؛ و در حکومت آینده همه باید سهم داشته باشند نه آنکه از یک ولسوالی و یا یک ولایت مشخص.
ادامه دارد...
قسمت سوم
برو در کشور ما بگرد و بنگر
همه خراباند با حال اپتر
شما با ریش و با پکول نازید
ولی هر روز میزنید دو صد عر.
تمام کسانی که در حکومت وحدت ملی شامل هستند در طول سی و پنج سال به جنگ و غارت و چپاولگری مشغول بودند. دولت وحدت ملی در حال حاضر برای تداوم قدرت جنایتکاران و غارتگران و برای تداوم نظام مافیایی حکومت فعلی به وجود میآید. حکومت برای تعیین چگونگی تقسیم چوکی ها و منصبها است. مردم بر این باورند که تشکیل این حکومت به معنای تداوم قدرت چهرههای گذشته است و در واقع نمیتواند تأثیر مثبتی در روند حکومتداری بگذارد.
امنیت و آرامش امروز در وطن به یک رؤیایی دست نیافتنی و امنیت به یک کابوس وحشتناک تبدیل شده است. امنیت به دست کسانی هست که دیروز بهمنظور حرفهی شدن نشانه زنی، عابرین را به گلوله میبستند. به دست کسانی هست که افتخار خرابی این شهر را به گردن آویختهاند. آنانی که سالهای سال است که در مقابل ملت ستم دیده و مردم رنج کشیده زور گفتند، کشتند، بستند و بردند و از اموال بیتالمال و از خون ملت قصرها، بلدنگها و آسمانخراشها ساختند و در مقابل دید جامعه بینالمللی و قوای ناتو ثروت ملی را به تاراج میبرند و دستان شان بیشتر از گذشته و به خون بیگناهان آلوده شده است.
ماجرای قتل و ترور سران جمعیت
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها
کسی به حال شقایق دلش نمیسوزد
او هنوز شکوفانست بین آدمها
کسی به نیت دلها دعا نمیخواند
غروب زمزمه پیداست بین آدمها
تمام پنجرهها بیقرار بارانند
چه قدر خشکی و صحر است بین آدمها.
جناب ریس جمهور! سران جمیعت (بخصوص شورای نظار، اتحاد سیاف و حرکت) که در پانزده سال اخیر جزو جرگۀ قدرت در ارگ بودهاند، داد میزنند که دولت، عاملان «قتلهای زنجیرهای» نظامیان وابسته به جمیعت را پیگیری نمیکند. اینان در واقع حلقه مسؤولیت و حسابگیری را به گردن خودشان میاندازند.
منظور آنها از «حکومت» و «دولت» چیست؟
شروع ترورها از سید مصطفی کاظمی (حرکتی وابسته به شورای نظار) که از سوی انتحاریها آماج قرار گرفتند، که خود مقامات و شخصیتهایی که حالا دولت را به اهمال در پیگیری عاملان ترور متهم میکنند، یا وزیر خارجه، یا وزیر داخله یا رئیس امنیت و یا رئیس ولسیجرگه یا والی و...بودهاند. از همان زمان فهیم قسیم و خلیلی معاونان چپ و راست رئیس جمهور بودند و حالا هم هستند؛ از همان زمان، بسم الله محمدی لوی درستیز و وزیر دفاع بوده حالا هم عر میزند. و تورن اسماعیل، عطا محمد (چور) هم در رأس مقامات عالیه قرار داشتند و حالا هم ستون پنداشته میشوند.
