برنامههای توسعهطلبانه ناتو، جهان را در پرتگاه جنگ هستوی قرار داده است و امروز بشریت جهان عملاً در زیر سایه تهدید جنگ هستوی که هر لحظه وقوع آن امکان پذیر است قرار گرفتهاند. خمار پیروزی آمریکا در جنگ سرد، فروپاشی اتحاد شوروی، انحلال پیمان نظامی وارسا و هوایی اقتدارگرایانه آمریکا برای ایجاد "نظم نوین جهانی" مؤلفههای اند که رهبران غرب را از پذیرش حقیقت ختم جهان یک قطبی باز داشته و آنها را برای ابدیت گرایی مطلقه امپراتوری جهانی ناتو به خیالپردازی بیهوده و تباه کن به بازی میکشاند.
یکی از جذابترین جنبههای جنگ اوکراین، دیدگاههای تعداد زیادی از متفکران غرب و استراتژیستهای برتر است که سالها هشدار میدهند انگار اگر این مسیر را ادامه دهیم، این جنگ قریبالوقوع خواهد بود. سوگوارانه به تحلیلها و نگرانیهای آنها هرگز درین پروسه توسعه جویی اثر گذاشته نشد و در نتیجه جهان کنونی در رقابتها و قطب بندیهای ژئوپولتیک در سراشیب نابودی کامل قرار گرفته است.
هکذا بیان فشرده نظریات سیاست مداران و نخبگان بزرگ جهان درین عرصه قابل تأمل جدی است. امید است در پرتو آن همه رهبران قدرتهای دنیا، لاجرم کلید گم شدهٔ بحران کنونی جهان را بازیابی نموده و با تعقل سالم و رویکرد واقعبینانه به آتش فشان های اوکراین که لاجرم بزرگترین جرقه آتش جهانی را خواهد برانگیخت نقطه پایان بگذارند؛
جورج کنان، معمار جنگ سرد در سال ۱۹۹۸:
"من فکر میکنم این آغاز یک جنگ سرد جدید است. من فکر میکنم روسها بهتدریج واکنش منفی نشان خواهند داد و این روی سیاستهای آنها تأثیر خواهد گذاشت. به نظر من این یک اشتباه غم انگیز است. هیچ دلیلی برای این کار وجود نداشت. هیچ کس دیگری را تهدید نمیکرد.
البته واکنش بدی از سوی روسیه وجود خواهد داشت، و سپس [توسعه کنندگان ناتو] خواهند گفت که ما همیشه به شما گفتهایم که روسها اینطور هستند، اما این فقط اشتباه است.
هنری کیسینجر، وزیر خارجه سابق آمریکا در سال ۲۰۱۴:
«اگر قرار است اوکراین زنده بماند و پیشرفت کند، نباید پاسگاه هر یک از طرفین در مقابل طرف دیگر باشد. باید بهعنوان پلی بین آنها عمل کند. غرب باید درک کند که برای روسیه، اوکراین هرگز نمیتواند فقط یک کشور خارجی باشد.
حتی مخالفان مشهوری مانند الکساندر سولژنیتسین و جوزف برادسکی اصرار داشتند که اوکراین بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ روسیه و در واقع روسیه است.
اوکراین نباید به ناتو بپیوندد.
جان میرشایمر، یکی از برجستهترین کارشناسان ژئوپلیتیک در ایالات متحده، در سال ۲۰۱۵:
روسیه یک قدرت بزرگ است و مطلقاً هیچ علاقهای به اجازه دادن به ایالات متحده و متحدانش برای تصاحب یک قطعه بزرگ از املاک و مستغلات بااهمیت استراتژیک در مرزهای غربی خود و الحاق آن به غرب ندارد.
این نباید برای ایالات متحده آمریکا تعجب آور باشد زیرا همه شما میدانید که ما دکترین مونرو داریم. دکترین مونرو میگوید که نیمکره غربی حیاط خلوت ما است و هیچ کس از یک منطقه دور اجازه ندارد نیروهای نظامی را به نیمکره غربی منتقل کند.
شما به یاد دارید که چگونه ما از این ایده که اتحاد شوروی میخواست نیروهای نظامی در کوبا مستقر کند دیوانه شدیم. این غیرقابل قبول است. هیچ کس نیروهای نظامی را در نیمکره غربی مستقر نمیسازد. این چیزی است که دکترین مونرو در مورد آن است.
آیا میتوانید تصور کنید که ۲۰ سال آینده یک چین قدرتمند با کانادا و مکزیک یک اتحاد نظامی تشکیل دهد و نیروهای نظامی چین را به خاک کانادا و مکزیک منتقل کند و ما فقط آنجا بایستیم و بگوییم این مشکلی نیست؟
بنابراین هیچ کس نباید تعجب کند که روسها نسبت به این ایده که ایالات متحده اوکراین را در سمت بساط غربی قرار میدهد، ابراز نگرانی کردند. ... اما ما تلاشهای خود را برای تبدیل اوکراین به بخشی از غرب متوقف نکردیم.
