دیپلوم انجنیر عمر محسن زاده
دیپلوم انجنیر عمر محسن زاده

گفت و گو از سحر سیندخت

 

سیندخت: رفیق محسن زاده گرانقدر، سپاسگذارم که با وجود بیماری ماه های گذشته به درخواست سایت پاسخ داده و با من درباره مناسبات سیاسی و فرهنگی افغانستان ـ کوبا، نقش فیدل کاسترو درپی ریزی و اثرمندی این مناسبات، رهبران افغانستان و روابط شان با فیدل، انکشافات روان درقاره امریکا لاتین و سایر مسایل مربوط به انقلاب کوبا و امریکای لاتین این گفت و گو را انجام می دهید. نخستین پرسش ام را ازخاطرات شخصی تان از کوبا و رهبرنامی جنبش انقلابی آن فیدل کاسترو شروع می کنم:

 دراین لحظاتی که مردم کوبا و بشریت مترقی با شنیدن خبرمرگ فیدل کاسترو روز، رهبر پیشین حزب و دولت کوبا سوگوارند، می توانید از خاطرات شخصی تان درباره این رهبرانقلابی را با خواننده گان تارنمای بامداد شریک سازید؟

 محسن زاده: با نام، اندیشه ها و کارنامه های فیدل در سال های هفتاد سده پیشین ترسایی آشنا شدم، اما شناخت من از این شخصیت انقلابی زمانی بیش ترگردید که اورا از نزدیک و در میان مردمش دیدم. سال ها آرزو داشتم تا باری به کوبا سفر نمایم و آنچه را شنیده ام با چشمان خود ببینم. برگزاری یازدهمین فستیوال جهانی جوانان و دانشجویان بتاریخ ۲۸ جولای ۱۹۷۸ درهاوانا رویداد با اهمیتی بود که با دریغ نتوانستم درآن اشتراک نمایم. دوسال پس تر دردسامبر سال ۱۹۸۰ ترسایی که دومین کنگره حزب کمونیست کوبا دایر گردید و در آن از من به صفت خبرنگار حزبی دعوت شده بود نیز نتواستم به این سرزمین زیبا سفر نمایم. سرانجام دراپریل سال ۱۹۸۱ ترسایی که مصادف به بیستمین سالگرد پیروزی کوبا بر تعرض سازمان یافته از سوی ایالات متحده امریکا درخلیج خوک ها بود و شورای جهانی صلح نشست هیات رئیسه خود را برسم همبسته گی در هاوانا برگزارنمود، زمینه فراهم گردید تا در همراهی با وزیر فرزانه، زنده یاد مجید سربلند به

 کوبا سفر نمایم و درهر دو گردهمایی با اهمیت فیدل را ببینم و سخنانش را بشنوم. بار دیگر درماه سپتامبرهمین سال چانس یاری نمود تا برای سپری کردن دوره آموزشی و آشنایی با کادرهای آمریکای لاتین در انستیتوت عالی «نیکو لوپس» به هاوانا بروم. دراین اقامت نه تنها تاریخ مبارزات مردم کوبا، جنبش ها و مناسبات سیاسی و اجتماعی را بهتر شناختم؛ بلکه به ابعاد گسترده شخصیت فیدل، توانایی و استعداد رهبری او، اندیشه و کرداراستراتیژیک او، باور بی پایانش به مردم و توده های زحمتکش، پایبندی او به اصول و اندیشه ها ی رهایی بخش اجتماعی و همبسته گی با همه خلق های جهان پی بردم. این شناخت در سال های بعدی با مسافرت های پیهم درامریکای لاتین و کوبا و همکاری های سازنده در رابطه با تحکیم و تشئید روابط دو جانبه میان افغانستان و کوبا از مجاری دیپلوماتیک و فعالیت های انجمن دوستی افغان ـ کوبا بیشتر گردید. از ژرفای این شناخت، تجربیات، چشم دید ها و خاطرات خود می توانم بگویم که فیدل یکی از چهره های استثنایی تاریخ و از بزرگمردان سیاسی جهان بود. او درهرلحظه زنده گی سیاسی خود، از جوانی تا پایان عمر با مردم، انسان زحمتکش و بشریت صلح دوست می زیست؛ و به آینده بهتر بشریت می اندیشید. زنده گینامه او درس های بی شماری دارد که برای نسل های آینده آموزنده اند و همواره یاد آور نام مانده گاراو خواهند بود.

