حقیقت، عبدالوکیل کوچی: هفت ثور در آموزه‌های تاریخ

ثور اگر میراث درس زندگیست

 گرچه بر چیدندش اما ماندنیست

 در طی چهل سال ثابت شد که آه

 دشمنی با ثور، با خود دشمنیست

 

پیش از آنکه هفتم ثور، انقلاب ثور، رویداد ثور، تحول ثور، قیام ثور، کودتای ثور، خیزش ثور و یا قیام مسلحانه ثور بوده باشد، هفت ثور بود. اسم تاریخی، بامسما، جاودان و ماندگار.

 بقول معروف «مباش احول مسما جز یکی نیست + اگرچه این همه اسما نهادند»

 هفت ثور بمثابه نقطه عطف ی در تاریخ کشور و رویداد بزرگ سیاسی در عصرحاضر بحساب می آید که باگذشت زمان فروغ جاودانگی هفت ثور از لابلای توفانهای مدهش وابر های سیه فروزانتر از گذشته میدرخشد؛ یعنی در قلوب مردم میدرخشد. در قضاوت تاریخ میدرخشد ودر نماد جاودانگی آرمانهای نسل فردای کشور خواهد درخشید.

  بدلیل اینکه هفت ثور در تاریخ جنبشهای آزادی خواهی کشور ما، ریشه در گذشته های دور وبخصوص درمبارزات ضد استعماری، استبدادی وضد ارتجاعی دارد.

  هفت ثور یاد اور حماسه ها وقهرمانی های خلق کبیر افغانستان در راه آزادی و دفاع از استقلال، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی ومیراث بزرگ جنبش مشروطه خواهی، تشکل احزاب سیاسی، جریانهای ترقیخواهی ودوران آبستن تحولات سیاسی در کشور ومنطقه میباشد که در راستای یک ضرورت تاریخی وروزهای مصادف به انگیزه شهادت استاد میر اکبر خیبر، سرنوشت تحولات سیاسی کشور در هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی با حزب دموکراتیک خلق افغانستان عجین گردید.

 هفت ثور سر آغاز تحولات بزرگ سیاسی وگذار حاکمیت از یک خاندان حکمران به عموم ملت بود وبرغم استقبال پرشور مردم ازین رویداد تاریخی، در همان روز های آغازین با چالشهای درون حزبی لیبرالیستی ومتکبرانه حفیظ اله امین همراه بود. چالشهایی که از اعلامیه ها ی تند نمایشی چپی گرفته تا تعین مشی اوانتوریستی سرخ سیاسی، تا برخورد با خانواده سردار محمد داود و سرنوشت رهبری نظام گذشته.

 دررابطه به موضعگیری رهبران حزب د خ ا، در قبال سرنوشت حاکمان دولت پیشین، بسیاری ازاعضای رهبری حزب، شاهدان عینی و نویسنده گان وطنپرست وریالیست با ارایه نظریات ودیدگاه های مشترک ومتفاوت، اکثراً قریب به اتفاق همه، بتایید از موضعگیری اصولی برآزنده، مسولانه وعاقبت اندیشانه زنده یاد ببرک کارمل بزرگ بمنظور جلوگیری از خونریزی وکشتن داود وخانواده آن و رهبران دولت قبلی بدون محکمه وخلاف نورم های قبول شده ملی وبین المللی اظهار نظر نموده اند. چنانچه محترم غلام دستگیر پنچشیری عضو بیروی سیاسی حزب در رابطه چنین نگاشته اند.

