پژوهش ونگارش : 

شورای امنیت نهاد اصلی مدیریت بحران سازمان ملل است. این نهاد  صلاحیت  دارد که تعهدات الزام آور را برای حفظ صلح بر کشورهای عضو سازمان ملل تحمیل کند. پنج عضو دائمی و ده عضو منتخب شورا برای ارزیابی تهدیدات امنیت بین‌المللی از جمله جنگ‌های داخلی، آفات طبیعی، تکثیر تسلیحات و تروریسم جلسات را به طور منظم وعندالموقع دایر می‌کنند.

 هدف شورای امنیت حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی مطابق با فصل ششم منشور سازمان ملل متحد است که به شورا اجازه می دهد تا از طرفین درگیر بخواهد تا راه حل های را از طریق مذاکره، دپلوماسی ،داوری یا سایر روش های صلح آمیز جستجو نمایند.

 در صورت عدم موفقیت، فصل هفتم منشورسازمان ملل به شورای امنیت این اختیار را می دهد که اقدامات قاطعانه تری مانند اعمال تحریم ها یا اجازه واعمال استفاده از زور برای حفظ یا بازگرداندن صلح و امنیت بین المللی انجام دهد. «ماموریت های حفظ صلح بارزترین چهره کار مدیریت منازعه سازمان ملل است.اما در بسا مواقع این ماموریت ها به شکست ها، چالش ها ونابودی نیروهای صلح انجامیده است(1).

 بسیاری از منتقدان ادعا می کنند که ساختار شورا منعکس کننده واقعیت های ژئوپلیتیک فعلی در جهان نیست. این شورا از شش عضو منتخب به ده عضو در سال 1995 افزایش یافت. از آن زمان تاکنون، ترکیب بدنه آن بدون تغییر باقی مانده است. منتقدان دیگر عبارتند از طرفداران مسئولیت حفاظت، که می گویند ویتو به منافع سیاسی پنج عضو دائم سازمان ملل احترام می گذارد و منجر به انفعال در برابر جنایات گسترده می شود.

 چشم انداز اصلاحات: از اوایل دهه 1990، اعضای دائمی شورای امنیت به طور ضمنی موافقت کردند که فقط شورای امنیت اجازه استفاده از نیروهای مسلح را بدهد. شورای امنیت در برخی مواقع به دلیل ویتوی یک یا چند پنج عضو دائمی، اقدامی نمی کند. اجلاس جهانی سال 2005 هنجار نوظهور مسئولیت را وانمود کرد که  مجمع عمومی می تواند جایگزین برای شورای امنیت باشد تا در رفع تشدید خصومت‌های بین‌الملل و موضوعاتی مانند جنگ داخلی سوریه، درگیری در دریای چین جنوبی و اوکراین و امثالهم  اقدام مقتضی نمایند(7).

  مشکلات عمد ۀ اصلاحات:  ایالات متحده و  اتحاد جماهیر شوروی هر دوعضویت سازمان ملل متحد را بدون حق ویتو نمی پذیرفتند. اما حق ویتو همیشه در میان کشورهای کوچک و قدرت های متوسط بحث برانگیز بوده است. از آنجایی که شورای امنیت کمتر از هشت درصد از کل اعضای سازمان ملل را تشکیل می دهد، ترکیب آن به وضوح منسوخ شده است و بحث در مورد «نمایندگی عادلانه» یک موضوع اصلاحی اساسی است. مدت‌هاست شکایت‌هایی درباره روش‌های کاری شورا وجود دارد. اکثریت ویتوها برای جلوگیری از اقدام لازم در مورد بسیاری ازمسائل صلح و امنیت استفاده شده است. اکثریت ویتوهای امریکا بر قطعنامه های مربوط به درگیری اعراب، اسرائیل و فلسطین در دفاع از اسرائیل اعمال شده است(6). جنگ سرد اقدامات شورای امنیت در مورد تهدیدات صلح و امنیت را به شدت مشکل ساز کرده ومنجر به برخی درگیری‌ها شده است، مانند جنگ‌های فرانسه و ایالات متحده در ویتنام و مداخله شوروی در چکسلواکی و هنگری ، که اصلاً به سازمان ملل ارائه نشد.(2)

