بر پایه گزارشات منابع بینالمللی، امریكا بعد از سالها حضوری بهاصطلاح ضد تروریستی در افغانستان درنهایت محل اختفای ایمن الظواهری سركرده سازمان تروریستی القاعده را در یکی از محلات بشدت محافظت شده در شیرپور كابل كشف و در یك حمله پهپادی كشتند.
بایدن در بیانیهای كه بدین مناسبت ایراد نمود، ایمن ظواهری را مغز متفكر در حملات تروریستی یازدهم سپتامبر در خاك امریكا و طراح چندین حمله تروریستی دیگر علیه منافع امریكا در بخشهای دیگری جهان دانسته كه با از میان برداشتن این عنصر تروریست بهمثابه هدف مشروع برای امریكا، عدالت درین خصوص تأمین گردید.
امریكا و متحدان با امكانات گسترده نظامی بیست و یک سال قبل در هفتم اكتوبر (٢٠٠١) به دلیل حملات تروریستی یازدهم سپتامبر، افغانستان کشور کوچک با مردمان فقیر و بیدفاع را مورد تهاجم نظامی قرار داده و دلیل حمله خود را برچیدن پایگاههای تروریستان القاعده كه از حمایت رژیم طالبان برخوردار بود، اعلام نمود، این حمله كه با هیاهوی گسترده از سوی ماشین تبلیغاتی غرب و دستگاههای جاسوسی همراهی شد، فضای مساعدی را برای توجیه تهاجم نظامی ائتلاف نظامی به رهبری امریكا در افكار عامه جهان به وجود آورد و واشنگتن موفق گردید تا حمله مسلحانه خود را كه در فقدان مشروعیت حقوقی قرار داشت، در چهارچوب دفاع مشروع و مبارزه ضد دهشت افگنی توجیه نماید.
ائتلاف نظامی به رهبری ایالات متحده كه با دو ابزار، یعنی تداوم نبرد ضد تروریستی و تعمیم دموكراسی با توسعه استانداردهای حقوق بشری به اشغال نظامی افغانستان مبادرت نمود، در دو دهه حضور قدرتمند نظامی، سیاسی و اطلاعاتی، افغانستان را به سنگر خونین مبدل و با تمركز دائمی جنگ در كوهستانات این كشور، ازین واقعیت غیرقابل انکار که لانههای دهشت افگنی ك در افغانستان نه بلكه در پیرامون مرزهای جنوبی واقع است، طرفه رفت و حتا توافقنامه امنیتی و دفاعی، كه جانب امریكا را به دفاع مشترك فرا میخواند، در عمل نقض نمود، كه چنین رویکرد یک بام و دوهوا، و بیمبالاتی تعمدی نسبت به برخاستگاه کانونهای تروریستی زمینه گسترش بیثباتی و توسعه فعالیتهای دهشت افگنی را فراهم نمود.
هكذا واشنگتن در تمام دوران حضور نظامی در افغانستان، همانگونه كه آقای بایدن و سلف وی از نیات اصلی سران كاخ سفید مبنی به رعدم تمایل واشنگتن بر دولت و ملت سازی در افغانستان بهکرات پرده برداشته است بهطور مداوم با مداخله در امور انتخابات افغانستان از حاکمیتهای نامشروع بیرون شده از انتخابات غیرقانونی و غیر دموكراتیك حمایت نمود كه چنین رویكردی موجب شد، تا روند دولت سازی و ایجاد حاكمیت بر بنیاد اراده مردم تضعیف و قدرت در عمل در میان جزایری متعدد مافیائی تقسیم گردد.
لذا با اندك تأمل میتوان به وضاحت اذعان نمود كه كلیه تمهیدات فروپاشی مجدد افغانستان و میدان یافتن محافل دهشت و وحشت در بطن رژیم تحت حمایت غرب نضج گرفت و مراحل تكاملی خود را در وجود یك نظام بیمار و دست نگر پیمود.
تأمین ارتباطات گسترده مخفی واشنگتن با جنبش مسلح طالب كه متهم به همكاری تنگاتنگ با جریانهای مخوف تروریستی از دید سیاست راهبردی امریكا بود، بیشرمانهترین اقدامات همكاران راهبردی كابل بود که در تضاد و تعارض با مجموع تعهدات غرب با كابل شكل یافت و سرانجام به امضای توافقاتی در فبروری (٢٠٠٠) در دوحه منتج گردید.