غرب اوکراین را به سمت مسیر سیاهچاله هدایت میکند و نتیجه نهایی این است که اوکراین ویران خواهد شد […] آنچه ما انجام میدهیم در واقع تشویق کنند همان نتیجه است.
اگر فکر میکنید این افراد در واشنگتن و اکثر آمریکاییها در برخورد با روسها مشکل یی دارند، نمیتوانید باور کنید که ما چقدر با چینیها مشکل خواهیم داشت.
جک اف. متلاک، آخرین سفیر ایالات متحده در اتحاد جماهیر شوروی، در سال ۱۹۹۷:
«توسعه ناتو عمیقترین اشتباه راهبردی از زمان پایان جنگ سرد بود.
به دور از بهبود امنیت ایالات متحده، متحدانش و کشورهایی که مایل به ورود به اتحاد هستند، میتواند زنجیرهای از رویدادها را تشویق کند که میتواند جدیترین تهدید امنیتی را برای این کشور [روسیه] از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد کند...
اگر قرار است ناتو ابزار اصلی برای یکپارچگی قاره باشد، منطقاً تنها راهی که میتواند این کار را انجام دهد، گسترش آن است که همه کشورهای اروپایی را شامل شود؛ اما به نظر نمیرسد که هدف دولت این باشد و حتی اگر هم باشد، راه رسیدن به آن پذیرش تکهتکه اعضای جدید نیست.
ویلیام پری، وزیر دفاع در زمان بیل کلینتون در سال ۱۹۹۶:
من میترسیدم که گسترش ناتو در این زمان ما را به سمت معکوس سوق دهد. من بر این باور بودم که یک عقبگرد در اینجا میتواند روابط مثبتی را که ما در دوره فرصتطلبانه پس از جنگ سرد با زحمت و صبورانه ایجاد کرده بودیم، از بین ببرد.
من معتقد بودم که ما به زمان بیشتری نیاز داریم تا روسیه، دیگر قدرت هستهای بزرگ را وارد دایره امنیتی غرب کنیم. اولویت بیش از حد این رویکرد برای من واضح بود.
وقتی فکر کردم که روسیه هنوز زرادخانه هستهای عظیمی دارد، اولویت بسیار بالایی بر حفظ آن رابطه مثبت گذاشتم، بهویژه در رابطه با هرگونه کاهش تهدید سلاحهای هستهای در آینده.»
نوام چامسکی، یکی از مهمترین روشنفکران در سال ۲۰۱۵:
این ایده که ممکن است اوکراین به یک اتحاد نظامی غربی بپیوندد برای هریک از رهبران روسیه غیرقابل قبول است. این به سال ۱۹۹۰ برمی گردد که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید. این سؤال وجود داشت که قرار است با ناتو چه اتفاقی بیفتد. گورباچف موافقت کرد که آلمان متحد شود و به ناتو بپیوندد. این امتیاز بسیار قابل توجهی بود، با این پیش شرط که ناتو "یک اینچ "به سمت شرق امتداد نخواهد داشت.
چی شد. ناتو فوراً آلمان شرقی را ادغام کرد. سپس کلینتون ناتو را تا مرزهای روسیه گسترش داد. دولت جدید اوکراین به پیوستن به ناتو رأی داد. رئیس جمهور پوروشنکو از اوکراین محافظت نمیکرد، بلکه آن را به جنگ بزرگ تهدید میکرد.
جفری ساکس، مشاور ارشد دولت ایالات متحده در سازمان ملل، سه روز قبل از تهاجم:
«ایالات متحده از پیوستن مکزیک به ائتلاف نظامی به رهبری چین چندان خوشحال نخواهد شد و از زمانی که کوبا تحت رهبری فیدل کاسترو ۶۰ سال قبل با اتحاد جماهیر شوروی همسو شد، آمریکا راضی نبود. نه ایالات متحده و نه روسیه نمیخواهند که ارتش طرف مقابل در دهلیز گاه آنها باشد.
بهویژه در سال ۲۰۰۸، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش بیپروا بود که درها را به روی عضویت اوکراین (و گرجستان) در ناتو باز کند.
روسیه مدتهاست که از تهاجمات غرب، چه توسط ناپلئون، چه هیتلر و یا اخیراً ناتو، هراس داشته است.
اوکراین باید بخواهد شبیه اعضای غیر ناتو اتحادیه اروپا باشد؛ مانند اتریش، قبرس، فنلاند، ایرلند، مالت و سوئد.
این بود هشدارهای پیهم رهبران جهانی که هژمونیسم و نادیده انگاری آن جهان ما را درگیر یک بحران بزرگ سیاسی، اقتصادی و نظامی ساخته است؛
با احترام
لندن، مارچ ۲۰۲۲