خوش آن افق که مهد طلوع زمانه شد
خوش آن سحرکه روشنی بام خانه شد
گر رخوه شد به چالش ابر سیه ولیک
اهداف عالی و ا ثرش جاودانه شد
بجای مقدمه: وحدت نیروهای ترقیخواه، دموکراتیک وطنپرست، بهترین تجلیل از سالگرد حزب دموکراتیک خلق ا فغانستان میباشد.
خواننده ی گرامی موضوع این برگه بحث روشن ی از طلوع یک خورشید است، بحث زایش یک بنای بزرگ تاریخی، بحث تولد یک تحول فوق العاده از بطن تاریخ سیاسی کشور، بحث چشم گشودن نوزاد سیاسی در فضای خانواده ی بزرگ آزادیخواهانه ی کشور، بحث یک فصل جدید تاریخ وبلاخره بحث ظهور حزب دموکراتیک خلق افغانستان یا بعبارت دیگر سرآغازتغیرات و تحولات بنیادین سیاسی در کشور است.
در رابطه به اوضاع وشرایط عنیی وذهنی آنزمان وچگونگی تاسیس حزب، مکان وزمان، تعداد موسسین وبنیانگذاران حزب و موسسان، بقلم اکثریت قریب به اتفاق علما، دانشمندان، تحلیلگران سیاسی داخلی وخارجی، پژوهشگران محققین روشنفکران رهروان مکتبهای سیاسی، رجال وشخصیتهای سیاسی مستقل، احزاب وگروهای سیاسی متعدد داخلی وخارجی وارثان جنبشهای آزادیبخش وترقیخواه ونهاد های سیاسی مخالف وموافق بشکل مفصل وگسترده رسانش و در مطبوعات کشور ما وجهان بازتاب وسیع یافته است که درین بحث از تکرار آن تا حدی صرفنظر میشود.
بنااً دربحث حاضر در رابطه به تاسیس ح د خ ا از ابعاد مشخص و مکث کوتاه باتوجه به مستندات دست اول حزب وپنداشتها وبرداشتها ی نگارنده که نزده ماه پس از تاسیس حزب د خ ا با عضویت پرافتخارآن مطالعه ی جنبش ترقیخواهی کشور وپیشینه کار حزبی را از زمان تاسیس حزب در سال ۱۳۴۳ خورشیدی مرور نموده با در نظر داشت جریان رشد وچالشهای روزمره حزب و تعقیب ومشاهدات روند مبارزات سیاسی واوضاع جاری کشور وچگونگی رشد صفوف حزبی وایجاد مراکز حزبی و سازمانهای احتماعی که به مصروفیت روزمره در زنده گی ام مبدل گردیده بود به فشرده ی برداشتها ی آنزمان مکث کوتاهی خواهم داشت.
ظهور حزب دموکرزاتیک خلق افغانستان صفحه ی نوینی در تاریخ پنجهزار ساله ی کشور است که با تاسیس آن فصل نوینی در تاریخ کشور می آغازد بطور اجمالی باید گفت که
وارثان جنبش آزادی خواهی که از یکصد و پنجاه سال قبل یعنی زمان اصلاحات سید جمال الدین افغانی منشاُ میگیرد همراه با باز مانده گان جنبش مشروطیت ونهضت امانی در اوایل دهه ی پنجاهم خورشیدی در شرایط ظهور جنبشهای آزادیبخش وقوع انقلابات دیموکراتیک واوضاع پیچیده ی جهان مشهور به دوران جنگ سرد واوضاع آشفته ی داخلی فقر اقتصادی جهل مرض بیسوادی وانواع ستم سالاری ارتجاع واستبداد ضرورت مبارزه ی سیاسی را محقق میساخت که بخاطر رنجهای بیکران خلق ستمدیده ی افغانستان ومبارزه برضد ارتجاع واستبداد نظام سلطنتی که پایه های اساسی آنرا ارتجاع داخلی وفیودالیزم تشکیل میداد، حلقات سیاسی در شهر کابل ایجاد و با بر قراری روابط همه جانبه وتبادل نظریات وجمعبندی ونزدیکی اندیشه های گونا گون نخستین هسته های سیاسی تشکل یافته و در سال ۱۳۴۲ کمیسیونی از نماینده گان حلقات سیاسی تحت ریاست زنده یاد ببرک کارمل تشکیل گردید که بنام کمیسیون کاری، کمیسیون اول ویا کمیسیون تدارک وانسجام یاد میگردید.
