بدون شک که اردوغان از جنس رهبرانی است که بواسطه پرنسیب های دموکراتیک و ارز شهای دنیای لیبرال و سبک مدرن مبارزه برای احراز قدرت سیاسی، به قدرت رسیده است. وی پخته شده در دیگ دموکراسی کشوری است که قدرت نظامیان در آن خیلی ها برجسته بوده است؛ اما اردوغان قوام و استحکام قدرت سیاسی خودرا مدیون اقتدارگرایی معاصر است که در شعاع دموکراسی غربی، هر روز پخته می شود و به یک رسم مبدل می شود. اقتدارگرایی که آن را مشحون از تغییر سیاست های لیبرال و مردم محور به سمت فرد گرایی و قوام پایه‌های اقتدارگرایی مدرن میتوان تفسیر کرد. اردوغان توانست در کودتای 2016 پیروز شود و ضد کودتارا موفقانه سازماندهی کند. وی با سرکوب شدید کودچیان، نشان داد که نظام و طرز فکر اقتدار گرای وی، حتی قوی تر از کودتای نظامیان عمل می کند.

حال با پیروزی دوباره در انتخابات ریاست جمهوری که احتمال شکست وی نیز متصور بود، معلوم است که می خواهد با شدت بیشتر عمل کند و اعمال قدرت نماید. سئوال اصلی این است که چرا جوامع دموکراتیک، به سمت اقتدارگرایی رو کرده اند؟ حتی در بعضی جوامع، مردم خود به استقبال اقتدارگرایی و دولت های اقتدارگرا رفته‌اند. ترکیه یکی از این جوامع است که علی رغم کودتا ها و حضور برجسته نظامیان در قدرت و سیاست در گذشته، دموکراسی را همواره ترجیع داده است؛ اما این ارجحیت دموکراسی حالا رخ به سوی اقتدارگرایی از جنس نوین کرده است. اقتدارگرایی با خصوصیات تمرکز قدرت در دستان یک فرد، با حلقه خاص خودش که سکان قدرت سیاسی و اقتصادی را در قبضه دارند و زمام امور ترکیه تنها حق خود می دانند.

اردغان را همانند ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه و شی جینگ پنیگ رییس جمهوری چین، می توان در زمره رهبران اقتدار گرا و قاطع دانست که این قاطعیت در سایه اقتدارگرایی نوین، موجب شده تا دنیا با آن کنار بیاید و آن را منحیث یک واقعیت قبول کند. همچنان این اقتدارگرایی که با دکتورین تازه حکومت داری و حفظ قدرت عمل می کند، مدلی ترکیبی از سیاست های دموکراتیک با روش اقتدار گرایانه و فرد محور است. با این حساب، علی رغم اینکه اردوغان و رهبران همسان وی، با چالش های جدی از جانب مخالفانشان مواجه اند، هم در سطح داخلی و هم در سطح بین المللی، همواره مورد توجه بوده اند. هر حرکت شان زیر زره بین مطبوعات و منتقدان قرار داشته و حتی در بسیاری مواقع، عملکرد ویژه آن ها که وجه مشخص آن انحصار قدرت و سرکوب هرنوع مخالفت است، سرخط رسانه ها بوده است. اردوغان که برای سالیان متمادی سکان قدرت سیاسی را در ترکیه در دست داشته، هیچ نوع مخالفتی را بر نمی تابد. حتی برخلاف سیاست های عام در واشنگتن و بروکسل، در خصوص مسائل بزرگ جهانی عمل میکند. ترکیه با آنکه دومین قدرت نظامی در چوکات ناتو است، خط سیاسی و نظامی مستقلی را به عنوان یک هژمون منطقه ای، تعقیب کرده است. این استقلال عمل باعث شده تا ترکیه تحت مدیریت اردوغان، به عنوان یک قدرت نیمه اروپایی و نیمه آسیایی با قدرت های اروپایی سرو کله بزند و با متفقین آسیایی، برای کسب منافع و منابع اقتصادی، سیاسی و امنیتی، چانه زنی کند.

