قرن هجده و نوزده زمانِ دوران سازی بو د، برای عروج طبقه کارگر و پیروزیهای بعدی ان درجهان. تاریخ هیچ زمانی قیام ومبارزه جانثارانه طبقه کارگرشهر پاریس رادرجهت به پیروزی رسانیدن انقلاب کبیرفرانسه که از 1789 تا 1830 صورت گرفت فراموش نه میکند، که درجهت پیروزی رساندن ان سهم بزرگی را ادا کرده اند. این طبقه کارگر پاریس بود که در 1848 جمهوری را بوجود اوردند، متاسفانه که نقش انها دراین روند مورد معامله افراد خائین قرار گرفت وشکست خوردندو انها بعدا درکودتای 1851 علیه لوئی بناپارت، درسنگرهای خود مقاومت نشان داداندو متاسفانه بازهم مغلوب شدند. همچنان انقلاب گارکری درسال 1871 که بنام قیام " کمون پاریس " مشهوراست، به پیروزی رسید که متاسفانه پیش از سه ماه ادامه نیافت، وبه شکل وحشتناک فعالین طبقه کارگران سرکوب وبه قتل رسیدند. جنبش کارگران در اواخر قرن هجده واوایل قرن نوزده با رشد سرمایه داری صنعتی داخل فاز بزرگ از روند تاریخ خود گردید. با بوجود امدن نظامهای سرمایداری ورشدسرسام اورتولید کالایی درجهان، تغیر بنیادی درعرصه تولید مدرن بوجود امده، طبقه کارگر نیز داخل شرایط مدرن خویش کردید. برای بدست اوردن احقاق حقه خویش از چنگال بی رحم وظالمانه نظام استثماری سرمایه داری با رشد شعور سیاسی براساس بوجود امدن ایدیالهای سوسیالیستی بعداز تشکل انترناسیونالیزم یک، دو وسو م و انتشار مانفیست کارگری توسط کارل مارکس وانگلس ومبارزه یی خستگی ناپذیر احزاب چپ سوسیال دموکراسی وکمونیسم درجهان نفسِ تازه یی علیه دشمن تاریخی خویش گرفت. با تشکیل اتحادیه های کارگری ورشداحزاب چپ و ایجاد سازمان بین الملی کارگران درسال 1864، کارگران درفش انرا درروند بعدی مبارزه دربرابر دشمنان اخلی وخارجی بر دوش گرفتند. طوریکه درکنگره نخستین بین المللی کارگران درسال 1866 درژنو اعلام گردیده بود:" انترناسیونال وظیفه خودرا انجام داده و به هدف بزرگ خودیعنی تشکل پرولتاریای تمام جهان برای مبارزه برعلیه ستمکاران نایل امده است."
پیروزیهای شگفت اور طبقه کارگر در 1877 درکشورهای اروپایی وسایر نقاط جهان، ازجمله اشتراک طبقه کارگرالمان درانتخابات پارلمانی در سال 1874 با گزینش ده نفر از حزب کارگر، بزرگترین موفقیت برای این طبقه بود.
جنبشهای کارگری در سوئیس ایتالیا، هسپانیا، پرتگال روسیه وامریکا، هریک فعالیتهای پر ثمر رادر بازسازی جهان مدرن وتغیر چهره ان با رویدادهای بزرگی انقلابی واجتماعی درزمینه تشکیل دولتهای مردمی وفعالیت سندیکایی برای گسترش عدالت اجتماعی، برابری ورفاه عامه درجهان نقش بی مانند ی را اجرای نموده اند. انقلابهای 1848 اروپا وهمچنان قیام بی نظیر وتاریخی طبقه کارگر امریکا درسال 1877 برعلیه کارفرمایان که درمقیاس وسیع گسترش یافته بود، یکی از واقعه خونین وتاریخی کارگران راه اهن دراین سال، که برای ازدیاد مزد وتقلیل ساعتهای کاربراه انداخته شده بود، میباشد، اما توسط گروهی ضربتی پولیس وافراد گارد ملی به شکل خونین سرکوب که باعث کشته وزندانی شدن تعدادی زیادی کارگران گردید. به ادامه این قیام جانبازانه طبقه کارگر امریکا بازهم درسال 1886 اعتصاب بزرگی خیابانی به اشتراک هزاران تن ازکارگران درشهر شیکاگوی امریکا بخاطر کاهش ساعتهای کارو افزایش مزدخویش به راه پیمایی مسالمت امیزاقدام نمودند. این مظاهره لشکر بزرگی از کارگران شهرهای مختلف همجوار شهرشیگاگوراتشکیل داده بود، که پایه های حکومت را به لرزه دراورده و با خشونت گروپهای ضربتی پولیس وگاردملی سرکوب ورهبران انها دستگیر وبعداز محکمه نمایشی اعدام گردیدند. دراین روزصدها تن ازکارگران زندانی ویابه فجیع ترین شکل به قتل رسیدند. سپس برای گرامی داشت از این روز در سال 1889 درکنگره بین المللی کارگران نظر به پیشنهاد نماینده کارگران کشور امریکا روز اول ماه می را به عنوان " روز