پس از یکسال کار کمیسیون زمینه تاسیس ح د خ ا فراهم گردید ودر ۱۱ جدی ۱۳۴۳ خورشیدی نخستین کنگره ی موسس با تعداد بیست وهفت تن نماینده گان شرکت کننده از نخبگان سیاسی تشکیل ودر آن اعضای رهبری حزب انتخاب ومرامنامه واساسنامه ی حزب مورد بحث قرار گرفت که بر بنیاد آن خطوط اصلی اهداف وظایف حزبی واصول کلی معیار ها وارزشهای اساسی تشکیلاتی عضویت در حزب، تدویر جلسات نقش رهبری ومکلفیتهای حزبی بتصویب رسید که در بخش مقامات حزبی در راس حزب نور محمد تره کی منشی اول وببرک کارمل منشی دوم انتخاب گردید ند.
تاسیس حزب د خ ا احیا کننده مبارزات جنبش آزادی وترقی خواهی در کشور پرچم مبارزه را بر ضد ارتجاع استبداد وآمپریالیزم شجاعانه بر افراشت.
بطوریکه اهداف ومرام حزب با آرمانهای خلق ستمدیده ی افغانستان پیوند نا گسستنی داشت ومبارزه بر ضد انواع ستم وبی عدالتی نظام فرتوت فیودالی وقبیله سالاری حاکم بر سرنوشت مردم افغانستان بخاطر تحقق آرمانهای والای زحمتکشان کشور وتا مین حقوق کارگران دهقانان واقشار مختلف زخمتکشان ذکور واناث کشور ورشد بالنده گی نسل جوان و نو سازی کشور در عرصه های اقتصادی اجتماعی سیاسی وفرهنگی که با برنامه علماً تنظیم شده بمنظور گذار از مراحل عقب مانده گی تاریخی بسوی یک جامعه ی نوین آزاد ودموکراتیک وفارغ بهره کشی انسان توسط انسان راه اندازی میشد.
اما با این اهداف شریفانه وطنپرستانه وعقاید اندیشه های تابناک حزبی از همان آغاز تشکیل وتاسیس ح د خ ا مشکلاتی بر حزب سایه افگنده بود که چالشهای آن در وجود دشمنان سوگند خورده افغانستان تا اخیر وتا اکنون باقی مانده است.
نخست از همه مشکل زمان تاسیس حزب در همان اولین روز تاسیس حزب بحث روی طرح وتصویب اهداف ومرام حزب گروه مربوط به هوا داران نور محمد ترکی علی الرغم عقب مانده گی کشور در ابعاد مختلف وموجودیت نود و پنج فیصد بیسواد از نفوس کشور چشم پوشی از سنتها ی دیرینه کشور وبدون تحلیل شرایط عینی وذهنی کشور پافشاری بطور سر سختانه بشعار دموکراسی خلقی داشته وپس از جروبحثهای زیاد وسخنان اقناعی زنده یاد ببرک کارمل مبتنی بر واقعیتهای تاریخی وشرایط عینی وذهنی کشوراهداف و اصول وتحولات دموکراتیک وملی مورد تایید وتصویب قرار گرفت که در جراید حزبی خلق وپرچم نشر گردید.
پس از تاسیس حزب، ویروس سرطانی سیاسی در وجود خفیظ اله امین که از زمان تحصیلش در امریکا منشاُ میگرفت با سفارشهای خاصی وارد حزب گردید. چنانچه در راه بازگشت از ایالات متحده وپس از ملاقات باعلی احمد خرم سفیر افغانستان در آلمان و رسیدن بکابل با اخذ سه لک افغانی پول مروج آنوقت از غلام سرور ناشرطبق برنامه مصرف کاندیداتوری وکالت در ولسوالی پغمان وپس از آن در جوزای سال ۱۳۴۶ مطابق به سناریوی خاینانه ی خودش انشعاب را بر حزب تحمیل کرد که گروه اول انشعابی را بنام خلقی ها ودوم بنام پرچمیها یاد شد.
