اول، باور کردن بیانیه در زمان ما کمی، نه بسیار مشکل است. بیانیهها مجموعهای از لاف و گزافاند که واقعیات را زیر آن میپوشانند و خانههای خالی جریانات غیرقابل قبول را با آن پر مینمایند.
دوم، چگونه میتوان فرقی میان رهبر داعش و ترمپ خان یا آیت الله خامنهای و شیوخ عرب یافت که همه بد را خود میکنند و بارش را به خدا و آسمان میاندازند که آن مقام تا کنون هیچ مسئولیتی را به دوش نگرفته و هیچ دعایی را بهجز از مفسدین مستجاب نفرموده است.
سه دیگر، ترمپ خان از تمام بیانیههای دوران انتخاباتش عقب گردها کرده و در بسا از آنها مانند دیوار بزرگ، منع مسلمانان از ورود به امریکا و امثال آن تقریباً ناکام مانده است. ترمپ خان اخیراً بیشتر افراد همراه سفر مبارزات انتخاباتیاش را برون رانده و به جایشان افرادی از اندرون (دیپ ستیت deep state) یا نظامی و جنرال آورده است.
اما بهعنوان یک شاگرد نظامی مرا از بیانیه او خوش آمد و اگر جنرال امریکایی میبودم، بال میکشیدم. او "مایکرو منجمنت" و اداره از پشت میزهای راحت قصر و دفترهای استخباراتی و نظامی را ناکاره خواند و در متن بیانش به نظامیان اختیار داد با واقعیات میدان جنگ تصامیم جنگی را خودشان بگیرند. جنرالها و افسران، سربازان خاص و اجنت های کاوبای که آزادی عمل داشته باشند، برای پیاده کردن منافع امپریال در میدان جنگ چه ها خواهند کرد؟
بیان او در باب پاکستان، این بهشت ترور و فساد چیز تازهای نیست، هر بار به آنان گوشزد شده، ولی ما چه میدانیم رابطه زیر جُلی پاکستان و امریکا یا دولت جهانی امپریال چیست؟ موجودیت پاکستان در میان هند و افغانستان، شرید قلمرو وسیع ایجنسی های آزاد پاکستان که ما خوب میدانیم چیست، خود از شهکار های امپریال است که یک قرن پیش از دهشت افگنی نمایشی نیویارک در یازده سپتمبر ۲۰۰۱، برای آشیانۀ ترور از پیش ایجاد و عناصر و لوازمش نیز بهتدریج تا پایان قرن گذشته تعبیه شده بود، و الا در عصر ما هم میتوان در نقشه رسمی یک دولت، قلمرو رسمی فساد، ترور و قاچاق ایجاد کرد؟ کسی به معنی این پدیده ایجنسی های آزاد پاکستان از این گوشه دقت کرده یا تنها لاف و پتاق آزادگی قبایل را بسنده میکنند؟ آزادیهای عنعنه ای قبایل آزاد جز دور نگهداشتن آنان از مدنیت شهری و آگاهی، جز خیانت مستقیم و جنایت در برابر نسلهای مردم در آن قبایل چیزی دیگری نمیتواند باشد. جنایت ضد بشریای که تا کنون ادامه دارد.
بنا بر آن پاکستان تا هنگامی که قلمروهای آزادش را تابع قوانین بینالمللی نسازد و ترور و دهشت را از آن سرزمینهای گسترده بر نیندازد، همچنان غدۀ سرطانی به دست استفادۀ ستراتیژیک امپریال خواهد بود، باوجود آن که ترمپ خان از پاکسازی ایالت شمال غربی (پشتونخوا) پاکستان بهصراحت یاد کرد.