اما در سطح داخلی، با آنکه ترکیه خواستار عضویت در اتحادیه اروپا است و در تشکل نظامی ناتو نقش برجسته دارد، با تعدیل ساختار سیاسی، تغییر در قانون اساسی، از یک کشور دموکراتیک که باید یکی از شروط یک عضو ناتو و اتحادیه اروپا باشد، به سمت یک کشور با مشخصه اقتدارگرایی محض در حرکت است. این کشور در بسیاری موارد تحت مدیریت اردوغان اقتدارگرایی نوین را با ملی گرایی ترکی، دیدگاه های اسلامی مرکب ساخته و مدل جدیدی از تفکر سیاسی در خصوص یک نظام سیاسی را بوجود آورده است. با این کار اردوغان و رهبران همسان وی، نه تنها به حفظ و قوام قدرت سیاسی خود فکر کمک کرده اند، بل باعث خواهد شد تا کشور های همانند ترکیه که موقعیت استراتیژیکی در برهه های مختلف تاریخی داشته، از یک بازی گر کوچک در سطح منطقه به یک بازی گر برجسته و تصمیم گیر در پویایی ها و دینامیک قدرت و امنیت، مبدل شود.

نقش فعال ترکیه در سطح منطقه، بحران های نظیر سوریه، عراق و حتی ایفای نقش قاطع در بحران لیبیا و سودان، باعث می شود که یک کشوری با ساخت سیاسی بی مانند در سطح منطقه به هژمون مبدل شود و حضور آن برجسته گردد که این قاطعیترا می توان محصول اقتدارگرایی اردوغان و ترکیه تحت مدیریت وی دانست. در حالیکه تمام این اقدامات باعث شده تا اردوغان که ترکیه را برای سالیان دراز اداره می کند و احدی از مخالفت و مقاومت را تحمل نمی کند، علی رغم آن که نظام سیاسی آن دموکراتیک است و روند های دموکراتیک باید در آن غابلیت بیشتر داشته باشد، با مشخصه منحصر به فرد به اعمال سیاست بپردازد و نوع جدیدی از اقتدارگرایی مدرن را به معرفی بگیرد.

این کشور با اعمال سیاست های مستقلانه در خصوص مسائل بزرگ منطقه و جهان که منافع آن ایجاب میکند، راه جدا از ناتو و واشنگتن را در پیش گیرد و در بسیاری مواقع از این درک از جانب واشنگتن و بروکسل تنبیه شود. خرید راکت های اس 400 از جانب روسیه، قرار داد تحویل دهی هواپیمای های اف 16 و مدل های جدیدی از آن را از جانب واشنگتن به دنبال داشت. به هرصورت این کشور ملاحظات واشنگتن و بروکسل را در بسیاری موارد مدنظر نمی گیرد و بر مبنای برداشت ها و سنجش های خودش تصمیم می گیرد. تمایل این کشور به سوی روسیه، چین و تمرکز اصلی آن بر کشور های ترک نژآد آسیای مرکزی و قفقاز، نقش فعال آن را در روند های منطقه ای و سهم بیشتر در سیاست های بزرگ نشان می دهد. این کار به ترکیه جرات بیشتر داده تا مستقلانه از تصمیم های واشنگتن تصمیم بگیرد و مستقلانه عمل کند. تمایل به سمت روسیه، تلاش برای تامین ارتباط با چین و در بعضی موارد، همسویی با سیاست های شانگهای بعنوان رقیب ناتو، تناقض در تبعیت اردوغان به عنوان یک رهبر اقتدار گرا است. رهبر اقتدار گرای که هم در میز ناتو می نشیند و در جهت منافع خودش رای می دهد و هم با سهم داران شانگهای، وارد معامله های بزرگ سیاسی می شود. خلاصه تمام این ابتکارات را رهبری اقتدار گرای اردوغان به ترکیه تحفه داده است. اقتدارگرایی که کنون در نصف جهان (شرق) مد است و وجه بارز آن حساب می شود، ولی در این طرف میز که ناتو در آن قرار دارد، انحراف از اصول دموکراسی پنداشته می شود. این استقلال عمل ترکیه در تعقیب سیاست های اقتدار گرایانه، نشان می دهد که دنیای به رهبری امریکا که هژمونی لیبرال را سیاست های بزرگ جهانی معرفی می کند، با چنین نمونه های مصداقی مواجه است که به یمن کمک های هنگفت تسلیحاتی در دوران جنگ سرد، یار و یاور ناتو و واشنگتن بوده است.