در راستای مبارزات سیاسی زنده یاد ببرک کارمل با اندیشه ی مترقی فرهنگ نوین سیاسی، ترویج سواد سیاسی ومطالعه کتب و آثار مترقی، رشد وگسترش جنبش محصلان که اساساً آنرا رهبری و مزید بر آن از طریق مبارزات پارالمانی صدای ملت را برای نخستین بار بگوش جهانیان رساند وبا راه اندازی تظاهرات ومیتنگها توضیح سیاست حزب وجنبش چپ ودموکراتیک کشور رشد وارتقای دانش وطنپرستی وروشنگری در سر تا سر کشور را برای ظهور انسان نوین در وطن مهیا ساخت ودر جبهه ی اتحاد وهمبستگی خلقها وجنبشهای ملی ودموکراتیک در راس آن وحدت دوباره ح د خ ا با تلاشهای خستگی نا پذیر اهداف وحدت خواهانه بثمر نشست تا در سال ۱۳۵۶ خورشیدی هردوبخش حزب واحد را تشکیل داد که بر بنیاد آن تمام بخشهای حزبی به استثنای بخش نظامی حزب با همدیگر مدغم گردید.
اما حفیظ اله امین نماینده ی سیاه در اذهان نیمی از حزب چنان نفوذ کرده بود که با داشتن نفوذ در بخش نظامی حزب پس از شهادت استاد میر اکبر خیبر حزب را به ماجراکشانده با این اتفاق دولت داودی در هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی سقوط کرد و نامش را گذاشتند انقلاب کبیر ثور.
پس از دوماه دیری نگذشته بود که بوسیله ی گروپ نظامی خلقی کودتای دیگری را بر حزب ودولت تحمیل کردند که بموجب آن به قومانده ی نیم حزب، نیم دیگر حزب را فراری زندانی وسربه نیست ساختند ورهبری بخش پرچم بنام سفرا از کشور بخارج تبعید گردید و قدرت را حفیظ امین بدست خود متمرکز ساخت و در سنبله ی ۱۳۵۸ خورشیدی رهبر واستاد خود نور محمد تره کی را نیز بقتل رساند.
امین که با بقدرت رسیدن خود حزب را همواره با مردم مواجه ساخته وبروی مردم تیغ کشید ه بود در نتیجه ی ظلم جاه طلبانه ی آن دوصدو شصت سه جبه ی مخالف بر ضد دولت ظهور کرد ه بود که با مراجعت دولت وقت بیش از هفده بار تقاضای کمک نظامی از اتحاد شوروی پای ارتش سرخ را به افغانستان کشانید وبهانه ی ساختار مجاهدین وتجاوز را بدست پاکستان داد.
در حالیکه تند روان اسلامی سالها قبل در سال ۱۳۵۲ پس از یکسال دولت جمهوری محمد داود خان با مراجعه به پاکستان وتعهد سپردن اجرای بلا قید وشرط اوامررژیم خونتای پاکستان ودرعوض بدست آوردن پول واسلحه بخاطر ویرانی افغانستان وکشتار هموطنان برضد نظام جمهوری داود خان صفوف جنگی تشکیل دادند که در آنوقت نه کدام عسکر شوروی در کشور بود ونی هم خبری از انقلاب ثور ولی با چنین بهانه یی را که بدست پاکستان دادند تا در دشمنی با افغانستان دست باز داشته باشد.