 سیندخت: درسال های زنده گی تان در کوبا برداشت حزب، رهبری و مردم کوبا در باره برنامه های ناتمام انقلاب در بخش های رشد اجتماعی و اقتصادی چه گونه بوده؛ و آیا چیزی بنام «اپوزیسیون» در کوبا قابل لمس بود؟

 محسن زاده: کوبا بنابر موقعیت جغرافیایی و استراتیژیک خود در بحیره کارابین همواره مورد توجه قدرت های استعماری چون کشورهای اسپانیا، فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده امریکا بوده؛ و از حسن اتفاق همین اهمیت استراتیژیک، شکوفایی و رشد اقتصادی این کشور را در دوره های استعماری (سده های هفدهم تا نزدهم ترسایی) سبب گردیده است، چنانچه هسپانوی ها کوبا را «کلید جهان نو» و «دژ جزایرغرب الهند» می نامیدند. درسده نزدهم تجارت میان کاراییب و امریکای شمالی چنان رونق داشت که رفاهیت اقشار متوسط را فراهم نموده و فرهنگ و هنر را به عالیترین سطح رشد داده بود. هاوانا یا «پاریس انتیل» از نیویارک و لاس انجلس پیشی داشت و مناسبات سرمایه داری درسراسرکشوراستقرار یافته بود. اما به موزات این رشد اقتصادی، تضادها و تفاوت های اجتماعی نیزکسب شدت می نمودند، تبعیض نژادی و فساد گسترده هم ژرفتر؛ و بهره کشی بی مانند براقشار و طبقات ناتوان کوبا درجریان بود. درآستانه پیروزی انقلاب کوبا بیش ازهفتاد و پنج در صد زمین های مزروعی در ملکیت خارجی ها قرار داشت و پنج کمپنی ایالات متحده امریکا مالک بیش از یکنیم میلیون جریب زمین دراین کشوربود. با پیروزی انقلاب، مردم برسرنوشت خود مسلط شد و با ریفورم ارضی و دگرگونی در بنیادی آنچه را که به آنها تعلق داشت دوباره بدست آوردند. ازهمین جاست آنانی که با پیروزی انقلاب منافع و امتیازات خود را از دست داده اند به بیرون از کشور مهاجرت نموده؛ و به سرسخت ترین و فعال ترین مخالفان دولت کوبا مبدل گردیده اند. ایالات متحده امریکا به پیروی از منافع کنسرن های بزرگ امریکایی، ساختارهای مافیایی و همین ضد انقلاب ثروتمند کوبایی تحریماتی را به منظور نابودی اقتصاد کوبا دربرابراین کشوروضع نموده است که اینک درحدود شش دهه از انفاذ آن می گذرد. پیآمد های این بلوکاد چنان شدید و مدحش است که هرکشور دیگر به غیرازکوبا توان پایداریدر برابر آنرا نمی داشت و به زودی از پا می افتاد. رهبری حزبی و دولتی کوبا برنامه های واقعبینانه توسعه اقتصادی و اجتماعی را با سهمگیری فعال مردم تدوین نموده و ازچگونگی تطبیق آن به مردم گزارش می دهند. هرچند بخشی از این برنامه ها در نتیجه عوامل بیرونی بر آورده نمی گردد ولی هرازگاهی با تلاش ها و ابتکارات نوینی از عقب گرد اقتصادی و اجتماعی جلوگیری می شود. کوبا دارای سیستم آموزشی و تحصیلی عالی و ازهمین جا در فن آوری و تربیت کادرهای مسلکی دارای جایگاه بلندی در امریکای لاتین است. برغم همه دشواری های اقتصادی بازهم دستآورد های اجتماعی درکوبا تحسین برانگیز اند. مردم کوبا با فهم علل پرابلم های اقتصادی که ناشی از سیاست های خصمانه ایالات متحده امریکاست با سر بلندی ایستاده گی می کند و حاضر نیست تا از شرف، آزادی و حاکمیت ملی خود در برابرکمک ها و امتیازات غرض آلود و اسارت بار بیرونی بگذرد و سرتسلیم را فرو آورد. مردم این را از فیدل آموخته اند و با او اشتراک دید و فکر دارد. من در زمان بود وباش خود در کوبا از دشواری ها زیاد شنیده ام ولی هیچگاه ندیده ام که کسی به خاطر آنها با  فیدل و یا رهبری کشورمخالفت ورزیده باشد.

