همه میدانند که در کشوری بنام افغانستان اوضاع از همان آغاز تحول جمهوریت با دسایس و توطیه همراه بود. دسایسی که بنام جهاد در خاک پاکستان طرح و در افغانستان تحمیل شد. پس از قیام ثور با رویکار آمدن تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که برای دشمنان داخلی و خارجی افغانستان غیرقابل تحمل بود با شعلهور شدن جنگ نیابتی مجاهدین، افغانستان به میدان کشمکشها و رقابتهای بینالمللی مبدل گردیده و تمام هست و بود کشور به خاک یکسان شد.
درین جنگ خانمانسوز زیر ساختارهای اقتصادی، دستگاههای صنعتی، تولیدی و کشاورزی، بناهای فرهنگی، مکاتب و مدارس پلها و شهراهها بند و انهار یکسره نابود و کشور را به مخروبه مبدل و صدها هزار انسان را به کام مرگ فروبرد که مصیبتهای فقر، مرض، بیکاری، جهالت و تولید مواد مخدره را نیز در پی داشت. جنگی که میلیونها انسان را بیخانمان و فراری نموده و جوانان را از حق کار و اشتغال محروم و مردم را به گروههای مستهلکین مبدل ساخت همچنان با انتقال قدرت بدست مجاهدین در حمایت پاکستانیها و غربیها بار دیگر شهر کابل به آتش و خون نشسته و افغانستان به جهنم عمومی ملت مبدل گردید در چنین حال و هوای آشفته دولتهای بعدی و شرکای آنها نیز بجای خدمت بمردم میلیاردها میلیارد دالر از کمکهای خارجی را دزدیدند و به خاطر روزهای مبادای خود به بانکهای خارجی تحویل دادند.
دوام جنگهای سه چهار دهه در کشور به ظهور دستهجمعی طالبان و گروهای القاعده و سایر گروههای تروریستی وداعش منجر شد. دشمنان صلح و ترقی این حامیان بینالمللی جنگ و ایجاد گران تروریزم طالب و داعش که با تعقیب استراتیژی مداخلهجویانه دست به بازی خطرناکی زده دستههای تروریستی را برای ناامن ساختن کشور ما و منطقه میخواهند افغانستان را به مرکز تروریزم و تولید داعش مبدل ساخته و ازین طریق به آسیای میانه نفوذ دهند.
در چنین شرایط زندگی برای عموم مردم و بهویژه برای جوانان وطن غیرقابل تحمل گردیده با تأسف گروههای بزرگی از جوانان به ناچاری را ه خارج را در پیش گرفتند چیزی که غربیها میخواستند کشور ما از وجود نیروی بالنده تهی گردد و مغزهای متفکر و شخصیتهای مسلکی و تحصیلکرده در خدمت اویشان قرار گیرد. درین میان بیشترین قربانی از قشر جوان کشور، کودکان وزنان را تشکیل میدهد که با دادن تلفات سنگین جانی و مالی نیمی از هزاران هزار مهاجر میتواند خود را به اروپا برسانند.
بهرغم مشکلات فراوانی که در شرایط مهاجرت بر جوانان سایه میافگند، هستند کسانی از سردم داران رژیم ع و غ که بیشرمانه تلاش میکنند تا شرایط زندگی را به اروپاییها آرام جلوه داده عودت مهاجران را از خارج کشور و نگهداری آنها را در داخل کشور متعهد میشوند تا مگر بر علاوه میلیاردها میلیارد دالر دزدی شده توسط زورمندان پول پرست، پول دیگری بنام مهاجران بدست آورند تا به جیبهای گندیده آنها سرازیر شود. به این ترتیب مهاجرین افغانستان ساکن اروپا را در خطر دیپورت و یا اخراج از اروپا قرار میدهند که شرم و نفرین باد بر آنهایی که با سرنوشت مهاجران بازی میکنند.
همین اکنون بر اساس توافقات حاصله بین آنها شرایط را پیچیده ترکرده است زیرا مهاجرانی که تمام هست و بود خود را برای رسیدن به خارج از دست داد ه به خطر بازگشت مواجه شدهاند آیا وجدان دولت مردانی که این زمینه را میسازند تکان نمیخورد. جوانانی که اگر در وطن بمانند طعمه داعش شوند و اگر ایران بروند به جنگ سوریه و یمن کشته شوند و اگر راهی پاکستان شوند در زندان حبس ابدی ببیند و اگر به اروپا برسند زهر بازگشت خورانده شوند پس چه راهی برای جوانان مهاجر باقی مِهماند بهجز سیه روزی.