گذشته ازین، بقیۀ در ولسیجرگه و جمع مشاوران ارشد رئیس جمهور و یا به حیث سفیران و فرماندهان اردوی ملی و پولیس، شورای امنیت ملی یا در رأس شوراهای ولایتی و یا هم بهعنوان متنفذین محلی، بر حال و حاضر در صحنه بودهاند و حالا هم هستند. پس هدف اینان منتقد و شاکی ازین که دولت و حکومت نتوانسته سرنخهای ترورهای شخصیتها را کشف کند، چه کسانی است که تا حال از آسمان نازل نشده و یا در سیارۀ مریخ یا کره ماه سکونت گزیدهاند! همین امنیت ملی از زمان عارف سروری، شروع تا امرالله صالح بهطور کامل در اختیار حکومت حاکم قرار داشت. اسدالله خالد فرد نزدیک به سیاف، کرزی و فهیم. همین امنیت ملی از الف تا ی تحت اوامرشان است و هر روز هم از طریق مطبوعات و اعلامیههای رسمی دولت توضیح میدهند که آدرس اصلی ترور و تروریستها، «شورای کویته» یا حلقات وابسته به آی اس آی است. پس آیا یک مهاجر دور از وطن، یک جوالی شهر و یک تکسی ران کابل بیاید شبکههای ترور را برای شان رد یابی کنند؟
همه چیز روشن است و هیچ چیزی هم نا شفاف باقی نمانده است. خود منتقدان، هم دولت، هم حکومت، و هم قاضیاند و اردو و پولیس و امنیت ملی زیر ریش شان است. پس چه کم دارند که زبان به شکوه میگشایند و از «دولت» طوری یاد میکنند که گویا دولتی است که تشکیلاتش از کدام سیارۀ دیگر نازل شده و در نظر اینان کاملاً ناشناخته است. یا دولت بهطور کل پیچ و مهرهاش بر ضد «مجاهدین» است و همدست گروههای طالب که به جان قوماندانها و سیاسیون «مجاهدین – چپاولگران» ساطور برداشتهاند! به شمول کرزی و صدها مشاور و سکرتر و دستکیها، همه به اردوگاه اینان و اکنون نیز ریس اجرائیه، پنجاهپنجاه کابینه، وزارت داخله، معین ارشد امنیتی، معاونین امنیت ملی و... تعلق دارد؛ حتی یک مدیر در یک وزارت بدون مجوز و تایید دسته بندیهای مقامات، مقرر نمیشود. از کی توقع دارند گره از مشکل شان بگشاید؟
قانونی، عبدالله، امرالله صالح، بسم الله محمدی، ملأ معنوی، عتیق بریالی، جبار والی کابل و دهها تن دیگر که قدرت حکومت و نظام بودند و هستند، توقع دارند که یک حمام چی و یا شیر فروش و کیلنر بیاید ماجراهای ترور را تعقیب میکرد؟ مگر اوباما، آصف علی زرداری یا احمدی نژاد و خمینی، امام علی رحمان بیایند تحقیق کنند تا جنرال داود و ربانی و انجنیر عمر و مولانای سیدخیل را چه نیروهایی از صحنه حذف کردهاند؟ این در حالی است که طالبان به حیث پیشقراول جنگ و ترور، هماره اعلام میکند که این کشتارها را ما انجام دادهایم. بنا برین، آیا اینان راه را گم کردهاند یا قصد گمراهی اذهان عامه دارند؟ آیا ما با یک سوژۀ طنز سیاسی دارای سروکار نداریم؟
تورن اسماعیل میگوید- توپ و تانک ما را جمع کردند و مثل آشغال در یکجا سر هم ریختند و بهعوض آن دختر آلمانی آوردند، دختر فرانسوی آوردند، دختر هالندی آوردند، دختر آمریکایی را مسلح کردند، عسکر سفید پوست اروپایی آوردند، عسکر سیاه پوست آفریقایی آوردند و فکر کردند که در اینجا امنیت آورده میتوانند، اما نتوانستند. نظامیان خارجی قادر به تأمین امنیت افغانستان نیستند و باید سهم بیشتر به مجاهدین داده شود. وی در تلاش ایجاد نهاد ویژهای نظامی از مجاهدین پیشین است و در این باره با رییس جمهور کشور نیز گفتگوهای شده است. با شخص جناب رییس صاحب دولت که یکی از مجاهدین است، در رابطه صحبتهای مفصل داشتیم، و در مرکز افغانستان فعلاً نام نویسی و روی یک آجندا و مسودۀ تشکیل جهادی در سطح افغانستان کار میکنیم. وی تأکید میورزد که هم اکنون حکومت در حال ترتیب طرح این نهاد ویژه است.
