««ازادی یی که نولیبرالیزم عرضه میکند واین چنین جذاب ومسحور کننده به نظر می اید، وقتی که پیاده می شود ازادی برای کوسه های ماهی خوار است نه ماهی هایی که طعمه انان میشوند. ازادی عمل صیاد است نه صید.»».
نولیبرالیزم مناسبات انسانها را درماهئیت ان در رقابت می بیند. دراین مدرسه انسانها ویا شهروندان به نام " مصرف کننده " تعریف میشود، که در دادستد حق اراده وانتخاب دارد. بهترین گزنیش انها در والاترین شکل با سازوکار خرید وفروش درفرایندی بازار عملی است. دراین فرایند انسانهای نخبه، وشایسته مورد ستایش میباشند و انسانها ی که کسب وکار ندارند، انسانهای تنبل وبی ارزش اند ومجکوم تحقیر می شوند. این رویکرد به خاطر ان است تامردم بفهمند منافعیی را که بازار تضمین میکند دولت با برنامه ریزی خود نمی توانند و هرگز دست یافتنی وموافق نمی گردد.
هرنوع عملکرد ورویکردهای که ضد منافع سرمایدار ورقابت ازاد قرار بگیرد، مغایربا ازادی تلقی میشود. مالیاتها بالای ثروتهای هنگفت تقلیل بایدبکند و نظارت بر اجرات بالای ان ضعیف وخدمات اجتماعی به بخش خصوصی تعلق بگیرد، اتحادیه کارگری که برای چانه زنی مزد کارگر میباشد و عملکرد طبیعی بازار را غیر واقعیی ارایه می کند، باز نگیری شود. نابرابری به عنوان فضلیت برایشان چنین معنا می گیرد: پاداشی برای مفید بودن تولید برای ثروت، چون با افزایش ثروت صاحبان سرمایه وجاری شدن ان درجامعه، تمامی اقشار از ان بهره می برند. بازار ضامن اینست که هر کس براساس لیاقتش بهره برد.
بی اعتنایی به بیکاران جامعه، اگر کسی بیکار باشد ناشی از عدم شایستگی، خلاقیت وبیداری وهوشیاری وناتوانی ان میباشد. مهم نیست که کرایه منزل سر سام اور بلند باشد و کسی نه تواند نسبت عدم پول درحساب جاری خود در بانک ماهانه بپردازد. علت ان ناشی ازعدم بکارگیری بهتر عقل واینده نگرشخص تلقی میشود! مهم نیست که فرزندان مستمندان در مکتب خود میدان ورزشی نه داشته باشند ویا فرزندانشان به کودکستان نه روند. از نظر نخبه گان نولیبرالیزم: در دنیای که رقابت حاکمیت دارد، انان که عقب می مانند به عنوان بازنده تعریف می شوند وخودشان باید این تعریف را بپذیرند. بناعن درمیدان رقابت جهان لیبرالیزم منفعت طلبی فردی براساس رقابتهای سرسام اور برای جمع اوری ثروت و تسلط بالای منابع اعظیم ملی کشورها که تولید تنها برای ارزش ونه برای مصرف انسانها هست، میباشد. به این رو، اگر کسی فقیر نادار باشد و کار سالم بهتر مسلکی وتعارفی نداشته باشد باید بیمرند وزندگی برایشان زندان رقتبار عمال جامعه سرمایداری خواهد بود.
خلاضه اینکه: نولیبرالیزم یک ایدیولوژی سر پا، استعماری واستبدادی و غیر عادلانه ضد حقوق انسان که تنها درارزوی ثروتمندشدن وبهره وری از انسانها زحمتکش بوده، تا ازاین طریق سرمایه های هنگفت کمایی نمایند. جنگ خون ریزی توسط بنیادگرایان دینی ومذهبی با هرنوع عمل ضد بشری که سرمایه وبهره بوجود اورد قابل قبول، ستایش و پشتبانی انها قرار میگرد؛ مانند طالبان، داعش، القاعده واحزاب سنتگرای اسلامی درجهان. این نیروها به مثابه وسایل افزارستمگران نولیبرالیزم برای اهداف خویش درگوشه وکنار جهان بالای کشورهای که از ایشان اطاعت ودرخط ایدیولوژی مضحک نولیبرالیستی قرار ندارند، استفاده، میشود؛ اگر برای تحقق این هدف، میلیونها انسان کشته ومهاجر شوند مهم نه بود ه، وبرای شان ارزش ندارد، بلکه ارزش ومفدیتش درانست تا جاسوسان وبلی گویان خودرا به کرسی قدرت برسانند. چنانچه امروز بعداز خاورمیانه وافغانستان، اقدام به سرنگونی جکومت منتخب مردم وینزویلا کرده اند، تا این کشور مستقل وعدالتخواه واخرین میراث سوسیالیزم را به انقیاد خود بیاورد، تا ثروتهای ملی انکشور را به یغما ببرند. این امر شان به مخالفت شدید اکثریت مردم صلح دوست وینزویلا وجهان شده است واماده گی خودرا درفاع از رهبری نیکلاس مادورو ابراز داشته اند؛ اما امریکا کوشش میکند بابراه اندازی کودتای نظامی و تحریمهای اقتصادی بیشتر دولت مادورو را ساقط به عوض، نوکر دست نشانده خود که مخالف ریس جمهورمنتخب برحق مردم وینزیلا میباشد، به کرسی بنشاند. کشورهای مترقی و عدالتخواه واحزاب چپ کمونیستی وسوسیالیستی هرنوع همکاری وهماهنگی اقدامات کودتا را توسط دولت امریکا علیه انقلاب بولیواری محکوم نموده انرا اقدام تجاوزکارانه وخلاف نورم های بین المللی وحقوق یک ملت وزیر پا گذاشتن قانون اساسی ان کشورمیداند.