توافقنامه دوحه در پراکتیک احكام صریح مبنی بر واگذاری بدون قید و شرط قدرت را به گروه طالبان در متن و محتوا از منظر سیاسی و حقوقی به خود جا داده بود، كه میان امریكا و معارضان مسلح مخالف بدون مشاركت كابل به امضاء رسید، این توافقات بهوضوح بازتاب رویكرد تسلیم طلبانه دوستان راهبردی كابل بود که تحت پوشش مبارزه ضد تروریستی، بیست سال تمام افغانستان را در اشغال خود نگهداشته و نتیجه آن همان ورشكستگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود که كنون دامنگیر مردم ماست.
بیرون رفتن نظامیان امریکایی حتا قبل از موعد مقرر بعد از به قدرت رسیدن آقای بایدن یك پدیده غیرمترقبه نبود، بلكه با روح و فحوای كلی موافقتنامه دوحه كه انتقال قدرت را تضمین مینمود، صورت گرفت و کاخ سفید خروج عاجل نظامیان را با اطمینان بر اینکه القاعده و گروههای حامی، دیگر تهدیدی برای منافع امریكا نیست، صورت گرفت.
هكذا سناریوی كشتن ایمن الظواهری پیشوای شبكه القاعده در کابل تحت اداره طالبان، نمایش مضحك از شکست راهبردی امریكا در مبارزه ضد تروریستی بود، چنانچه تعدادی از سناتوران و فعالان اتاقهای فكری در ایالات متحده بدان مهر تائید گذاشته است.
به گزارش دیلی میل، مایك ترنر نماینده جمهوری خواه در کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان امریكا اذعان نموده است كه حمله درون امریكا در ظاهر امر به حكومت ترور الظواهری در کابل پایان داد و اما همچنان شكست دولت بایدن در رسیدگی به تهدیدات فزاینده را فاش نمود، زیرا بایدن به مردم امریكا از عدم موجودیت القاعده در افغانستان قبل از خروج اطمینان داده بود.
مارجوری تیلورگرین عضو مجلس نمایندگان، كشتن الظواهری را نمایش مضحك خوانده و از نقش بایدن بهمثابه فرمانده كل قوا در خروج شرمآور از افغانستان انتقاد و بایدن را متهم كرده است كه ازین موضوع در جهت انحراف اذهان عامه استفاده نموده است.
همچنان گراهام و تعدادی سیاستمداران رده نخست در كانگرس، ضمن صحبت در دیلی میل، دولت ایالات متحده را در قبال راهبرد ناموفق در افغانستان انتقاد نموده است.
افزون برین، شبكه تلویزیونی س ان ان از نگرانیهای فزاینده مقامات اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده مبنی بر خطرات گسترده تروریستی از خاک افغانستان گزارش داده و خاطرنشان گردیده است كه كاخ سفید یک سال قبل در آستانه خروج از افغانستان تیم ضربتی امنیتی را در چهارچوب «استراتژی بهاصطلاح بر فراز افق» ایجاد نمود تا با تهدیدات احتمالی مقابله نماید، اما این تیم به دلیل خلای اطلاعاتی تاكنون قادر نشده است تا یك مورد از تحركات دهشت آفرینی را در اطراف افغانستان شناسایی نماید.
گریس رأی، رئیس اف بی وای در پاسخ به پرسش لیندیسی گراهام كه آیا نگران حمله از افغانستان هستند، گفته است كه بلی این نگرانی وجود دارد بخصوص اینكه ما از افغانستان خارج شده و به خلای اطلاعاتی مواجه هستیم.
لذا با توجه به فكتورهای فوق مقامات امریکایی نخواهد توانست با كشتن این و یا آن عنصر تروریست در خاک افغانستان وجهه سیاه خویش را در قبال اوضاع افغانستان با مردمان سرگردان، فقیر و آواره كه با نقض فاجعه بار حقوق بشری و تهدیدات فزاینده دهشت افگنی ناشی از معاملات عقب پرده و پنهان كاری راهبردی امریكا مواجه است، سفید جلوه دهند و بدین باوریم كه هرگز فراموش نخواهد شد که ایالات متحده با خروج غیرمسئولانه چه میراث غم انگیزی در افغانستان از خود به یادگار گذاشته كه به هیچ صورتی از صورها نخواهد قادر بود كه شكست سیاسی، اخلاقی و راهبردی خویش راكتمان نماید.