بااین حال، پرسشی ممکن است مطرح شود که در دهه‌های آغازین قرن بیست و یکم دقیقاً چه می‌گذرد که کشورهایی که در اواخر قرن بیستم به دموکراسی گرویده بودند هرچه بیشتر به سوی اقتدارگرایی تغییر جهت داده‌اند. در پی سقوط اتحاد شوروی، حتی آن کشور به سوی انتخابات آزاد و باز رفت؛ اما ولادیمیر پوتین رفته‌رفته و سپس به‌ناگهان قدرت را از مردم گرفت و کشور را بیشتر شبیه به اتحاد شوروی پیش از فدراسیون روسیه گردانید. باید در نظرداشته باشیم که اقتدارگرایانِ امروز از گونۀ جدیدی هستند و از خطاهای رهبران فاشیست گذشته آموخته‌اند. آن‌ها برای حفظ قدرت و فرونشاندن انتقاد خارجی، با برگزاری انتخابات پوستۀ دموکراسی را نگه می‌دارند، سپس با تقلب یا حتی جلوگیری از شرکت رقبای قدرتمند سیاسی در انتخابات خرابکاری می‌کنند.

به هر حال دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری کشورش، سه عامل تعیین‌کننده وجود داشت که توانستند بر نتایج انتخابات تأثیرگذار باشند. معادله اول، تأثیر ترجیحات کاندید ائتلاف «آتا» یعنی «سنان اوغان» و حمایت‌های «اومیت اوزداغ»، رئیس حزب «ظفر»، بر رای‌دهندگان طرفدار آن‌ها است. معادله و عامل دوم، نوع پاسخ مردم ترکیه به فضای منفی و کمپینی است که «کمال قلیچداراوغلو»، کاندید ائتلاف مخالفان با «لفاظی‌های راست‌گرایانه و افراطی» خود ایجاد کرده است. عامل سومی که می‌تواند معادلات این دور از انتخابات را تعیین کرده و یا تغییر دهد، موفقیت ائتلاف اردوغان و طرفداران قلیچداراوغلو در میزان بسیج آراء واجدین شرایط ترکیه از جمله قشر جوان و رای‌اولی‌هاست. در اینکه اردوغان با ۴ درصد بیشتر، دور اول انتخابات را از قلیچداراوغلو با برتری ۴۹.۵ درصدی برده و راهی دور دوم شده، شکی نیست، اما برتری دیگر او این است که «ائتلاف مردم» اکثریت پارلمان را به دست آورد.

 

به هر حال اردوغان پیروز میدان شد و نظم اقتدار گرای وی که از دموکراسی و انتخابات بهره می گیرد، حالا حاکم میدان است. ترکیه در سال های پیش رو، باید آزمون های سختی از قبیل مهار بحران اقتصادی، جلوگیری از سقوط بیش از حد ارز در برابر اسعار خارجی، تلاش برای ارتقای جایگاه منطقه ای اش، حفظ جایگاه در ناتو، تلاش برای عضویت در اتحاد اروپا و انتخاب میان شرق و غرب را موفقانه پشت سر گذراند. بدون شک که اردوغان برنامه های در سر دارد. می خواهد از این فرصت برای ارتقای جایگاه ترکیه در معادلات منطقه ای و بین المللی، بهره ببرد. با همه طرف ها شراکت راهبرد ایجاد کند و همانند موقعیت برازنده در دوران جنگ سرد، منافع سیاسی، اقتصادی، امنیتی و هیدروپولیتیکی خود را تحصیل نماید. به همین سان هم بروکسل و واشنگتن و هم پکن و مسکو مترصد فرصت اند تا از متحدی همچون ترکیه یار گیری کنند. تا توازن قطب های شرق و غرب به هم نخورد. با این حال، اقتدارگرایی که اردوغان در ترکیه ابتدا کرده، تحریف نظم لیبرالی است که امریکا آن را خطوط کلی یک دنیای تحت رهبری این نظم تعریف می کند. در حالیکه ترکیه تحت کنترول اردوغان، کماکان به سیاست های اقتدار گرایانه ادامه می دهد، نظم لیبرال تحت امریکا، در بسیاری از طرفدارانش را از دست داده و جایگزینی همانند مدل شرقی یافته است.