طالبان دولتی را بشناسیم
آنچه بیش از همه قابل تأمل و اندیشه است اینست که، نه تنها در ریشه کن کردن سیستم و شیوههای قوماندان سالاری و حاکمیت تفنگ کار مؤثری صورت نپذیرفته، بلکه بهصورت مستقیم و غیرمستقیم در تقویهء پایههای سیاسی و قدرت اقتصادی آنان مؤثریت روا داشته شده است. درحالیکه در اوضاع کنونی ودر طی بیش از چهار سال این انتظار موجود بود که در عرصههای تأمین امنیت، بازسازی و قانونمندی، طرد فساد اداری و دولتی و سایر نا به سامانیها کارهای بزرگی انجام میشد اما این مأمولها تحقق نیافته باقی مانده و خواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی و نیرومند و پاسدار قانون و تأمین کنندهء امنیت و ادامه دهندهء بازسازی، تأمین کار و رفاه اجتماعی در حال بدل شدن به یأس تلقی میشود. افغانستان با این همه سلاح و سلاحدار به آتش زیر خاكستر میماند كه هر آن امكان دارد با کوچکترین بیاحتیاطی این آتش زیر خاكستر شعلهور گردد و حضور نیروهای جنگ سالار در ادارات مهم امنیتی و سیاسی به این وضعیت بیشتر دامن زده است، اما آیا با مسامحه كاری و میدان دادن به نیروهای جنگ سالار تحت عنوان نیروهای مقاومت و مبارز میتوان از این واقعه جلوگیری كرد یا نه؟ بلكه میتوان بر دامنه این تهدید نیز افزود.
دهها هزار میل سلاح نزد گروپهای مسلح وجود دارد كه عامل ناامنی در كل كشور هستند. اگر سلاح جمع آوری شده باشد، پس اینهمه زورگویی، درگیری، قتل و جنایت چگونه اتفاق میافتند. همین حالا تنظیمهای حزب گلبدین، جمعیت ربانی، شورای نظار، اتحاد سیاف، وحدت اكبری، وحدت محقق، حرکتهای اسلامی و … كاملاً مسلح بوده، والیان و قوماندانان امنیه تنظیمی هریك دهها میل سلاح در اختیاردارند. سرگروپها و بعضی از فرماندهان و مسؤولان این تنظیمها در دولت نیز شركت داشته ولی سلاحكوتهای خود را حفظ کردهاند. حال كه در موجودیت نیروهای آیساف و ائتلاف بینالمللی امكان درگیریهای فرسایشی جبهوی بین گروپهای مختلف و متخاصم وجود ندارد، گروپهای مسلح صرف به خاطر كسب امتیاز و غارت داراییهای مردم به سلاح خفیف ضرورت دارند. سلاحهای خفیف و مهمات را حفظ كرده، سلاحهای دیگر چندان به دردشان نمیخورند.
از تمام سلاحكوت هایی كه توسط نیروهای امنیتی داخلی و خارجی تا حال كشف شده، در آنها نه سلاح سبك و نه مهمات شان وجود داشته، كه این خود نشان میدهد سلاحهای سبك تهدید كننده اصلی امنیت كشور بوده، همچنان در دست تنظیمها و گروپهای مسلح باقیمانده است.
