مراجع امریکایی در تبلیغات چنین وانمود میسازند که مردم آن کشور «نگرشی صلح پسندانه دارند» و میخواهند برای تأمین و حفظ صلح با جهانیان در تعامل و گفتگو باشند و برای این تعامل باید ستایل امریکایی در دموکراسی مرعی و عام گردد، بازار آزاد توسعه یابد تا کشورها به استقلال اقتصادی نایل آیند و آزادی انسان رعایت شود.
درک ما از مصروفیت چهل ساله و حضور بیست ساله نظامی، سیاسی و مالی امریکا در افغانستان چنین است که واقعیت هر سه اصل ذکر شده (دموکراسی، بازار آزاد و آزادی انسانها) آنچنانی که آنها وانمود میسازند درست نبوده چیز دیگریست.
امریکا با تحریم، مجازات، محاصره، حمایت از تروریسم و تکیه بر هراس افگنی و دخالت نظامی به دیگر کشورها صلح جهان را پیوسته به مخاطره انداخته است که این نگرش صلح پسندانه نیست.
دموکراسی آنها آلوده با تقلب، بکار گیری قدرت پولی، ایجاد یک قشر قدرتمند غیر دموکرات و باقدرت از لحاظ پول و سلاح، دروغ و انکار و فریب مردم، اهانت به آرای مردم وبی باوری به حقانیت اصالت مردم در دولت داری چیز دیگری نبوده است.
بازار آزاد آنها اقتصاد نیم جان عنعنوی کشور را چنان ناتوان ساخت که حاصل کار آن در شرایط مصیبت کرونا معلوم شد و دولت ناتوان و بیغرض به اقتصاد بازار را عاجزتر و ناتوانتر تبارز داد.
آنچه در مورد آزادی انسان گفتهاند ما چیزی جز اسارت از آن ندیدیم، اسارت زنان در حرمسراهای قوماندانان و زور داران امریکا کرات، اسارت مجموع مردم در قید چند خانواده ثروتمند شده، گروهی از قاچاقبران، قوماندانان و مافیاییهای حاکم بر کشور که اراده مردم در استفاده از حق رأی دهی تابع اوامر و نواهی همین کتگوری های مسلط ساخته شده بوده است نه آزاد.
زمانی که انسان اراده و استفاده از حق خود را بدون استشاره زورگویان و زور کرداران مافیایی نداشته باشد آزادی یعنی چه و انسانیت یعنی چه؟ وقتی توافقنامه صلح با طالبان به حیث معتقدان خط دیکتاتوری مذهبی امضا شد، اراده ملت دران جا نداشت و خطر مستحیل ساختن اراده ملت را بیک دولت دیکتاتوری قرون وسطایی پیشرو نهاد آزادی یعنی چه؟
کیسنجر نظریه پرداز معاصر امریکا که زمانی لاف زنان نوشته بود:«اهداف ائتلاف بینالمللی و سازمان ملل متحد در راستای ایجاد یک دولت شفاف، دموکراتیک، مرکزی و برخوردار از امنیت به معنی اختراع یک کشور جدید در قلمرو افغانستان میتواند خوانده شود» حالا سیاست اداره ترامپ را در مورد عقبگرد از آن اهداف چه تحلیل میکند؟ جای اختراع یک کشور جدید را خطر اضمحلال یک کشور با تاریخ کهن و دارای اهمیت جیواستراتژیک درین منطقه گرفته است، شفافیت، دموکراتیک و مرکزی بودن توأم با صلح و امنیت در کجاست؟
دوستان حافظ منافع استراتژیک شان پس از امضای توافقنامه تاکنون بیش از سه هزار بار بر قوای امنیتی و مردم بیپناه افغانستان حمله کرده و هرروز تا بیست تن از منسوبین قوای مسلح و دهها تن مردم ملکی را میکشند در مورد امنیت چه میگویند؟
سالهاست که در کشورهای عربی و افغانستان حمام خون برپا کردهاند، درین حمام خون که جان صدها هزار انسان قربانی شده است «نگرش صلح پسندانه» امریکا در کجاست؟
جنگ را زیر نام صلح، بنیاد گرایی و دیکتاتوری را زیر نام دموکراسی، فرو پاشی را زیر نام مرکزیت، اسارت را زیر نام آزادی و اشغال را زیر نام استقلال جا زدن فریب است و دروغ است و جنایت.
از گذشتهها در تبلیعات جهان سرمایه و مستخدمین به ظاهر اسلامیشان چنان وانمود میگردید که با دسترسی مستقیم امریکا در امور دولت داری افغانستان، معضلات این کشور ازلحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امور بینالمللی، و تأمین امنیت سرتاسری دریک چتر و پوشش رژیم اسلامی میتواند راه حل سریع و برابر با مقتضیات جهان پیشرفته و با در نظر داشت اعتقادات و باورهای مردم دریابد. آنانی که از پشاور و تهران زیر نام جهاد برای زمینه سازی عملی چنین تبلیغات فرمان کشتن و ویران کردن صادر میکردند و آنانی که در غرب بنام روشنفکران و تکنوکراتان بر حقانیت فرمانهای کشتار و ویرانگری ذهنیت سیاسی مینمودند همه یک صدا افاده میدادند که غرب در رأس امریکا خوشبختیهای افسانوی و مزیتهای باورناکردنی برای ملت افغان در پیش دارد و با سقوط حکومت در کابل جهان گل و گلزار شده داعیه برحق امریکا و رژیم اسلامی تحت فرمانش دریک روز موعود به جا شدنی است. این روز موعود که هشتم ثور سال ۱۳۷۱ بود فرارسید ولی همه آیینههای که این تصاویر کاذب دران نقشبندی شده بود در هم شکست و چنان شکست که تا امروز پارچههای شکسته آن پیوند نمیخورد بلکه به حیث خنجر در قلب مردم فرو برده میشود.
از هشت ثور سال ۱۳۷۱ تا کنون فضای این کشور با دود باروت و زمین آن با لوث کثافت بیگانگان شرقی و غربی آلوده گردیده فرمانهای کشتار و ویرانی مرحله به مرحله رنگ و رخ دیگر میگیرد، جهاد تنظیمها، جهاد طالبان، جهاد القاعده، جهاد داعش، جهاد جیش محمد و دهها گروپ تروریستی دیگر که همه از همان منبع جنگ و سرمایه به عمر بیپایان شان ادامه میدهند.
افغانستان با همه ویرانی و بدبختیهای ناشی از شعارهای کاذب صلح و خوشبختی، دموکراسی و آزادی مختلط امریکایی -جهادی آیینه تمام نمای است که دران چهره کاذب و ریایی آلوده با خون امریکا و نوکران و پای دوهای داخلی آن بی ریب و ریا دیده میشود؛ اما افسوس که همچون آیینه ساکت است و هرکه دران عکس چهره و اندامش را میبندد به فراموشی میسپارد.