اول دسامبر ۱۹۹۶ قلب رهبر بی‌بدیل، مردم دوست و وطن‌پرست از حرکت بازماند، رهبری که تاریخ افغانستان وی را فراموش نخواهد کرد.

 تاریخ آزادیخواهی و دادخواهی افغانستان با نام، کارنامه‌ها ‌‌و شخصیت فقید ببرک کارمل که بیست هفت سال قبل جاویدانه شده‌اند گره خورده است بدون شک این پیوند، درخشش خویش را برای همیش حفظ خواهد کرد.

 ببرك كارمل يكی از نخبه گان سياسی افغانستان در سده‌های اخير محسوب می‌گردد كه از جوانی به دادخواهی و مبارزه عليه نابسامانی‌های جامعه پرداخت، از دوران تحصيل بهترين الگو برای وطن‌پرستان شد، در بدترین شرايط سياسی با طرز ديد بلند پيوسته نوشت، صدای مردم را در پارلمان بلند كرد و مردم را به مبارزه عدالت‌خواهانه، دادخواهی، اتحاد و همدلی به خاطر تغييرات در روند زنده گی شان بخصوص زحمت کشان دعوت و حمایت كرد.

 او با هر نوع افراط‌گرایی چپ و راست مخالف بود، انسانی بود شجاع، با حوصله، آینده نگر، باهوش و با درايت بلند.

ببرک کارمل طرفدار تقسیم قدرت به ولایات و محلات بود چنانچه با سخنرانی معروف خود در ولایت کندز تأکید کرد که ما فیصله نموده‌ایم تا رهبری ولایات انتخابی بوده ‌و بیشترین صلاحیت به رهبری ولایات داده شود.

ببرک کارمل:

«من در لویه‌جرگه گفته بودم که دیگر زمامدار و والی از مرکز، کابل به ولایات تعیین نمی‌گردد این اراده هر ولایت خواهد بود که خود والی‌ها و خدمت گذاران خود را در حکومت‌های محلی ایجاد کنند، ما آغاز کردیم»

باوجودی كه مربوط به يک خانواده جنرال وقت بود اما فقيرانه زيست و در كنار مردم و زحمتكشان قرار داشت.

 ببرک كارمل طرفدار مكتب انسانيت بود، به ارزش‌های انسانی و آزادی سخت وفادار بود.

 تشريفات و نمایش‌های غیرضروری را دوست نداشت، انسانی بود بدون آلایش و صميمی.

 دوران حاكميت ببرك كارمل، بهترين نمونه حکومت‌داری خوب برای تمثیل وحدت ملی بود، در آن حاکمیت سهم همه‌ی مردم در قدرت دور از تعصب قومی، زبانی و سمتی تبارز یافته بود.

 وی با خلاقیت لازم حزب دموکراتیک خلق را رهبری کرد، همیش خواستار پیوند گسترده میان حزب و مردم بود به همین دلیل به پایه‌های اجتماعی حزب و توسعه آن تأکید داشت. همچنان اتحاد نیروهای ترقی‌خواه و دموکرات در سرلوحه کار و فعالیت اش قرار داشت.

 تاریخ صد سال اخیر رهبر و سیاست‌مدار آگاه، رسالتمند، خردمند و وطن‌پرست چون فقید ببرک کارمل را تجربه نکرده است، در چهره و سیاست ببرک کارمل می‌توان وحدت و اتحاد ملی همه انسان‌های افغانستان را مشاهده کرد، متأسفم که سیاست‌های غلط آن دوران و ادامه جنگ نیابتی اجازه نداد تا این مرد آینده نگر و ترقی‌خواه بتواند بیشتر از جایگاه رهبر یک کشور مصدر خدمت شود، اما راه و روش وی زنده است و این رسالت نسل موجود و نسل‌های بعدی است که از فکر و اندیشه چنین رهبران استفاده معقول و علمی نموده و زمینه شوند برای نجات افغانستان از بحران موجود سیاسی تا افغانستان آباد و شگوفان را با عدالت اجتماعی و آزادی انسانی داشته باشیم.

دوستان و هم‌ رزمان گران‌قدر!

 در شرایط موجود که افغانستان در بحران سیاسی قرار دارد رسالت ترقی‌خواهان و دادخواهان است تا به خاطر آینده بهتر و آموختن از درس‌های گذشته توانمندی و جسارت بررسی علمی آن دوران را داشته باشند، با اتحاد و همدلی خویش، راه و روش چنین وطن‌پرستان را ادامه داده، گزینه‌ی شوند برای تغییر، ترقی و پیشرفت و درنهایت تأمین صلح و برقراری آرامش در وطن عزیز ما افغانستان.

دوستان گران‌قدر!

 نسبت به هر زمان دگر، امروز افغانستان به نیروهای مترقی و دموکرات ضرورت دارد، این نیروها با درس از رهبران گذشته باید خود رهبران موجود جامعه شوند و چنان سیاست و عملکرد داشته باشند تا مردم به گذشته و حال شان اعتماد نموده، به دورشان متحد و گذار کنند برای آزادی، عدالت اجتماعی، زنده گی باهمی، ترقی و پیشرفت.

یاد این مبارز نستوه و همه‌ی رهروان راه آزادی، عدالت، دموکراسی و ترقی اجتماعی گرامی باد!

 

صمد کارمند