 «نور محمد ترکی وببرک کارمل در همان آغاز دو بر خورد جدا گانه ومتضاد با مسُله سرکوب خونین یا مسالمت آمیز با سردار داود داشتند. ببرک کارمل طرفدار برخورد با انعطاف با سردار داود و خاندانش بود. او اصرار میکرد که باید سردار محمد داود کشته نشود. کارمل معتقد بود که اولاً ماهیت هومانیستی ودموکراتیک انقلاب آشکار میگردد وثانیاً سنن اخلاقی، ملی ودینی مردم احترام میشود. ثا لثاً اسرار وپیوند های او با ارتجاع منطقه وآمپریالیزم افشا میگردد. رابعاً انقلاب ما از پشتیبانی بین المللی وپشتیبانی اخلاقی تو ده های مردم جهان بر خوردار میشود؛ اما سلیمان لایق در باره شیوه بر خورد با سردار داود در پاسخ ترکی گفت (دا فرعون ووژل شی)» معلوم است که موصوف موضعگیری خود را نیز مبنی به سرکوب خونین داود بنحوی بیان داشته وآنرا جومسلط نامیده است. به این ترتیب تحول ثور را در همان لحظات اول با خون های ریخته شده سرخ ساختند واین براستی سرآغازی بود که دستان نا پاک امین جلاد خونینش کرد؛ که علی الرغم کوشش های خردمندانه ودور اندیشانه ببرک کارمل در راه جلو گیری از جنگ، قطع خونریزی وآمدن صلح بازهم جنگ ادامه یافت.

 ولی حفیظ اله امین به این هم بسنده نکرد بلکه با اقدامات کودتایی بمنظور غصب قدرت وانحصار حاکمیت دست به ماجراجویی هایی زد که در نتیجه آن در واقع تبعید بخشی از رهبری حزب از کشور، کشتار وزندانی ساختن کادرهای حزب وپرچمداران دموکراتیک خلق افغانستان وقتل عام مردم بیگناه، نتیجتاً کشور را به زندان سراسری

 مبدل کرده، پای حزب را به حوادث خونین کشانید ومردم را از تحول سیاسی روگردان ساخت.

 پس از برآمدن مار افعی از آستین حزب وسرکوب نظام امینی، با رویکار شدن تحول ششم جدی ۱۳۵۸ و مرحله نجات حزب ودولت برهبری زنده یاد ببرک کارمل منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، ریس شورای انقلابی وصدر اعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان، در گام نخست درب تمام زندانها بروی زندانیان موافق ومخالف باز گردید که در اثر آن زندانیان آزاد شدند وتحولات سیاسی در مسیر اصلی واصولی قرار گرفت. دولت دموکراتیک مردم افغانستان بر پایه های وسیع ملی ومشارکت مردم ونماینده گان تمام اقوام وملیتهای با هم برادر وبرابر بنا یافته و مطابق به مشی و پروگرام کاری حزبی ودولتی برنامه های عملی وپلانهای ترقی خواهانه برای رشد، ترقی واعتلای مردم در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی در صدر وظایف حزبی ودولتی قرار داشت.

 در دولت تحت رهبری ح د خ ا هر قوم وقبیله وگروهای اجتماعی جایگاه خود را داشتند در زمان حاکمیت حزب، سیاست واحد بر سرنوشت مردم ومسایل دفاعی با تدابیر مشترک وضع میگردید وهمه اعضای حزب ودولت در تمام سطوح بدون چون وچرا مکلف به اجرای آن بودند که هم از لحاظ اندیشه وطنپرستی وهم بر اساس نظم ودسپلین حزبی ومکلفیتهای قانونی دولتی بشکل آگاهانه وبا مسولیت تمام امور بطور متحدانه اجرا میشد. خدمت به آسیب پذیر ترین لایه های اجتماعی که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند از اهداف بر نامه وی حزب بود.

 حزب د خ ا ودولت عملاً در حمایت اقشار زحمتکش اعم از کارگران دهقانان، روشنفکران، جوانان وقشر زنان، متشبصین خصوصی، علما وروحانیون قرار داشت. حزب بمنظور ختم جنگ ومداخله بخاطر تامین صلح وامنیت کشور، سیاست مدا را ومذاکره را مطابق به تیزسهای دهگانه زنده یاد ببرک کارمل فقید در پیش گرفت ودر میان حزب، دولت ومردم با یکصدا از آن دفاع وپشتیبانی میگردید.