 سیندخت: با آنکه سال های زیادی جمهوری کوبا در عرصه جهانی از جمله در جنبش عدم انسلاک که افغانستان نیز از اعضای فعال آن بود نقش بزرگی را ایفا می نمود؛ ولی روابط دیپلوماتیک بین افغانستان و کوبا پسانتر برقرارشد. از سر مهر در باره دلیل های این بی میلی برای خواننده گان تارنمای بامـداد معلومات بدهید؟

 محسن زاده: عضویت در جنبش عدم انسلاک انگیزه مهمی برای تاسیس روابط دیپلوماتیک میان افغانستان و کوبا بود. ازهمین رو این روابط بین دو کشور به تاریخ ۲۴ دسامبر ۱۹۷۵ ترسایی برقرارگردید. مناسبات میان افغانستان و کوبا در سال های هشتاد ترسایی استحکام یافت؛ و همکاری های دو جانبه درعرصه های متنوع به شکل مستدام رشد نمود. درموقف کوبا هیچگاهی بی میلی برای همکاری های متقابل در روابط دو جانبه و یا مجامع بین المللی دیده نشده است. از دهمین سالگرد تاسیس روابط دوجانبه میان افغانستان و کوبا در سال ۱۹۸۵ ترسایی در انستیتوت دیپلوماسی وزارت امور خارجه ج د ا تجلیل به عمل آمد و مقامات کوبایی نیز گردهمایی مشابه را برگزارنمودند. با دریغ که روابط دیپلوماتیک میان دو کشوردر سال ۱۹۹۲ ترسایی قطع و همکاری های سودمند دو جانبه متوقف گردید.

 سیندخت: شما که مسوول کوبا و امریکای لاتین در شعبه روابط بین المللی حزب بودید، روابط سیاسی ـ دیپلوماتیک میان افغانستان و کوبا را چگونه بررسی می نمایید؟ بر خورد رهبری کوبا در برابر مردم و حاکمیت جمهوری دموکراتیک افغانستان چسان بوده است؟

