با اندکی تاُمل وتوجه به گذشته های دور، در می یابیم که انسان از نه هزار سال قبل پوشاک خود را از برگ درختان، پوست وپشم حیوانات حاصل میکرد و درحدود ۶۵۰۰ سال قبل آریایی ها در شمال خرآسان زمین برای پوشاک خود از پشم گوسفندان بادستان خود میریسیدند ومیبافتند.
پس ازگذشت قرنها، فن بافندگی با نخ پنبه یی وابریشم همراه شد ه وبمرور زمان شکل ماشینی را بخود گرفت که برای نخستین بار در سال ۱۷۳۳ میلادی دانشمند اروپایی بنام جانکی دستگاه نساجی را ایجاد واختراع کرد ودر سالهای بعدی دانشمندان مخترع ماشین نساجی ادموند کارت وجیمز، با اختراع نیروی بخار وپس از آن شارل ماری ژرکارت ودرسال ۱۸۶۶ پاکستون وشرمن ودر سال ۱۸۷۱ ویلیام جی در امریکا دستگاه بافت را به پایه اکمال رساندند. تا اینکه در اخیر قرن نزدهم میلادی ماشینهای بافت اتوماتیزه شد ودر نیمه قرن بیستم دانشمند ایتالیایی بنام جیتلینی دستگاه پیشرفته وعصری نساجی را بکار انداخت وباگسترش نفوس وپیشرفتهای علمی، فن بافندگی در سراسر جهان گسترش یافت.
در افغانستان اولین فابریکه نساجی یعنی نساجی گلبهاردر سال ۱۳۳۲ به سرمایه عبدالمجید زابلی، قسماً سهم دولت وکمک کشور جرمنی، بدست توانای کارگران محل در جوار دریای خروشان پنجشیر بنا یافت. این کمکها بزمانی بر میگردد که اعلیحضرت غازی امان اله خان در سفر اروپایی خود درسال ۱۹۲۸ وعده کمکهای تخنیکی را از دولت آلمان دریافت کرده بود. پس از گذشت نزدیک به بیست سال در پی موضعگیری بیطرفانه دولت افغانستان درجریان جنگ جهانی دوم وحفاظت از جان ومال بیش از چهار هزار وپنجصد تبعه آلمانی درکشور، طرح ارسال کمک ها به افغانستان واحداث فابریکه نساجی گلبهار بوسیله متخصصین وانجنیران داخلی وآلمانی عملی گردید.
فابریکه نساجی گلبهار یکی از مهمترین دستگاه بینظیر تاریخ معاصر کشور ما بود که از برکت آن هزاران شغل کاری برای کار گران، انجینران، متخصصان داخلی وخارجی، دکتوران، تجاران وبازرگانان، کارگران معادن، پخته کاران وفروشندگان ودیگر دستگاه های همجوار میسر گردیده بود.
بقرارمحاسبه وتخمین همان وقت بتعداد ۱۵۰۰۰ کارگر دردو تایم کار، ۱۵۰۰ نفر مامورین ومستخدمین، ۴۵۰ نفر انجنیر ومیخانیک، ۱۲۰۰ نفر کارگر نقلیه واکمالاتی، ۲۰۰ نفر کارگر دستگاه برق، ۱۵۰۰ نفر کارگر استخراج ذغال سنگ ومواد محروقاتی، بتعداد پنجصد نفر کارگر خدمات لوژستیکی پنجصد نفر کارگر خدمات اعاشوی، ۱۳۰۰ نفر کارگر مسلکی ترمیمات در ورکشاپها، ۲۵۰۰ نفر کارگر ساختمانی، ۲۳۰۰ نفر پرسونل اکمالاتی، ۲۶۳ نفر داکتر وکارمند خدمات بهداشتی، ۷۰۰ نفر باغبان وعمله زیست محیطی، ۱۶۵ نفر معلم وپرسونل خدمات فرهنگی تخمیناً ۲۰۰۰۰ نفرپخته کار وتهیه کننده گان پشم وسایر مواد خام، در حدود ۱۰۰۰۰ نفر زارعان گندم، برنج، گیاهان روغندار، سایر حبوبات، وتهییه کننده گان گوشت ولبنیات در شمال کشور برای دستگاه نساجی، حدوداً ۴۰۰۰۰ هزارنفر دکانداران، بازرگانان، فروشنده ساکن وسیار در شهر ها ومحلات که جمعاً حدود یکصدهزارنفراز سکنه کشور درداخل دستگاه وبنوعی در رابطه به آن مصروف کار بودند. اگر هر نفر کارگرحد اقل با پنج عضو فامیل آن محاسبه گردد، درواقع معشیت پنجصد هزار نفر هموطنان ما از برکت چرخش این فابریکه بزرگ تامین میگردید. در این دستگاه سالانه میلیون ها متر تکه شامل مفروشات، کمپل، تکه های دریشی، پارچه باب نفیس ومرغوب پشمی، نخی وابریشمی تولید ومقداری از تکه های درجه اول آن به کشور آلمان نیز صادر میشد.