سلاحکوتهای قسیم فهیم و بسم الله محمدی در پنجشیر، امان الله گذر و قسیم جنگل باغ در کوهدامن، بصیر سالنگی در پروان، انواع گوناگون سلام و مهمات تورن اسماعیل در هرات، سید حسام الدین و دار و دستهاش در دوشی، سلاحهای قوماندانان فرید در كوهبند كوهستان، هزاران میل سلاح قومندانان پنجشیر، سلاحهای عارف داوری در شهرستان، هزاران میل سلاح عطا در مزار، سلاحهای علییار و ابوذر در بامیان، سلاحهای ظاهر قدیر و قوماندان حضرت علی در ننگرهار و لغمان، اسلحه ۱۵۹ نفر از قوماندان حزب اسلامی، سلاحهای ملأ شیر محمد و عبدالرحمن جان، شیرعلم و سیاف و… گل آقای شیرزی از قندهار را چه وقت جمع آوری كردند؟
سؤال اینجاست آیا همین قوماندانانی كه در قطعات نظامی به پروسهی دی دی آر پیوستند، ۲۰ در صد سلاح خود را تحویل دادهاند؟ آیا ۸۰ در صد آنها را برای روز مبادا نگهداری نکردهاند و آیا با همین سلاحها همین امروز غارت و چپاول نمیکنند؟ انتقال این مقدار مواد مخدر به خارج از كشور، درگیریها، راه گیریها، اختطاف ها و قتل در شهرها حتی در پایتخت با كدام سلاح صورت میگیرند؟ قوماندانان نذیر در و زلمی مجددی بدخشان، قوماندان عطا در مزار، حضرت علی و حاجی دین محمد، ملأ شیر محمد و عبدالرحمن جان در هلمند، قاضی كبیر و بشیر چاه آبی در تخار، مطلب بیگ و پیرام قل در كندز، قوماندان سلام در غور، امان الله در شیندند، افراد اسماعیل خان در هرات ، انجنیر غفار در ننگرهار، كشمیر در كنرها و … خلع سلاح شدهاند؟ در جریان سه دهه جنگ بیشتر از یك و نیم ملیون میل سلاح خفیف از چهار طرف وارد افغانستان شده است كه از آن جمله تا حال ۲۴ هزار میل آن جمع آوری گردیده.
اگر ۲۰ در صد آن زیر خاك پوسیده باشد، بازهم حدود یك ملیون میل سلاح در دست سرگروپها و اشخاص منفرد باقیمانده است، و این در حالی است كه ورود سلاح از پاکستان توسط طالبان و حزب اسلامی كماكان ادامه داشته هر روز بر انبار سلاح و مهمات در كشور ما افزوده میگردد. جامعه جهانی اگر مایل است كه درمجموع سلاح از افغانستان جمع آوری گردد، باید سلاح قوماندانان و سرگروپ ها را از دست شان خارج سازد. در غیر آن ادعای شان مبنی بر خلع سلاح در افغانستان، خیالی و دروغ بیش نیست. امنیت یکی از همان اصطلاحات و اسمای بیمسمایی است که از زبان مسؤولین دولتی و تریبونها و بلندگوها در داخل و خارج کشور به مود روز و مود سال بدل گردیده، اما واقعیت خلاف آن است که میبینیم، میشنویم و احساس میکنیم.
زورگوییها بیکفایتی مسؤولین بلند پایه دولتی استخدام اشخاص مفسد در ردههای بلند دولتی غارت کمکهای جامعه جهانی غارت بیتالمال از سوی برخی وزیران، قوماندانان جهادی جنگسالار، والیان، ولسوالان و دیگر افراد در ولایات کشور جریان دارد. کرزی ویاران تفنگدارش در این چند سال تا جایی که توانستند به قانون شکنی روی آورد و تا توانستند با دموکراسی، آزادی عقیده وبیان در کشور مقابله کرد و نقض حقوق بشر را گسترش دادند. عقب نشینی از برنامهی عدالت انتقالی، تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی، افزایش سانسور رسانهها و خبرنگاران، گسترش قدرت جنایتکاران و حمایت قاطع از آنان، همه و همه نشان از این است که این رژیم به هیچ وجه با دموکراسی، حقوق بشر، مردمسالاری و عدالت اجتماعی اعتقادی ندارند. در اداره کرزی روز بروز بر تعداد جرم و جنایت افزود میگردد. چرا جرم و جنایت صد برابر شد؟ در روز روشن غارت مسلحانه، قاچاق احجار قیمتی، كودك ربایی، اختطاف كارمندان بینالمللی، ترورهای سیاسی، غارت کمکهای بازسازی، رشد عقاید منفور بنیادگرایی، زندانی ساختن زنان و رشد فعالیتهای روزافزون سرویسهای جاسوسی خارجی و بخصوص همسایگان، رشد تولید و قاچاق مواد مخدر همه و همه کاریست که به شکل از اشکال تفنگداران، زورگویان و قانون شکنان سهیماند.