 محسن زاده: روابط سیاسی ـ دیپلوماتیک میان افغانستان و کوبا که برمبنای احترام به حق حاکمیت ملی، عدم مداخله، همزیستی مسالمت آمیز، همکاری های سازنده به خاطر تامین صلح، تشنج زدایی و همبسته گی متقابل اتکا داشت درمجموع مناسبات خارجی کشورما نمونه وار بود. کوبا که درمیان کشورهای روبه انکشاف و به ویژه درجنبش عدم انسلاک دارای نقش فعال بود. از هرامکان و مناسبتی برای کمک رسانیدن به امرصلح در منطقه و عادی شدن روابط افغانستان با کشورهای همسایه استفاده نموده و از موقف سازنده سیاسی جمهوری دموکراتیک افغانستان حمایت نموده است. فیدل کاسترو که در ششمین کنفرانس سران دول و حکومات جنبش عدم انسلاک (سپتامبر ۱۹۷۹ ترسایی) ریاست آنرا به عهده داشت با گرمی از سهم فعال افغانستان در این جنبش استقبال نمود. وی چندی بعد در دومین کنگره حزب کمونیست کوبا (دسامبر ۱۹۷۹ ترسایی) اوضاع وخامت یافته جهان را که ناشی از تشدید سیاست نظامی گری ایالات متحده بود به کاوش گرفت و در باره افغانستان چنین گفت: « این همه رویداد ها پیش ازحوادث افغانستان به وقوع پیوستند. در این کشور تحریکات وحشیانه، عملیات خرابکارانه، مداخلات امپریالیزم و ارتجاع بین المللی و افزون بر آنها  انشعابات و اشتباه های جدی خود انقلابیون افغان وضع را به جایی رسانید که کمک اتحاد شوروی برای نجات پروسه و حفاظت دستآورد های انقلاب اپریل ۱۹۷۸ ترسایی را ضروری ساخت. این پیش آمد بهانه ای بود برای ایالات متحده امریکا به خاطر توجیه مشی جنگی سیاست خارجی آن که از چندین سال پیش آغاز شده بود و اقدامات تجاوزکارانه اضافی را علیه شوروی در برداشت. اکنون دیده می شود که رهبری جدید انقلابی افغان تحکیم می یابد. امیدواریم که وضع در این خطه بر مبنای حاکمیت کامل، عدم مداخله در امور داخلی، صلح و روابط نیک میان همه دولت های منطقه بسوی عادی شدن رشد نماید. کوبا برای بهبودی مناسبات افغانستان با پاکستان و ایران که همه کشورهای عدم انسلاک اند تلاش نموده و هر آنچه بتواند در اثرگذاری به این اهداف انجام خواهد داد».

 این سیاست دوستانه کوبا تا پایان روابط دیپلوماتیک میان هردو کشوربا قاطعیت ادامه یافت. رهبران و فعالان دولتی و حزبی کوبا نسبت به مردم و حاکمیت جمهوری دموکراتیک افغانستان بدیده احترام نگریسته و برخورد صمیمانه و بی آلایش داشته اند.

سیندخت: رهبران افغانستان از جمله حفیظ الله امین، نور محمد تره کی و دکتور نجیب الله همه به کوبا سفر نموده و به دیدار فیدل کاسترو شتافتند، در این جمع تنها زنده یاد ببرک کارمل به کوبا سفر نکرد، از نظر شما چه دلیلی باعث شد تا کارمل به کوبا نرود؟

 محسن زاده: مسافرت حفیظ الله امین و نورمحمد تره کی به کوبا براساس دعوت حکومت کوبا درچارچوب مناسبات دو جانبه صورت نگرفت و این دیدارها برای فراهم آوری مقدمات برگزاری ششمین گردهمایی سران دول و حکومات جنبش عدم انسلاک و شرکت در آن بود. این جنبش در سال ۱۹۷۶ ترسایی بیروی هماهنگی ایرا در نیویارک تاسیس نمود و قرار بود تا نشستی ازآن در کابل برگزارگردد. با رویداد هفتم ثور این اجلاس نتوانست تدویر یابد. حفیظ الله امین با اغتنام فرصت خود را به هاوانا رسانید و با استقبال گرم رهبران حزب کمونیست کوبا مواجه گردید، او در همراهی با فیدل در اجلاس بوروی سیاسی حزب سهم گرفت و با رهبران حزب آشنا شد. صورت ملاقات این دیداردرهیچ یک از شعبات حزبی و یا دولتی در افغانستان موجود نیست. در زمانی که در کوبا بودم سعی نمودم تا معلوماتی را در این رابطه بدست آورم. چندین روز را در ارشیف کتابخانه هاوانا در  «ویدادو» سپری نمودم ولی به جزازچند خبرکوتاه درباره مواصلت وی چیزی دیگری را نیافتم. خوشبختانه فیدل خود در مصاحبه ای با نویسنده ارجنتاینی  بنام ایگناسیو رامونِت در سال ۲۰۰۷ ترسایی به این دیدارچنین روشنی انداخت:

 ایگناسیو: «شما برخی از رهبران مارکسیستی برسراقتدار را که رویه زشت و جنایتکارانه داشتند می شناسید، به گونه مثال حفیظ الله امین درافغانستان و لنگ ساری درکمپوچیا ...شما چه خاطراتی از آنها را در سردارید؟»

 فیدل کاسترو پاسخ می دهد: «امین در سال ۱۹۷۹ ترسایی نخست وزیر و رهبر یک گروه مخفی در افغانستان بود. او برضد رییس جمهورنورمحمد تره کی در حالیکه مصروف بازدید از هاوانا بود توطیه کرد. چند روز بعد در ماه جولای همین سال دسیسه درباری صورت گرفت که منجر به قتل تره کی گردید. او را در خفا کشتند، امین قدرت را بدست گرفت و رییس جمهور شد. این قتل که از سوی بریژنف محکوم گردید سبب مداخله شوروی ها در دسامبر ۱۹۷۹ ترسایی شد. امین شخصیتی بود که بدون شک با پول پوت مشابهت داشت. ما با او در اپریل ۱۹۷۸ ترسایی پس از پیروزی انقلاب در افغانستان  آشنا شدیم. شما نمی توانید تصورکنید که با چه شخصیتی معززی روبرو استید؟! من براستی درشناخت ظاهری افرادی با ظواهرعادی، درس خوانده، با فرهنگ شرقی، تحصیل کرده دراروپا یا ایالات متحده امریکا عجب امتیازی داشتم، آن کسانی که بعدا اعمال زشت و وحشتناکی را انجام دادند! چنین برمی آید که گو یی این ها جنون زده اند و اشخاصی وجود دارند که سلول های مغزشان برای بغرنجی پرابلم های ناشی از پروسه های انقلابی ساخته نشده است. آنها مرتکب اعمال شرم آور دیوانه گی می شوند که برای من مایه حیرانی می گردد.»  

 از زبان دوست کوبایی خود که در شعبه بین المللی حزب کمونست کوبا همکار بود شنیدم که حفیظ الله امین در این دیدار به فیدل گفته بود: «ما افغانستان را به کوبای آسیا مبدل خواهیم نمود».

  البته فیدل در پاسخ به او خاطر نشان کرده بود: «شما ضرورت ندارید که کوبای آسیا شوید، بهتراست افغانستان آسیا باشید.»

 حفیظ الله امین که از دیدار با فیدل بهره تبلیغاتی فراوان گرفت به قول از عبدالکریم میثاق نسبت اوتوریته، محبوبیت و گذشته پُرافتخار فیدل سخت به او رشک می برد و با او حسادت می ورزید.