 حزب مطابق مشی اصولی وطنپرستانه، جو سیاسی تحولات را مد نظر داشت و آنرا رهبری میکرد. حتی در زمان شرایط اپوزیسیونی خویش قادر به چنین امری بود بطور مثال نقش ح د خ ا در تغیر وآموزش سیاسی وادبیات مترقی کشور، آگاهی دادن جامعه بطور مثبت وفعال، موضعگیری اکتیف، مثبت وفعال در پارالمان کشور، رشد مطبوعات مترقی وموثر فعالیتهای رسانشی پیشرو وتشدید کار سیاسی میان توده های زحمتکش مواظبت از صفوف وکادرها مطابق به معیار های لیاقت وکار آرایی ورشد آموزه‌های سیاسی علمی برخورد یکسان داشت.

 حزب ودولت مردمی، با کار جمعی واخذ تدابیر مشترک روی موضوعات بزرگ به مشارکت مویسفیدان با اعتبار وخیرخواه جامعه، علما، دانشمندان، نماینده گان گروها واقشار مختلف، اقوام وملیتها تمر کز داشت ومشکلات وپیشنهادات مردم را از زبان مردم می شنید ودراخذ تصامیم، مردم را شریک میساخت وبا سیاست علنی روشن واصولی، پرچم مبارزه را علیه فساد، ظلم، نابرابری، قانون شکنی، اختلاص، رشوت وچپاول دارایی عامه وحدت شکنی، فراکسیون بازی، گروه بازی وقوم گرایی، تفوق طلبی وتبعیض، زورگویی وتکبر، شجاعانه برافراشته بود که تحت رهبری آن تمام افراد جامعه در برابر قانون مکلفیت مساوی داشتند.

 حزب در رابطه به انکشاف ورشد اقتصاد کشور توجه جدی مبذول میداشت که بر بنیاد آن کار گران کارتولید ی وصنعتی وهمچنان دهقانان در امور کشاورزی مورد توجه، حمایت، تشویق ومواظبت دایمی حزب ودولت قرارداشت ودر حفظ دارایی عامه تلاش مصرانه مبذول میداشت. چنانچه در یکی از بیانات رهبر فقید حزب د خ ا وریس شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان زنده یاد ببرک کارمل از اهمیت یک قطره تیل ویک دانه گندم معادل یک قطره خون انسان یاد شده ودر آنسطح مورد مواظبت وبازخواست قرار میگرفت.

 به همین دلیل هفت ثور بر پایه ی حقانیت وبر بنیاد ضرورت های تاریخی مردم افغانستان بمنظور نجات کشور وگذار از عقب مانی قرون وپیریزی نظام مبتنی بر عدالت، ترقی وپیشرفت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وفرهنگی ریشه در بحراندیشه واقیانوس آرمانهای والای مردم ستمدیده افغانستان داشته وهمچنان تازه، زنده وجاودان است.

 هفت ثور در برابر دشمنان سوگند خورده افغانستان که از ارتجاع داخلی گرفته تا استکبار جهانی وبیش از نود کشور جهان همه در یک خط نا مقدس علیه آن جنگیدند وتمام هست وبود کشور را به آتش کشیدند ولی همچنان با سربلندی زنده است زیراکه مردم حق شناس افغانستان تمام دولتهای پس از حاکمیت ح د خ ا را در عمل تجربه کردند که بجز بربادی مردم کدام ارمغانی نداشتند. در یک محاسبه ساده میتوان گفت که ناکامی دولتهای بعدی وسیه بختی مردم افغانستان درواقع حقانیت هفت ثور وجاودانگی تحول ششم جدی را در تاریخ کشور تحقق بخشید. اندیرا گاندی صدر اعظم فقید هند میگفت «شما گلی را میتوانید لگد مال کنید ولی هرگز نمی توانید عطر آنرا از فضا محوه نمایید»