 همچنین سازمان ملل حمله به عراق را در سال 2003 به بهانه ای موجودیت " سلاح های کشتار جمعی"  تایید نکرد. از زمرۀ پنج عضو دائمی، تنها بریتانیا از درخواست ایالات متحده برای مداخله سازمان ملل در عراق  حمایت کرد و همچنین در تهاجم شرکت نمود. چین، فرانسه و روسیه با هر اقدامی  مخالفت کردند و حتی ناتو از پیوستن به هدایت  امریکا از شرکت درتهاحم نظامی عراق خودداری نمود. این اقدام موجب انشعاب جامعه بین المللی، تضعیف سازمان ملل به عنوان نیرویی برای صلح بین المللی و محکومیت سیاست غرب در خاورمیانه در خارج از کشور شد. (3). جنگ علیه تروریسم در افغانستان شورای امنیت سازمان ملل  را به عنوان یک نهاد شکست خورده نشان می دهد. هنوز بحث های شدیدی در داخل و خارج سازمان ملل درباره قدرت، اختیار و مشروعیت شورای امنیت وجود دارد. بدیهی است که منشور به شورا قدرت رسمی زیادی می بخشد. همچنین به آن «اقتدار اولیه در نظام بین‌الملل بر مسائل صلح و امنیت داخلی»را  می‌دهد. با این حال، با توجه به تضاد بین تعهد بین‌المللی و حاکمیت دولت، به‌ویژه این فرضیه سنتی که تعهدات داخلی فقط با رضایت دولت‌ها الزام‌آور است، استفاده از این اختیاررا  مشکل‌سازساخته است (4). بنابران، وقتی شورای امنیت برای تصمیم گیری تقسیم می شود، نتیجه ثابت وپیامد درحل وفصل قضای منفی است.

 افزایش فعالیت شورای امنیت از سال 1990 باعث شده است که بسیاری از اعضای سازمان ملل به شدت برای اصلاح عضویت در شورا تلاش کنند تا مسایل  جهان قرن بیست و یکم نه جهان 1945 را بهتر بازتاب بدهد (5). با وجود رشد فعالیت‌های سازمان ملل، سؤالاتی در مورد ارتباط و اثربخشی آن   وجود دارد. ناکامی ایالات متحده و بریتانیا در دریافت مجوز شفاف شورای امنیت سازمان ملل برای جنگ در عراق در سال 2003 منجر به انتقاد عمومی از سازمان ملل و بحران در روابط بین‌الملل شد (2). در مجموع، جنگ علیه تروریسم به سختی طبق برنامه پیش رفته است. پیامد حضور امریکا دقیقاً برعکس آنچه در نظر گرفته شده بود بار آورد. عراق به جای تبدیل شدن به « پوسترنوزاد  دموکراسی» به بستری مطلوب برای پرورش تروریست ها تبدیل شده است (2). در افغانستان مشکل تمام نشد و یک گروه تروریستی و ناقضین حقوق بشر، سفاک وبی خبر از ابتدای ترین ارزش های انسانی وفاقد دید گاه جهانی  پس از بیست سال اشغال و ویرانی کامل کشور به قدرت رسانیده شد. بنابراین، با توجه به تحلیل فوق، من با زید حسین، رئیس سابق حقوق بشر سازمان ملل متحد موافق هستم که هشدار داده است که بدون تغییر نهادی و اساسی، سازمان ملل ممکن است سقوط کند وبه سرنوشت جامعه ملل قبل از جنگ دوم جهانی بیانجامد.

 

References

 1.     Council of Foreign Relations (2021) The UN Security Council, accessed 16 April 2022.  https://www.cfr.org/backgrounder/un-security-council

 2.     Baylis J, Owens P and Smith S (2017) The Globalisation of World Politics: An introduction to International Relations, 7th edn, Oxford University Press, UK. Pp. 116-119, 126-126,  332-336, 529-530.

 3.     Jackson R J (2013) Global politics in the 21st Century, 1st edn, Cambridge University Press, USA. Pp 170-72.

 4.     Hurd I (2007) After Anarchy: Legitimacy and power in the United Nations Security Council, Princeton, Princeton University Press.

 5.     Luck E (2018) Principal Organs: In the Oxford handbook on the United Nations, Oxford University Press, UK. Pp. 653-674.

 6.     Best A, Hanhimaki J, Maiolo J A and Schulze KE (2008) International History of the Twentieth Century and Beyond, Routledge, USA. pp. 528-30, 538-539.

 7.     Karns MP, Mingest K A and Stiles KW (2015) International Organisations: The politics & progresses of Global Governance, 3rd edn, Lynne Rienner Publishers, USA. pp. 109-30, 148-51.

 24/04/2022