 مسافرت دوکتور نجیب الله به کوبا که در چار چوب روابط دو جانبه صورت گرفت بیشتر جنبه حسن نیت و تعارفی داشت. کوبایی ها پس ازبرگشت شش غند قوای شوروی ازافغانستان نخست یک تیم تلویزیونی را برای تهیه گزارش و انجام مصاحبه ای با دوکتورنجیب الله به کشور فرستادند که نگارنده در تطبیق برنامه آنها همکاری نمود. در آنزمان چنین فکر می شد که رهبران شوروی از این سفر رضایت خواهند داشت ولی چنانچه از اسناد نشرشده دراین اواخر برمی آید فیدل در این سفر به رییس جمهور افغانستان توصیه نموده بود تا به حرف های میخاییل گرباچف رهبر شوروی گوش ندهد و ازاو فاصله بگیرد. البته این موقف کوبا مدت ها پیش از سفر دوکتور نجیب الله به آنکشوردر بین اگاهان سیاسی روشن بود. هیات عالی رتبه حزبی و دولتی افغانستان که در ماه جولای ۱۹۸۶ ترسایی در مراسم تجلیل از بیست و پنجمین سالگرد تاسیس «جبهه ساندونیستی برای آزادی نیکاراگوا» شرکت نمود و نگارنده عضو آن  بود در راه بر گشت به کشور اقامت کوتاهی درهاوانا داشت. هیات بنابر دعوت  حزب کمونیست کوبا دیداربا اهمیتی با رییس شعبه روابط بین المللی، هورخه ریسکیت والس داشت. او که یکی از شخصیت های برجسته سیاسی کوبا و مهندس سیاست خارجی آنکشور از زمان مبارزات ارنستوچه گوارا در کانگو تا سال های اخیردرافریقا بود و در جنبش جهانی جوانان و دانشجویان پیش از پیروزی انقلاب کوبا نقش فعالی داشت؛ با زبان سیاسی عدم موافقت کشورش را با برخی از طرح های اساسی گرباچف و پایداری کشورش را در دفاع از اصول انقلاب کوبا بیان نمود. این گفتمان میرساند که کوبا آرزو نداشت تا رژیم های مترقی بنام «بازسازی» و «علنیت» یکی پس دیگر فروپاشیده شده، ارزش ها و اصول انقلابی با سیاست های سازشکارانه زیرپا شوند. این اظهارات شاید پیامی برای رهبری افغانستان بوده باشند. با این هم لازم است تا انگیزه های دیدار فیدل با دوکتور نجیبب الله مورد بررسی بیش ترقرارگیرد.

 فیدل کاسترو روتس بمثابه رییس جنبش عدم انسلاک در زمان زعامت زنده یاد ببرک کارمل دارای موقف نهایت دشواری بود. پیش از آنکه قوای اتحاد شوروی به افغانستان وارد شوند کشورها و سازمان های متعددی از او درخواست نموده بودند تا با اثر گذاری بر شوروی ها مانع این ورود گردد. حتا برونو کریسکی یکی از رهبران شناخته شده سوسیال دموکراسی اروپا که از تصمیم اتحاد شوروی اگاهی داشت با نامه ای عنوانی فیدل از او این تقاضا را نموده بود. در چنین جو سیاسی نا مساعد، برغم اینکه فیدل خود بر پایه همبسته گی بین المللی به آنگولا کمک نظامی نموده بود و سال ها از مبارزین «کنگرس ملی» افریقای جنوبی حمایت می نمود، ناگزیرگردید تا مخالفت خود را  با حضور قوای شوروی درافغانستان اعلام دارد. البته دراتخاذ چنین سیاست پراگماتیک تهدیدات فزاینده ایالات متحده امریکا بر کوبا، در نظرگیری اهداف و وظایف مبرم درجنبش عدم انسلاک، عدم اشتراک مساعی با شوروی و تجربه تلخ سیاسی در دفاع از امین نیزتاثیر بارز داشتند. هر چند فیدل درپهنه سیاسی جهان به طور پراگماتیک عمل نمود؛ ولی از نگاه باور به اندیشه ها، ارزش ها و اصول مشترک پیوسته در پهلوی کارمل و حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرارداشت. این امررا میتوان از روابط زنده، نزدیک و رفیقانه میان ح د خ ا و حزب کمونیست کوبا استنباط نمود. در سال های هشتاد ترسایی هیات های متعددی کوبایی به افغانستان سفر نمودند که حامل پیام های گرم فیدل به زعامت کشور بودند. در این رابطه می توان از اشتراک هیات بلند پایه کوبایی در پنجمین سالگرد انقلاب ثور به رهبری یکی از اعضای بوروی سیاسی حزب کمونیست کوبا، سفر رسمی معاون شعبه بین المللی حزب کمونیست کوبا به کابل، اشتراک هیات عالیرتبه حزب کمونیست کوبا در مراسم تجلیل از بیست و پنجمین سالگرد تاسیس ح د خ ا و سفر ده ها هیات حزبی، سازمان ها و نهادهای سیاسی و اجتماعی کوبا به افغانستان صحبت نمود. کوبا همچنان از ده ها هیات عالیرتبه حزبی و دولتی افغان متشکل از اعضای بوروی سیاسی، رهبری شورای وزیران، وزرا، روسا و کارمندان سازمان های اجتماعی و نهاد های فرهنگی پذیرایی صمیمانه نموده است. همکاری های رفیقانه مقامات افغانی و کوبایی درمجامع بین المللی و توسعه مناسبات دوجانبه درعرصه های بهداشی، اموزشی و فرهنگی نمونه های ازروابط رشد یابنده میان دو کشور بوده اند.