در حالی که عدهیی از جوانان مهاجر در شرایط غربت و دور از عزیزان و خاک شیرین وطن آرامش فکری و عقلی خود را از دست داده طوری که گفته میشود مصیبت خطر بازگشت و ناهنجاریهای روحی باعث قتل و قتال اعضای فامیل خود شده ماهها در زندان نگهداری میشوند و آنهایی که سلامتی خود را از دست داده ماهها در شفاخانهها باقی میمانند که در چنین مصیبتهای هولناک کسی نیست که در جنازه مهاجران تا حظیره، در فاتحه رفتگان تا مسجد و در تداوی مریضان تا شفاخانه قدم رنجه کنند.
همچنان اوضاع به میراث مانده در داخل کشور متوجه کسان است که فابریکها، بند برق و دستگاههای صنعتی، مکاتب، مدارس و کشتزارها را نابود کرده و اسلحه این ناموس وطن را در پاکستان به لیلام میگذاشتند و کشورش را به ویرانه و کشت مواد مخدره مبدل ساختند گاهی وجدان شان تکان خورده فکر میکنند که جواب خدا و مردم عذاب کشیده را چه خواهند داد آیا اینها بهروز بازخواست عقیده خواهند داشت که روزی در دادگاه تاریخ محاکمه و مجازات خواهند شد. آیا دولت نابکار و ضعیف افغانستان گاهی میاندیشد که قوماندانان خود سر داخلی که گفته میشود سلاح و مهمات به داعش میفروشند چه تدابیری را بایست در پیش گیرند و گذشته از آن طوری که معلوم است.
در چنین شرایط جنگ و ناامنی در کشور مهاجرانی که جبراً به بازگشت به کشور مجبور ساخته میشوند آیا طعمه جنگ جنایتکاران طالبی وداعشی نخواهند شد یا اینکه دولت مردان در امتداد فاجعه غارتگرانه میلیونها دالری خود حالا زیر نام پول کمک به مهاجران بار دیگر جیبهای بزرگتری دوختهاند و در کنار تمام بیمسؤولیتیهای شان اینک مرگ جوانان توسط دشمنان وطن را نیز با سکوت میگذرانند شرم و ننگ است بر جبین آنها ننگی ابدی. باآنکه جوانان بهمثابه نیروی بالنده کشور بوده وطن به آنها نیاز مبرم دارد که موجودیت جوانان منحیث آکسیجن در حیات جامعه برای دفاع وطن مهم و بااهمیت دانسته میشود ولی این شرایط هولناک بجود آمده زمینه زندگی برای جوانان را در داخل کشور غیرقابل تحمل ساخته است.
وقت آن رسیده است که تمام نیروهای روشنفکری دادخواه و ترقیخواه از احزاب سیاسی گرفته تا سازمانهای خیریه و بشر دوست همه باهم دست مهاجرین تازه وارد را گرفته در شرایط دشوار زندگی مورد پشتیبانی قرار داده شوند و میباید با آنها در هولناکترین شرایط زندگی غمشریکی کرده و از حق پناهجویی آنها قاطعانه دفاع نمود مردم غیور و شرافتمند افغانستان بهخوبی میدانند که دشمن در کمین است میتوان با هوشیاری کامل دوستان و دشمنان را از هم تشخیص داده صفوف فرزندان راستین وطنپرست اعم از سازمانهای صلحدوست و عدالت پسند را تحکیم بخشید.
وقت آن رسیده است که مردم با همصدایی فریادهای اتحاد و همبستگی را برای نجات وطن و بر ضد تجاوزگری و مداخله، بر ضد جنگ و جنگ افروزی بلند کرده همه با یک مشت پولادین با وحدت و همبستگی و با اتحاد و همدلی در یک صف مقدس دفاع از وطن متحد و یکپارچه شوند تا شرایطی مساعد گردد که بهموجب آن در وطن آرامش سرتاسری به وجود آمده هیچ جوان وطن راهی دیار بیگانه نگردد.
مشرب و مکتب ما خواب و پریشانی نیست
از همین خاک بسازیم جهان دگری