رفته رفته در راستای کار وتولید وضعیت اجتماعی کارکران نیزمتحول گردیده که بر بنیاد آن در میان کارگران روحیه کارمشترک در زیر یک سقف واحد در فضای گرم کارگری احساس همفکری واندیشه مشترک ایجاد شده روز تا روز کارگران را بهم نزدیک میساخت. همزمان با تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان، کارگران در تماس مستقیم با عده یی از روشنفکران واعضای حزب توانستند اندیشه سواد آموزی وفراگیری سواد سیاسی را در صفوف خویش راه اندازی کنند واین راهکار خوبی بود برای تشکل جمعی کارگران در راه مبارزه حق طلبانه وایجاد جنبش کارگری در نساجی گلبهار.
اولین کمیته کارگری برای نخستین بار در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به شرکت کارگران پیشتاز تشکیل گردید در کار اولین جلسه آن، زنده یاد عبدالقدوس کارگر به حیث ریس وکار گران ورزیده هریک حمید کار گر، نجم الدین کارگر، غوث الدین کارگر، شفیع کارگر، حسیب کارگر ولطیف کارگر بحیث اعضای رهبری انتخاب گردیدند. همچنان عبدالغنی کارگر، بسم اله کارگروتعدادی از کارگران نخبه از جمله پیشتا زان جنبش کارگری نساجی گلبهار بودند که به برکت کار جمعی تمام نخبگان وپیشتازان جنبش کارگری در آن سالها فرهنگ کار ومبارزه در صفوف کارگران با آهنگ شتابنده رشد می یافت.
که بر بنیاد آن، کارگران برای نخستین بار پرچم مبارزه را بر ضد استثمار وبی عدالتی در قلب آسیا برافراشتند و بخاطر تحقق خواسته های شان مبنی برتامین حق کار عادلانه، افزودی معاشات وتقلیل ساعات کار، حق تفریح وتامینات مطلوب صحی شان اعتصابات ومظاهرات خیابانی راه اندازی گردید که درین راستا دهاقین بیدار محل وطلاب معارف با آنها همسو وهمگام گردید.
پس از پیروزی قیام ثور جنبش کارگری در مناطق گلبهار وجبل السراج بیشتر از پیش قوام مییافت وبروشنی اهداف حزب ودولت دموکراتیک ومردمی افغانستان بخاطر دفاع از حقوق کارگران وتامینات معشیتی آنها اتحادیه ها، سندیکا های کارگری و شورا های اصنا ف ایجاد گردید. شرایط جدید سیاسی، شرایط زندگی وفعالیت کارگران را بسود طبقه کار گر تغیر داد وکارگران صاحب زندگی بهتر شده و با روحیه کارجمعی همزمان در جبهه کار وتولید، کار سیاسی وکار امنیتی را با خلاقیت و خصلت انقلابی کارگری با ابتکارات و آفرینشها ی فوق العاده به پیش برده و بدستاورد ها ی بزرگ کارگری نایل گردیدند. درین دوران بیش از هشتاد فابریکه بر علاوه پارکهای صنعتی پلچرخی در کشور وجود داشت که تولیدات آن درمجموع نیمی از مایحتیاج کشور را تکافو میکرد.
ولی دشمنان ترقی کشور که تحمل چنین پیشرفتی را دروطن نداشتند از سالها قبل از قیام ثور حتا در زمان جمهوری محمد داود خان به آستان بوسی بیگانه روی نهادند وبه کمک پاکستانی ها بر ضد منافع مردم افغانستان صف کشیدند هرچه بروی شان قرارداشت سوختند چپاولش کردند وبخارج انتقالش دادند.
حزب اسلامی در ولایت کاپیسا نخستین خدمتی که به اسلام واسلامیت کرد، قطع لین های برق از سروبی تا گلبهار، از مسجد تا منزل وتاریک ساختن خانه مسلمانان، انتقال پایه های برق به پاکستان ومتوقف ساختن چرخ ماشینهای تولیدی بود. علاوه بر آن بخاطر سقوط کامل فابریکه، روز تا روز دستگاه از چهارطرف زیر رگبار مسلسلها قرار داشت که در نتیجه آن خون صدها کارگران را بزمین ریخت، ولی کارگران شرافتمند نساجی گلبهار به قیمت جانهای شیرین خود از فابریکه شان دفاع نموده ودرزیر باران راکتهای عمال پاکستانی در اکمالات فابریکه وچرخش ماشینها ی تولیدی قهرامانانه رزمیدند.
دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان بخاطر قطع جنگ وخونریزی وتطبیق سیاست مصالحه ملی بعنوان حسن نیات در سال ۱۳۶۸ ولایت کاپیسا را بنام ولایت صلح اعلان کرد وهمزمان واحد های حزبی دولتی وقوای امنیتی را به شهرجبل السراج وضع الجهش داد. فابریکه نساجی این امانت بزرگ وتاریخی مردم بدست حزب اسلامی افتاد که در نخستین روز تصرف قرار گاه ولایت کاپیسا عملکرد آنها با دستگاه نساجی گلبهارهمانند یک کشور مفتوحه صورت گرفت چنانچه در گام نخست در وازه فابریکه بروی کارگران بسته گردید وهمزمان به فابریکه یورش برده شد تمام هستی ودارایی نساجی از بانگ گرفته تا تانک، خزانه ها، گدام ها وذخایرتولیدی، هنگر های مواد خام، کارخانه ها، روغنیات، ماشینهای تولیدی وتولید انرژی، گدام های رنگ وگدامهای پرزجات فالتو وسایط نقلیه، وسایل دستگاه های تعمیرات، مهمانخانه ها، باغات، مراکز صحی ودرمانی مکتب وشیرخوار گاه را از بیخ وبن به غارت رفت.
آنان ضدیت خود را با منافع علیای مردم در عمل به اثبات رساندند و ماشینها ی بزرگ تولیدی این امانات مردم فقیر افغانستان را توسط ماهران خرابکار قطعه قطعه کرده در میان کانتینر ها به پشاور وبه قیمت آهن بیکاره لیلامش کردند. به این ترتیب حزب اسلامی لقمه نان بیش از نیم میلیون مسلمان را از گلویشان گرفت. بزرگترین ومدرنترین فابریکه عظیم شرق را به ساحه متروکه مبدل کردند این است دستا ورد حزب اسلامی در کشور.
نساجی گلبهار آنگاه که در دست خسان افتاد
گلش را ریشه کن کردند وجایش خار کاریدند
پس از آن طوریکه معلوم شد مصالحه نتنها از سوی مخالفین دولت رد گردید بلکه در امتداد فاجعه جنگ، بهترین چهره های کارگری نساجی گلبهاربشهادت رسیدند. از جمله میر عبدالله کارگر، عنایت اله کارگر، عظم الدین کارگر، عزیز کارگر، گل علی کارگر، جمال کارگر، یوسف کارگر، کمال مستری، عبدالقدیر میخانیک، محمد صابر رنگمال، فتح محمد استا کار، نقیب اله کارگر ترمیماتی، عبدارزاق کارگر تولیدی، وبه تعداد ۴۶ درایور اکمالاتی را سربه نیست کردند در راستای این جنگها یکی از بهترین چهره های مردمی بسم اله کار گر که به انتخاب مردم منحیث سنا تور ولایت کاپیسا انتخاب گردیده بود و در میان مردم خدمت میکرد آنرا بشکل بیرحمانه بشهادت رساندند زنده یاد بسم اله کارگر شخصیت با اعتبار و دوست مردم بود روحش شاد.
در پی تغیر و تحولات سیاسی با رویکار آمدن دولت های مجاهدین، سراسر کشور دستخوش جنگهای تنظیمی وطالبی گردید وپس از دوره انتقالی وبه اصطلاح انتخابی دولتهای بعدی بنا به وابستگی های سیاسی وخصلتهای ذاتی شان حتا با سرازیر شدن میلیارد ها دالر از کمکهای باد آورده از سوی خارج نخواستند ویا نتوانستند فابریکه نساجی گلبهار را باز سازی کنند. بخاطر خوش خدمتی به همسایگان پاکستانی وایرانی و برای اینکه این خطه زیبا محل فروش اموال بدل، تاریخ گذشته ویکبار مصرف همسایگان باشد.
در حال حاضر در راستای جنگ تشدیدی اعلام نا شده پاکستان وحملات انتحاری گروهای مذدور واجیر شده از خارج، ناکارآمدی دولت نام نهاد، تجاوز همسایگان و مداخله خارجی ها شرایطی را بوجود آورده است که بر بنیاد آن، بد امنی، قتل وغارتگری، رشوه وفساد، زور گویی، خود کامگی، زدوبند های پشت پرده، غارت دارایی عامه وانتقال آن بخارج، قانون شکنی، ثروت اندوزی وقاچاقبری وبیکاری عظیم توده ها، سبب شده است که مردم در زیر بار فقر جهل مرض، اعتیاد بمواد مخدره، نفاق وتعصبات قومی، سمتی، زبانی وجنسیتی، مذهبی وغیره مصیبتها بسختی نفس کشیده زندگی برا آنها غیر قابل تحمل میگردد که در اثر آن از جمله میلیونها انسان بیکار هزاران هزار جوان حتا تحصیلکرده ها بنا چاری خاک وطن را ترک کرده راهی دیار بیگانه واز آنجا جبراً به جنگهای یمن وسوریه کشانده شده ومتباقی آن خوراک ماهیان درای مدیترانه میشوند که لکه ننگ آن بر جبین دولت تحمیلی ونابکار موجودمیباشد.