جنایتکاران جنگی افغانستان که جنایات و قساوت شان بهمراتب نسبت به جنایتکاران بوسنی موحشتر و حیوانیتر است، همه طی ده سال گذشته بهوسیله ملل متحد، امریکا و متحدانش در قدرت نصب شدند و بالاترین پستهای دولتی برایشان داده شد و دست شان در هر جنایت و چپاول و فساد باز گذاشته شده است. به این هم اکتفا نکرده، به مردههایشان لقب داده شد و به زندهها اجازه داده شد که جنایات خود را ببخشند و برای فرار از هرگونه بازپرسی قانون خاینانه عفو بسازند؛ و حال به آنانی که بیرون از دایره قدرت ماندهاند رشوه پیشکش میکنند که به اداره فاسد، مافیایی و پوشالی بپیوندند و مثل دیگر جانیان از نعمتهای موجود بهره برند.
به دلیل این خیانت نابخشودنی غرب نسبت به مردم و وطن ماست که باوجود ده سال جنگ، کشتار دهها هزار هموطن بیگناه ما، بربادی و مصرف صدها میلیارد دالر هنوز هم وضعیت افغانستان از بد بهسوی بدتر شدن روان است. بدون محاکمه جنایتکاران و تأمین عدالت، افغانستان هرگز روی صلح، ثبات، آزادی و دموکراسی را نخواهد دید؛ و تا زمانی که مردم افغانستان خود برای عدالت و آزادی تلاش و پیکار ننمایند، کسی این ارزشها را به آنان هدیه نخواهد کرد و وضعیت به همین منوال ادامه خواهد یافت.
تعدد و تداوم اختطاف ها، سرقتها، قتلها، انفجارات و انواع بی امنیها در کشور واقعیت تلخی است که ا ز سپیده دم دولت موقت آغاز شده، در دولت انتقالی تشدید و در دولت انتخابی به اوج خود رسیده است. در افغانستان بسیارى از فرمانداران محلى و ولایتى هم از اردو، پولیس و افسران امنیتی قبلاً فرماندهان جناحهای مختلفى بودهاند كه براى سرنگونى طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱ در جبههای واحد به آمریكا كمك میکردند.
روزنامه گابرک چاپ روسیه نگاشته که امروز همه طالبان تحت فرمان ملأ هیبت الله نیستند و در جریان گزارش خود چنین اضافه کرده:
عطا محمد در حدود سه هزار طالب دارد.
امان الله گذر حدود دونیم هزار طالب دارد.
بسم الله محمدى حدود دو هزار طالب دارد.
ادیب فهیم هزار و دوصد طالب دارد.
محمد محقق دوهزاروپنجصدوچهل طالب دارد.
فضل هادی مسلمیار هزاروپنجصد طالب دارد.
اسماعیل خان دوهزارودوصد طالب دارد.
جنرال ملك هفتصد طالب دارد.
رووف ابراهیمى چهارصد طالب دارد.
اینها افرادى را حمایت نموده بنام طالب حمایت مادى و مالی میکنند تا به اعمال غیر مشروع و اهداف غیرانسانیشان دست یابند. بالفرض اگر ملأ هیبت به پروسه صلح بپیوندد و همه سلاح و مهمات خود را تسلیم دولت كند بازهم ریشه طالب خشك نخواهد شد. طالبان دیروز از ملأ عمر دستور میگرفتند ولى امروز نمیتوانیم از چنین وضعیتى سخن زد. طالب امروز ریشه مافیایى افراد بلند رتبه دولتى دارد كه خاتمه دادن به این مافیا، كار سهل نیست. بیشترین طالب امروز بهفرمان عطا محمد فعالیت میکند.
ادامه دارد...