وزیر دفاع پر صلاحیت امریکا که طولانیترین جنگ تاریخ آن کشور را در کوهپایههای کشور ما «مدیریت» مینماید، در سخنرانی امروز خود مطالب فوق را «اعتراف» نمود.
درحالیکه نفس «اعتراف»، ایرادی ندارد و درصورتیکه آغاز گذار بهصراحت و اذعان به حقایق تلخ اشتباهات سکانداران امریکا در قبال افغانستان و منطقه باشد، عملکرد بعدی ملاک صداقت آن خواهد بود. بررسی اشتباهات امریکا در قبال افغانستان درین مختصر مطمح نظر نمیباشد و اظهر منالشمس است که تراژیدی خونبار کشور ما معلول و محصول مداخله خارجی است و دوزخ را در وطن ما شرارت پیشه گان شریری برپا نمودهاند که طی چهار دههیی اخیر بهمثابه ابزار در خدمت اهداف جیوپولوتیک امریکا، قرار دارند و این «اشتباهات» از همان سپتامبر (۲۰۰۱ م) و آغاز عجولانه حملات نظامی و کج گذاشتن خشت اول در «بن» و تاکنون تداوم دارد و شاید به خاطر کثرت آن، آقای وزیر بدون مشخص ساختن به افاده و صیغه جمع اکتفا نموده است.
بههرحال چون موضوع صحبت، تغیر در استراتیژی و پلانگذاری کم و کیف جنگ افغانستان میباشد، میتوان خطاب به آقای وزیر دفاع نوشت:
پاشنه آشیل افغانستان که عامل تداوم تراژیدی خونبار مردم ما میباشد، به ایجاز میتوان در دو بخش مطرح نمود:
در بعد داخلی:
فقدان دولت ملی که حاکمیت قانون را ملاک عمل و بر قوای مسلح ملی و غیر تنظیمی و قومی متکی باشد. طی این هفده سال به نام بازار آزاد، بازار فساد گسترده، شرکت سهامی جهادی - طالبی و مافیایی را بر سرنوشت مردم به عزا نشسته حاکم ساخته است و تاجران دین، دکانداران قوم، تیکه داران «جهاد» و جلابان سیاسی از مردم قربانی میگیرند.
در بعد خارجی:
تداوم جنگ اعلام ناشده پاکستان باعث گردیده که شرارت پیشه گان شریر بینالمللی از مراکز «امن» شان در آن کشور، افغانستان را آماج جنایات علیه بشریت قرار دهند.
ایران با دسایس الحیل و درین اواخر روسیه نیز به آتش جنگ هیزم کشی مینمایند و افغانستان به مرکز تصفیه حسابات و جنگهای نیابتی قدرتهای رقیب منطقوی هند، پاکستان، ایران و سعودی و ... مبدل گردیده است.
هردو عامل فوق معلول سیاستهای کجدار و مریز امریکا و انگلیس میباشند که مقدرات تاریخی افغانستان در دور جدید بازیهای بزرگ رقم میزنند.
بدین رو:
آقای وزیر کارکشته که تجارب جنگ در کشور ما را دارد، باید آگاه باشد که مردم صبور و غیور افغانستان که یکی از طولانیترین جنگ تاریخ بر آنان تحمیل گردیده، بهخوبی میدانند که هرگاه هدف مهار کردن جنگ و دستیابی به صلح باشد، باید در تدوین استراتیژی و پلان به این دو عامل عطف توجه اساسی صورت گیرد و در غیر آن همچو اظهارات مصرف تبلیغاتی داشته و دوام بازی بهحساب کموزیاد ساختن عساکر، نمکپاشی اضافی به زخم خونین و ناسور افغانستان خواهد بود و دیده شود که اکنون که قرعه فال بنام «سگ دیوانه» (۱) زدهشده، سرنوشت دیوانههای تاریخ (۲) به کجا خواهد کشید.
۱ و ۲: (این جنرال چهار ستاره امریکا در مطبوعات بینالمللی به همین عنوان یاد گردیده است و استراتیژی سازان معروف امریکا و منجمله هنری کسینجر بنیادگرایان افراطی را دیوانههای تاریخ خطاب نمودهاند)