امروز عربستان سعودی رهبری کمیسیون دفاع از تساوی حقوق زنان در سازمان ملل متحد را به عهده گرفت. تعجب نکنید که رهبری یکی از جدیترین کمیسیونهای سازمان ملل به آقای عبدالعزیز الوصیل نماینده عربستان سعودی سپرده شود. اینکه در تمام قلمرو سلطنت سعودی به خاطر مصلحت هم شده یک زن شایسته این مقام یافت نشود و یا ارزشهای باوری، قبیلوی و بقای رژیم شاهی این کشور که در طول تاریخ به نابودی تمامی ابعاد زندگی زنان متکی بوده باشد، نادیده بگیریم؛ به این پرسش چگونه پاسخ خواهیم داد که نقش کشورهای حامی حقوق زنان در این انتخاب کجاست؟ با کدام هدف گوسفند را به گرگ میسپارند تا حق زندگی او محفوظ بماند؟ سپردن وکالت زنان به کشوری که در میان کشورهای با اکثریت مسلمان، در این عرصه عقب ماندهترین و تمامی قوانین آن متکی بر برداشت وهابی از دین اسلام است کدام پیامد مثبت را برای زنان به ارمغان میآورد. تا همین چند سال پیش هرگاه زنان عربستانی عزم سفر میداشتند شرکتهای مسافربری مکلف بودند به مردان خانواده اطلاع دهند. از جواز مشروط رانندگی به زنان در این کشور پنج سال میگذرد. حق ازدواج با چند زن در این کشور مجاز است و در هیچیک از ردههای بالایی دولت نام کدام زن دیده نمیشود.
وقتی کمیسیون مستقلی برای دفاع از برابری جنسیتی در سازمان ملل بمیان آمد، بنیانگذاران میدانستند که یکی از کلانترین بندشهای اندیشه آدمیان برداشت دوگانه از کیستی آدمیان نی، بلکه از چیستی آن است. اگر لازم باشد که این چیستی در فرایند دانش و پژوهش بهینه سازی گردد با ته ماندههای سنت، دین، روایت و عادت که باور ما را سمت و سو میدهد چه باید کرد؟ در یافت پاسخ در شرایطی که پیمانها و قراردادهای پیشینه ذهن نشین جماعت هال کلان شده اند و صدای مخالف پژواک لازمی ندارد، با کدام کلان کاری و ریزه کاری باید آغاز گردد و از کدام منبر میشود برای پیام رسانی رسا و خوانا سود جست. باور بر این بود که همین کمیسیون باید به مرکزیترین منبر تلاش جمعی انسانها برای برابری مبدل شود. در نتیجه همین تکاپوی ارزشمند در حدود یکصدوپنجاه کشور جهان وزارتهای توانمند سازی و حل مشکلات زنان را ایجاد کردهاند. همین مرکز اداره امر معروف امارت اسلامی افغانستان دو سال پیش مرکز وزارت امور زنان بود.
امروز آنانی که در حد متوسط آگاهی علمی قرار دارند میدانند که روایت دانش از چیستی زن چرا با قرائت حاکم از آن جدا افتاده است. پدر سالاری و مرد سالاری و نگاه نهادینه شده جنس قوی و کامل در مقابل جنس ضعیف و ناقص در باورهای دیرینه و امروزی بر تفاوتهای بیولوژیک استوار نیست بلکه از روند مالکیت و انباشت سرمایه ناشی میشود. برداشت مردانهِ تاریخ اندیشه، تکامل خودبهخودی و ازلی ندارد بلکه تابع سلسله حوادث منظمیاند که به خاطر سود جویی به اجبار اعتقادی مبدل شده اند.
نقش دولت عربستان سعودی در گام نخست در پیوند با ادعای رهبری دینی مسلمانان جهان در تغییر نگاه مذهبی، سنتی و عرفی آن نظام در تفسیر جدید از هویت زن چگونه خواهد بود؟ من هیچگونه سندی ندارم که بر بنیاد آن بنویسم که اساسات حقوقی دولت میراثی سلطنتی مطلقه تغییر کرده و میشود این کشور نمونه مثال برابری حقوقی جنسیتی باشد.
عربستان سعودی در معادلات قدرت جهانی نقش جدی ندارد. نقش دوحه نسبت به ریاض برجستهتر است. خاندان سلطنتی سعودی جسارت پادشاه اردن راهم ندارند که مقداری از درآمد حج عمره را از طریق هوا به کودکان در حال مرگ فلسطینی پرتاب کند. موجودیت سربازان بیگانه در خاک عربستان سعودی و نقش منفعل آن در فاجعه بدون وقفه فلسطین، سرکوب تمام آزادیهای دیموکراتیک خلق این کشور، دشمنی امروزی با ایران، عراق، سوریه و لیبیا در استقامت همکاری و همدلی با واشنگتن و نشان دادن چراغ سبز به اسراییل، این کشور را به نمونه غیرقابل تقلید مبدل کرده است. از نقش تعین کننده این کشور در استقرار نظام جهادی _ طالبی در کشور ما فقط میتوان به بدی یاد کرد.
هرگاه سپردن یکی از کمیسیونهای بااهمیت سازمان ملل به عربستان هدیه کوچکی در قبال موضع نامشخص آن کشور در حوادث شرق میانه و تقابل روشن آن علیه ایران (مدعی دوم جهان اسلام) باشد، این تحفه ناچیز و فریبکارانه است. هرگاه چنین اقدامی جنبه تشویقی برای دادن آزادیهای بیشتر به زنان در عربستان سعودی باشد، مشوق دارای امکانات عملی نیست. دولتی که نتواند زنان کشور خودش را شهروند دارای حقوق مساوی بداند چگونه میتواند از داعیه برابری جنسیتی در جهان دفاع کند؟
امروز کمیسیون حقوق بشری سازمان ملل از این انتخاب ناراضی بود، شاید فردا دهها نهاد و شخصیتهای جداگانه هم بر چنین گزینشی اعتراض کنند ولی سؤالی که باقی مِهماند بیکارگی وبی کفایت سازی کلانترین نهاد جامعه بشری بنام سازمان ملل متحد است. این سازمان به همان شیر بییال و دُم و سر مبدل شده که فقط به درد چند کشور محدود میخورد و موجودیت اکثریت کشورها در آن نقش تزئینی دارد.