جهانی کارگر " برگزدیدند. ازان روز به بعد همه ساله درتمام کشورهای مترقی ودموکرات با راه پیمایهای بزرگی خیابانی تجلیل بعمل اورده میشود. این عوامل بالای رشد جنبشهای کارگری درجهان وبویژه درکشور روسیه تزاری تاثیر فاحش نمود؛ بعداز سال 1861 با ریفورمهای ارضی الکساندر اول که تعدادی زیادی ازدهقانان بی زمین وبه حیث کارگران ازاد تبدیل شدند؛ همچنان جنگهای بین روسیه وترکیه، کریمه و دوم جهانی اثرات منفی رادرجامعه روسیه تزاری از خود بجا ماند. باناراضی بودن مردم ازوضع موجود، یکجا با کارگران ودهقانان جنبش بزرگی انقلابی تحت رهبر ی سوسیال دموکراتها با رهبری ولادیمیر ایلچ لینن بوجود امدوبا رهبری مدبرانه خود این جنبش را رهبری نموده که سبب پیروزی انقلاب اکتوبر وسرنگونی جکومت تزار گردید. برای نخستین بار دولت بزرگی کارگری وسوسیالیستی درجهان بوجود امدکه باعث تغییر چهره جهان شدواهداف بزرگ کارگری مورد تحقق قرار گرفت. بزرگترین قدرت جهان موازی با کشور ایالات متحده امریکاتبارز نمود وجهان به دو قطب یعنی سوسیالیزم وکاپیتالیزم تبدیل شد. امسال ازپیروزی ان صد سال میگذرد وهنوزهم دستاوردها وایده های انسانی ان در خاطره ها باقی ووِرد زبان مردم جهان میباشد.
هسته های کارگری درکشورما هم بعداز ایجاد احزاب مترقی ودموکرات، بویژه حزب دموکراتیک خلق افغانستان در شرکتهای تولیدی بوجود امد. این طبقه از لحاظ رشد کمی وکیفی درسطح نازل خود قرارداشت ویاهسته های ان درحال شکل گیری بود. با استفاده از این امکان حزب دموکراتیک حلق افغانستان با مشی واهداف مردمی خود برای رشد وتشکل طبقه کارگر وهمه زحمتکشان کشوردرعرصه مبارزه عدالتخواهانه گام گذاشت، ودرجهت سازماندهی وتشکل انها با دیگر اقشار کشوردروزهای ملی وبین المللی راه پیمایها واعتصابات روشنفکرانه وعدالتخواهانه درمیان اقشار وسیع کشورعلیه سیاستهای ضد مردمی احُکام وقت اقدام میگرد. ازانجمله روز اول می را به مثابه روز جهانی کارگر همه ساله تجلیل بعمل می اورد، بعداز کسب قدرت حزب دموکراتیک خلق افغانستان درهفت ثور 1357 شمسی تغییر بزرگی بنیادی درعرصه های اجتماعی، اقتصادی وسیاسی، درزندگی زحمتکشان کشور وبویژه طبقه جوان کارگر کشور رونما کردید، وتمام ارزشهای مادی ومعنوی به اختیار انها به مثابه شهروند باهم برابرباسایراقشاراجتماعی قرار گرفته، وقوانین دموکراتیک مطابق نورمهای قانون کاروکارگرجهانی به نفع شان تحقق پذیرفت. شوربختانه بر شالوده یی دسایس کشورهای امپریالیستی و نمایند گان دست نشانده انها در داخل وخارج کشور توطئه بزرگی درجهت تخریب وازبین بردن دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان، با تضعیف رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان وتحقق اهداف یک جانبه به نفع مخالفین دولت جمهوری افغانستان درسطح منطقه وجهان قدرت به تنطیمهای جهادی برای نیل به ارزوهای صلح سرتاسری درکشور به طور مسالمت امیز انتقال یافت. دردمندانه این تغییر قدرت روزِ درد ناک وفراموش ناشدنی است در حیات سیاسی مردم افغانستان که به خطِ درشت سیاه درج تاریخ هست. برای اینکه باتغییر قدرت جنگهای تنظیمها ومداخله های مستقیم کشورهای بزرگ جهان به بهانه های مختلفی مانند: حمله در عراق، لیبی وسوریه صورت گرفت که باموجودیت 48 کشور جهان وحضور یکصدو چهل هزار عسکر نظامی امریکا نه تنها صلح در افغانستان بوجو نیامد، بلکه نیروهای عامل جنگ وتروریزم هزار چند رشد نموده وهرروز بیشتر ساحه سلطه انها درافغانستان گسترش می آبد. جهانیان و مردم رنج دیده ما شاهد خونین ترین واقعه ها دراین اواخراز جمله حمله تروریستی درشفاخانه چهارصد بستر محمد داوود درشهر کابل و قول اردوی 209 شاهین دربلخ که به کشته وزخمی شدن هزاران تن تمام شد، میباشند؛ که مسوولیت این عمال ضدبشری را داعش وطالبان به عهده گرفته اند.