در اخیر از جمله ده ها صدها وهزاران مصیبتهای دوران جنگ را درافغانستان میتوان به سه نکته خلاصه کرد.
اول: پانزده سال نخست شورشهای مغرضانه ودهشت افگنانه ضد دولتی که منجربه تخریب دهات وکشتار مردم، انهدام تاسیسات عام المنفعه، مکاتب، موسسات دولتی، پلها، بند انهار وکارخانه ها گردید.
دوم: با رویکار آمدن دولت مجاهدین برخورد های مسلحانه تنظیمی ونفاق سراسری ملی، ظهور حکمرانی های محلی خودساخته وقدرتمند در نقاط مختلف کشور. بیکار ساختن نیم میلیون نفر قوای مسلح کشور وانتقال طیارات وماشینهای زرهی، تانکها وخود رو ها، تکنالوژی واسلحه عصری دفاعی کشور ولیلام نوامیس کشور دربازار های پاکستانی.
مرحله سوم ظهور طالبی وداعشی که این وضع خود بخود موقف غربی ها در قبال جنگ اعلام ناشده پاکستان با افغانستان را مشخص میسازد. اینجا حمایت از شرکت سهامی دولت ساختگی وتحت الحمایه وآنجا پشتیبانی از دولت نازدانه ومیراث خوار استعماری. تطبیق سیاستهای دوگانه وتقویت نظامی پاکستان، انتقال دهشت افگنان وتروریستان به مناطق با امن کشور، تشدید اختلافات داخلی ونفاق ملی، ایجاد بی باوری عمومی، نبود وحدت واقعی ملی در درون دولت، اختلافات قومی، سمتی، زبانی، مذهبی ومحیطی، نفوذ عناصر جاسوس وتبهکار خارجی وهمسایگان در نفس دولت، تشدید فعالیتهای مرموز در کادر رهبری دولت، سازشها و زد وبند های پشت پرده، ضعف استقلال فکری ونبود اراده واحد ومنسجم ملی ودفاع مستقلانه، برغم فداکاری وشجاعت وطنپرستانه قوای مسلح کشورما، هنوز جنگ روز تاروز تشدید یافته وفضای امنیتی تخریب وتضعیف میشود و در نتیجه آن شرایطی را بوجود می آورند که ضرب المثل ــ یا بتاراج غصه راضی شو + یا جگربند را دست زاغ بده. به ذهن انسان خطور میکند یا بعباره دیگر شرایط موجود کشور را چنانی ساخته اند که به مرگ بگیرش که به تب راضی شود. پس معلوم است که آنان چه میخواهند وپشت چه چیزی میگردند.
بنا بر آن ختم جنگ ونجات افغانستان از فاجعه عظیم انسانی ودستیابی به آرمانهای تاریخی مردم بخاطر تامین صلح وثبات در کشور تنها در وجود اقتدار ی که بتواند با دشمن کشنده وفساد گسترده مقابله کند ومبارزه تاریخی علم بر جهل و بسیج ملی را در برابر دشمنان سوگند خورده مردم افغانستان سازماندهی کرده بتواند؛ زیرا اتحاد وهمبستگی مردم افغانستان در یک ساختار بزرگ ملی وموضعگیری در یک خط دفاعی متمر کز نجات وطن را از حالت کنونی ضمانت میکند.
در اخیر کارگران رنجدیده کشور در هر کجایی که هستید افکار ترقی خواهانه شما، وحدت وهمبستگی شما، تشکل وطنپرستانه شما، اتحاد وهمبستگی شما ضامن پیروزی ونماد جاودانگی شما خواهد بود. اگر ارتجاع واستبداد چرخ تولید شما را توقف داد ولی هرگز و هیچگاهی نخواهند توانست چرخ تاریخ را متوقف سازند.
شما پیروز میشوید وپیروزی از آن شماست.
زنده باد کارگران ومتحد نزدیک آن دهقانان وسایر زحمتکشان افغانستان وجهان.
عبدالو کیل کوچی
شما جریان تخریبکاری فابریکه را با فشار دادن آدرس زیر میتوانید مشاهده کنید.