 سیندخت: شما از پرورش کادرهای افغانی که درکوبا آموزش مسلکی دیدند یاد آوری نمودید؛ می توانید بگویید که این کادرها در کدام عرصه های سودمند واقع شدند؟

 محسن زاده: طوری که یاد آورشدم کوبا درعرصه های آموزش و پرورش، تربیت کادر های مسلکی و تحصیلات عالی دارای تجارب غنی و سیستم های پیشرفته است. بر پایه همکاری های دو جانبه درسال های هشتاد سده پیشین ترسایی همه ساله تعدادی از دانشجویان و کا رآموزان افغان به کوبا سفر می نمودند که خوشبختانه نسل اول آنها در اواخرهمین دهه موفقانه به وطن برگشتند. بیش ترین آنها در رشته های طب، ژورنالیزم، اقتصاد و آموزش و پرورش درس خوانده و کارآموزان در پیشه های تخنیکی کسب مهارت نموده بودند. افزون بر این ها کادرهای از سازمان های اجتماعی افغانستان نیز درموسسات علمی کوبا تحصیل نمودند که دسته اول آنها را پنج دختر جوان افغان تشکیل میداد. آنها در مکتب عالی فد راسیون زنان کوبا دوره سه ساله را سپری کردند. البته استادان و کارشناسان کوبایی درسال های هشتاد سده پیشین ترسایی در افغانستان نیزمصروف کار بودند. برخی از آنها در دیپارتمنت هسپانوی دانشگاه کابل و شفاخانه جمهوریت اجرای وظیفه می نمودند.

 سیندخت: شما سالهای زیاد معاون انجمن دوستی افغان ـ کوبا بودید. میخواهم بدانم که این انجمن چه فعالیت های را انجام میداد؟

 محسن زاده: بلی من از تاسیس تا فروپاشی این انجمن (۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ ترسایی) معاون آن بودم. در این مدت شادروان فدا محمد دهنشین و بشیربغلانی به ترتیب ریاست آنرا بدوش داشتند. هیات رییسه آن متشکل از پنج تن فعال سیاسی و اجتماعی بود. انجمن دوستی افغان ـ کوبا سازمان فعالی بود که درتحکیم دوستی میان خلق های افغان و کوبا، معرفی فرهنگ کوبا و تقویت همکاری های دوجانبه با سازمان همبسته گی کوبا با خلق های افریقا، آسیا و امریکای لاتین درهاوانا تلاش می نمود. تجلیل از روزهای ملی، فراخوانی گردهمایی های فرهنگی، تدویر میتنگ های همبسته گی درموسسات تولیدی و اداری، تنظیم مارش ها و سهمگیری در کنفرانس ها ونشست های بیرونی بخشی از کارکردهای انجمن بود. انجمن همچنان با کلوپ گورگی درکابل همکاری ادبی داشت. از آنجایی که این انجمن نخستین تشکلی در رابطه با فرهنگ هسپانوی زبانان امریکای لاتین در افغانستان بود؛ به تدریج فعالیت هایی را درهمبسته گی با انقلاب ساندونستی نیکاراگوا و مبارزات جبهه فرابوندو مارتی السلوادورنیزانجام م یداد. یکی ازبارزترین فعالیت های انجمن دوستی افغان ـ کوبا سازماندهی مارش دو صد هزار شهروند کابل در اعتراض با اشغال نظامی گرینادا و سرکوبی خونین رژیم مترقی آنکشور به رهبری موریس بیشوف توسط ایالات متحده امریکا بود که بازتاب گسترده بیرونی داشت.