 پس از فرو پاشی حاکمیت ح د خ ا مخالفین هفت ثوربرغم کسب پشتیبانی عنا صر

 مزدور وبیگانه در تخریب کشور، ثروت اندوزی، غارت بیت المال ولیلام دارایی عامه دربازار پشاور واخذ مزد سیل آسای دالر وکلدار وبرخورداری از حمایت پاکستانی ها، عربها وغربیها ماهیتاً نتوانستند شالوده یک نظام متمرکز وهدفمند را به نفع مردم پیریزی کنند. مخالفین هفت ثور با فریب تاریخی ودلباختگی به اسلحه، کلدار ودلار وعطش قدرت، با رفتن در گروگان خارجیها در حفظ قدرت ناکام شدند. مخالین ثور به نسبت عدم درک از دشمن پاکستانی، عربی، باداران ولینعمتان شان با پشت پا زدن درسهای هفت ثور در لابلای تمام دوستان خود یعنی پاکستانی، ایرانی، وعربی وحمایت دیگر خارجیها، خاک نا کامی بسر باد کرده وآنها که خاک مقدس وطن را جولانگاه تروریستان القاعده، طالب داعش وهابی وفاطمی وسایر تروریستان کردند اکنون خود از موجودیت ایشان بسطوه آمده داد وفریاد میزنند.

 مخالفین هفت ثور این به اصطلاح قهرمانان تجزیه شوروی سابق وبزعم خود شان دیوار برلین با پشت پا زدن بدرسهای هفتم ثور از درک وشناخت پاکستانی ها این دشمنان مشترک همه مردم افغانستان عاجز مانده واکنون برغم موجودیت حامیان بین المللی شان در رویارویی با چالشهای ساخت پاکستانی، جامهای زهرآلود آنرا بناچاری سرمی کشند.

 در حالیکه همان پاکستان دوستدار ولینعمت شان آنها را بر سر قدرت آورد، اکنون که آنها را به طالب وداعش معاوضه میکند فریاد شان گوش آسمانها را کر میسازد.

 آتشی را که اینها در افغانستان بر افروختند وبه حکم باداران خودبه بهانه جنگ با شوروی سابق بجای یک کافر چندین کافر ومسلمان وناتو وجامعه جهانی را بخاطردفاع از خود ودفاع از چوروغارتگری و از حکمرانی نامشروع خود فراخواندند نه خود نجات یافتند ونی وطن نجات یافت ونی هم آتش جنگ خاموش شد، بلکه روز تاروز ومتُاسفانه آتش جنگهای نیابتی در کشور شعله ور تر میگردد؛ که حاصل آن بغیر از بیچاره شدن مردم و حفظ قدرت در دست یک اقلیت زراندوز، متعصب وقومگرا چه میتواند باشد. همین اکنون تمام قوتهای نظامی آمده درافغانستان جمع جامعه جهانی ناتو وامریکا، از آوردن صلح در افغانستان عاجز مانده اند برای اینکه دولت بی بنیاد فرمایشی وتحمیل شده از خارج هرگز نمیتواند بداد مردم برسد.

 وقت آن رسیده است که وارثان اصلی این سرزمین، دلسوزان وطن، ترقیخواهان، صلحدوستان، روشنفکران ترقیخواه، همه در یک جبه وسیع وجنبش سرتاسری وگسترده با مسولیت وسالم اندیشی، همدیگر پذیری، نو اندیشی با وحدت واتحاد نظر وعمل، با همبستگی ملی وکنار گذاشتن فاصله ها و تفاوتهای سلیقه وی، تعصبات قومی، لسانی، وجنسیتی، همه در یک صف واحد میتوانند بدفاع از ارشها واهداف والای انسانی نیروی را بوجود آورند که وطن را از مصیبت کنونی نجات داده واهداف صلح خواهانه بشکل دموکراتیک مطابق به منافع علیای مردم افغانستان تامین گردد.