پس از سقوط حفیط اله امین وتحول ششم جدی ۱۳۵۸ خورشیدی مرحله ی نوین وتکاملی رویداد ثور زنده یاد ببرک کارمل که از همان آغاز مخالف کشتن داودخان وخاندانش بود ودر مقطع دیگری با آمدن قوتهای نظامی اتحاد شوروی مخالفت ورزیده بود قدرت رهبری دولتی را در شرایط دشوار ورویارویی دولت با ملت در دست گرفته بود وعلی الرغم تمام کوششها برای آرامش اوضاع وارجگذاری بخواستهای ملت رهایی بیش از صدها هزار محبوسین زمان امین تره کی و غم شریکی ومرهم گذاری بزخمهای خونین مردم ورویدست گرفتن پروگرامهای اصلاحی وشریک ساختن نماینده گان مردم وتمام اقوام وملیتها در دستگاه ها ومقامات عالی دولتی، ایجاد وزارتخانه های اوقاف وشون اسلامی، اعطای کمکها ی فراوان به اقشار متوسط کم درامد کشور، احیای ساختار های حقوقی ونهاد های دموکراتیک کشور واقشار مختلف جوانان زنان وسایر زحمتکشان کشور، فراهم آوری تحصیلات درداخل وخارج کشور توزیع زمین به دهقانان حمایت از کارگران ومواظبت از کودکان طفل مادر بازنشستگان، تشکیل شوراهای ملیتها ی مختلف کشور اصناف واتحادیه های صنفی توزیع مواد کوپونی رایگان به اقشار زحمتکش، تقویت صفوف قوای مسلح کشور، تداوی رایگان مریضان در سرتاسر کشور توزیع مواد ارتزاقی ومعشیتی برای مستمندان و عزیمت کننده گان از خارج بوطن، طرح وعملی پلانهای انکشافی ونوسازی کشور، ایجاد شورای عالی صلح مصالحه ملی در جریان پروسه ی روبه رشد کشور بود که بار دیگر مشت نا پاک ارتجاع و آمپریالیزم با مثلث شیطانی قدرتهای زیدخل بر فرق رهبری حزب وارد گردید که بموجب آن ببرک کارمل از سیاست جاری به حاشیه کشانده شد ودر چنین شرایط بار قدرت را داکتر نجیب اله مشتاقانه بعهده گرفت تا جریان سقوط حزب وحاکمیت دولتی بدست دشمنان داخلی وخارجی به درجه ی فروپاشی تنزل نمود.
این خلاصه ی رویداد های مکتب سیاسی بود که پنجاه سال قبل در آموزه ها وهوشدار های زنده یاد ببرک کارمل از تریبیون پارالمان گرفته تا میتنگها ومظاهرات وکنفرانسهای حزبی توضیح داده وبر هوشیاری وحدت حزبی تاکید میشد چنانچه زنده یاد ببرک کارمل نیم قرن پیش از طریق تربیون پارالمان کشور خطاب به اعضای ح د خ ا وجنبش ترقیخواهانه ی کشور بوضاحت فرموده بود که پرچمداران دموکراتیک خلق افغانستان برای شما هشدار میدهم که دشمنان سوگند خورده ی خلق شریف افغانستان بسیار محیل مکار وحیله گر اند وشما را منحیث وطنپرست ترین خدمتگاران صادق وپاکترین فرزندان صادق وطن تشخیص نموده اند ودر صدر لیست سیاه خویش قرار داده اند بنا بر آن هوشیاری تان را از دست ندهید وحدت حزبی تان را بمثابه مردمک چشم تان حفظ کنید زیرا وحدت ضامن بقا وپیروزی شماست این بود فشرده یی از هوشدار تاریخی ببرک کارمل رهبر عالیقدر ح د خ ا که تا به اکنون حقیقت آن در زنده گی بچشم سر بمشاهده میرسد.
در اخیر رفقای گرامی ودوستان عزیز طوریکه معلوم است تجارب ما همه از پروسه ی پیچیده ی سیاسی کشور وجنگهای گذشته نشاندهنده ی آنست که دشمنان افغانستان وطن را در یک لبه ی پرتگاه خطرناک قرار داده اند ودر چنین دوران حساس تاریخی بدون وحدت عام وتام نیروهای دموکراتیک وطنپرست دیگر راه حل نجات کشور ممکن نیست پس بیایید با همه امکانات ودرایت ومسولیت همدیگر را در آغوش گرفته حق دین مادر وطن خود را با وحدت عملی واتحاد سرتاسری با عزم فولادین کم از کم ادانماییم.
با عرض حرمت