 سیندخت: رفیق محسن زاده ارجمند می خواهم  به عنوان آخرین سوال نظر شما را در باره  اهمیت مناسبات سیاسی ـ اقتصادی افغانستان با کشورهای امریکای لاتین و حوزه کاراییب بدانم. درسال های هشتاد سده گذشته ترسایی روابط رسمی و غیررسمی افغانستان با کشورهای امریکای لاتین درحال گسترش بود. شوربختانه اگر امروز نظری به رسانه های وطنی و لست مناسبات دیپلوماتیک ما با کشورهای امریکای لاتین بیندازیم، رخداد های این قاره در رسانه های افغانی جایگاه ناچیزی دارند؛ و به روابط دیپلوماتیک توجه لازم نمی شود. از نظر شما آیا نقش امریکای لاتین در مناسبات بین المللی کاهش یافته است و یا جانب افغانی در این عرصه برخورد ناسنجیده و خلاف منافع ملی دارند؟

 محسن زاده: گفته شما بجاست. در آن دهه برای تحکیم روابط افغانستان با این قاره با اهمیت تلاش زیاد صورت می گرفت. من اثرات این مساعی را زمانی احساس نمودم که درهمراهی با وزیر پیشین امور خارجه افغانستان، شادروان شاه محمد دوست در ماه های جولای و اگست سال ۱۹۸۷ ترسایی به دوازده کشور امریکای لاتین و حوزه کاراییب سفر نمودم. درآن زمان در ملاقات با وزرای امورخارجه و مسوولین شعبات دریافتم که زمینه های گفتمان و همکاری دو جانبه تا اندازه زیاد مساعد است و براساس همکاری ها وتوافقات متقابل می توان درعرصه های گوناگون زنده گی بین المللی نقش فعال تری بازی نمود. البته ازآن زمان تا اکنون برپایه رُشد فرهنگ دموکراسی و احترام به آرای مردم تغیرات مثبتی دربسا از کشورهای این قاره رونما گردیده است. دیالوگ و تبادل نظرنه تنها در مجامع بین المللی؛ بل درعرصه روابط دو جانبه نیز به طور منطقی باعث نزدیکی مواضع و پیدا نمودن راه های حل پرابلم های حاد می گردد. دریغا که مسوولین امورخارجی کشور ما به اهمیت روابط با قاره امریکای لاتین که دارای سطح بلند اگاهی، سازماندهی و سنت دیپلوماتیک است توجه کمتر می نمایند. همسایگان افغانستان به ویژه پاکستان و ایران در این قاره پُرتلاش جضور فعال دارند و از همکاری های دوجانبه درتقویت موقف بین المللی خود بهره می گیرند. هر دو کشوربا کوبا دارای روابط دیپلوماتیک اند، در حالیکه کشورما با وجود گذشته روابط نیکو با کوبا از آن کشورفاصله دارد. بدیهی است که این امربا منافع ملی کشورما مغایرت دارد.

 سیندخت: رفیق محسن زاده ارجمند، از اینکه با صمیمیت و حوصله  به پرسش های من پاسخ های رک و روشن داده، و برای نخستین باردرمطبوعات کشورداده های نایاب و برسی های دست اول و کارشناسانه درباره مناسبات دیپلوماتیک افغانستان ـ کوبا را پیشکش نمودید، یک جهان سپاس. امید آن داریم تا درآینده در باره انقلاب کوبا، ویژه گی ها و اثرات آن برجنبش های سیاسی ـ اجتماعی قاره و جهان، بازیگران از جمله فیدل، راوول، چه گوارا ...آثار و دیدگاه های آنها و ده ها مساله مربوط به این کشور و قاره امریکای لاتین خواننده گان تارنمای بامداد و هواداران جنبش ترقی خواهی کشور را از دیدگاه ها و برداشت های تان مستفید گردانید.