طفره رفتن ترمپ خانِ بازرگان از روند فساد دولتی کابل و سازمانهای نظامی، امنیتی، استخباراتی، وزارت خارجه و ادارات اقتصادی و کمپنی های امریکایی و اروپایی در افغانستان که بیشتر دزدیها از خرج ۸۴۱ ملیارد دالری امریکا را آنان انجام دادند و تنها کرزی خان و حواریونش کیسه بری نکردند؛ بیخبری او از واقعیات افغانستان است یا تعمد در تداوم فساد، روشن نیست؛ اما اشاره او به تعهد فردی به نام صدر اعظم افغانستان؛ چیزی که وجود ندارد، به چه معنی میتواند تعبیر شود؟ سطحی بودن نیت او برای پاکسازی فسادهای ریخته از دامان امریکا در افغانستان و یا دروغ گفتن او در پیامِ: "ما در افغانستان ملت سازی نمیکنیم، تروریست میکشیم"؟
دولت کنونی و گذشته کابل در یک نیم قرن گذشته جز ملت سازی، برای مردم افغانستان کار مفیدی انجام دادهاند؟ ملت دلخواه دولتهای کابل یا آن ملتی که امریکا میخواست، چیست که مردم افغانستان از هیچ دولتی تا کنون صداقت در این محتوا ندیده است.
قتال و ترور و دهشتی که از سوی طالبان - کوچیها در مرکز افغانستان، شمال و شمال شرق کشور جاری است و ظاهراً از حمایت مخفی عناصر در دولت برخوردارند، ادامۀ همان ملت سازی دولتهای پیهم افغانستان است؛ این دولتها، همه تا کنون با واقعیت در این باب دشمنی مستمر دارند و احصاییه های مورد نیاز را در یکنیم قرن برابر نکردهاند.
بهطور کلی میتوان گمان کرد امریکا میخواهد از خجالت شکست و رسوایی در افغانستان و خاور میانه بدر شود، اما بیانیه ترمپ خان در باب ستراتیژی افغانستان، او را بیشتر به کرکتر رونالد ریگان نزدیکتر میسازد که خود مبتکر جنگ فرسایشی تروریستی زیر نام جهاد بود که با خرج، نقشه و پشتکار اجنت های درجه یک سی آی و نظارت کانگرس امریکا تا شکست شوروی بیدریغ ادامه یافت و لانههای ترور کنونی به گمان غالب اکثراً بهوسیله همان سازمان سیاه کار ایجاد شدهاند. همه جهان اکنون یک زبان میگویند که ترور قرن بیست و بیست و یکم بازده ده سال جنگ مخفی امریکا برای شکست شوروی و پایان دادن جنگ سرد در افغانستان بود.
اما آیا کسی نقشه واقعی امپریال در باب آسیای میانه و آسیای جنوب و جنوب غرب را میداند؟ آیا تنها منابع ثروت و انرژی منافع امپریال در این منطقه است، یا اکنون که تغییرات آب و هوا، سرزمینهای زیادی را حتی در ایالات متحده امریکا، افریقا و آسیا تهدید میکند و مانند هزاران سال پیش، حتی ایران نیز با خشک آبی و سوختن زمین و از دست دادن کشتزارها و قنات شده است، نکند امپریال زمینهای ما مردمان دل آسیا را برای روزهای بد در زمان دور کار داشته باشد.
آسیای میانه که افغانستان را نیز در بر میگیرد، بلندترین زمین و درههای آب دار دنیا را دارد و هیچ توفان، سیلاب، یا خشکسالی هرگز آن را تهدید نمیکند. آیا امپریال برای صدها سال نقشه نمیکشد؟ حال آن که خشکی پدیده دوری نیست و اقلیم بنا بر سایکل و تناوب جیولوژیک زمین و نظام شمسی، به تغییر طبیعی نزدیک است و ما از یک دوران جیولوژیکی بسیار مهم برای گستردگی زندگی در زمین بیرون میشویم که جایش را سرما و خشکی خواهد گرفت. این پدیده هیچ رابطهای با گازهای گلخانهای و کثافات صنایع انسانی ندارد.
جنگ امپریال در افغانستان و آسیا به نظرم کم از کم تا سالهای ۲۰۴۰ و ۲۰۵۰ ادامه دارد و من با بیانیه ترمپ خان هرگز احساس هیجان نمیکنم.
هنوز گردهای بزرگترین بمب غیر اتومی ماه اپریل ترمپ خان در شرق افغانستان بر زمین ننشسته است، که هرچند بزرگ، همان مقدار بیاثر بود.