این همه بدبخیتها ناشی از خواستها وارزوهای اهداف جهان گشایی کشور های امپریالیستی در راس امریکا بوده که برای تحقق اهداف نهایی خودیکجا با دولت دست نشانده غیر قانونی زیر نام " حکومت وحدت ملی "هموطنان مارا به خون وخاک وماتم عزیزان شان می نشاند. امروز افغانستان نه تنها گدام بزرگی کالایی مصرفی جهان لیبرالیزم سرمایداری شده، بلکه به پلیگون نظامی انها برای ازمایشهای سلاحهای مدهش ضد انسانی وبشری که تا بحالی ازان استفاده نه کرده اند به بهانه ازبین بردن تروریسم که خودشان باعث پیدایش وتنطیم شا ن شده اند، برای فریب اذهان مردم استعمال مینمایند. به گفته مردم ما "هم ثواب وهم خرما " بدست میاورند. باتعقیب این سیاستها امروز طبقه کارگر وسایر نیروهای اجتماعی کشور درشرایط غیر انسانی وبدون ارزشهای بین المللی قراردارندوپیش هفتصد هزار تن بیکارمیباشد. نیم میلیون باشنده گان کشوردرسال 2016 ترسایی ازجمله: جوانان وسایر افراد بخاطر زند ه ماندن وپیدا کردن یک لقمه نان به کشورهای همسایه وسایر کشورهای جهان، با متقبل شدن بدترین شرایط رسیدن به هدف مهاجر ت نموده اند، که تابجال صدهاتن از جوانان اعم زنان واطفال دراین راه جانهای شیرین خودرا ازدست داده اند. سوگند مندانه همه اراکین دولت به فکر چورچپاول برای زندگی مجلل برای خانواده واقارب خویش مصرف میباشند. تنها برای تسلی خاطر مردم با اضافه گویی های پوپولیستی با تجویزهای معمولی وکهنه با تشکیل کمیسونها وتغییر وتبدیل این ان که برای علاج موقتی دیگراثردایمی در پی خود نه خواهد داشت، اقدام میشود. چاره بنیادی بر شالوده ارزشهای تفکر نوین واصول حقوق دولتداری سنجش نگردیده، بلکه میان انها فاصله های درازی وجود دارد. همه اقدامها به مانند " کوبیدن اب درهاون " میباشد.
ازسوی دیگر امروز جهان به اثر تحقق اهداف نیولیبرالیسی وجهان کشایی گاپیتالیزم امریکا که ازدرونش " نیوقاشیزم ترامپی " سر بلند کرده، در پرتگاهی نابودی جنگ هستوی قرار گرفته است، هران لحظه زندگی بشریت و جهان با تهدید وچالش های سنگین خطر وقوع جنگ هستوی روبرومیباشد. بسیج نیروهای صلح دوست جهان یکجا با طبقه کارگر و روشنفکران مزد بگیروسایراقشار ولانه های محتلف اجتماعی برای مبارزه علیه تحقق اهداف نیو فاشیستی سرمایداری برای گسترش سلطه جهانی ضرورت زمان است؛ یکبار دیگر نقش خویشرا درجهت تغییر جهان پسامدرن در روند تاریخ درعمل تثبیت نمایند. طوریکه کارل مارکس گفته است:"ما به جزم جهانی نوراپیش بینی نمی کنیم، بلکه انرا ازراه نقد جهان کهنه خواهیم یافت."
نقدعلیه، جهان پسامدرن که از درون خود فاشیزم ترامپی را بیرون اورده است، ومبارزه دربرابر نیروهای غول پیگری که تنها روی منافع اقلیت الیگارشی مالی برای گسترش مالی در " وال استریت امریکا " با کشتار بی رحمانه وچور وچپال سرمایه های ملی کشور های کم زور عمل مینماید، وظیفه شرافتمندانه هر روشنفکر دموکرات وچپ عدالتخواه در جهان میباشد.
المان 30 اپریل 2017